واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: حباب ليبرال دمكراسي آمريكا شكسته آمريكا اگر مي خواهد برروي نقشه جغرافيابماند به پشت مرزهاي خودبازگردد
گروه تحليل وتفسير اخبار ايرنا - مرتضي تمدن(مشاور اقتصادي رييس جمهور):بحران پيش آمده يك دوره گذارمعمولي نيست بلكه يك مشكل بنيادين وكالبدي است كه به دليل سياست هاي پولي استواربر استثمار و استعمار ساير ملت ها و همچنين بواسطه افزون خواهي زايدالوصف ابعادآن به عمق ليبراليسم رسوخ يافته
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي روز دوشنبه در ديدار ائمه جمعه سراسر كشور، مشكلات جاري دنياي غرب را نشان دهنده وضعيت ادعاهاي اقتصادي ليبرال دموكراسي غرب دانستند و با اشاره به اذعان تحليل گران غربي به ناكارآمدي روشهاي اقتصادي ليبرال دموكراسي افزودند: امروز حباب كاذب پول در دنياي غرب شكسته شده و فريادهاي آن به آسمان بلند شده و خود آنها مي گويند دوران حاكميت مطلق امريكا به پايان رسيده است.
ايشان اين مسائل را عظيم و قابل تأمل دانستند و خاطرنشان كردند: در چنين شرايطي بايد عوامل اصلي پيدايش انقلاب اسلامي به عنوان موتور محرك حركت اسلامي و استمرار آن يعني ايمان الهي، روحيه اميد به آينده و روحيه كار و تلاش را بيش از پيش تقويت كرد.
فرمايش رهبر معظم انقلاب اسلامي معطوف به اتفاقاتي است كه امروز در جهان شاهد رخ داد آن هستيم و آن ايجاد شكاف در پايگاه حاكميت سرمايه در دنيا است.
اقتصاد ليبرالي و پسوند ليبرال دمكراسي اصولا در دنياي امروز معطوف به دو موضوع است؛ يكي استفاده از نفوذ مالي و كنترل فعاليت هاي پولي در دنيا و ديگري از طريق هجمه نظامي و استفاده از ابزار زور به نام پياده كردن حقوق بشر.
در هر دو بخش تزلزل در پايگاه پول و سرمايه و زور را شاهد هستيم.
دربخش زور و استفاده از اهرم هاي نظامي به نام پياده كردن حقوق بشر ، تابلوي تمام نمايي از اين حركت را در خاورميان و پيرامون ايران مشاهده مي كنيم.
در منطقه خاورميانه، عراق به يك باتلاقي تبديل شده كه آنها را در وضعيت اسفباري قرار داده و تلاش مي كنند تا خودشان را از اين مهلكه نجات دهند و آنها به زعم خودشان مي خواهند فرار آبرومندانه اي داشته باشند و اين فرار هم با بيداري ملت ها و روشنگري و ايستادگي مردم به اين راحتي اتفاق نخواهد افتاد.
همچنين در افغانستان و برخي كشورهاي آسيايي هم تزلزل حاكميت بر پايه زور و اسلحه را شاهديم و نه تنها آنها موفقيتي بدست نياوردند بلكه با سركردگان گروه هايي كه قبلا آنها را تروريست اعلام كردند، پايه ميز مذاكره نشستند.
اخيرا در خبرها بود كه آنها با طالبان و پسمانده هاي حزب بعث عراق پاي ميز مذاكره نشستند و اين شرايط، نشان مي دهد كه حاكميت برپايه زور و اسلحه نه تنها هيچگونه پيشرفتي در روند قدرت هاي استكبار جهان از جمله آمريكا و غربي ها بوجود نياورده بلكه تبديل به تناقض هايي براي آنها شده است
امروز در فضاي جهاني محكوميت، اعتراض افكار عمومي و شكست ها و ناكامي هاي پياپي ، نشانه بارزي از شكست اين بخش از توفق نظامي و زورگويانه انحصارطلبان مي باشد و حباب ابزارهاي نظامي آنها تركيده است.
در بخش مسايل اقتصادي هم جهان غرب ابتدا بحران اخير را اينگونه تحليل مي كردند كه اين يك امر طبيعي است و اين فضا هرازگاهي در اقتصاد كشورهاي صنعتي، غربي و آمريكايي بوجود مي آيد و يك دوران گذار است، درحاليكه ادامه اين بحران حتي پس از تجويز و تصويب 700ميليارد دلار به بنگاه هاي ورشكسته و درحال ورشكستگي نشان داد كه پايان ندارد و اين روند همچنان ادامه دارد.
ورشكستگي بنگاه ها، بانك ها، بيمه ها و همچنين فضايي كه اكنون در ساير نقاط دنيا سايه انداخته است، فضاي بي اعتمادي، كاهش شاخص بورس در بورس هاي معتبر دنيا و همچنين تزلزل در سرمايه گذاري و هجوم سرمايه گذاران براي خارج كردن سرمايه هايشان از قدرت بنگاه ها و موسسات مالي غربي است كه متاسفانه دامنه هاي آن نيز به بخشي از كشورهاي آسيايي و خاورميانه هم كشيده شده است.
اين موضوع نشان داد كه بحران پيش آمده يك دوره گذار معمولي نيست بلكه يك مشكل بنيادين و كالبدي است كه به دليل سياست هاي غلط و سياست هاي پولي استوار بر استثمار و استعمار ساير ملت ها و همچنين بواسطه زياده خواهي و زياده طلبي؛ ابعاد گسترده اي به خود مي گيرد.
از طرف ديگر در بخش بحران مالي آمريكا ، آنها اعلام كردند كه اين بحران يك سناريوي از پيش نوشته شده است و يكي از تحليل هايي كه مطرح كردند اين بود كه در دنياي اقتصاد غرب و اقتصاد آزاد، ملاك رقابت است و از اينرو برخي قدرت هاي مالي در غرب با ايجاد بازار تصنعي و ورشكستگي براي بنگاه هاي كوچك، تلاش مي كنند آنها را تضعيف و از ميدان خارج كنند و بعد خودشان مجددا آنها را خريداري كرده و دوباره آنها را تحت پوشش بگيرند و در نتيجه تمركز و قدرت متمركز مالي خود را در نيا بيشتر سرايت دهند.
آنها تاكيد داشتند كه اين بحران يك بحران از پيش تعيين شده و يك سناريوي تحت مديريت و تسلط است اما علايم و نشانه هايي كه اكنون بوجود آمد، آنها را وادار كرد كم كم از طرح اين موضوع دست بردارند و به آن ادامه ندهند زيرا تا زمانيكه يك مجموعه اي دچار تزلزل و ازهم گسستگي مي شود، سرمايه و انرژي براي جمع كردن آن ممكن است چندين برابر شود و به معني ديگر چگونه مي شود اين بحران يك سناريوي از پيش تعيين شده باشد اما آنها در جمع كردن اين سناريو آبرو و حيثيت خود را گرو بگذارند و اين نمي تواند تحليل واقع بينانه اي باشد و به نظر مي رسد امروز كم كم اعتراف مي كنند كه پايه هاي اقتصاد ليبراليسم متزلزل است ، بنيان و بنياد ليبراليسم مالي و امپراتوري مالي غرب به زعم اقتصاددانهاي غربي، دوران آن به پايان رسيده و جابجايي قدرت در حال اتفاق افتادن است.
بخش هايي از قدرت هاي مالي دنيا كه تاكنون كنار گود بودند و نظاره گر هستند امروز كم كم وارد معادلات اقتصادي دنيا شده و به صورت طبيعي كشوري در دنيا موفق تر خواهد بود كه كمترين خسارت و تاثيرپذيري را در بحران بوجود آمده داشته باشد.
اين بحران بازگو كننده آن است كه آمريكا و كشورهاي غربي بايد به پشت مرزهاي خود باز گردند و فكري به حال مردم و اقتصاد خودشان بكنند و اگر مي خواهند همچنان در نقشه جغرافيا حضور داشته باشند و يك واقعيت وجودي براي آنها در دنيا حفظ شود مجبور هستند كه قدرت طلبي، زياده خواهي، ظلم و ستم روا داشتن به كشورها و جوامع ديگر را كم كم از رفتار سياسي و استراتژي خود دور كنند و به فكر خود و مسايل و منافع خودشان باشند و به طور طبيعي اين وضعيت مي تواند براي بهبود آينده كشورهاي دنيا و حفظ استقلال آنها مفيد باشد.
البته غربي ها تحليل ديگري هم داشتند و آن اين بود كه جمهوريخواهان با احساس شكست، سعي دارند از سياست سرزمين سوخته استفاده كنند، يعني با بحراني كردن شرايط مالي دنيا اين وضعيت را بوجود بياورند كه اگر آنها پاي خودشان را كنار بكشند، شكست بخورند و در آينده دولت و حكومت آمريكا نقشي نداشته باشند ، مردم دچار يك مشكل و گرفتاري فوق العاده زيادي خواهند شد كه به اين راحتي امكان برطرف شدن آن نيست.
اما امروز در قضاوت افكار عمومي دنيا ديده مي شود كه هردو گروه سياسي بارز آمريكا يعني دمكرات ها و جمهوريخواهان سرزنش و هر دو منشا بدبختي مردم جهان شناخته مي شوند و در حقيقت اينجاست كه اگر ما بتوانيم با استفاده از تهديد بوجود آمده، آن را به فرصت تبديل كنيم و از آن براي تحكيم ايران و انعكاس و اشاعه آرمانهاي جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي استفاده كنيم ، فضايي است كه خريدار دارد.
هم اكنون گفته هاي امام عزيز ما تاييد و تصديق مي شود كه براي كمونيسم سرنوشت پايان را ترسيم كردند. ايشان فرمودند كه "امپراتوري آمريكا روزي فرو خواهد ريخت"؛ لازم نيست كه اين درهم ريختگي و سقوط امپراتوري از طريق نظامي باشد بلكه امروز شكل فروريزي امپراتوري غربي ها و در راس آن آمريكا در قالب سقوط امپراتوري مالي آنها شكل گرفته كه اگر براي آنها تهديد است براي انقلاب اسلامي ايران و براي احيا و بازسازي ايده ها و آرمانهاي انقلاب يك فرصت محسوب مي شود.
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]