واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: ميم مثل مهر مثل مدرسه
سرمايه :فرق نمي كند در چه سن و سالي باشي وقتي صداي قدم هاي پاييز در كوچه ها طنين انداز مي شود، بي اختيار خاطرات شيرين روزهاي مدرسه و شيطنت هاي پشت ميز و نيمكت به ذهن خطور مي كند. با اينكه دو هفته از آغاز مدارس مي گذرد اما همچنان دانش آموزاني هستند كه از رفتن به مدرسه هراس دارند و اين روزها را با بي ميلي مي گذرانند.
ترس از مدرسه نوعي اختلال اضطرابي است كه در سنين شش تا هشت سالگي و 11سالگي ديده مي شود و در دخترها بيشتر از پسرها بروز مي كند. اختلال اضطراب جدايي در هر سني در كودكان ممكن است وجود داشته باشد ولي كودكان در سنين مدرسه بيشتر آن را تجربه مي كنند. كارشناسان معتقدند: كودكاني دچار نگراني و هراس از مدرسه مي شوند كه از سال ها قبل از دبستان و برقراري ارتباط اجتماعي با ديگران دچار مشكل هستند. به اعتقاد روانشناسان اين كودكان وابستگي شديدي به خانواده نشان مي دهند و در برقرار كردن ارتباط و دوستي با همسالان از خود صفت زيادي نشان نمي دهند. آمارها بيانگر آن است كه 70 درصد كودكاني كه به ترس از مدرسه دچارند از افسردگي و 100 درصد از حالات اضطرابي و 50 درصد از هر دو اختلال رنج مي برند. همه كودكان كم و بيش نسبت به والدين خود وابستگي عاطفي پيدا مي كنند و اين وابستگي در حد تعادل هيچ گونه مشكلي را نه براي والدين و نه براي كودك به وجود نمي آورد ولي بيشتر مادرها و بخصوص مادراني كه بيش از حد كودك را به خود وابسته كرده و مراقب رفتار و حركات او هستند، از كودك خود شخصيتي منفعل مي سازند كه حتي قادر نيست زماني كوتاه دوري از مادر را تحمل كند. ترس از رفتن به مدرسه بيش از آنكه علت شخصيتي و عاطفي داشته باشد، ناشي از يادگيري است. مادر يا پدري كه در ارتباط خود با كودكان مفاهيم و نكته هاي منفي از محرك ها و مكان هايي مثل مدرسه يا درس، خواندن مي دهند، وقتي تجربه هاي منفي توام با وحشت ترس و اضطراب خود را از دوران تحصيل و مدرسه، تنبيه و توبيخ ها به بچه ها انتقال مي دهند و از آنها مي خواهند كه مواظب رفتارهايشان باشند خواه ناخواه، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افكار آنها مي كارند البته وابستگي بيش از حد به پدر و مادر و ترس از جدا شدن از آنها براي رفتن به مدرسه ممكن است علل ديگري هم داشته باشد. والديني كه يكي از كودكان خود را در نتيجه بسياري يا عوامل ديگر از دست مي دهند، حساسيت خود را در مراقبت و نگهداري از كودكان ديگر بيشتر مي كنند و همين باعث مي شود كه كودكان ناخودآگاه اضطراب ناشي از جدايي از پدر و مادر را تجربه كنند. ترس از مدرسه سبب مي شود كودكان در مواردي به تعارض روي آورند و اقدام به انجام اعمالي كنند كه باعث نگراني والدين شان شود تا آنها به اين نتيجه برسند كه كودك را نبايد به مدرسه فرستاد. گاهي ممكن است كودك به واقع بيمار شود؛ در اين صورت لازم است براي معالجه او اقدام كرد. فوبياي مدرسه معمولاً صبح زود رخ مي دهد و در مواقعي كه مدرسه رفتن منتفي است فروكش مي كند و در روزهاي تعطيل يا روزهاي آخر هفته كمتر ديده شده يا اصلاً ديده نمي شود. براي رهانيدن كودك از اين نوع ترس كه رابطه مستقيمي با بروز اختلالات رفتاري در وي خواهد داشت بهترين و موثرترين روش، رفتار درماني است گرچه نمي توان از اهميت نقش والدين در يادآوري خاطرات شيرين و مهرباني هاي اولياي مدرسه كه در علاقه مندسازي كودك به مدرسه بسيار تاثير گذار است غافل شد اما بسياري از درمانگران بر اين باورند كه بازگشت سريع كودك به مدرسه از اهميت زيادي برخوردار است. شيوه هايي مانند حساسيت زايي نظامدار يا مواجهه سازي هدايت شده كه براي كاهش اضطراب يا ساير فوبي ها به كار مي آيد، در درمان ترس از مدرسه نيز كاربرد دارد. مواجهه سازي بر اين امر تاكيد مي كند حتي اگر كودك سردرد و ساير علائم اضطراب را نشان دهد بايد به مدرسه برود؛ در اين صورت به تدريج علائم فروكش خواهد كرد اما در صورت ماندن كودك در منزل به احتمال قوي علائم تثبيت خواهند شد. در همين حال لازم است والدين كودك از همان ابتدا مدير و معلم كودك را در جريان وضعيت او قرار دهند، چون اين كودكان به توجه خاص نياز دارند. استفاده از الگو و سرمشق نيز كه عملاً در مدرسه و كلاس صورت مي گيرد كمك خوبي براي مواجهه سازي است. در اين روش كودكاني كه با ذوق و شوق آمد و شد و بازي مي كنند و همكاري خوبي در مدرسه دارند عملاً به عنوان الگو يا سرمشق كودك وارد عمل مي شوند. قرارداد بستن و استفاده از پاداش يكي ديگر از روش هاي درماني ترس از مدرسه است. استفاده از پاداش به ازاي پيشرفت هاي كودك كمك موثري به از بين بردن سريع علائم مي كند و همچنين مصاحبه و كشف واقع بينانه علت ترس كودك كه ممكن است نشأت گرفته از اختلافات والدين و وابستگي به آنها يا بيان حكايت هاي غيرواقع بينانه در مورد زدن كودك در مدرسه و عوامل ديگري باشد، از ديگر روش هايي است كه به گفته كارشناسان علوم تربيتي در درمان اين اختلال رفتاري كارساز باشد.
بي ميلي به رفتن به مدرسه تنها در كودكان مقطع ابتدايي بروز نمي كند گاهي اوقات دانش آموزان مقاطع راهنمايي و دبيرستان را نيز درگير مي كند. اگر كه والدين و اضطراب جدايي از آنها در كودكان دبستاني عامل اصلي هراس از مدرسه به شمار مي رود اين عامل در سنين بالاتر به عدم آگاهي نسبت به مقطع، قوانين و مقررات مدرسه، سختگيري كادر اجرايي و دبيران و در صورتي كه از نظر آموزشي ضعيف بوده باشند، ترس از ناتواني و شكست تحصيلي مربوط مي شود.
از آنجا كه نوجواني با تحولات مربوط به بلوغ، رشد فكري و رواني، تمايل به استقلال طلبي، تغيير در ارزش ها و تحولات جسماني مصادف است، نوجوان در اين سن بسيار حساس، زودباور و تاثيرپذير مي شود. تجربه سختگيري ها، شكست هاي درسي، توبيخ، بدرفتاري مسوولان مدرسه، تندخويي و خشونت از طرف معلم
از جمله دلايلي است كه دانش آموز مقطع دبيرستان را نسبت به حضور در محيط مدرسه بيزار مي كند. تغيير در حجم، كيفيت و موضوع كتب درسي و افزايش تعداد دروس و ناآشنايي با واحدهاي درسي در نخستين روزهاي حضور در مدرسه او را دچار حالات عصبي و عاطفي مي كند كه در نهايت احتمال امتناع از مدرسه رفتن و نهايتاً در صورت برخورد واكنش هاي جسماني مثل سردرد، دل درد، حالات تهوع و بيماري هاي ناگهاني از خود نشان مي دهند. براي از بين بردن اين اختلال ذهني در نوجوانان، روانشناسان بيشترين حجم كار را بر دوش والدين گذاشته اند. عدم انتقال تجارب افكار بازخوردهاي منفي، به رخ نكشيدن دانش آموزان ديگر در فاميل يا بين دوستان و احترام به حس استقلال طلبي آنها از جمله مواردي است كه در جلوگيري از انزواطلبي و دوري گزيني نوجوانان بسيار نقش دارد.
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]