تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خوبى و بدى در روز جمعه چند برابر (حساب) مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826100687




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عکس : بازیگری به زندگی ام معنا داده است


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: ماهايا پطروسيان متولد سال 1348 از چهره‌هاي نام آشناي سينماي ايران است. وي بازيگري را به تدريج و از روي علاقه آغاز كرد. بعد از اتمام دوره دبيرستان تصميم گرفت در حرفه هنري، آن هم بازيگري ادامه تحصيل بدهد. وي هم اكنون كارشناس بازيگري تئاتر است، از اين رو پس از انجام تحقيقات متوجه شد كه بايد بازيگري را از تئاتر آغاز كند. بعد از شركت در كنكور هنر، رتبه اول رشته هنر و رتبه دوم رشته سينما را در دانشگاه هنرهاي زيبا كسب كرد. يك سال پس از ورود به دانشگاه كار تئاتر را به صورت دانشجويي و حرفه‌اي آغاز و همان زمان اولين پيشنهاد سينمايي‌اش را نيز دريافت كرد. او اولين بار جلوي دوربين محمدرضا اعلامي در فيلم «عشق و مرگ» قرار گرفت و تا به حال فيلم‌هاي سينمايي زيادي از وي بر روي پرده سينما ديده‌ايم. به گفته خودش در حال حاضر دغدغه كارگرداني را در سر دارد و البته بيشتر به فيلمنامه‌نويسي علاقه‌مند است، چندين فيلم كوتاه هم نوشته و در آن بازي و كارگرداني كرده است. مدت‌ها بود كه به دنبال مصاحبه با او بوديم تا اين‌كه در يكي از روزهاي بسيار گرم تابستان سال 89 به دفتر مجله آمد و مصاحبه‌اي كامل با او انجام داديم، بسياري از شما خوانندگان گرامي طي اين سال‌ها نامه‌ها و تماس‌هاي زيادي داشته‌ايد كه با اين بازيگر يك گفتگوي مفصل انجام دهيم، اين شما و اين هم خانم ماهايا پطروسيان... خانواده‌سبز: چي باعث شد كه خانم پطروسيان وارد دنياي بازيگري شود؟ پطروسيان: اين اتفاق به تدريج براي من پيش آمد. بيشتر مي‌توانم بگويم يك علاقه‌مندي بود كه از سنين نوجواني در من شكل گرفت و بعد تقريبا تا اواخر دبيرستان كه درس من تمام شد، ادامه پيدا كرد. به نوعي كه دلم مي‌خواست در حرفه هنري و به خصوص در بازيگري ادامه تحصيل بدهم. اوايلش نمي‌دانستم كه چه رشته‌اي را بايد انتخاب كنم. بعد از تحقيق و با كمك خانواده‌ام متوجه شدم كه براي بازيگر شدن بهترين راه اين است كه از تئاتر شروع كنم و تحصيلم را در رشته تئاتر ادامه بدهم. اين شد كه تصميم گرفتم در كنكور هنر شركت كنم و يك سال بعد هم رتبه اول رشته هنر و رتبه دوم رشته سينما در دانشگاه هنرهاي زيبا را به دست آوردم و تقريبا يك سال پس از ورود به دانشگاه كارم را آغاز كردم؛ يعني بر حسب اتفاق هم كار تئاترم را همان موقع آغاز كردم و هم بازي‌هايي را روي صحنه داشتم. اولين پيشنهاد سينمايي‌ام را همان سال دريافت كردم و پس از اتمام دانشگاه، بازيگري را ادامه دادم. خانواده‌سبز: اگر بخواهيم يك تعريف از بازيگري داشته باشيم چگونه مي‌توان آن را تعريف كرد؟ پطروسيان: تعريف خيلي دقيقي وجود ندارد، به طور مثال مي‌شود گفت كه به وجود آوردن شخصيت‌هاي متفاوت، زنده كردن شخصيت‌هاي داستان‌ها و آدم‌هاي قصه، به نوع ديگر هم خودشناسي خود بازيگر است كه به وسيله كار در فيلم‌ها، نمايش‌هاي مختلف و به وسيله زنده كردن كاراكترهاي مختلف بخشي از خودش را مي‌شناسد، يا بهتر بگويم به نوعي، جهان را به اين وسيله مي‌شناسد. به هر حال مانند تمام رشته‌هاي هنري در عين حال كه تعريفي ثابت دارد... آنقدر هم تعريف‌پذير نيست. خانواده‌سبز: فرد براي چه هدفي بازيگري را دنبال مي‌كند و شما چه هدفي داشته‌ايد؟ پطروسيان: فكر مي‌كنم نگاه بازيگر با بازيگر متفاوت باشد. مثل هر حرفه‌اي كه هر شخصي به دليلي انتخابش مي‌كند. شايد دلايل افراد با هم متفاوت باشد و دليل من به طور واقعي عشق و علاقه به اين كار بود. يعني از روز اول كه بازيگري را آغاز كردم، احساسم اين بود كه بازيگري به زندگي‌ام معنا مي‌دهد و فكر مي‌كردم كه هدف و معناي زندگي‌ام در اين كار خلاصه مي‌شود و اين عشق تا به حال كه 20 سال است كار مي‌كنم با من بوده و ادامه داشته است. خانواده‌سبز: اگر نقش‌هايي همزمان در تئاتر، سينما و تلويزيون به شما پيشنهاد شود كدام را مي‌پذيريد؟ پطروسيان: اگر از نظر قدرت و خوبي نقش به يك اندازه باشند، سينما را ترجيح مي‌دهم. خانواده‌سبز: تفاوت‌هايي كه بين اين سه حرفه وجود دارد، چيست؟ پطروسيان: تفاوت‌ها به تفاوت مديوم‌ها بر مي‌گردد. اين‌كه اصولا هر كدام تعريف خودش را دارد و با توجه به تعريفش، ساخته‌هايش با هم متفاوت است. سينما ساخته‌اش براي اين است كه در يك مكان به خصوص نشان داده ‌شود. براي تماشاگري كه انتخاب كرده تا بيايد آن فيلم را ببيند. تلويزيون مديومش گسترده است به جهت اين‌كه شخص، انتخاب‌كننده نيست. در واقع چاره‌اي ندارد جز اين‌كه چيزي كه ساخته شده را ببيند در نتيجه يك انتخاب عام‌تر است. تئاتر از سينما هم يك انتخاب تخصصي‌تر است چون تماشاگر تئاتر، تماشاگر ويژه و خاصي است! در نتيجه تماشاگرهاي متفاوتي دارد. جدا از آن، خود مديوم‌ها با توجه به تفاوتشان كه پرده بزرگ سينما، قاب تلويزيون و سن تئاتر است هر كدام ويژگي‌هاي خود را از نظر نوع بازيگر دارند. اصلي‌ترين تفاوت در اندازه‌هايشان است در سينما به كاراكتر نزديك‌تر مي‌شويم و دروني‌ترين و لحظه‌اي‌ترين حالت‌هاي عاطفي آنها را در نگاه و يا در حركت پلك‌هايشان احساس مي‌كنيم، ولي در تئاتر چنين چيزي اتفاق نمي‌افتد و ما آن را از فاصله دورتري مي‌بينيم. البته تئاتر هم تعاريف‌ مختلفي دارد. چون ما نمايش‌هايي داريم كه در سالن‌هاي تجربي‌تر و با فاصله خيلي نزديك‌ با تماشاگر اجرا مي‌شوند و هم سالن‌هايي داريم كه سالن‌هاي كلاسيك هستند و حدود 400، 500 تماشاگر در خود جاي مي‌دهد و ممكن است، تماشاگر به فاصله 20، 30 متري بازيگر در صحنه باشد، همچنين سبك كارها هم، نوع بازي‌ها را تعيين مي‌كند كه در تلويزيون مشخص است زيرا كادر محدودي دارد، نمي‌شود گفت كه سبك بازي‌ها تفاوت مي‌كند. ولي يك مديوم و ريزه‌كاري‌هايي بين كار در سينما و تلويزيون وجود دارد. به هر حال در نوع دكوپاژي كه براي كار تلويزيون انجام مي‌شود و نوع دكوپاژي كه در كار سينما انجام مي‌شود مقدار تفاوت اندكي وجود دارد. خانواده‌سبز: بعد از سال 84 شما را خيلي كم در عرصه بازيگري ديديم، علت خاصي داشت؟ پطروسيان: من به طور تقريبي، سالي يك فيلم بازي كردم، يعني در تمام طول اين 20 سالي كه كار كردم، اگر هم پركار بودم دو فيلم در يك سال داشتم، ولي به موقع اكران نمي‌شد. به طور مثال فيلم «خواب و ليلا» كه بعد از سه سال اكران شد. فيلم «تاكسي نارنجي» يك سال و نيم بعد اكران شد، فيلم «شبي در تهران» كه در تلويزيون نشان داده شد و دو سال پس از ساخت اكران شد و فيلم «انتخاب» هم دو سال و نيم طول كشيد. مسئله اكران اگر به طور منطقي نباشد يكي از مهم‌ترين دلايلي است كه بازيگر نمي‌تواند ارزيابي درستي از كارش داشته باشد. چون كاري كه به طور مثال در سال 84 ساخته شده و در سال 89 اكران شود، يك فاصله طولاني بين آن به وجود مي‌آيد، متاسفانه بعضي از فيلم‌ها هستند كه به اكران نمي‌رسند و به طور مستقيم سر از شبكه‌هاي ويدئويي در مي‌آورند. اين مسئله مي‌تواند در انتخاب‌هاي بعدي بازيگر تاثير بگذارد و بازيگر بازتاب‌هاي درستي از آن نداشته باشد. خانواده‌سبز: در حال حاضر علاوه بر حرفه بازيگري به چه كار ديگري مشغول هستيد؟ پطروسيان: من چند وقت است كه دغدغه كارگرداني دارم. البته علاقه اصلي من به نوشتن است، بيشتر فيلمنامه‌نويسي را دوست دارم، 7، 8 سال پيش اولين فيملنامه بلندم را نوشتم و ممكن بود كه به مرحله ساخت هم برسد، ولي اين امر ميسر نشد. چون فضاي سينما تغيير كرد و آن نوع فيلم، ديگر قابل ساخت نبود. به هرحال تهيه‌كننده‌ها تمايل به اين نوع فيلم‌ها ندارند و سليقه‌ها تغيير كرده است، همچنين علاقه به فيلمسازي هم دارم، از فيلم كوتاه شروع كردم و در 2، 3 فيلم كوتاه هم بازي كردم. چون در فيلم‌هاي كوتاه اين ريسك را مي‌توان داشت. به همين خاطر فيلمنامه‌اي را كه دو سال پيش نوشته بودم و مي‌خواستم كارگردان ديگري آن را كار كند، دوستاني كه در سينما من را مي‌شناختند به من گفتند، چرا خودت اين كار را مقابل دوربين نمي‌بري با توجه به اين‌كه سال‌ها تجربه بازي داري و خودت اين قصه را نوشتي و فضا را بهتر مي‌شناسي. اگر كس ديگري آن را دست بگيرد آن چيزي كه تصور مي‌كني نمي‌شود. من اوايل مي‌ترسيدم و مردد بودم، به هر حال تصميم گرفتم با همكاري يكي از همكاران كه در يكي از فيلم‌هاي كوتاهش بازي كرده‌ام اين فيلم را به صورت مشترك بسازم. سال پيش اين فيلم را ساختم كه فيلم موفقي هم بود و در جاهايي كه شركت كرد برنده جايزه هم شد. در نتيجه جدا از بازيگري يك مقدار دغدغه‌ام كارگرداني و ساخت فيلم‌هاي كوتاه است، اما كار اصلي من بازيگري است. خانواده‌سبز: چرا اكثر بازيگران بعد از مدتي به كارگرداني رو مي‌آورند؟ پطروسيان: چون كه بازيگران سينما به تدريج به كارگرداني علاقه‌مند مي‌شوند، البته خيلي‌ها وارد حيطه كارگرداني نمي‌شوند. اين بستگي دارد. بعضي‌ها دلشان مي‌خواهد در اين حيطه هم تجربه به دست آورند يا احساس مي‌كنند كه در اين حيطه هم استعداد دارند، يا در طول كار كردن با فيلمسازهاي مختلف تجربياتي به دست مي‌آورند و فكر مي‌كنند كه نگاه بهتري دارند. من اصلا معتقد نيستم كه كارگرداني از بازيگري بالاتر است يا نه اما به نوعي كارگرداني، تاثيرگذارتر است به جهت اين‌كه به هر حال، كارگردان صاحب اصلي اثر سينمايي است. مثل اين‌كه در تئاتر بازيگر بسيار اهميتش بيشتر از سينما است و به نوعي محور است. ولي در سينما كارگردان حرف اول را مي‌زند. به هر حال اثر اصلي متعلق به نويسنده و كارگردان كار است و به نوعي بازيگر مي‌تواند تاثيرگذار باشد. ما غول‌هاي بازيگري در دنيا داريم كه در كارگرداني به جايي نرسيده‌اند و برعكس... بازيگري مثل وودي‌آلن در كارگرداني هم مثل دوران بازيگري‌اش مطرح شد با وجود اين‌كه ستاره دهه 70 بود، در كارگرداني به مرتبه‌اي رسيد كه جزء 10 كارگردان برتر اول جهان اسمش جاي دارد. در قديم هم اين‌گونه بوده است، مثلا چارلي چاپلين هم كارگردان، هم بازيگر و هم آهنگساز بود. اين حيطه‌ها زياد از هم جدا نيست، گرچه بايد اشاره كنم كه كارگرداني خيلي پردردسر است، به نوعي كه به نظر من نوعي مديريت حساب مي‌شود. خانواده‌سبز: آيا تا به حال برنده جايزه‌اي در جشنواره شده‌ايد؟ پطروسيان: براي فيلم «هفت پرده» در سال 1380 بود كه جايزه گرفتم. 4، 5 بار هم كانديداي جشنواره‌هاي متفاوت در تئاتر، سينما و فيلم كوتاه بوده‌ام. در جشنواره پروين اعتصامي در يكي از فيلم‌هاي كوتاهي كه ساخته شد 4، 5 جايزه گرفتم. البته بايد بگويم كه احساس مي‌كنم خيلي دير بود. زيرا من 2، 3 فيلم خوب را در سال‌هاي ابتدايي بازيگري‌ام داشتم مثل «ديگه چه خبر؟» و «هنرپيشه» كه متاسفانه اصلا من را كانديدا هم نكردند. آن موقع انتظار داشتم جايزه ببرم و فكر مي‌كردم كه حقم هم بود كه لااقل تحسين شوم، اما سرانجام پس از 10 سال بازيگري اولين جايزه‌ام را بعد از 4، 5 بار كانديدا شدن گرفتم. گرچه در آن زمان خوشحال شدم، ولي دير بود! خانواده‌سبز: اين روزها شاهد آن هستيم كه سالن‌هاي سينما از جمعيت پر نمي‌شود. به نظر شما، علت چه مي‌تواند باشد؟ پطروسيان: به نظر من عوامل خيلي زيادي دخيل هستند. يك اشتباهاتي در زمينه سياستگذاري‌ها مثل قيمت بليت صورت گرفته كه بسيار موثر بود. مثالي برايتان مي‌زنم. من خودم آدم كم‌درآمدي نيستم و وضع مالي مساعدي دارم. ولي وقتي امسال عيد براي ديدن فيلم به سينما رفتم متوجه شدم قيمت بليت 4 هزار تومان است. بلافاصله به همراهم گفتم «مردم ديگر به سينما نمي‌روند.» خودم شوكه شدم وقتي ديدم كه قيمت بليت 4 هزار تومان است. عامل ديگر شبكه‌هاي ماهواره‌اي هستند كه بيشترين تاثيرگذاري را دارند و مردم با ديدن آنها ديگر علاقه‌ خود را به فيلم‌هاي ايراني از دست مي‌دهند. همچنين فيلم‌هاي ما آن تنوع گذشته را ندارند و اجازه هم نمي‌دهند كه تنوع داشته باشند يا آنقدر واقعي و راجع به مسايل امروز جامعه رك سخن بگويد. حتي در ژانر كمدي هم ديگر اين‌گونه فيلم‌ها جوابگوي مردم نيستند، چون مردم آن چه را كه در جامعه مي‌بينند در فيلم‌ها نمي‌بينند و آن چيزي كه دغدغه‌شان است و به عنوان مشكلات مي‌بينند را در سينما شاهد نيستند. عامل ديگر عدم حمايت تلويزيون است ما وقتي راجع به سامسونگ، بي‌‌ام‌و، ال‌جي و... تبليغ مي‌كنيم پس چرا نبايد در رسانه ملي از فيلم خودمان كه يك كالاي فرهنگي است تبليغات درست انجام دهيم. از عوامل ديگر، كمبود سالن‌هاي سينما است. دست‌اندركاران مي‌گفتند امسال 10 سالن به سالن‌هاي سينما اضافه شده است، پس بايد تماشاچيان زياد شوند. در حالي كه اين 10 سالن جوابگوي سالن‌هاي بسته شده‌ نيست، ما در سه منطقه تهران سالن‌ سينما نداريم، يعني سينمايي كه در شان مردم ما باشد. بايد گفت وقتي كه كسي وقتش را مي‌گذارد و مبلغ 4 هزار تومان هزينه مي‌كند كه خود اين مبلغ هم جاي بحث دارد! پس حقش است كه روي يك صندلي خوب بنشيند، در يك فضاي خوب فيلم ببيند و صداي خوب بشنود، اگر اينها نباشد، چطور ممكن است كه مخاطب از چنين سينمايي حمايت كند. او فيلمي را مي‌بيند كه دغدغه‌اش نيست، پس صبر مي‌كند دو ماه بعد فيلم وارد بازار مي‌شود و با مبلغ 1500 تومان آن را به همراه 20 نفر ديگر 10 بار مي‌بيند و لزومي هم ندارد كه به خودش زحمت بدهد. «سينما نان شب مردم نيست» كه مجبور شوند به هر شكلي آن را فراهم كنند. «سينما يك سرگرمي اختياري است» و وقتي فيلم خوب را آن هم در شرايطي خوب ببينند به سينما مي‌روند والا از زندگي‌شان حذفش مي‌كنند. از عوامل ديگر كه بايد به آن اشاره كنم، اين است كه ما 70 ميليون نفر در ايران جمعيت داريم كه 10، 15 ميليون آن در تهران زندگي مي‌كنند و 50 ميليون ديگر در شهرستان‌ها به زندگي مشغول هستند؛ يعني در واقع سه چهارم فروش‌ها در شهرستان‌ها اتفاق مي‌افتد، در حالي كه اگر تعداد سالن‌هاي سينما را در شهرستان‌ها جمع بزنيم متوجه خواهيم شد كه با كمبود مواجه هستيم. اگر ما سينماي خودمان را با بزرگ‌ترين سينماي دنيا مقايسه مي‌‌كنيم و مي‌‌گوييم كه فلان كشور اين كارها را مي‌‌كند بايد بدانيم كه اين كشورها سالن‌هاي سينمايي زيادي مي‌‌سازند و بهترين امكانات حتي در شهرهاي كوچك‌شان هم وجود دارد. با شرايط مطلوب، با قيمت مناسب، قيمتي كه مناسب منطقه‌اش است؛ يعني اگر بليط در تهران 4 هزار تومان است، خوب طبيعتا اين قيمت را نمي‌‌توانيم در شهرستان‌ها يا حتي جنوب شهر تهران داشته باشيم. اگر اين برنامه‌ريزي‌ها درست باشد همه اين‌ موارد در جذب تماشاگر به سالن‌هاي سينما موثر است. چون مخاطب مي‌‌داند كه وقتش را در يك فضاي مفرح مي‌‌گذراند. خانواده‌سبز: درحرفه بازيگري و به طور كل كارهاي هنري شايعات زيادي براي افراد وجود دارد؟ مي‌‌خواهم بدانم بزرگ‌ترين شايعه‌اي كه در مورد خودتان شنيده‌ايد چيست؟ پطروسيان: خوشبختانه شايعه زيادي نشنيده‌ام، يا آنقدر گسترده نشده كه به گوش خودم برسد. خانواده‌سبز: بهترين نقشي را كه تا به حال ايفا كرده‌ايد كدام نقش بود؟ پطروسيان: من بسياري از نقش‌هايم را دوست دارم. ولي چند تا را بيشتر از همه دوست دارم يا فكر مي‌‌كنم در آنها موفق‌تر بوده‌ام. يكي از آنها نقشي بود كه در فيلم «هنرپيشه» داشتم. ديگري نقشي بود كه در تئاتر «عشق‌آباد» كار كردم كه در زمان خودش نمايش موفقي بود. البته بايد به اين ليست «تاكسي نارنجي» و «ازدواج در وقت اضافه» و «يك روز قشنگ برفي» را هم اضافه كنم. خانواده‌سبز: فكر مي‌‌كنيد در حرفه بازيگري چقدر معروف هستيد؟ پطروسيان: اين را به طور واقعي خودم نمي‌‌توانم بگويم. براي اين‌كه حدسيات آدم بعضي وقت‌ها درست نيست، بعضي وقت‌ها فكر مي‌‌كني كه خيلي معروفي ولي اين طور نيست، بعضي وقت‌ها هم فكر مي‌‌كني كه هيچ‌كس تو را نمي‌‌شناسد اما جايي مي‌‌روي و مي‌‌بيني كه همه تو را مي‌شناسند. به هر حال بازيگري در سينما و تلويزيون متفاوت است. بازيگري كه در تلويزيون دايم كار مي‌‌كند از جهت چهره‌اي بين اقشار جامعه معروف‌تر است و بازيگري‌هاي سينما به طور معمول بين افرادي كه فيلم مي‌‌بينند شناخته شده هستند. خانواده‌سبز: به عنوان سوال آخر، زندگي يك بازيگر چه تفاوتي با زندگي ديگر افراد جامعه دارد؟ پطروسيان: به طور دقيق ثابت نيست، در واقع مثل همه، همان‌طور كه بايد در طول روز فعاليتي را به طور حرفه‌اي انجام داد، بازيگري هم بدين شكل است... يعني درواقع همان‌ برنامه‌ريزي در وقت را بايد انجام دهيد كه ديگر افراد جامعه براي كارهايشان انجام مي‌‌دهند. بعضي افراد 8 تا 12 ساعت كار مي‌‌كنند ولي حرفه بازيگري ساعت كاري‌اش 15 تا 16 ساعت است كه در نتيجه بسيار سنگين مي‌شود. مسايل روزمره ما هم مثل مسايل اجتماعي ديگر افراد جامعه است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 713]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن