تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804053281




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

/به بهانه نكوداشت استاد/شاعران بزرگ نوپرداز بي تأثير از حافظ و سعدي نيستندحسن امداد :سعدي دلي چون شير داشت و كاري چون پيامبران مي كرد!


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: /به بهانه نكوداشت استاد/شاعران بزرگ نوپرداز بي تأثير از حافظ و سعدي نيستندحسن امداد :سعدي دلي چون شير داشت و كاري چون پيامبران مي كرد!


خبرگزاري دانشجويان ايران - فارسحسن امداد پژوهشگري است كه سال هاي عمر خود را صرف معرفي استان فارس و مردان اين ديار كرده است. شيراز در گذشته و حال، انجمن هاي ادبي شيراز، سيماي شاعران فارس در هزار سال، تاريخ آموزش و پرورش فارس، جدال مدعيان با سعدي، فرهنگ فارس در طي تاريخ، مجموعه مقالات و... از جمله آثار وي مي باشد كه البته فارس در عصر قاجار (ادامه كار فارسنامه ناصري تأليف ميرزا حسن فسايي) را نيز در نوبت چاپ دارد. امداد با 87 سال سن همچنان داراي حافظه اي قوي و علاقه اي وافر به فرهنگ شيراز است اما تعصب بيش از حد او بر شعر كلاسيك به ويژه آنجا كه بسياري از شعر امروز را نقد كرد و از ما خواست ضبط و منتشر نكنيم فرصت يك گفت و گوي خوب چالشي را از ما گرفت. (اگرچه دوستان نزديك وي ادعا مي كنند استاد 90 سال يا حتي بالاي آن سن دارد !) با اين همه او 21 سال است كه به عنوان دبير انجمن شعر فريدون توللي ، روزهاي دوشنبه با شاعران معاصر شيرازي حشر و نشر دارد و در حياط زيباي خانه توللي با نوپردازان همزيستي مسالمت آميزي دارد! وي در سال 85 سرو بلورين بهترين كتاب و جايزه ويژه هيأت داوران را به دليل تأليف « تاريخ آموزش و پرورش فارس از عهد باستان تاكنون » دريافت كرد و در سال 84 نيز لوح سپاس و تمبر يادبود بنياد فارس شناسي را دريافت كرد،همين بنياد در سال 75 نشان زرين فارس شناسي را به پاس يك عمر تحقيق و پژوهش پيرامون فارس به وي اعطا كرد. حسن امداد اين روزها با بيماري دست و پنجه نرم مي كند،اگرچه از تخت بيمارستان رهايي پيدا كرده،اما حال عمومي او تعريف چنداني ندارد. نكوداشت وي در صبح فردا همراه با سخنراني استاد محمدابراهيم باستاني پاريزي بهانه اي شد تا سرويس فرهنگ و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه فارس ،با وي گفت و گو كند. شما كتابي به نام انجمن هاي ادبي شيراز داريد، مي دانيم كه بيشتر از هر كس ديگر در اين زمينه پژوهش كرده ايد، از چگونگي تشكيل اين انجمن ها بگوييد. انجمن هاي ادبي از زماني آغاز مي شود كه شعر فارسي گفته شده براي اينكه از زمان عمرو ليث صفاري كه شاعران به فارسي شعر ?فتند، بدون مشورت و داشتن انجمن نمي توانستند اشعارشان را به مرحله تكميل برسانند. در زمان فردوسي، در غزنين انجمن ادبي بوده كه عنصري اداره مي كرده، در زمان سعدي در خود شيراز مجد همگر انجمني بود كه به تصحيح اشعار مي پرداخته است. حتي از خارج از شيراز، شاعران اشعارشان را پيش وي مي فرستادند تا تصحيح كنند. در قرن هشتم در دوره حافظ و حتي در حضور شاه شجاع انجمن هاي ادبي تشكيل مي شده است. براي اينكه خود شاه شجاع هم شاعر بود و مي دانيد كه ديوان اشعار دارد، به همين دليل شاعران را تشويق مي كرد كه ?ردهم آيند. خود شما از چه زمان در اين انجمن ها شركت كرديد؟ هنگامي كه از دانشسراي مقدماتي فارغ التحصيل شدم در انجمن هاي ادبي شيراز شركت مي كردم وقتي براي ادامه تحصيل به تهران رفتم در انجمن هاي ادبي آنجا نيز ?اهي شركت مي كردم از جمله انجمن خانه مورخ الدوله سپهر كه انجمن ادبي بود كه در سال 1327 تشكيل مي شد و همچنين « شب هاي شيراز » كه در خانه « معدل شيرازي » نماينده مجلس شوراي ملي در روزهاي پنج شنبه تشكيل مي شد و گاهي در انجمن ادبي « فرهنگستان » شركت مي كردم كه رياست آن را « اديب السلطنه سميعي » به عهده داشت. در شيراز چه؟ يعني وقتي به شيراز برگشتيد در چه انجمن هايي شركت مي كرديد؟ در سال 1334 كه به شيراز برگشته بودم « در كانون دانش پارس » كه انجمني به تمام معنا ادبي بود شركت مي كردم. گويا اين كانون حتي بعد از انقلاب هم وجود داشته ؟ بله تا 8 يا 7 سال بعد از انقلاب كانون عصرهاي چهارشنبه تشكيل مي شد. علي سامي و شما از سال 34 تاپس از انقلاب در اين كانون شركت مي كرديد؟ بله من به طور مستمر در اين كانون شركت مي كردم. و همين باعث شد انجمن هاي ادبي شيراز را بنويسيد؟ بله حضور مستمر در اين انجمن ها و علاقه اي كه به آنها داشتم مرا به فكر انداخت كه كتاب انجمن هاي ادبي شيراز را از اواخر قرن دهم تا امروز بنويسم، يعني 400 سال تاريخ شعر سرزمين فارس و شيراز را شامل مي شود و تا آنجايي كه نامي از آنها در كتاب ها و مجلات برده شده شرحي از احوال و نامه آثارشان را پيدا كردم و در 608 صفحه منتشر كردم. البته در نظر دارم چاپ دوم كتاب را منتشر كنم كه قاعدتاً تا سال 1385 را شامل مي شود و قطعاً بر حجم كتاب افزود مي گردد (چاپ قبلي كتاب تا سال انتشار يعني سال 72 را در بر مي گرفت). ما از انجمن هاي ادبي شروع كرديم و حضورش در اين انجمن ها، اما ممكن است براي خوانندگان اين سئوال به وجود بيايد كه اصلاً چگونه به شعر و ادبيات علاقمند شديد. هنگامي كه در دبستان تحصيل مي كردم علاقمند به اشعار بوستان سعدي شدم براي اينكه پدر من سعي مي كرد و بوستان و گلستان را خوب ياد بگيرم. حتي خود او در خانه به من درس مي داد، خوشبختانه من اشعار بوستان را حفظ كرده بودم و نه تنها به امروز عشق و علاقه ام به سعدي و آثار او كم نشده، بلكه روز به روز درپيش من جلوه بيشتر و بهتري پيدا مي كند من او را خداوند شعر و سخن فارسي مي دانم و معتقدم نظير او در ادبيات ما وجود ندارد. و همين علاقه بود كه باعث شد كتاب « جدال مدعيان با سعدي » را منتشر كنيد؟ بله، علاقه من به سعدي باعث شد اين كتاب را منتشر كنم و به كساني كه عليه سعدي مقالاتي نوشته بودند جواب دهم. تعجب آور است كه سعدي در زمان خودش در سرتاسر قلمرو زبان فارسي شهرت پيدا كرده و شاعران تراز اول غزليات و اشعار او را تضمين كرده اند از آن جمله است در هندوستان امير حسن دهلوي كه او را سعدي هندوستان لقب داده اند و امير خسرو دهلوي. پس سعدي در علاقه شما به ادبيات نقش مؤثري دارد؟ بله او باعث شد كه به ادبيات علاقه پيدا كنم حتي در انجمن ها نيز شركت مي كردم و شعر مي گفتم اما چون به تحقيق ادبي علاقه داشتم شعر گفتن را رها كردم البته استعداد آن را آن طور كه بايد و شايد نداشتم به همين دليل به تحقيق پرداختم، بيشتر هم تحقيق تاريخي و ادبي و هرجا هم كه در ادبيات تحقيق كردم علاقمند بودم جنبه تاريخي به آن بدهم و هرجا تحقيقاتي تاريخي انجام دادم از ادبيات، كمال استفاده را كردم. علاقه شما به سعدي متأثر از همشهري بودن شما به او است يا به دليل نوع نگاه سعدي است، با اين توضيح كه مي دانيد علاقمندان به سعدي، فردوسي را نيز بسيار دوست مي دارند. يكي از دلايل علاقه من به سعدي اين است كه عده اي بي جهت با او مخالفت مي كنند، همان طور كه شما گفتيد در اين شكي نيست كه سعدي خود از علاقمندان به فردوسي است و اصولاً بوستان را هم وزن شاهنامه گفته است. در شعرهاي خود نيز اسم هيچ شاعري را نياورده جز فردوسي. چه خوش گفت فردوسي پاكزاد كه رحمت بر آن تربت خاك باد. ميازار موري كه دانه كش است كه جان دارد و جان شيرين خوش است و در حدود 75 مرتبه قهرمانان شاهنامه و نام شاهنامه را سعدي در اشعار خود آورده است اما تعريف سعدي هيچ از مقام فردوسي يا مولوي يا حافظ كم نمي كند و بايد بگويم زبان ما و شعر ما 4 ركن اساسي دارد اولين آن فردوسي است، بعد سعدي، مولوي سومين نفر و چهارمي حافظ مي باشد. معناي سخن شما اين است كه فردوسي در نظر شما نفر اول است؟ نه هيچ كدام را نبايد به ديگري ترجيح بدهيم به ويژه در مورد فردوسي و سعدي كه در اين صورت بزرگترين ظلم را درباره هر دو شاعر گران قدرخود كرده ايم. اما همه مي دانيم كه در نظر شما سعدي چيز ديگري است. ببنيد هركدام از اين ها خود به تنهايي يك قله در ادبيات هستند اما سعدي نه تنها يك قله بلكه چند قله در ادبيات دارد، فردوسي يك قله حماسه سرايي دارد، مثنوي سرائي مولوي طراز اول است و نظير ندارد، حافظ در غزل يك قله بي نظير است اما سعدي از يك طرف قله غزل دارد و به اعتقاد من حافظ شديداً تحت تأثير سعدي بوده، خرم شاهي كه فردي فاضل و متخصص حافظ شناسي است، مي گويد: « 26 غزل سعدي را حافظ استقبال كرده ، علاوه بر اينكه خيلي از مصراع ها و مطالب غزل سعدي را حافظ تضمين كرده است». در كتاب ذكر جميل سعدي كه يونسكو آن را چاپ كرده، در اين كتاب وي مي گويد: « حافظ وام دار سعدي است » البته شكي نيست كه حافظ درقله اي رفيع ايستاده و يكي از اركان بزرگ شعر و ادب فارسي است، اما يادمان باشد سعدي نثر هم دارد، نثر گلستان كه نظيرش نيست. علاوه بر اين ها سعدي قصائدي دارد كه وقتي آنها را مي خواني نصيحت، اندرز، سرزنش و نوعي مبارزه با پادشاهان و ستمگران است و من تصور نمي كنم شاعري مبارزتر از سعدي در تاريخ ادبيات ما وجود داشته باشد. به اعتقاد من سعدي دلي چون شير داشت و زباني چو شمشير، نمي ترسيد و مي گفت، مي ترسانيد، اميد مي داد و كاري چون پيامبران مي كرد! پس دليل علاقه شما به سعدي، شيرازي بودن ايشان نيست؟! نه براي اينكه حافظ هم همشهري من است، البته همان اندازه او را دوست دارم كه سعدي را، اما من روي سعدي كار كرده ام به اين دليل كه از دوران دبستان به او علاقمند بودم و اين علاقه همچنان در من وجود دارد و حتي بيشتر هم شده است. و اين شايد از دل مطالعات تاريخي، ادبي شما بيرون آمده باشد. من به دليل اينكه تاريخ ادبيات فارس را به دقت مطالعه كردم و همه شاعران را مي شناسم و خودم تاريخ ادبيات نوشتم، شعرها را بارها و بارها نوشتم و شرح و احوال آنها را خوانده ام و منصفانه بايد قضاوت كنم. و لابد از منتقدان سعدي دلخوشي نداريد؟ بايد بررسي كرد علت اينكه عده اي به سعدي پرخاش مي كنند بد مي گويند و حتي او را شاعر نمي دانند، چيست. اين منتقدين را مي توانيد اسم ببريد؟ تعدادشان كم نيست، يكي از اين نوپردازان مثل اسماعيل خويي مي نويسد: « سعدي شعرهاي بازاري گفته و به درد كار بازاريان مي خورد » در حالي كه خود استناد به شعرهاي سعدي مي كند و اسم كتابش را از سعدي مي گيرد! نام كتاب خود را « جدال با مدعي » مي گذارد كه متعلق به سعدي است. نمي دانم چرا اين طور است كساني كه دلشان براي ادبيات مي سوزد بايد سعدي را آنچنان كه هست و بوده معرفي كنند، ثانياً پس از فردوسي كه عجم را بدين پارسي زنده كرد اين سعدي است كه زبان پارسي را حفظ نمود و گسترش داد، به ويژه اينكه در زمان سعدي لغات و اصطلاحات عربي رايج بود اما در زمان فردوسي لغات و اصطلاحات عربي هنوز زياد وارد زبان فارسي نشده بود. يا در زمان رودكي همين طور، شعر « بوي جوي موليان آيد همي » رودكي را كه مي خواني شايد به زحمت 3 يا 2 كلمه عربي مي بينيد كه به زبان ساده است، شعر فرخي و ابوشكور نيز همين طور. با اين وجود فردوسي بيم اين را داشته كه زبان پارسي در زبان عربي هضم شود و شايد به اين دليل است كه مي گويد ... عجم زنده كردم بدين پارسي اگر تاريخ ادبيات را به دقت مطالعه كنيد خواهيد ديد در آن روزگار به غير از فردوسي شعرهاي شاعران ديگر هم خالي از كلمات عربي است، اما در قرن ششم و به ويژه قرن هفتم تمام زبان فارسي را كلمات و جملات عربي گرفته، تركي هم اضافه شده شما متن تاريخي بيهقي را كه در دوره غزنويان نوشته شده، با جهانگشاي جويني تطبيق كنيد، يا با تاريخ معجم يا با تاريخ وصاف، مي دانيد كه تاريخ بايد به زبان ساده نوشته شده باشد، آن وقت مي بينيد كه زبان فارسي در قرن هفتم داشته از بين مي رفته و اين سعدي بود كه زبان فارسي را نجات داد،براي اينكه بسياري شاعران داخل و خارج از ايران در زمان سعدي به عربي شعر مي گفتند و به قول فروغي « زباني كه الان ما با آن صحبت مي كنيم زبان سعدي است » . بحث ما راجع به سعدي به درازا كشيد از خود شما غافل شديم! اشاره داشتيد از كودكي شعر مي گفتيد اما بعد رها كرديد، تا چه سال هايي شعر مي گفتيد؟ البته الان هم گاهي شعر مي گويم، ولي هيچ وقت علاقه ندارم شعرم را منتشر كنم،خيلي كم اتفاق افتاده است، اما گاهي كه تأثري پيدا كنم شعر مي گويم. هميشه گفته مي شود آن هايي كه در شعر شكست مي خورند، شعر را رها مي كنند و به نقد روي مي آورند شما هم از اين دسته بوديد؟ اين تابع زمان و مكان و اوضاع و احوال روحي و روحيه و تمايلات انساني است، آفريدگان انسان بايد براي جامعه كاربرد داشته باشد، حالا كاربرد شعر ما واقعاً چيست؟ كاربرد شعر فردوسي، سعدي، مولوي، حافظ و... معلوم است به درد جامعه و انسان ها مي خورد همه آنها پيام است، شما روزنامه را باز كنيد يك شعر بخوانيد به چه درد مي خورد؟ (از من مي خواهد ضبط را خاموش كنم، بحثم اما نيمه تمام ماند). اگر بخواهيم راجع به شعر صحبت كنيم مصاحبه ما يك مصاحبه ديگر خواهد شد، پس بحث را بر روي انجمن هاي ادبي كه موضوع اول بحث ما بود مي بريم، شما به هر حال تحقيق مفصلي بر روي اين انجمن هاي ادبي شيراز براي ما مي گوييد؟ اولين انجمن هايي كه مدارك مكتوب دارد در اواخر قرن دهم هجري در دكان ميرطرحي در شيراز تشكيل مي شده است شاعران معروف در آن شركت مي كردند از جمله عرفي شيرازي و ديگري اوحدي برياني كازروني بوده اند. بعد در دوره صفويه و در دوره تحول و بازگشت ادبي در شيراز جلسات ادبي به وسيله صباحي بيدگلي تشكيل مي شده از دوستان شعله و آذر بود كه دوره بازگشت ادبي را بعد از اصفهان در شيراز دائر كرد و دومين كانون ادبي دوره بازگشت را تأسيس نمود از جمله شاعران معروف كه در آن شركت مي كردند صهبا و ديگري عبدالرزاق دنبلي متخلص به مفتون بود. در اواخر هم فتح علي شاه هنگامي كه هنوز به سلطنت نرسيده بود و بابا خان نام داشت، حاكم فارس بود و در شيراز زندگي مي كرد، او در بعضي انجمن هاي ادبي از جمله انجمن« بسمل» شركت مي كرد. بسمل « حاج اكبر نواب » بود كه بعد با خاندان فتح علي شاه بستگي پيدا نمود. سپس در دوره فرمانفرما يعني حسينعلي ميرزا كه خود و منشي هايش شعر مي گفتند جلساتي تشكيل مي شد كه از آن جمله جلسه عالي بود كه پسر ميرزا محمد كلانتر كه هم خوش خط بود و هم خوب شعر مي گفت اين جلسات را تشكيل مي داد، بعد جلسه وصال است جلسه وصال نقطه عطف تاريخي انجمن هاي ادبي است، براي اينكه خيلي جدي انجمن ادبي تشكيل مي داد. علاوه بر آن انجمن هاي ديگر هنري از جمله انجمن خط تشكيل مي داد. شاعران بزرگي در انجمن وصال پرورش يافتند كه از جمله فرزندان خود وي بودند مثل وقار ، توحيد، حكيم ، داوري و يزداني و كسان ديگري مانند فتح علي خان حجاب است كه خطاطي ممتاز و شاعر بود، سپس قاآني شاگرد مكتب وصال است، ديگري هماي شيرازي جد استاد جلال همايي كه از پرورش يافتگان مكتب ادبي وصال مي باشد. عده اي ديگر مثل صابر كه ديوان دارد از جمله شاگردان وصال هستند. بعد كه وصال فوت مي كند فرزندان او از جمله وقار در خانه او انجمن تشكيل مي دادند، بعد انجمن خانه يزداني است كه آخرين فرزند وصال بوده و بعد انجمن ادبي شوريده، انجمن ادب فرصت الدوله و انجمن روحاني است، بعد هم انجمن ادب شيراز و بعد انجمن سالار است كه شاعران معروف در آن شركت مي كردند و بعد انجمن ادب فارس، كانون دانش پارس و بعد انجمن خانه فريدون است كه تا به امروز در خانه فريدون توللي عصرهاي دوشنبه تشكيل مي شود كه حدود 50 نفر در آن شركت مي كنند و خود من الان آنجا را اداره مي كنم. ديگر انجمن كانون ادب و هنر است كه آقاي ناصر امامي روزهاي پنج شنبه آن را تشكيل داده و بعد انجمن هدايت است كه از سال 1337 تشكيل شده و الان هر هفته در خانه يكي از اعضا تشكيل مي شود. كدام يك از انجمن هايي كه اسم برديد بيشترين تأثير را در زمان خود داشته است؟ مهم ترين تأثير را انجمن ادبي وصال داشته براي اينكه بر روي شعر به خصوص اشعار جوان ها نظر داده مي شد به نوعي در شعر خود ورزش و تمرين مي دادند كه در نتيجه آن شعر به كمال مي رسيد و اشعار شاعران بزرگ مورد نقد قرار مي گرفت، بعضي انجمن ها حتي ديوان هاي شاعران را تصحيح مي كردند مثلاً در انجمن شوريده، كليات سعدي را تصحيح كردند كه چاپ هم شد. مرحوم اديب مي خواند، شوريده نظر مي داد و خود مرحوم اديب چون خوش خط بود مي نوشت. در انجمن ادب شيراز كليات سعدي،ليلي و مجنون مكتبي و پريشان قاآني تصحيح مي شد و آن كليات سعدي توسط آقاي دكتر مظاهر مصفا چاپ شد، دكتر مصفا مسؤول كار انجمن ادبي شب هاي شيراز در تهران بود. كتاب هايي نيز مثل و هم در انجمن ادبي شيراز تصحيح شد. اعضاي كانون دانش پارس ني 11 جمله كتاب نوشتند و به نام كانون منتشر كردند. به نظر شما انجمن هاي ادبي در حال حاضر اين كاركردها را دارند؟ نه ، انجمن هاي ادبي الان جنبه شعرخواني پيدا كرده ، علت آن هم اين است كه عده زيادي در انجمن حضور پيدا مي كنند و شركت كنندگان انتظار دارند شعر خود را بخوانند، بنابراين وقتي براي نقد تمام اشعار باقي نمي ماند و البته همين هم خوب است براي اينكه شاعران جوان از يك طرف تشويق و از طرف ديگر راهنمايي مي شوند. پس شما معتقديد وجود اين انجمن ها به شعر فارسي كمك كرده است؟ معتقدم علت پيشرفت شعر فارسي در طول اين هزار سال وجود انجمن هاي ادبي بوده كه همواره شاعران با ذوق و با استعدادي را تربيت كرده و به جامعه تحويل داده است. در شيراز بايد بگويم تمام شاعران معروف و نام آور امروز شيراز كه صاحب ديوان هستند شاگرد شادروان سيدعلي مزارعي در انجمن ادبي فرهنگ و هنر بوده اند. وجه تمايز انجمن هاي ادبي ديروز و امروز را در چه مي دانيد؟ در انجمن هاي ادبي گذشته تعدادي انگشت شمار شركت مي كردند و چون تعداد انگشت شمار بود مي توانستند شعر را مورد نقد و بررسي قرار بدهند، اما امروز در انجمن هاي ادبي 50 تا 40 نفر و حتي گاهي 100 نفر شركت مي كنند و فرصتي براي نقد اشعار نيست، گاهي حتي اگر همه فرصت كنند شعر خود را بخوانند خالي از فايده نيست، به هر حال شاعران جوان تشويق مي شوند. امروز انجمن هاي ادبي، انجمن هاي شعر خواني است و انجمن هاي شعرخواني خود نوعي از انجمن هاي ادبي است. يعني معتقديد جريان سازي ادبي در گذشته بيشتر بوده؟ نه، امروز تشويق بيشتر است اما سابق بر اين نقد شعر بيشتر بود. و اين نقد شعر به جريان سازي ادبي نمي انجاميد؟ البته، شعر رو به تكامل مي رفت. با برخي دوستان شاعر كه صحبت مي كردم از كشمكش هاي خود با بعضي از بزرگاني كه شما اشاره داشتيد ياد مي كردند. در انجمن هاي ادبي گاهي برخوردهاي ادبي پيش مي آيد. يعني گاهي اوقات به شعر شاعري ايراد مي گيرند و مي خواهند شعرش را تصحيح كنند شاعر زيربار نمي رود، هر شاعري هم عنوان مي كند شعرش در اوج است و از شاعران ديگر بهتر است و متأسفانه اين در بين اين خودبيني در بين اكثر شعرا وجود دارد و حتي بر سر اين مسأله در يكي از انجمن هاي ادبي بر سر كتاب انجمن هاي ادبي شيراز نوشته خود من اين مسأله پيش آمد و من شعر شاعري را تصحيح كرده بودم، وي از من شكايت كرد و گفت كه در شعر من دست برده شده و در انجمن هم برخورد داشتيم و حاضر نبود كه غلط هاي شعر خود را تصحيح كند. شما از شادروان مزارعي اما به گونه اي اسم برديد كه انگار مخالفي نداشته ولي كساني كه معتقد به گونه اي ديگر از شعر بودند و اتفاقاً اشعارشان هم بسيار مورد توجه است با او مشكل داشتند! مرحوم مزارعي استاد غزل بود، در اين شك نيست و تمام ديوان هاي شاعران بزرگ را به دقت مطالعه كرده بود و يكي از غزلسرايان بزرگ معاصر بود، البته ايراد خيلي مي گرفت و اشعار را تصحيح مي كرد طبيعي بود كه بعضي ها ناراحت بشوند از من مي خواهد كه به اين مسأله دامن نزنم كه باعث كدورت خيلي از دوستان مي شود! به هر حال همه كه شعر كلاسيك نمي گفتند و شايد حتي علاقه چنداني به آن نداشتند؟ همين بحث و جدل ها به دانشگاه كشيده مي شد، به هر حال فكر نمي كنيد اين بحث و جدل ها به نفع شعر و ادبيات تمام مي شد؟ البته اين بحث ها طبيعتاً پيش مي آيد براي اينكه هرچيز تازه اي براي كساني كه عادت به روش هاي قديمي دارند مشكل است قبول كنند. اما هنر اصيل كه حرف تازه مي زند بايد مايه اقناع و ترغيب باشد تا دنبال كار او را گرفته شود به هر حال نكته مهمي است كه بحث اجتماع شناسي و روان شناسي را مي طلبد. معتقدم كار مهم هنرمند اقناع و ترغيب است يعني اول آنچه را كه مي گويد بقبولاند و بعد ديگران را به طرف حرف خود بكشاند. يك مسأله ديگر هم است. وقتي يك بحثي راه مي افتد بايد ببينيم چقدر از اين بحث تبليغات است، چقدر اساسي است و چقدر از آن اصالت دارد و چقدر فراگير است و مهم تر از همه مردم بايد قبول كنند، چراكه همه اينها مربوط به مردم است. ممكن است عنوان شود براي خواص مي گوييم خواص هم دو نوع داريم، يك عده اي هستند كه اهل اطلاع هستند و تخصص دارند، عده اي هم ?رايش به يك فكر دارند... اما اصل مطلب اين است كه چطور مي شود اثري جاودانه بماند. مي گويند شاعران شيرازي همواره زير سايه حافظ و سعدي شعر مي گويند، نظر شما چيست؟ ربطي به شيراز ندارد، همه كساني كه در ايران شعر مي گويند به نوعي متأثر از اين دو شاعر شيرازي هستند. حتي اگر غزل نگويد و شاعر نوپرداز باشد. حتي اگر شعر نو بگويند.در همين شعرهاي نو شاعران طراز اول مي توانيد تأثير اشعار سعدي ـ حافظ ـ فردوسي ـ مولانا و... پيدا كنيد. شاعران بزرگ نوپرداز شيراز مثل توللي، اوجي و حتي آتشي كه به نوعي او را شيرازي مي دانم بي تأثير از حافظ و سعدي نيستند. از آتشي گفتيد اتفاقاً به نظر مي رسد بسياري از شاعران نوپرداز بوشهر متأثر از او شعر نو مي گويند. حتي در خوزستان هم همين طور است اصولاً در جنوب بيشتر به شعر نو علاقمند هستند. (باز از من مي خواهد ضبط را خاموش كنم تا ادامه اين بحث خارج از گفت و گو باشد). حتي چند كلمه هم نمي توانم بنويسم؟ اگر قرار بر نوشتن بود،نمي خواستم كه ضبط را خاموش كني! باشد، بحث را عوض مي كنيم،گفته مي شود « انجمن ادبي » اما در اين انجمن ها فقط شعر مورد بحث قرار مي گيرد در صورتي كه ادبيات شامل داستان هم مي شود در انجمن هاي ادبي كه شما اسم برديد به داستان هم پرداخته مي شد؟ البته در انجمن هاي ادبي كنوني داستان هاي كوتاه نيز خوانده مي شود. بگذريم،كتاب تاريخ آموزش وپرورش فارس،از عهد باستان تا امروز جايزه بخش كتاب جشن فرهنگ را دريافت كرد از اين كتاب هم برايمان بگوئيد. تاريخ آموزش وپرورش در فارس از عهد باستان تا امروز ـ سير تعليم و تربيت در فارس است كه قبل و بعد از اسلام چگونه بوده، تأثيراتي كه آموزش و پرورش در عهد باستان بر دوره اسلامي گذاشته چه بوده است و آموزش و پرورش در دوره اسلامي چگونه و چه تأثيراتي در افراد جامعه داشته نمايندگان معتبر علم ادب و هنر فارس نيز در دوره اسلامي معرفي شده است. همين؟! نه،از هنرهاي هنرمندان فارس نيز بحث شده ـ به ويژه تحول خط در دوره اسلامي ـ نقاشي و كتاب هاي آموزشي در ادوار مختلف اسلامي، مدارس علميه اسلامي و هم]نين مكتب خانه ها، تحول آموزش و پرورش از سال 1315 هـ.ق مخصوصاً از دوره مشروطيت به اين طرف و تأسيس مدارس جديد، (از سال 1324 و 25 هـ.ق به بعد، معرفي مديران و معلمين تا سال 1315 شمسي، آمار مدارس، شرح احوال رؤساي آموزش و پرورش از بدو تأسيس مدارس جديد تا 1357 شمسي ـ تأسيس مدارس دخترانه ، تأسيس مدارس متوسطه و از طرفي ديگر در اين كتاب نظريات فلسفي فلاسفه اسلامي در تعليم و تربيت در ادوار مختلف نقل شده كه البته نظريات آنها چه در مكتب خانه ها و چه در مدارس علميه، تأثير كلي داشته است. در اين كتاب فقط راوي بوديد يا نقد هم كرديد. نقد هم كردم و در برخي جاها به تجزيه و تحليل روش تعليم و تربيت در تمام ادوار مختلف نيز آمده است. چقدر براي تحقيق پژوهش آن وقت گذاشتيد؟ شايد از 30 سال پيش تحقيق كرده ام. 36 سال در آموزش و پرورش خدمت كرده ام كه از خاطرات خودم نيز كمك گرفتم. از كتاب حديث عمر؟ بله،« حديث عمر » خاطرات شخصي خود من است و چون 36 سال در آموزش و پرورش خدمت كرده ام، قسمت مهمي از خاطرات من مربوط به آموزش وپرورش است چه از زماني كه در مكتب خانه تحصيل مي كردم و چه زماني كه در دبستان و دبيرستان و دانشگاه. گفت و گو از خبرنگار ايسنا فرزاد صدريانتهاي پيام
 چهارشنبه 24 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1452]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن