واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تبهکارى که از دختر فريب خورده باج مى خواست تا عکس هاى خصوصى او را پخش نکند با تلاش پليس تهران بازداشت شد مردي که با معرفي خود به عنوان دستيار کارگردان با طرح نقشه از زن هاي جوان اخاذي مي کرد در دام قانون افتاد. روز پنجم مردادماه سال جاري يکي از زنان گريمور سينما با مراجعه به دادسراي امور جنايي تهران و طرح شکايت عليه مردي 46 ساله اظهار کرد: مدتي قبل سر صحنه فيلمبرداري با مدير تدارکات پروژه اي که در حال تهيه آن بوديم، آشنا شدم و ارتباط ما با يکديگر آغاز شد. اين فرد که حسين نام دارد، از من خواستگاري کرد و مدتي را با هم بوديم تا اين که متوجه شدم اعتياد شديد داشته و مشکل اخلاقي دارد. به طوري که مدام پيامک هاي رکيک مي فرستاد و تقاضاي روابط نامشروع مي کرد. وقتي اين رفتارهاي او را ديدم، به خواستگاريش جواب رد دادم و از او خواستم که ديگر با من تماس نگيرد اما زمانيکه متوجه شد تصميم به ازدواج با او ندارم، تهديدهايش شروع شد و گفت اگر ده ميليون تومان بابت خسارت مدتي که با هم بوده ايم نپردازم، عکس هايي را که در اين مدت از من گرفته در سايت ها و بين دوستانش منتشر مي کند و شماره تلفنم را هم به هر کسي که بشناسد مي دهد. به دنبال اظهارات اين شخص، رضا جعفري معاون دادستان تهران در امور جنايي پرونده را جهت صدور دستور شناسايي و بازداشت به قاضي سليماني داديار شعبه دوم دادياري دادسراي ناحيه 27 ارجاع داد که اين متهم چند روز پس از اعلام شکايت شناسايي و بازداشت شد. متهم با هويت «حسين» در ابتدا مدعي شد که مدير تدارکات سينما بوده و اظهارات زن جوان کذب است. این مرد پس از دستگیری ، خود را بی گناه خواند و تلاش کرد با دروغگویی ، تحقیق را به بیراهه بکشد اما وقتی مدرک های دادگاه پسند و دختر فریب خورده را دید ناچار ، لب به بیان حقیقت گشود. وی ادعا کرد: من برای رویا مقدار زیادی طلا خریدم و با قطع رابطه مان خواستم آنها را به من برگرداند که این کار را نکرد.به همین خاطر تصمیم گرفتم تهدیدش کنم تا اموالم را برگرداند. در پي ادعاهاي اين متهم، در تاريخ 19 مردادماه استعلامي از سوي آگاهي صورت گرفت و در پاسخ به اين استعلام، نامه اي از سوي يک انجمن موسوم به انجمن سينما و تلويزيون به اداره آگاهي ارسال شد که در اين نامه آمده بود نامبرده از هر نظر مورد تاييد اين انجمن بوده و انجمن به وجود وي افتخار مي کند. با بررسي هاي صورت گرفته، مشخص شد نامه ارسالي جعلي بوده که با توجه به اين مطلب، استعلام ديگري از خانه سينما صورت گرفت و هيات داوري خانه سينما در تاريخ 18 مهرماه اعلام کرد اين شخص عضو پيشين انجمن مديران تدارکات سينما بوده که به واسطه شکايات عديده عليه وي، از اجابت دعوت اين نهاد خودداري کرده و متواري شده است. ضمنا سال هاست که هيچ عضويتي در هيچ يک از صنوف زيرمجموعه خانه سينما ندارد. پس از ارائه پاسخ از سوي هيات داوري خانه سينما، سوابق اين متهم مورد بررسي قرار گرفت که مشخص شد وي داراي شش سابقه کيفري است. به گزارش ايسنا، در حال حاضر متهم با قرار قانوني در بازداشت به سر مي برد و تمام اظهارات شاکي را انکار مي کند. اين متهم مدعي است همچنان مدير تدارکات سينماست و با گريمور جوان نيز در شرکتي که دخترش در آنجا کارآموز است، آشنا شده است. ----------- تنبيه مرگبار مرد هوسران دو مرد و يک زن که به اتهام همدستى در جنايت تکان دهنده بازداشت شده اند ديروز در شعبه 71 دادگاه کيفرى استان تهران محاکمه شدند.به گزارش ايسکانيوزدر نشست رسيدگى به اين پرونده که ديروز به رياست قاضى نور ا... عزيز محمدى و با حضور چهار مستشار برگزار شد ابتدا نماينده دادستان ، کيفرخواست را خواند. آرش سيفى اعلام کرد:عليرضا 35 ساله معروف به فردين و برادر زن 37 ساله اش حسن متهم اند مرد جوانى به نام منصور را شامگاه 13مرداد 1386 به خانه شان در ورامين کشاندند و کشتند. همسر عليرضا به نام صبيعه نيز متهم به معاونت در جنايت است و اکنون با توجه به نظريه پزشکى قانونى که علت اصلى مرگ منصور را شکستگى جمجمه ناشى از ضربه چوب و همچنين فشار بر عناصر حياتى گردن اعلام کرده است براى متهمان اشد مجازات (قصاص نفس) خواهانم.سپس پدر و مادر داغدار در جايگاه ويژه قرار گرفتند و براى قاتلان پسرشان حکم مرگ خواستند.وقتى نوبت دفاع به عليرضا رسيد جنايت را گردن گرفت : تومور مغزى داشتم و در بيمارستان بسترى بودم که دوست قديمى ام منصور به ديدنم آمد.او هزينه هاى بيمارستان را پرداخت اما پيشنهاد شرم آورى مطرح کرد.متهم رديف نخست ، اضافه کرد: منصور به زنم ابراز علاقه کرد و خونم را به جوش آورد. آتش کينه ، سراپاى وجودم را فرا گرفته بود که حرف هاى منصور را با برادر زنم در ميان گذاشتم.بدين ترتيب قرار شد منصور را به خانه خود بکشانيم تا ادبش کنيم.من با چوب به سر او کوبيدم و دست و پايش را بستم.گزارش ايسکانيوز ميافزايد،عليرضا ادامه داد : با کمک برادرزنم ، منصور را داخل اتاق خواب بردم.حسن هم پارچه اى دور گردنش گره زد که نفس منصور بند آمد.ما تا صبح فکر کرديم تا چاره اى براى پنهان کردم جنازه بيابيم اما فايده اى نداشت.وسط پذيرايى خانه ام را کنديم و جنازه را دفن کرديم. قاضى : منصور را به قصد کشتن به خانه ات کشاندي؟ عليرضا : نه ، فقط مى خواستيم او را تنبيه کنيم. قاضى : در بازجويى مقدماتى گفته اى وقتى وارد خانه ام شدم و منصور را در اتاق ديدم به جانش افتادم و بعد برادر زنم را باخبر کردم حالا ادعاى ديگرى داري؟ عليرضا : نه ، قبلا دروغ گفتم اما مشارکت در قتل را قبول دارم. همچنين متهم رديف دوم ، منکر دست داشتن در جنايت شد.حسن گفت: آن روز عليرضا سراغم آمد و از من خواست به خاطر يک مسئله ناموسى به خانه اش بروم.برادر زنم مرا در آشپزخانه مخفى کرد و خودش رفت پشت در ورودي.وقتى منصور وارد شد صبيعه با سرفه به من علامت داد و جلو رفتم اما قبل از آن که کارى کنم عليرضا با چوب به سر او کوبيد. قاضى : تو آن موقع چه کار کردي؟ حسن : با کابلى که همراهم بود چند ضربه به منصور زدم. قاضى : پزشکى قانونى علت اصلى مرگ را فشار بر عناصر حياتى گردن ناشى از جسم رشته مانند اعلام کرده است ؛ چه کسى کابل را دور گردن قربانى پيچيد؟ حسن : نمى دانم شايد صبيعه اين کار را کرده باشد.باور کنيد من فقط به خاطر اين که جرم خواهرم کمتر شود در بازجويى ها به جنايت اعتراف کردم.من بى گناهم. قاضى : چه کسى قبر را وسط پذيرايى خانه کند؟ حسن : من که ترسيده بودم به خانه ام برگشتم و دامادمان سراغم آمد.عليرضا بيل و کلنگ گرفت و خودش قبر را کند. قاضى : شواهد نشان مى دهد تو و شوهر خواهرت منصور را که آن شب چهار ميليون تومان به همراه داشت به خانه عليرضا کشانديد و کشتيد. در اين باره چه مى گويي؟ حسن : نه ، دروغ است منصور پولى نداشت. صبيعه 29 ساله نيز زمانى ادعاى تازه اى مطرح کرد: من منصور را کشتم ؛ شوهر و برادرم بى گناهند. ساعت هفت شب بود که منصور تلفن زد و گفت زنش به شهرستان رفته و مى خواهد به خانه ما بيايد. ساعت 11 شب در غياب شوهرم به سراغ من آمد و در را قفل کرد.من که از رفتار او شوکه شده بودم از پشت با چوب به سرش کوبيدم ، دست و پايش را بستم و کابل را دور گردنش پيچيدم. اين زن ، توضيح داد : نيمه شب بود که شوهرم به خانه آمد و جنازه را ديد.سپس حسن را باخبر کرد و با هم قبر کنديم.با ضد و نقيض گويى ، اين زن و شوهر و برادرش ، هيئت قضايى به شور نشست تا به انشاى راى بپردازد.منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]