واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ولایتی از جنگ می گوید؛ پس از فتح خرمشهر... دکتر علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه 16 ساله چهار دوره از دولت های جمهوری اسلامی (دولت آیةاللّه خامنه ای به نخست وزیری میرحسین موسوی و دولت آقای هاشمی رفسنجانی)و مشاور فعلی رهبر انقلاب در امور بین الملل، چندی پیش در مصاحبه ای با سایت بازتاب، به تشریح برخی مسائل تاریخی-سیاسی ایران، در طول سالهای پس از انقلاب پرداخت در زیر بندی از این مصاحبه را که مربوط به مسئله ادامه جنگ، پس از فتح خرمشهر است را می خوانید: (حتماً خالی از لطف نیست)
• آقای دكتر، یكی از مهمترین ابهامات نظام كه تمركز زیادی نسبت به آن از نظر رسانهای و تبلیغاتی انجام شده است، مسئله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. در اینباره تاكنون چند دیدگاه متضاد مطرح شده است؛ اپوزیسیون داخلی جمهوری اسلامی كه در آن دوران در نهضت آزادی متمركز شده بود، مدعی است كه پس از فتح خرمشهر، پیشنهادهای مناسبی از سوی كشورهای عربی به ایران برای خاتمه جنگ داده شد و نپذیرفتن آن، یك اشتباه استراتژیك بود و موجب ادامه جنگ به مدت شش سال شد. از سوی دیگر، برخی از چهرههای سیاسی اصلاحطلبان اظهار میكنند كه امام(ره) با آتشبس پس از فتح خرمشهر موافق بود، اما مقامات سیاسی و نظامی وقت با آن مخالف بودند و نهایتا امام(ره) نظر مسئولان سیاسی و نظامی را پذیرفتند. از سوی دیگر، آقای هاشمی رفسنجانی كه مؤثرترین مقام سیاسی وقت به شمار میرفتند، سال گذشته در مصاحبهای اظهار كردند كه ایشان بر ادامه جنگ اصراری نداشته و فرماندهان نظامی كه تحت تأثیر شعارهای ایدئولوژیك انقلاب بودند، به ادامه جنگ اصرار داشتند و در مقابل فرمانده وقت سپاه پاسداران كه مهمترین مقام نظامی در دوران جنگ به شمار میرفت نیز پاسخ داده است كه بیبرنامگی و تعلل مقامات سیاسی، جنگ را به روزمرگی كشید. در این میان نقش شما به عنوان مسئول دیپلماسی كشور در زمان جنگ بسیار مهم است، قاعدتا اگر پیشنهاد مشخص آتشبسی به ایران شده است، از طریق وزارت خارجه دریافت شده و مذاكرات آن نیز از همین طریق انجام شده است، بنابراین، تحلیل دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از نگاه شما میتواند بسیاری از ابهامات را برطرف كند.دكتر ولایتی: اگر بخواهیم به این سؤال با یك نگاه واقعبینانه و توأم با صداقت پاسخ دهیم، باید گفت كه در نیمه سال 1361، شرایط خوبی در جبههها حاكم بود، پیروزیهای نظامی ایران كه از شكست حصر آبادان در مهر ماه سال قبل آن شروع شده بود، با فتح خرمشهر در سوم خرداد سال 1361 به اوج رسید و در مقایسه با قبل كه عراقیها مناطق زیادی را اشغال كرده و از شمال تا جنوب، مناطق گستردهای را به تصرف خود درآورده بودند، تلاش چندماهه ایران برای بازپسگیری مناطق اشغالشده به دستاوردهای خوبی منجر شده و در مناطق استراتژیكی چون آبادان و خرمشهر به نتیجه رسیده بود. اما هنوز مناطق گستردهای در طول نوار 1200 كیلومتری مرزی وجود داشت كه تحت اشغال عراقیها بود و این اشغال، حتی تا پایان جنگ و آتشبس هم ادامه داشت. در آن مقطع، این ایده در شورای عالی دفاع مطرح شد كه اگر نقاطی را در داخل خاك عراق تصرف كنیم، ابزار لازم برای وارد كردن فشار به عراقیها برای عقبنشینی آنان به مرزها و محكومیت متجاوز و دریافت غرامت از عراق به دست میآید. از این مقطع به بعد و با طرح این ایده، تعدادی از كشورها و سازمانهای بینالمللی برای پایان دادن به جنگ و آتشبس، تلاشهای خود را تشدید كردند، این تلاشها كه با محوریت سازمان كنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد، سازمان ملل و تعدادی از كشورهای عربی صورت میگرفت، پس از فتح خرمشهر جدیتر شد.
از سوی سازمان ملل متحد، «اولاف پالمه»، نخستوزیر پیشین سوئد و «یان الیاسن» قائممقام وزارت خارجه این كشور و از سوی كنفرانس اسلامی، كمیتهای متشكل از«ضیاء الحق» رئیسجمهور پاكستان، «ضیاء الرحمان» رئیسجمهور پاكستان، «احمد سكوتوره» رئیسجمهور گینه، «داود جاوارا» رئیسجمهور گامبیا، «بلند اولسو» نخستوزیر تركیه و «یاسر عرفات» رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین به تهران سفر كردند. از سوی جنبش عدم تعهد هم وزرای خارجه چند كشور مأمور به رایزنی شده بودند كه شامل وزرای خارجه كوبا و مالبیر، وزیر خارجه زامبیا، «ناراسیمها رائو» وزیر خارجه هند و «فاروق قدومی» وزیر خارجه فلسطین به تهران سفر میكردند و طی رایزنیهای آنان هم هیچ پیشنهاد مشخصی كه تأمینكننده خواستههای ما مبنی بر عقبنشینی به مرزها و دریافت غرامت بود، ارائه نشد.پس از فتح خرمشهر، جریانی آغاز شد كه شامل ابتكار برخی از كشورها برای پایان جنگ بود. در این ابتكارها برای اولین بار، مسئله دریافت غرامت و عقبنشینی تا مرزها كه خواستههای اصلی ما بود، مطرح شد. عقبنشینی به مرزها و پایان اشغال ایران، برای ما اولویت نخست را داشت. چراكه حتی تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598، حدود بیست هزار كیلومتر مربع از خاك ما در اشغال ارتش عراق بود و اگر ما بلافاصله پس از بازپسگیری خرمشهر صلح را میپذیرفتیم، عملا با این سؤال مهم روبهرو میشدیم كه چه تضمینی وجود دارد كه ما بقیه خاك ایران را پس بگیریم. این سؤال وقتی اهمیت پیدا میكند كه توجه كنیم پس از پذیرش صلح، عملا نیروهای نظامی ما كه عمدتا غیرحرفهای و بسیجی بودند، به شهرها بازمیگشتند و مشغول زندگی عادی خود میشدند، اما نیروهای عراق كه نظامیان حرفهای و كلاسیك بودند، در مواضع خود باقی میماندند. اگر ما در این مقطع، صلح را میپذیرفتیم، فاجعهای كه در جنگهای دوم ایران و روس اتفاق افتاد و منجر به از دست رفتن بخشی از خاك ایران شد، تكرار میشد.در جنگهای دوم ایران و روس در ابتدای تابستان 1826 میلادی، عباس میرزا با اتكا به نیروهای مردمی كه به خاطر فتوای علما به جبهه آمده بودند، به نیروهای روسیه حمله كرد و نیروهای «پاپكویچ» سردار برجسته روسیه را تا تفلیس عقب نشاند اما در پاییز، نیروهای داوطلب ایرانی به محلهای زندگی خود بازگشتند و پاپكویچ با استفاده از این فرصت، حمله كرد و تا زنجان و نزدیكی قزوین پیشروی كرد.اگر ما پس از فتح خرمشهر، صلح را میپذیرفتیم، با توجه به وضعیت قطعنامههای سازمان ملل كه طی آنها تنها از آتشبس صحبت شده و بر عقبنشینی تأكید نشده بود، عملا هیچ تضمینی ـ حتی صوری ـ برای عقبنشینی نداشتیم و طبیعتا نیروهای داوطلب جبهه را ترك میكردند و نظامیان حرفهای ما از نظر تعداد، قابل مقایسه با ارتش عراق كه سه برابر شده بود، نبود و شرایط برای از دست رفتن خاك اشغال شده و حتی تهدید برای ادامه حمله نظامی مجدد عراق به ایران وجود داشت. بنابراین تعیین شرط عقبنشینی و دریافت غرامت، مهمترین خواستههای ما برای پذیرش آتشبس بود. اولین پیشنهاد مشخص به ما درباره آتشبس و دریافت غرامت از طرف حبیب شطی، دبیركل وقت كنفرانس اسلامی داده شد.شطی به تهران آمد و به ما پیشنهاد كرد كه میتواند با مذاكره با دولتهای ثروتمند عربی حامی عراق در جنگ برای ما غرامت بگیرد. رقم پیشنهادی شطی ده میلیارد دلار بود كه در مقابل ما گفتیم، اصل بحث را قبول داریم، اما این رقم مورد پذیرش ما نیست و باید درباره مبلغ آن مذاكره كنیم.
در همین دوره آقای بندری، معاون وزیر خارجه هند هم مذاكرات مشابهی به عنوان میانجی برای تعیین غرامت داشت و غرامت مورد مذاكره با وی حدود سی تا پنجاه میلیارد دلار بود. اما نه آقای شطی به ما پاسخ مشخصی داد و نه آقای بندری در واقع هیچ مقام مسئولی به ما هیچ پیشنهاد مشخصی نداد و بحثها بیشتر در حد مذاكرات اولیه باقی ماند. خود آقای شطی هم از نظر حقوقی نمیتوانست هیچ تعهدی به ما بدهد. او گرچه دبیركل سازمان كنفران اسلامی بود، اما نه وزیر خارجه بود، نه معاون وزیر خارجه. بنابراین نمیتوانست از طرف دولتهای عربی حتی همان مبلغ ناچیز ده میلیارد دلار را كه یكدهم برآورد آقای ابوفرج كارشناس سومالیایی سازمان ملل است، تضمین كند. این كارشناس خسارت ایران در جنگ را صد میلیارد دلار برآورد كرده بود هرچند جمهوری اسلامی معتقد است این رقم نیز واقعی نیست و خسارت ایران در جنگ بالغ بر هزار میلیارد دلار است. در حقیقت هیچ مقام مسئولی از عربستان، كویت یا دولتهای عربی كه قرار بود این غرامت را به ما پرداخت كنند، با ما مذاكره جدی و متعهدانهای نكرد تا ما درباره عقبنشینی و غرامت مذاكره كنیم و ما كه تجربه خاورمیانه و جنگهای كشورهای عربی با اسرائیل را داشتیم، دیده بودیم پس از برقراری آتشبس، اسرائیل از مناطق اشغالشده عقبنشینی نمیكرد و با فرو نشستن حرارت كشورهای عربی، زمینهای آنان به تملك اسرائیل درمیآمد.این شرایط درباره جنگ ما حادتر بود، چراكه عملا دنیا از اشغالگر حمایت میكرد و امكان این جدی بود كه عراق متناوبا به جنگ و صلح بپردازد تا سراسر ایران را اشغال كند، بنابراین تا زمان تصویب اولین قطعنامهای كه دو خواسته اصلی ما یعنی عقبنشینی به مرزهای بینالمللی و تعیین متجاوز را تأمین میكرد، یعنی قطعنامه 598 در سال 1366، ما هیچ بستری برای آتشبس و صلح در اختیار نداشتیم.لینکها: چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟ معرفی كتاب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 718]