واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رادكلیف: هری پاتر بداخلاق نیست
بازیگر هفده ساله نقش هری پاتر در گفتگو با نیوزویك به مشكلات ناشی از شهرت، دوستانش، دیدارش با رولینگ و زندگی روزمره اش پرداخته است. او از شخصیت عصبانی و تلخ هری دفاع كرده است."دانیل رادكلیف"، بازیگر هفده ساله مجموعه فیلم های "هری پاتر" كه بر اساس رمان های پرفروشی از "جی. كی. رولینگ"، نویسنده بریتانیایی ساخته شده اند، این روزها درگیر بازی در قسمت پنجم این مجموعه با عنوان "هری پاتر و محفل ققنوس" است. رادكلیف در تابستان امسال امتحانات نهایی اش را با موفقیت پشت سر گذاشت و چند روز پیش همراه با دوستانش در جشنواره READING كه بزرگترین جشنواره موسیقی زنده در بریتانیا محسوب می شود، حضور یافت. جدیدترین گفتگوی او كه روز یكشنبه 22 اكتبر (30 مهر ماه) در نشریه نیوزویك منتشر شده، به مشكلات او به خاطر شهرت، دوستانش، دیدارش با جی. كی. رولینگ و زندگی روزمره اش پرداخته است. "شون اسمیت"، خبرنگار نیوزویك این گفتگو را با او انجام داده است.وقتی به مكان های عمومی می روی - مثل همین جشنواره READING كه تازگی ها رفته بودی - نگران نیستی كه مردم تو را بشناسند؟این كه مردم مرا بشناسند مشكلی ایجاد نمی كند، تنها چیزی كه باید نگرانش باشم، خبرنگارها هستند. اما خوشبختانه من و دوستانم در این جشنواره از دست خبرنگارها قسر در رفتیم. آنها فقط توانستند یك عكس از من بگیرند و درباره كلاهی كه در این جشنواره سرم گذاشته بودم، چیزهایی بنویسند. عجب خبر مهمی! (می خندد.) پس این كه مردم مرا بشناسند مسئله ای نیست.بارها دیده ام كه مردم دیوانه بار برایت فریاد می كشند. از این رفتار آنها چه احساسی به تو دست می دهد؟این را به صورت روزانه تجربه نكرده ام چون بیشتر روزهایم را سر صحنه فیلم هستم و اینجا هم همه مرا می شناسند و از دیدنم تعجب نمی كنند. حدس می زنم مردمی كه مرا در فیلم هایم می بینند، كمی وحشت زده می شوند. این برای من عجیب است چون خودم را می شناسم و می دانم كه در من واقعاً چیزی برای وحشت كردن وجود ندارد. پس وقتی در نمایش های اولیه فیلم هایم شركت می كنم، واكنش های خیلی عجیبی می بینم مثلاً از ماشین پیاده می شوم و ناگهان صدها نفر اسمم را فریاد می زنند. اسم آدم برای خودش مفهوم خاصی ندارد، فقط یك اسم است، مثل "میز" یا چیزی شبیه به این، پس وقتی مردم ناگهان آن را فریاد می زنند، عجیب ترین حس ممكن به من دست می دهد. این احساس در عین حال بسیار افتخارآمیز است چون تو روی یك فیلم یك سالی كار می كنی و ناگهان این همه آدم از راه می رسند و از تو قدردانی می كنند. این حس عالی است.شش سال است كه داری نقش هری پاتر را بازی می كنی. هنوز هم از این نقش لذت می بری؟بازی در این فیلم بزرگترین تفریح من محسوب می شود، به ویژه به خاطر كار با افرادی چون "ایملدا استانتون" (كه نقش پروفسور دالارس اومبریج، الهه انتقام هری پاتر را بازی می كند) و "دیوید ییتس"، كارگردان فوق العاده مان كه من تمام اوقات زندگی ام را صرف كار با او كرده ام. او مرا به جلو هل می دهد، حتی خیلی جلوتر از جایی كه تا كنون در آن بوده ام. البته این به آن معنا نیست كه كار با كارگردان های قبلی به ضرر من بوده است چون خودم هم قبلاً این توانایی را نداشتم اما باید بگویم كه دیوید در زمان دست با من برخورد كرد.هری پاتر در كتاب "هری پاتر و محفل ققنوس" خیلی عصبانی و تلخ تر شده است.به نظر من او احساسی را دارد كه بسیاری از بازماندگان جنگ دارند و آن احساس گناه زنده ماندن است. به نظرم او فكر می كند كه باید به جای "سردریك" (دیگوری، كه در داستان هری پاتر و جام آتش توسط لرد ولدمورت كشته شد) او می مرد. سردریك برای ولدمورت آنقدرها اهمیت نداشت و بنابراین هری با خودش فكر می كند كه: ولدمورت دنبال من بود و من باید كشته می شدم.خوانندگانی را می شناسم كه این كتاب را دوست ندارند چون عصبانیت هری برایشان آزاردهنده است. آنها فكر می كنند كه این احساس به این شخصیت نمی آید.من این شانس را داشتم كه برای این فیلم یك ساعتی را با جی. كی. رولینگ بگذرانم. رولینگ به من گفت: «اگر مردم بگویند كه عصبانیت هری را در این كتاب دوست ندارند، معلوم می شود كه كتاب را آنقدرها عمیق نخوانده اند.» اگر اتفاقاتی را كه برای هری افتاده مرور كنیم، متوجه می شویم كه اغلب مردم در چنین موقعیت هایی بسیار بیشتر از هری عصبانی می شوند. اتفاقاً هری به نسبت هر چیزی كه برایش پیش می آید، كاملاً متعادل رفتار می كند. او بداخلاق نیست.در جایی خواندم كه نتیجه امتحانات نهایی ات خوب شده است.بله. خیلی خوب شد. من بابت آن خیلی هیجان زده ام. همیشه خیلی خوب درس می خواندم اما هیچ گاه از درس خواندنم مثل این نتیجه نگرفته بودم.اگر می فهمیدی كه همه مردم از نمره هایت، حالا هر چه كه باشند، با خبر می شوند، ناراحت می شدی؟اوم، نه. اگر نمره هایم بد بودند، آنها را به هیچ كس نمی گفتم و اگر نمره هایم در روزنامه ها منتشر می شد، می گفتم: وای از دست این روزنامه ها. هر چیزی را كه می خوانید باور نكنید. (می خندد.)حالا می خواهی به كالج بروی؟می خواهم یك سالی را در درسم وقفه بیندازم و بعد موقعیتم را بررسی كنم. در سال آینده من در نمایشی بازی می كنم و نمی توانم هم هشت اجرا در هفته داشته باشم و هم به كالج بروم. علاوه بر این، هنوز باید بنشینم و ببینم رفتن به كالج چقدر به سود و چقدر به ضررم است. فعلاً فقط به خاطر این یك سال وقفه خوشحالم. این عالی است! این یعنی آزادی! معركه است!فكر كرده ای كه بازیگری را به عنوان حرفه اصلی ات انتخاب كنی؟بله. در این شغل تو می توانی با افراد زیادی كه گذشته های بسیار متفاوتی با هم دارند، ملاقات كنی. تو این شانس را داری كه چیزهای جدیدی را درباره خودت كشف كنی. بازیگری درست مثل خواندن یك كتاب است، در این شغل تو چیزی را از خلال چشم های یك شخص دیگر تجربه می كنی. این شخصیت را از طریق بازی كردن آن كشف می كنی و اعتقاداتش باعث می شود كه بایستی و خود را زیر سؤال ببری. بازیگری بعضی وقت ها كاملاً جنبه شهودی به خود می گیرد. پس، بله، من مطمئناً می خواهم بازیگر شوم؛ این كار را خیلی دوست دارم. اما دلم می خواهد نویسنده هم بشوم. عاشق ساختن فیلم كوتاه هستم، فقط برای این كه ببینم چه جوری است. اما در كل چیزی درباره فنون آن نمی دانم. من شش سال در كار سینما بوده ام و شاید فكر می كنید هر دو كار (بازیگری و كارگردانی) را یاد گرفته ام. (می خندد.)این كه شاهد رشد تو در فیلم های هری پاتر بودیم، خیلی جالب بود. به فیلم های اولت از این زاویه دید نگاه می كنی؟نه. این كار را وقتی مثلاً سی یا چهل سالم شد و بچه دار شدم می كنم. بچه هایم را می نشانم و می گویم: ببینید، هم سن شما كه بودم این كارها را كرده بودم. شما چه كار كرده اید؟ (می خندد.)سپیده جدیریلینک : موسیقی متن فیلم هری پاتر و سنگ جادو سینمای جهان ( فیلم هری پاتر ) هری پاتر و جام جهانی كوئیدیچ هری پاتر و محفل ققنوس" کلید میخورد هری پاتر در تضاد با كودكان آسیایی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]