واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تئاتر خياباني نمايشي پا به پاي فرهنگ شفاهي مردم كوچه و بازار
فرهنگي. تئاتر . تئاتر . تئاتر
تئاترخياباني گونهاي مستقل از هنر نمايشي است كه با هدف اصلاح امور اجتماعي و ترويج عدالت پاي به پاي فرهنگ شفاهي مردم كوچه و بازار حركت مي كند.
از:مجيد امرايي تئاتر خياباني به عنوان گونهاي مستقل از هنر نمايشي ريشه در فرهنگ هزاران ساله اين مرز و بوم دارد.
به گواه تاريخ و به شهادت كتب تحقيقي و سفر نامههايي كه مستشرقيني چون برادران شرلي، شاردن، لايارد و ديگران در مورد ايران و فرهنگ، قومي ، آداب و رسوم ماندگار آييني و نمايشي اين سرزمين اسطورهاي و ماندگار نوشته اند، فرهنگ نمايشي در ايران ريشهاي كهن و تاريخي دارد.
خرده نمايشهاي آييني، ديني و مذهبي، داستانهاي اسطوره اي، حكايات و متل ها، روايات تاريخي قصههاي حماسي و پهلواني در جاي جاي اين سرزمين كهن گوياي ريشه داري فرهنگ هزاران ساله وغني ايراني است كه پس از ورود دين مبين اسلام به اين كشور تاريخي با آبشخور قرار دادن روايات اسلامي وقايع تاريخي و نگاه عدالت محورانه و خداگونه جاني دوباره گرفت و در مسير تكاملي خود با سرعتي دو چندان به پيش رفت.
نمايشهاي آييني در ايران به دور از هر تجملي و با استفاده از تكنيك هاي خاص و منحصربفرد خود از گذشته تاكنون در كوي و برزن و خارج از فضاي سالني و معماري بسته پا به پاي فرهنگ شفاهي مردم كوچه و بازار پيش رفته اند تا راه و رسم درست زندگي كردن و نيك زيستن درهزار توي زندگي متلاطم جامعه را درهر زمان به انسان بياموزند.
در اين بين نمايشهايي كه خارج ازسالن و فضاي معماري شده و تاسيساتي اجرامي شوند و امروزه با عنوان تئاتر خياباني شناخته شده اند، گونه اي مستقل از هنر نمايشي ايراني هستند كه هزاران سال است در كوي و برزن با فرهنگ مردم، هم صدا و همدل با تماشاگران كه خود بخشي از بازي نمايشي هستند، همنوا ميشوند تا بخدانند، بگريانند و در سايه آن مخاطبان را به آرامش روحي و رواني برسانند.
نمايشهاي خياباني در طول عمر هزاران ساله خود، همواره مروت و جوانمردي، گذشت و رشادت، خدامحوري و اعتقاد و دين باوري، كمك به همنوع و سخاوتمندي در حق همنوعان را به تماشاگران خود آموخته است.
نمايشگران خياباني غناي فرهنگي را از زبان مردمان فرودست آموخته اند، و گرچه خود همواره از نظر مالي در مضيقه بوده اند، اما از نظر فرهنگي و ريشه داري به اصل و نسب ايراني - اسلامي خود، همواره بينيازترين انسان ها هستند.
نمايشهايي چون پرده خواني، چهل سرود، نقالي، حاجي فيروز، ميرنوروزي، پهلوان بازي، بقال بازي، سياه بازي و تعزيه تنها تعداد اندكي از خرده نمايشهاي ايراني هستند كه در طول تاريخ هزاران ساله اين سرزمين، بازي سازان آن دمخور با تودههاي كم در آمد جامعه پيش رفتهاند تا باز گويند گذشته را، پند و اندرز دهند اكنون را و بسازند آينده را در مسير زندگي درست و كمال جوي انساني.
بازي سازان تئاتر خياباني با تكيه بر اعتقادات مذهبي و بيان روايات ديني به تماشاگر ميآموزد بخشندگي و مروت را در عين نيازمندي به احتياجات روزمره زندگي خود.
در اين بين نمايشهاي پهلواني از جمله نمايشهاي ايراني است كه با تكيه بر تكنيك و محتواي خاص خود، تماشاگران را بر گرد حلقهاي جادويي، مجذوب خود ميسازند.
در نمايشهاي پهلواني، بازي ساز، رهگذاران و مردم را براي ديدن نمايش خود به ميدانگاه دعوت ميكند تا در كنار بازنمايي و بيان حكايات حكيمانه و پند و اندرزهاي بزرگان به اجراي نمايش بپردازد.
پهلوان از رشادت و سلحشوريهاي قهرمانان اسطورهاي و تاريخي ميگويد تا بدين طريق فتح بابي شود براي بازي نمايشي و پهلواني خود كه گاه بلند كردن جسمي سنگين يا مبارزه با حيواني تنومند و وحشي يا زورآزمايي با زنجيري آهنين است.
در نمايشهاي پهلواني، بازي ساز با شگردي خاص تماشاگران را برگرد حلقه و ميدانگاه نمايشي كه در هر مكان و هر زماني ميتواند اتفاق بيفتد، جمع مي كند و آنها را به ديدن نمايشي فرا ميخواند كه در نظرگاه آنها ديدني و جذاب است.
آواز خواندن، حركات زيباي نمايشي، توسل به خداي بزرگ و اولياي دين، نقل گويي ازگذشتگان و پهلوانان، مشاركت فعالانه تماشاگر در اجراي نمايش استفاده از ابزار و وسايل نمايشي چون جعبه مارگيري، ميل و كباده گرداني و بازيهاي زورخانهاي و روايتگري از جمله كارهايي است كه پهلوان در ميدانگاه براي جلب مخاطب از آنها استفاده ميكند.
پهلوان از ابتدا تا انتهاي نمايش وعده اجراي كاري خارقالعاده را مي دهد و با اين شيوه، تماشاگر همواره در جريان ديدن نمايش در تعليق مداوم نگه داشته ميشود تعليقي كه از نظر تكنيكي بهترين روش براي جذب مخاطب است اين عمل ميتواند وعده به بازي خطرناك با حيواني وحشي همچون، شير، مار ، ببر يا گرگي درنده خو يا پاره كردن زنجيري پولادين باشد.
پهلوان با ذكر دلاورمرديهاي قهرمانان ملي و مذهبي چنان فضايي ميسازد كه تماشاگر سوار بر كشتي قصه گويي وي راهي دريايي پر تلاطم و مواج از داستانهاي كهن ميشود تا غرق در حكايات و اشعار حماسي و مرثيه خواني گاه با پهلوان بخندد گاه شاد باشد و گاه غرق در ماتم و عزاي شهادت اولياي دين اشك بريزد و به پالايش روحي و رواني برسد.
خرده نمايشهاي آييني در ايران از كهنترين آيينهاي نمايشي جهان محسوب ميشود. نقشهايي كه از رقصهاي دسته جمعي و آيينهاي نمايشي انسان ها به گرد آتش و نظاير آن بر تكههاي سفال و سنگ در مناطقي چون لرستان و ايلام و تمدنهاي شوش و بين النهرين برجاي مانده است، جود چنين اجتماعاتي را ثابت ميكند.
اين گونه مجالس كه محرك روحيه جنگاوري مردان بود گاهي به نمايشي از جنگ و شكار تبديل ميشد كه در آن چند تن با صورتك جانوران ميگريختند و چند تن ديگر به نشان شكارچي تعقيب شان ميكردند تا عاقبت طي قراردادهاي از پيش تعيين شده جانور به خاك ميافتاد و اين نشانه آرزو يا ميل شكارچي در غلبه مدام بر شكار و طبيعت بود.
اما از آنجا كه آدمي بر خلاف ساير جانداران در اعمال روزانه خود بيشتر بر منافع آتي و ديرپا نظر دارد تا بر لذت زود گذر و روحيه دين مداري و خدا گونه بودن در تمامي انسانها وجود دارد و انسان بيشتر متكي و پايبند آداب و سنن و فرهنگ جامعه خويش است تا نفسانيات، روحيه خدامحوري و دين مداري در اجراي اين گونه نمايشها كم كم بروز بيشتري نمود و انسان هر لحظه ازعمرش را در اجراي نقشي كه مناسب آن لحظه و ارتباطش با خداوندگار بود، ميگذراند.
اين آيينهاي نمايشي بعدها با پشت سرگذاشتن چند صد سال و فراهم آمدن تجربيات بسيار در نحوه برگزاري از شكلي ساده و ابتدايي به فرايندي سخت پيچيده و پر از رمز و راز از ادبيات و هنر نمايشي مبدل شد.
در ايران باستان آنچه بعدها در اين اجتماعات قبيلهاي آغاز شد، گونه هايي ديگر از نمايش بود كه با الهام از نقلها و حكايات ديني و مذهبي به وجود آمد و امروزه آن را با عناويني چون نمايش تعزيه، پرده خواني، شبيه خواني و نقالي مذهبي و اسطورهاي ميشناسند.
نقالي شكلي از بيان نمايشي فردي است كه شايد پس از پيدايش و توسعه عنصر كلام به وجود آمد و رشد يافت، چنان كه برخي آن را در كنار سرودها و رقصهاي ستايش خدايان جزو قديميترين و سادهترين اشكال نمايشي مي دانند و نقالي را مقدمهاي بر نمايشهاي چند نفري بر ميشمرند.
در نمايشهاي مذهبي و نقالي ها، شبيهسازي و به كاربردن صورتك و ابزار كمكي چون چوب، تشت آب و افزودن بازي حركات نمايشي ايما و اشاره به كلام، موجب به وجود آمدن قراردادهاي نمايشي ديگري چون استفاده از پردههاي نقاشي شد و ابزارهاي نمادين از جمله تكنيكهاي اجرايي، نمايشهاي ديني و مذهبي ايراني محسوب ميشود.
نقالان و پرده خوانان معمولا داستانهاي ديني، مذهبي، قهرماني و ملي را در كوي و برزن و درحلقه مردم بازگو ميكنند واگر چه در اعصار گذشته اساطير و داستانهاي باستاني تدوين و ثبت ميشد، ولي باز نقالان به كار خود ادامه ميدادند و روايتگر حماسهها و فداكاريهاي قهرماني و ملي مردمان بودند.
نقالي و شبيه خواني دو گونه نمايش ايراني است كه هدف از اجراي آنها نقل يك واقعه يا قصه به شعر يا به نثر با حركات و حالات و بيان مناسب در برابر جمع است.
در اين گونه نمايشهاي ديني، نقل گويي و شبيه خوانيها بيانگر داستان هايي چون رشادتها و سلحشوريهاي شخصيتهاي ديني و گاه اسطورهاي و ملي است و قصد آن القاي انديشهاي خاص و تكيه گاهش نيز بيشتر احساسات تماشاگران است و از همين جهت است كه موضوعات قابل طرح در آن بيشتر داستان هاي قهرماني انسانهايي است كه در نگاه مخاطب داراي جايگاه خاص و مقدسي است.
منظور از اجراي اين شبيه خوانيها و نقل گوييها برانگيختن هيجانات و عواطف شنوندگان و بيندگان است و به وسيله حركات جذاب، لطف بيان، تسلط روحي بر جمع و حركات و حالات القاءكننده ، شعر خواني و آواز سر دادن تلاشي است كه تا سرحد ممكن كه مخاطب هر دم خود را به جاي يكي از قهرمانان داستان ببيند. به عبارت ديگر بازي سازان همه شخصيتهاي داستان را بازي مي كنند تا تماشاگر نمايش با عمق فاجعه و ابهت رويداد داستاني درگير شود.
اما در برگزاري هر فرآيند نمايشي عوامل ديگري نيز دخالت دارد تا نمايشگر و تماشاگر در فرآيند نمايشي، به آنچه تخليه هيجاني و پالايش روحي ناميده ميشود، برسند.
متن نمايشي ميتواند مكتوب باشد يا آن كه سينه به سينه از گروهي به گروه ديگر منتقل شود. گروه اجراكننده نيز مشتمل بر بازيگران، كارگردان، طراح دكور طراح لباس، گروه فني نور و صدا و..است.
اما نمايش زماني اتفاق ميافتد كه مخاطبي براي آن باشد. محلي كه نمايش در آنجا به اجرا گذاشته ميشود، يعني ساختمان تئاتر يا تماشاخانه كه محلي است ثابت براي اجراي نمايش يا هرمكاني ديگركه به مناسبتي خاص و بنا بر ضرورتهاي گوناگون براي اجراي نمايش در نظر گرفته ميشود كه در فرهنگ ايراني تكيه و قهوه خانه دو مكان مهم براي اجراي اين گونه نمايش ها بوده است.
در هر نمايشي انديشه، فكر و پيامي وجود دارد كه گروه اجراكننده به تماشاگران منتقل ميكند و منظور يا هدف نمايش كه ممكن است اعتقادي يعني در ستايش و بزرگداشت اولياي دين باشد يا سياسي، آموزشي، درماني و تفريحي باشد.
در فرهنگ ايراني خرده نمايشهاي بسياري وجود دارد كه هر كدام روايتگر گونهاي مستقل از هنر آييني و نمايشي اين مرز و بوم با تكنيك و محتواي خاص خود است.
خرده نمايشهايي چون سوگ سياوش، كوسه برنشين، ميرنوروزي، پرده خواني،
جمعه 12 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]