تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812361695




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز چرا مظاهري مي رود؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز چرا مظاهري مي رود؟
جام جم آنلاين: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «نگاه ديني به مساله فلسطين»،«دفاع مقدس، مدرسه مقاومت»،«چرا مظاهري مي رود؟»،«حباب تركيد»،«انتخابات، خاتمي و ديگر هيچ!»،«ويروس تفرقه» و... كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.


جمهوري اسلامي

«نگاه ديني به مساله فلسطين» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در ابتداي آن مي خوانيد؛مساله فلسطين از نظر امام خميني قبل از آنكه يك مساله سياسي باشد يك موضوع عقيدتي است . برهمين اساس نگاه امام خميني به مبارزه با غاصبان فلسطين يك نگاه ديني است تا آنجا كه ميفرمايد : « امروز قبله اول مسلمين به دست اسرائيل اين غده سرطاني خاورميانه افتاده است . امروز برادران فلسطيني و لبناني عزيز ما را با تمام قدرت مي كوبد و به خاك و خون مي كشد. امروز اسرائيل با تمام وسايل شيطاني تفرقه افكني مي كند. بر هر مسلماني لازم است كه خود را عليه اسرائيل مجهز كند. »

تحليل آنچه در فلسطين رخ داده با اين نگاه ديني اقتضائاتي دارد كه امام خميني با نگاه ژرف خود به آنها پرداخته اند و در پيام ها و سخنراني هاي متعدد خود در طول 26 سال مبارزه عليه رژيم صهيونيستي (از 1342 تا 1368 ) آنها را گوشزد كرده اند . اين اقتضائات را در خطوط كلي مي توان اينگونه دسته بندي كرد :
1 ـ توسعه طلبي صهيونيست ها و طمع تسلط بر كل جهان عرب و مركز اسلام . امام خميني در اين زمينه ميفرمايد : « همه بايد بدانند كه هدف دولت هاي بزرگ از ايجاد اسرائيل تنها با اشغال فلسطين پايان نمي پذيرد آنها در اين نقشه اند كه تمام كشورهاي عربي را به همان سرنوشت دچار كنند » .

صهيونيسم بين الملل در شعار اصلي خود همين نكته را مطرح كرده و همواره به صورت سرود آنرا از رسانه هاي خود پخش و منتشر مي كنند : « حدودك يا اسرائيل من الفرات الي النيل ـ مرزهاي تو اي اسرائيل از فرات تا نيل است » . اين شعار استراتژيك خوشبختانه در اثر مقاومت جانانه مردم فلسطين و ضربات محكمي كه حزب الله لبنان بر ارتش رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه وارد كرد اكنون رنگ باخته بطوري كه نخست وزير سابق اين رژيم ايهود اولمرت با صراحت اعلام كرده است آرزوي اسرائيل بزرگ اكنون ديگر مرده است .

2 ـ صهيونيست ها هرگز زير بار اقدامات سياسي نمي روند و با مذاكره و منطق و قانون سروكاري ندارند . اين نكته ايست كه امام خميني با ژرف نگري خاص خود در تمام دوران مبارزه بر آن تاكيد كردند و سران كشورهاي عربي و اسلامي را به خاطر بي توجهي به آن مورد نكوهش قرار دادند : « آيا سران قوم نمي دانند و نديده اند كه مذاكرات سياسي با سياستمداران قدرتمند و جنايتكاران تاريخ قدس و فلسطين و لبنان را نجات خواهد داد و هر روز بر جنايات و ستمگري آنها افزوده خواهد شد »

3 ـ مساله فلسطين يك مساله شخصي نيست و به همه موحدان جهان تعلق دارد . امام خميني با نگاه ديني به موضوع اشغال فلسطين اين موضوع را از حصار تنگ عربي خارج كردند و آنرا از نظر زمان و مكان نامحدود نمودند : « مساله قدس يك مساله شخصي نيست و يك مساله مخصوص به يك كشور و يا مساله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست بلكه حادثه ايست براي موحدين جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آينده » .

4 ـ غاصبان فلسطين فقط سران صهيونيسم بين الملل نيستند بلكه همه كساني كه از آنها حمايت مي كنند مثل قدرت هاي استعمارگر و همه كساني كه با آنها همكاري مي كنند مثل ساكنان شهرك هاي احداث شده صهيونيست نشين غاصبان فلسطين هستند. امام خميني در اين زمينه فرمودند : « يهودي در كشورهاي ديگر با يهودي در فلسطين اشغالي فرق مي كند. همه يهودياني كه در فلسطين اشغالي اسكان داده شده اند در حكم همان سربازان و اجزا رژيم غاصب هستند و برخورد آنها همانند برخورد با سربازان اسرائيلي است.»

در بخش ديگر سرمقاله مي خوانيد؛همين نگاه را خلف صالح امام خميني رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي نيز به اين موضوع دارند. ايشان فرموده اند : « مردم اسرائيل مگر كيانند همان كساني هستند كه غصب خانه غصب سرزمين غصب مزرعه غصب تجارت بوسيله همين ها دارد انجام مي گيرد. سياهي لشكر عناصر صهيونيسم همين ها هستند.

5 ـ مشاركت مردم در مبارزه با غاصبان فلسطين از ديگر اقتضائات نگاه ديني به مساله فلسطين است . تاسيس روز جهاني قدس يكي از راهكارهاي مشاركت مردم در اين مبارزه است . امام خميني در اين زمينه فرموده اند : « مسلمان ها روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه مالك اسلامي در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارك تظاهر كنند... فرياد بزنند... اگر مسلمين ادراك بكنند كه ما از خدا هستيم و براي خدا بايد باشيم ديگر آسيب نمي بينند... ما بايد جديت كنيم كه اسرائيل را برانيم از اين سرزمين هاي اعراب » .

در پايان سرمقاله آمده است؛اوج گيري مبارزات ضد صهيونيستي در دهه هاي اخير از بركات نگاه ديني به مساله فلسطين است . همين نگاه موجب شد اكنون حتي خود صهيونيست ها هم اعتراف مي كنند كه در سراشيبي سقوط قرار دارند. قطعا حضور مردمي روز قدس در اين روند موثر بوده و موثر خواهد بود.

قدس

«دفاع مقدس، مدرسه مقاومت» عنوان سرمقاله ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛جنگ تحميلي عراق عليه ايران با تهاجم سراسري از زمين، هوا و دريا به خاك جمهوري اسلامي ايران در 31 شهريور 1359 آغاز شد. در شرايطي كه نيروهاي نظامي عراق در خاك كشورمان پيش مي رفتند، شوراي امنيت سازمان ملل در مقابل اين تجاوز آشكار سكوت اختيار كرد و در واكنشي جانبدارانه، تجاوز عراق به خاك ايران را وضعيت موجود بين ايران و عراق تعريف نمود و در قطعنامه 470 خود بدون اشاره به مرزهاي بين المللي، خواستار توقف جنگ و عدم استفاده از زور شد.

در بخش ديگر سرمقاله مي‌خوانيد؛...مقامهاي عراقي با اعزام هيأتهايي به پايتختهاي كشورهاي اروپايي، سعي داشتند حمايت آنها را كسب و تلاش نمودند تا هدفها و مقاصد خود در تحميل جنگ به جمهوري اسلامي ايران را، نزد جهانيان توجيه نمايند. به گونه اي كه حجم مقالات و تحليلهاي انتشار يافته در نشريه هاي كشورهاي غربي مملو از همسويي با برداشتهاي دولتمردان عراقي بود. در اين مقالات، در توصيف هدفهاي جنگ، به سركوب بنيادگرايي در منطقه، توقف صدور انقلاب اسلامي، كاستن از خطر بالقوه براي حكومت صهيونيستي، رفع نگراني دولتهاي عرب خليج فارس از قدرت ايران و... اشاره شده بود.

سرمقاله روزنامه‌ي قدس ادامه داده است؛عنصر مقاومت و ايستادگي در رفتار جوانان ايراني، برآوردهاي فاقد اعتبار كارشناسان و مسؤولان عراقي را در ارتباط با توانمنديهاي مادي و معنوي ايران نقش بر آب نمود و ابتنا بر اراده هاي انساني توانست استراتژيهاي توليدي در آكادميهاي نظامي را در مقابل روحيه برگرفته از مباني ديني دفاع، كم رنگ نمايد.

در بخش ديگر سرمقاله مي خوانيد؛امروز درس آموزي از تجارب دفاع مقدس بيش از هر زمان ديگري اهميت دارد؛ زيرا تهديدهاي رو به تزايد بر ضد جمهوري اسلامي ايران به گونه اي است كه ايجاب مي كند تا هر آنچه را در طول هشت سال با ايثار خون هزاران شهيد آموخته ايم، به كار بنديم و اجازه ندهيم نسل جديدي را كه براي آينده كشور تربيت مي كنيم، براي تكرار تجربه ها به كار گيريم.

در بخش ديگر مي‌خوانيد؛دستيابي به فناوري صلح آميز هسته اي براي هر كشوري امتيازي جهاني محسوب مي شود و از ميزان وابستگي به كشورهاي داراي اين فناوري مي كاهد. بنابراين، دستيابي ايران به چرخه كامل سوخت هسته اي و نيز غني سازي اورانيوم، جايگاه ايران را در منطقه و جهان مستحكم خواهد كرد و همين موضوع نگراني غرب را برانگيخته است. اظهارات قاطعانه اي كه دشمنان را وادار به عقب نشيني نمود، ريشه در گنجينه مدرسه مقاومت داشت كه با ادبيات آشتي ناپذيري و موضعگيري بهنگام در مرحله جنگ رواني، دشمن را از اتخاذ هر گونه اقدامي منصرف نمود.

در ادامه سرمقاله مي‌خوانيد؛حضرت آيةا... خامنه اي درباره ويژگيهاي فرماندهي و رهبري حضرت امام(ره) در هدايت نيروهاي رزمي و مسلح مي فرمايند: «غير از دوران پيامبر، فرمانده كل قواي عارف و حكيم و عاشق و الهي در دنيا سراغ نداريم... ما در هيچ جاي دنيا، نه امروز و نه در گذشته نيروي نظامي سراغ نداريم كه تحت فرماندهي انساني معنوي و الهي و عارف و داراي رقيق ترين احساسات بشري و در عين حال با قاطعيت و صلابتي كه هيچ فرماندهي در دنيا از آن برخوردار نيست، به حراست و دفاع از ناموس و حيات شرافتمندانه ملت در مقابل تجاوزگران بپردازد».

در پايان آمده است؛بدين ترتيب، دستاورد برآمده از تجربيات دفاع مقدس سرمايه عظيمي است كه تاكنون توانسته است دشمنان را حتي در مرحله جنگ رواني با ناكامي روبرو سازد و جمهوري اسلامي ايران را كشوري توانمند و داراي قابليتهاي نظامي، سياسي، اقتصادي در منطقه و وراي منطقه به جهانيان معرفي نمايد.

مردم سالاري

«چرا مظاهري مي رود؟» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم سروش ارشاد است كه در آن مي خوانيد؛دولت نهم را مي توان دولت تغييرات دانست. به طوري كه طي 3 سال اخير، 12 تغيير در مديران كلا ن اين دولت صورت گرفته است. احمدي نژاد نيز بارها درباره تغييرات اعلا م كرده است كه كابينه اش همچون تيم فوتبال است و مربي كه رئيس جمهور به حساب ميآيد، براي بهتر شدن نتيجه بازي، تركيب را تغيير مي دهد.البته هنوز اين تغيير تركيب، به حالت ايده آل نرسيده كه بتواند طعم شيرين عدالت را بچشاند.

براين اساس دور از ذهن نيست كه براي تغيير رئيس بانك مركزي نيز از اين جملا ت استفاده شود. البته اين تغييرات كه از نظر رئيس جمهور، از حسن هاي دولت نهم به حساب ميآيد، از سوي كارشناسان سياسي همراه وغير همراه دولت، نقطه ضعف محسوب مي شود. چرا كه اگر دولت مديرانش را با بررسي هاي لا زم انتخاب كند، مجبور نمي شود كه در وسط كار، مدام دست به تغيير بزند.

البته، تغييرات اخير در دولت نهم، نشانگر آن است كه مسئله كارآمدي در اين رفت و آمدها، چندان موثر نيست. چرا كه به طورنمونه در تغييرات وزارت اقتصاد يا كشور تحولا ت نشان داد كه اگر نگوييم چهره هاي ضعيف تري سر كار آمده اند، ولي مي توان ادعاكرد كه بهتر از قبل نشده است.بر اين اساس، بايد دلا يل اين تغيير و تحول هاي بسيار در دولت نهم را مواردي غير از كارآمدي دانست.

تغيير رئيس بانك مركزي نيز ريشه در كارآمد بودن يا نبودن مظاهري ندارد. چرا كه به اذعان بسياري از كارشناسان اقتصادي، مظاهري در مدت مديريت اش توانست اقدامات مناسبي براي مهار تورم صورت دهد. پس بايد بررسي شود كه علت استعفاي مظاهري چيست و در حالي كه مظاهري، همواره رفتنش را تكذيب مي كرد، چگونه حاضر به استعفا شده است؟
آيا عدم علا قه برخي دولتمردان به اعلا م نرخ تورم از سوي بانك مركزي، از دلا يل فشار براي استعفا بوده است؟ آيا سه قفل كردن بانك مركزي و عدم پرداخت تسهيلا ت براي بنگاه هاي زودبازده نيز از دلا يل بركناري مظاهري بوده است؟

با اين تفاسير رفتن مظاهري از بانك مركزي در حالي صورت مي گيرد كه اتفاقا او بيش از ديگر اعضاي كابينه به تعهدات دولت نهم در قبال حل مشكلا ت در درون كابينه پايبند بود. اگر جهرمي بارها اختلا فش با رئيس بانك مركزي را علني كرد و نامه هايش براي مظاهري را پيش از پاسخ رئيس بانك مركزي در اختيار رسانه ها قرار داد، اما مظاهري همواره از حل مشكلا ت درون دولت سخن مي گفت. با اين تفاسير، در حالي كه همان طور كه مطرح شد، حتي برخي از كارشناسان غير همسو با دولت نيز عملكرد مظاهري را مثبت ارزيابي مي كردند، اي كاش دولت به افكار عمومي پاسخ مي داد كه علت جدا شدن مظاهري از دولت چيست؟
اي كاش افكار عمومي مي توانست تحليل كند كه دولت براساس چه ضوابط و اصولي دست به تغييرات مي زند.

كيهان

«حباب تركيد» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛11 سال پيش وقتي سياست پيشگان و نظريه پردازان نومحافظه كار مؤسسه امريكن اينترپرايز، پروژه قرن جديد آمريكايي را براي قرن در حال آغاز (21 ميلادي) تدوين مي كردند، هرگز تصور نمي كردند آن رؤياي باشكوه و آن آرمانشهر «سلطنت آمريكا بر جهان» كاملا واژگونه تعبير شود. پايتخت نشينان آمريكايي تمدن غرب در تدارك امپراطوري ليبرال- دموكراسي و سيطره بلامنازع كاپيتاليسم اقتصادي بودند و در حالي كه از نفي آرمان گرايي و ايده آليسم و تعصب سخن مي گفتند، از پروژه قرن جديد آمريكايي پرده برداري كردند. اما امپراطور كذايي يك دهه پس از آن طراحي و اجرا، سياه ترين دوران خود را از زمان تأسيس مي گذراند و گردبادهاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و حيثيتي يكي پس از ديگري خود را به پايتخت تمدن جديد غرب نزديك مي كنند. در اين ميان پرسشي جدي هم در دنيا فراگير مي شود: تا كجا بايد بحران هاي ناشي از سوءمديريت و بن بست ارباب دهكده جهاني را كه گويا خيلي وقت است تعادل و سلامت خود را از دست داده و در حال افتادن است، به جان خريد؟ آيا نبايد مداخله كرد و جهان را از اين سقوط پرهزينه ايمن داشت؟

در بخش ديگر يادداشت آمده است؛طي همين چند هفته اخير چندين بانك و بيمه و مؤسسه سرمايه گذاري غول آسا در آمريكا دچار ورشكستگي شدند. لمن برادرز چهارمين بانك سرمايه گذار آمريكا ديگر بخت مؤسساتي نظير فردي مك، فاني مي، امريكن اينترنشنال گروپ و بيراستونز را نداشت كه با حمايت دولت و تزريق صدها ميليارد دلار موقتا از ورشكستگي برهد. همين هفته گذشته Bank of America، بانك بزرگ مريل لينچ را كه تا يك سال پيش در بازار وال استريت 100 ميليارد دلار مي ارزيد به خاطر ورشكستگي به قيمت 50 ميليارد دلار خريد اما همين «بانك آمريكا» حاضر نشد بانك لمن برادرز را به همان ثمن بخس بخرد. دومينوي ورشكستگي شركت هاي آمريكايي يكي پس از ديگري آغاز شد تا آنجا كه دولت بوش با زير پا نهادن تمام قواعد طلايي بازار آزاد مجبور به دخالت شد و تشخيص داد براي نجات سرمايه سالاران آمريكايي- شهروندان درجه 1- 700 ميليارد دلار را از جيب ماليات دهندگان به بازار تزريق كند.

در ادامه يادداشت مي‌خوانيد؛مردم جهان- از اروپايي تا آسيايي و آفريقايي- حق دارند بپرسند اين چه آرمانشهري است كه در آن هم فقير در رنج است و هم غني. هم درد لاعلاج تورم به سراغ اقتصاد جهاني آمده و هم بيماري درمان ناپذير ركود؟! اين چه درد بي درماني است كه شهروندان آمريكايي -غني ترين كشور سرمايه داري- را دچار ناتواني خريد و افسردگي مي كند تا آنجا كه رئيس فدرال بانك آمريكا در مجلس سنا مكرر با اين پرسش ها مواجه مي شود كه «چرا بانك ها يكي پس از ديگري ورشكسته مي شوند؟ چرا مردم خانه هاي خود را از دست مي دهند؟ چرا سوخت مدام گران تر مي شود و ارزش سهام سقوط مي كند؟ اقتصاد ما تا كجا مي تواند در برابر بحران تحمل و مقاومت كند؟» و آقاي برنانكه چه دارد كه در برابر اين پرسش هاي صعب بگويد؟ با منطق بازار آزاد توجيه كند يا با رويكرد به شيوه هاي كمونيستي دخالت فزاينده دولت پاسخ بگيرد و پاسخ دهد؟! اصلا بذل و بخشش 700 ميليارد دلاري دولت در يك قلم مداخله از جيب مردم را چه مي تواند بنامد جز نشانه احتضار بانك ها و مؤسسه هاي بزرگ در بحبوحه ادعاي شكوفايي سرمايه داري در دنيا و آمريكا؟!

يادداشت نويس كيهان ادامه داده است؛اروپايي ها هم كه اغلب همراه آمريكا و دنباله رو آن بوده اند، اكنون احساس نگراني مي كنند. دويچه وله آلمان پريروز از «تركيدن حباب رؤياهاي آمريكايي» خبر مي دهد و مي نويسد: «دو بانك سرمايه گذار گلدمن ساكس و مرگان استانلي هم به عنوان آخرين چهره هاي اسطوره اي وال استريت از برج عاج فرو افتادند. اعتقاد عمومي بر اين است كه دوره طلايي و تاريخي بازار وال استريت نيويورك به سر آمده است. دو بانك مذكور به نام سرمايه گذاري، با اوراق اعتباري بازي مي كردند و شركت هاي بزرگ را مي خريدند. آنها در بورس خدايي مي كردند و هيچ كنترلي بر آنها اعمال نمي شد اما گويا دوران خدايي شان به سر آمده است. مجبور شده اند به خاطر ضرر در بحران مالي اخير، از دولت كه با پول ماليات دهندگان تأمين مي شود كمك بخواهند. اكنون آنها كه همواره مي گفتند دولت حق مداخله و هدايت اقتصادي را ندارد، به ناگهان طرفدار مداخله دولت شده اند و پول ماليات دهندگان به كيسه بورس بازان سرازير مي شود. در اين ماجرا دموكرات ها و جمهوري خواهان هم دستند. اكنون 5غول بزرگ سرمايه گذاري در آمريكا يكي پس از ديگري از ميدان خارج شده اند... اما مردم آمريكا به قول ريچارد سنت جامعه شناس آمريكايي بايد در خانه هاي كاغذي با باد هوا زندگي كنند.

در بخش پاياني يادداشت مي‌خوانيد؛آمريكا -و اروپاي دنباله رو- مدت هاست كه بحراني را حل نمي كنند بلكه با ترفندها و تردستي ، بحران بزرگ را به تأخير مي اندازند غافل از اينكه هر مديريت تأخيري از اين دست مانند گلوله اي رها شده در سرازيري برف است كه هر چه دور بر مي دارد، مهيب تر مي شود تا سرانجام به شكل بهمني بزرگ درآيد. تمدن -امپراطوري غرب اكنون در مديريت بحرانهاي عاجزتر از هميشه مي نمايد. آنها لطفي در حق ديگران نمي كنند اگر براي حل بحران ها آن ديگران را هم مشاركت مي دهند. جهان غيرغرب حق انتخاب ندارد. مجبور است دخالت و مشاركت كند و راه اين گردباد فراگير ناامني و اضطراب را سد كند. اكنون بحران هاي غرب ساخته يكي پس از ديگري به سوي خود آنها -و البته با صدمه به تمام جهان- در حال كمانه كردن است. مي توان و بايد جهاني نو ساخت. اين ديگر آرمانشهر خيالي غرب نيست. جهاني ديگر هرچه باشد از اين متعفن تر و ناامن تر و پرآشوب تر نخواهد بود. بايد براي مديريت جهاني طرحي نو درانداخت. گريزي نيست. ايران، روسيه چين، هند و حتي ژاپن -به همراه دورانديشان اروپايي- مي توانند طرحي نو در سياست و امنيت و اقتصاد جهاني تصوير كنند.

رسالت

«انتخابات، خاتمي و ديگر هيچ!» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛پس از گذشت يك ماه و نيم از برگزاري كنگره دوازدهم سازمان مجاهدين و در پي ناكامي رايزني هاي نهايي با خاتمي و ساير نامزدهاي دوم خردادي، قطعنامه اين كنگره صادر شد.

در ادامه سرمقاله مي خوانيد؛آنچه كه در يك عكس فوري از فحواي اين قطعنامه به دست مي آيد نوعي جمود وسكون استراتژيك حول شعار “انتخابات، خاتمي و ديگر هيچ” است و نشان مي دهد، عليرغم تلاش بدنه اصلي اصلاح طلبان طي ماههاي گذشته در منطق سياسي پدرسالارانه ائتلاف مشاركت- مجاهدين، هيچ پيشرفت محسوسي حاصل نشده است. اين در حالي است كه حتي آقاي خاتمي نيز به عمق اين خبط استراتژيك پي برده و طرح شعار “ يا يكنفر يا هيچ كس” را خطرناك دانسته است. وي از دوستان دوم خردادي خودخواسته تا اين شعار را ندهند چرا كه هم باعث دلخوري و افزايش گلايه‌ها خواهد شد و هم راه‌هاي مختلف را مسدود مي‌كند.

در ادامه سرمقاله مي‌خوانيد؛... در بخش ديگري ازاين قطعنامه ضمن تضمين و اعلام اطمينان به گزينه خاتمي آمده است:” كانديداي اصلاح طلبان بايد از چنان مقبوليت و محبوبيتي در ميان گروههاي اصلاح طلب برخوردار باشد كه موجب ائتلاف ميان ايشان شده و حضور وي حتي المقدور احتمال تعدد و تكثر كانديداها در اين جناح را منتفي سازد.”
نوعا مديريت فرايندهاي زيردستي ائتلاف گروههاي همسو، توسط كانونهاي مشروعي صورت مي گيرد كه در بستري از يك توافق پيشيني روييده باشد. ائتلاف مشاركت-مجاهدين فاقد چنين مشروعيتي بين گروههاي دوم خردادي است. بخش زيادي از اصلاح طلبان كه متشكل از چند حزب و گروه سياسي مطرح هستند اين منطق دستوري را قبول ندارند و حاضر نيستند يك بارديگر زير بليت جرياني بروند كه آن را عامل اصلي شكست جبهه اصلاحات مي دانند.

در بخش ديگر سرمقاله مي خوانيد؛اهتمام به پلوراليسم سياسي از جانب اغلب گروهها و احزاب، دهه آينده را آبستن حضور بازيگران جديدي نموده كه ضمن افزايش كيفيت مردمسالاري در ايران، امكان حضور تمام گروههاي قانوني و سلايق مختلف را در انتخابات مختلف فراهم مي كند.دراين هندسه جديد حوزه مانور سازمانهاي نيمه مخفي و نيمه علني و برخوردهاي دستوري از بالا به پايين به حداقل مي رسد
پيشداوري غيرمنصفانه درباره شوراي نگهبان و تلاش براي اغواي زودهنگام ساير گروههاي دوم خردادي، حربه ديگري است كه سازمان مجاهدين باتوسل به آن سعي دارد ضمن تحديد گزينه هاي موجود ساير اصلاح طلبان را بر توافق اجباري روي گزينه خاتمي متقاعد كند. “كانديداي اصلاح طلبان بايد چهره اي باشد كه ضمن نمايندگي ديدگاه ها و مطالبات اصلاح طلبان، رد صلاحيت وي به دليل تحميل هزينه هاي سنگين بر اقتدارگرايان عملا منتفي باشد و در صورت رد صلاحيت وي مشروعيت انتخابات نزد افكار عمومي مخدوش گردد.”

نويسنده سرمقاله رسالت معتقد است؛پرواضح است كه روند اجرايي و برگزاري انتخابات در ايران يكي از سالم‌ترين و پاك‌ترين مدل‌هاي انتخاباتي در بين كشورهاي مردمسالار است . تقيدات، تضييقات و روح ديني مردمسالاري در ايران اصلي‌ترين عامل تفوق سلامت انتخاباتي در بين ساير كشورهاست. متاسفانه برخي گروه‌هاي دوم خردادي‌ به دليل فقدان بلوغ سياسي لازم به جاي ارائه مواضع صريح حزبي در قبال مسائل مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي، تصور مي‌كنند تنها راه جلب افكار عمومي، مظلوم‌نمايي كاذب با توسل به اعوجاجات سياسي و اجتماعي و استفاده از ترفندهاي نخ‌نما شده در اعتراض به رد صلاحيت‌هاست.

در پايان سرمقاله مي‌خوانيد؛در نهايت به نظر نمي رسد تز “انتخابات، خاتمي و ديگر هيچ!”از منطق تحليلي پيشرفته و جامعي براي رقابت بازيگران سياسي در سال آينده برخوردار باشد و بتواند ساير گروههاي دوم خردادي را به يك فهم مشترك از انتخابات 88 رهنمون سازد.اين رويكرد تماميت خواهانه همان طور كه آقاي خاتمي اذعان كرده نتيجه اي به جز تعميق شكافهاي موجود و افزايش دلخوري ها بين گروههاي دوم خردادي در پي نخواهد داشت.

كارگزاران

«ويروس تفرقه» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي كارگزاران به قلم يدالله طاهرنژاد است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛زمزمه اختلاف اصلاح‌طلبان اگرچه براي جناح رقيب دلنشين و آرامش‌بخش است، اما براي همفكران و همراهان تاسف‌بار و ياس‌آلود. ناكامي‌هاي پياپي اصلاح‌طلبان كه از شوراي اسلامي شهر تهران در دوره دوم انتخابات آغاز شده به بركت تفرقه دوستان، كماكان ادامه دارد و ظاهرا چشم‌انداز روشني را نويد نمي‌دهد مگر آنكه اراده قاطبه فعالان اين عرصه بر دگرگوني شرايط موجود تعلق گيرد. آنچه اين روزها در جرايد به نقل از بزرگان اين جبهه به گوش مي‌رسد، حاكي از آن است كه هنوز عبرت لازم از اين ناكامي‌ها تحصيل نگرديده و شيوه‌هاي شكست خورده همچنان مورد توجه و بهره‌برداري اين دوستان حاشيه‌نشين است.

در ادامه سرمقاله مي‌خوانيد؛... يكدستي كامل مجريان و ناظران انتخابات در ادوار گذشته تجربيات تلخي را رقم زده كه اعتماد به برگزاري يك انتخابات سالم و عادلانه را مخدوش نموده و اتخاذ تدابير لازم جهت مقابله با اين شرايط نيز امري ضروري است، لذا انتظار مي‌رود بزرگاني كه سابقه طولاني مبارزه در سنگرهاي دفاع از آرمان‌هاي امام و انقلاب را در پرونده خود دارند، با تبري از مشي مشحون از ناكامي‌هاي تلخ گذشته و همگرايي در يك فضاي پرنشاط و صميمي با تعامل و تفاهم دست در دست هم نهاده و خيل عظيم مشتاقان «وحدت كلمه» ياران صديق امام را شادمان نمايند، در اين صورت است كه كاروان توفيق و تعالي بار ديگر در مسير اصلاحات قرار مي‌گيرد.

سرمقاله نويس كارگزاران ادامه داده است؛...نكته ديگري كه در اين رابطه در خور تامل است، احصاء ابهامات و اشكالاتي است كه بر عملكرد اصلاح‌طلبان از ناحيه مردم اعم از دوستان حقيقت‌طلب يا رقباي فرصت‌طلب مطرح مي‌شود و تدارك پاسخ مناسب و مستدل براي آنها جهت استفاده در زمان مقتضي، گرچه متاسفانه امكان پاسخگويي در يك فضاي ملتهب، در محدوده زماني اندك و كمبود شديد امكانات رسانه‌اي كار مشكلي است اما عدم پاسخگويي به ابهامات و سوالات نيز مي‌تواند دست رقيب را براي تهاجم گسترده‌تر باز نمايد و به مدد ابزار تبليغي فراواني كه در اختيار دارند، بتوانند افكار عمومي را تحت تاثير قرار دهند.

در بخش پاياني سرمقاله آمده است؛...و نكته آخر اينكه تجربه انتخابات شوراي اسلامي سوم و مجلس هشتم نشان مي‌دهد كه نبايد در برابر آفاتي كه سلامت انتخابات را تهديد مي‌كند بي‌تفاوت ماند بلكه بخش زيادي از هم‌وغم مسوولان سياسي اصلاحات بايد صرف ايجاد سامانه مطمئني جهت نظارت بر انجام انتخابات باشد تا برگزاركنندگان نتوانند مسير اراده ملت را با تكيه بر مدار ميل و سليقه و اجتهاد شخصي دستخوش تغيير نمايند، در غير اين صورت هر تلاشي تنها منجر به مشروعيت بخشيدن به پيروزي رقيب خواهد شد كه در اين شرايط به آن نيازمند است. نشود كه با شركت پراكنده در انتخابات ضمن تحقق پيروزي رقيب و شكست خود، توهين و تحقير را نيز تحمل كنيم، بنابراين مثل معروف هم كتك ميل نماييم و هم پياز را، لازمه دستيابي به جمع اين توفيقات اعم از شركت گسترده مردم در انتخابات و پيروزي اصلاح‌طلبان و اداره قانونمند كشور براساس سند چشم‌انداز، وحدت كلمه است كه واكسن قوي مبارزه با «ويروس تفرقه» در تمامي زمان‌هاست. «و اعتصمو به‌حبل‌الله جميعا و لاتفرقوا»

اعتماد ملي

موجبات همصدايي» عنوان سرمقاله روزنامه‌ي اعتماد ملي است كه در آن مي‌خوانيد؛سفر محمود احمدي‌نژاد به نيويورك فرصت جالبي است تا ايشان بتواند به طرح ديدگاه‌هاي هميشگي و سنتي خويش در مجمع عمومي سازمان ملل متحد بپردازد. اين چهارمين سفر وي در دوره رياست‌جمهوري 4 ساله به آمريكا است. تا پيش از ايشان هيچ رئيس‌جمهوري بيش از يك يا دو بار به اين اجلا‌س پاي ننهاد. در اجلا‌س جاري نيز تنها بيش از 50 رئيس كشور حضور مي‌يابند اما گويا احمدي‌نژاد بر اين باور است كه حضور هرساله وي در اين مراسم، داراي بار فراواني براي منافع كشور است. فارغ از درستي يا نادرستي اين تصور، در آستانه اين سفر، دو حزب دموكرات و جمهوريخواه آمريكا كه نزديك به دو قرن رقابت دوشادوش و البته پرتنش در عرصه سياسي آمريكا را عهده‌دار هستند، به صورت مشترك بيانيه‌اي را امضا كردند تا با تشكيل مركز با نام به مقابله با آنچه كه از نظر خود خطر هسته‌اي ايران مي‌نامند، بپردازند.

بر اين اساس، پرونده ايران از مركز مجادلا‌ت و محاورات سياسي دو حزب و دو كانديداي رياست‌جمهوري آمريكا به كنار گذاشته مي‌شود. معناي اين تصميم آن است كه ايران هسته‌اي خط قرمز هر دو حزب سياسي آمريكا و البته به عنوان يك اولويت اصلي براي حفاظت از منافع ملي آمريكا است! فارغ از چرايي نيل به اين تحليل، آنچه اهميت دارد آن است كه ايران به موضوع تعيين‌كننده‌اي در انتخابات آمريكا بدل شده است. از سوي ديگر فارغ از چگونگي تحليل آمريكايي‌ها، پرونده ايران به عنوان يك متغير مهم از صحنه مجادلا‌ت انتخاباتي به كناري نهاده شده تا در صورت پيروزي هر يك از كانديداهاي دو حزب دموكرات و جمهوريخواه، به‌عنوان يكي از مهم‌ترين اولويت‌هاي رئيس آتي روي ميز اتاق بيضي نهاده شود.

اين اقدام از طرفي ماهيت برنامه و هدف احمدي‌نژاد از سفر به آمريكا براي افزايش چانه‌زني را قلب مي‌كند. با اين همه معلوم نيست چرا رئيس‌جمهور تا اين حد علا‌قه خود را براي انجام گفت‌وگو در هر سطحي با مقامات آمريكايي به اين صورت طرح مي‌نمايد؟ در حالي كه هيچ مقامي در تاريخ 30 ساله نظام اسلا‌مي تا اين اندازه اصرار و ابرام براي گفت‌وگو و مذاكره و حل معضلا‌ت روابط ايران و آمريكا از خود بروز نداده و معلوم نيست رئيس‌جمهور با چه تحليلي و با توصيه كدام گروه از مشاوران، چراغهاي سبز بدون پاسخ مقامات آمريكايي را نشان مي‌دهد؟ جالب آن است در حالي كه مدتي پيش در همين ستون به دولت توصيه شده بود فارغ از اينكه كدام حزب يا نامزد در آمريكا به كاخ سفيد راه مي‌يابد، شايسته است پرونده‌هاي جداگانه‌اي براي وضعيت‌هاي متفاوت آماده شود و روي ميز وزير خارجه ايران قرار گيرد، حال به نظر مي‌رسد آمريكايي‌ها خود را در اين وضعيت نشانده‌اند.

از آنجايي كه مطلوب است از ايران يك صدا شنيده شود، بهتر آن است تا با استفاده از توان تخصصي و كارشناسي شخصيت‌هاي معتبر و آگاه در امور بين‌الملل از سوي همه گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي درون نظام جمهوري اسلا‌مي ايران، حفاظت از منافع ملي در مواجهه با تهديدهاي بين‌المللي صورت پذيرد. اگر به فكر منافع ملي و مصالح نظام هستيم، هيچ راهي به جز استفاده از تمام موجوديت و ظرفيت ملي و نيروهاي درون نظام نداريم. در حالي كه آمريكا به عنوان دشمن اصلي منافع ملي ايران، فارغ از جناح‌بندي‌هاي سياسي، عزم خود را براي مقابله با ايران جزم مي‌كند، بر ما صدچندان بيشتر فرض است تا موجبات همصدايي ملي را فراهم آوريم.

دنياي اقتصاد

«معيار ارزيابي بنگاه‌هاي زودبازده» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمد علي دهقاني است كه در آن مي‌خوانيد؛چندي است كه طرح‌هاي زودبازده محل مباحث زيادي در اقتصاد ما گرديده است. از يك طرف وزارت كار و امور اجتماعي با نيت اشتغال‌زايي در تلاش بي‌وقفه‌اي براي حمايت از طرح‌هاي زودبازده و گشودن راه پرداخت مجدد تسهيلات به اين طرح‌ها است، چرا كه به اعتقاد اين مرجع، طرح‌هاي زودبازده بنا به ماهيتشان كه سريع‌تر به بهره‌برداري مي‌رسند، مي‌توانند ضد تورمي باشند و از طرف ديگر بانك مركزي با اين استدلال كه افزايش منابع بانكي از طريق برداشت از خزانه و تزريق پول پرقدرت به اقتصاد در شرايط فعلي مي‌تواند باعث تشديد تورم گردد، سعي در محدود كردن پرداخت تسهيلات بانكي به طرح‌هاي زودبازده را دارد.

طرح‌هاي زودبازده كه پيش از كشور ما در كشورهاي ديگري نيز آزموده شده و تحت عنوان SMEها معروفند، داراي دو ويژگي بسيار مهم هستند. اول نياز به منابع محدود دارند و دوم به سرعت به بهره‌برداري رسيده و باعث افزايش توليد مي‌گردند. يعني اگر چه منابع بانكي كه به اين طرح‌ها تزريق مي‌گردد، يك سياست انبساطي پولي بوده و باعث افزايش نقدينگي مي‌گردد، اما با توجه به سرعت بهره‌برداري از اين طرح‌ها و رشد توليد با تحريك طرف عرضه اين فشار ناشي از رشد نقدينگي مهار شده و اقتصاد با افزايش ظرفيت توليد باعث كنترل افزايش سطح عمومي قيمت‌ها مي‌گردد و در اين مسير اين طرح‌ها باعث ايجاد اشتغال پايدار نيز مي‌گردند و اين همان استدلالي است كه طرفداران طرح‌هاي زودبازده دارند. به نظر مي‌رسد اين استدلال صرفا در تئوري بسيار مناسب است. البته بعضي از كشورها نيز به دليل شرايط تعادل در اقتصاد آنها، اهرم‌هاي كنترلي كارآمد، كارشناسي دقيق طرح‌ها و توانمندسازي و آموزش دقيق متقاضيان تسهيلات، توانسته‌اند تا حدودي موفق باشند. همان طور كه در بالا نيز مطرح گرديد، يكي از مهم‌ترين ملاك‌هاي سنجش موفقيت اين طرح‌ها را مي‌توان كنترل تورم دانست.

يعني ظرف يك تا دو سال بعد از اجراي طرح مي‌بايد رشد تورم كنترل گرديده و افزايش رشد اقتصادي را نيز شاهد باشيم. اما آن گونه كه آمارها نشان مي‌دهد، ما در چند سال گذشته در كشور خود شاهد اين دو موضوع نبوده‌ايم. در اين سال‌ها رشد روز افزون تورم از يك طرف، كاهش رشد سرمايه‌گذاري و ثبات تقريبي رشد اقتصادي را تجربه كرده‌ايم.به نظر مي‌رسد همين دو موضوع را مي‌توان دليل محكمي بر عدم موفقيت طرح‌هاي زودبازده در اقتصاد ايران بنا به شرايط خاص كشور ما ناميد. تجربه اقتصاد ما نشان مي‌دهد كه افرادي كه موفق مي‌شوند. از تسهيلات در قالب طرح‌هاي زودبازده استفاده كنند، بيشتر ترجيح مي‌دهند بخشي يا همه اين منابع را صرف مصارف ديگر بنمايند و بخش محدودي را در محل مورد نظر مصرف مي‌كنند. البته بخشي از افراد نيز ممكن است به واسطه اعتقادات و توانمندي‌هاي شخصي طرح خود را به صورت دقيق اجرا كنند و به بهره‌برداري برسانند؛ اما همان‌گونه كه مطرح گرديد، ملاك ارزيابي ميزان موفقيت اين طرح‌ها را مي‌توان در دو شاخص تورم و رشد اقتصادي مشاهده نمود كه آمارها حاكي از عدم موفقيت نسبي اين طرح‌ها مي‌باشد. حال مي‌توان سوالي مطرح نمود كه به جاي آزمودن دوباره يك طرح ناموفق آيا بهتر نيست راه‌هاي ديگري كه كارشناسان اقتصادي پيشنهاد كرده‌اند، يعني تزريق منابع بانكي به بنگاه‌هاي فعال موجود و افزايش ظرفيت آنها را در جهت افزايش اشتغال و توليد در دستور كار قرار داد؟
 چهارشنبه 3 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن