تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835343758
امام حسن عسکرى (ع) چگونه به شهادت رسيد؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: معتمد عباسى كه همواره از محبوبيت و نفوذ معنوى امام در جامعه نگران بود، چون ديد توجه مردم به امام روز بروز بيشتر مىشود و زندان و اختناق و مراقبت تاثير مع***** دارد، سرانجام به همان شيوه مزورانه ديرينه متوسل شد و امام را پنهانى مسموم ساخت.
دانشمند نامدار جهان تشيع، «طبرسى» ، مىنويسد:
بسيارى از دانشمندان ما گفتهاند: امام عسكرى-عليه السلام-بر اثر مسموميتبه شهادت رسيد، چنانكه پدرش و جدش و همه امامان، با شهادت از دنيا رفتهاند. (1)
«كفعمى»، دانشمند معروف شيعه، مىگويد:
او را «معتمد» مسموم ساخت (2) و «محمد بن جرير بن رستم» ، از دانشمندان شيعى در قرن چهارم، معتقد است كه: امام عسكرى-عليه السلام-در اثر مسموميتبه درجه شهادت رسيد. (3)
يكى از نشانههاى شهادت امام توسط دربار عباسى، تحركها و تلاشهاى فوق العادهاى بود كه معتمد عباسى در روزهاى مسموميت و شهادت امام، براى عادى جلوه دادن مرگ آن حضرت از خود نشان داد.
«ابن صباغ مالكى» ، يكى از دانشمندان اهل سنت، از قول «عبيد الله بن خاقان» ، يكى از درباريان عباسى (كه از احترام او نسبتبه امام ياد كرديم) مىنويسد:
«... هنگام در گذشت ابو محمد حسن بن على عسكرى-عليه السلام-معتمد، خليفه عباسى حال مخصوصى پيدا كرد كه ما از آنشگفت زده شديم و فكر نمىكرديم چنين حالى در او (كه خليفه وقتبود و قدرت را در دست داشت) ديده شود. وقتى «ابو محمد» (امام عسكرى) رنجور شد، پنج نفر از اطرافيان خاص خليفه كه همه از فقيهان دربارى بودند، به خانه او گسيل شدند. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابو محمد بمانند و هر چه روى مىدهد به او گزارش كنند، نيز عدهاى را به عنوان پرستار فرستاد تا ملازم او باشند، و همچنين به «قاضى بن بختيار» فرمان داد ده نفر از معتمدين را انتخاب كند و به خانه ابو محمد بفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند و حال او را زير نظر بگيرند. دو يا سه روز بعد به خليفه خبر دادند حال ابو محمد سختتر شده و بعيد استبهتر شود. خليفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند و آنان پيوسته ملازم خانه آن بزرگوار بودند تا پس از چند روزى رحلت فرمود. وقتى خبر درگذشت آن حضرت پخش شد، سامراء به حركت در آمد و سراپا فرياد و ناله گرديد و بازارها تعطيل و مغازهها بسته شد. بنى هاشم، ديوانيان، امراى لشكر، قاضيان شهر، شعرا، شهود و گواهان و ساير مردم براى شركت در مراسم تشييع حركت كردند، سامراء در آن روز يادآور صحنه يامتبود!
و روز هشتم ربيع الاوّل سال 260 هجرى، روز درد آلودى در شهرسامراء بود خبر شهادت امام عسكرىعليه السلام در عنفوان شباب همه جا را فراگرفت. بازارها تعطيل شدند و مردم شتابان و گريان به سوى خانه امام رفتند. مورخان اين روز غمبار را به روز قيامت تشبيه كردهاند، چرا؟ چونتودههاى محرومى كه مهر و محبت خود را نسبت به امام، از ترسسركوب نظام هميشه در خود نهان مىداشتند، آنروز عنان عواطف خروشان خويش را از كف دادند. آه كه اهل بيت نبوّت در راه تحكيم شالودههاى دين و نشر ارزشهاىتوحيد چه رنجها كه متحمّل نشدند. چه خونها كه از آنان نريختند و چه حرمتها كه ندريدند و حقوقوقرابت آنان را به رسول خدا رعايت نكردند.
براستى محنت اولياى خدا در طول اعصار چه بى شمار بوده و پايگاهوپاداش آنان در پيشگاه پروردگار چه بزرگ است! اين امام بزرگوارى كه اينك از دنياى آنان رخت بر مىبندد در حالى كههنوز از عمر مباركش 28 سال نگذشته، با انواع محنتها دست و پنجه نرمكرد، از عهد متوكّل ستمكار و فرو مايه كه دشمنى عليه اهل بيت رسالت را سر لوحه كار خويش قرار داد و مزار ابى عبد اللَّه الحسينعليه السلام را ويرانكرد تا دوران مستعين كه به خاطر كينه ورزيدن به خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله آنحضرت را نزد يكى از سر سخت ترين مردانش زندانى كرد. ( اين مرد اوتاش نام داشت كه بعداً پس از ديدن پارهاى از كرامتهاى امام، به امامتآن حضرت ايمان آورد ).
همين خليفه، در دوران خويش نزديك بود امامرا بكشد امّا خداوند او را فرصت نداد و وى از خلافت بر كنار شد. همچنين معتز در روزگار خويش مىكوشيد امام را دربند كند ليكن آنحضرت به درگاه خداوند تضرّع كرد تا آنكه معتز نيز از دنيا رفت. حتّى در روزگار مهتدى امام از آزار وى در امان نبود، او مىكوشيدامام را در تنگنا قرار دهد تا آنجا كه زندانىاش كرد و قصد كشتنش رانمود. ليكن امام به يكى از اصحابش به نام ابو هاشم اطلاع داد كه: "ابو هاشم! اين ستمگر، قصد كرده مرا امشب بكشد، امّا خداوندعمر او را كوتاه گرداند. مرا فرزندى نيست و خداوند بزودى مرا فرزندىعطا خواهد فرمود".(4) بالاخره آنكه آن حضرت در دوره معتمد همواره تحت آزار و اذيتقرار داشت تا آنكه به دست وى به زندان افتاد.
آرى امام عسكرىعليه السلام بيشتر مدّت رهبرى خويش را در دشوارىوسختى گذارند و اكنون زمان وفات آن حضرت رسيده است: آيا امام بهمرگ طبيعى وفات يافت؟ يا آنكه توسط زهر به شهادت رسيد؟ زهر يكى از مشهورترين ابزارهاى ترور در نزد زمامداران آن عهد بوده و ترس آنان نسبت به وجود رهبران دينى محبوبى مثل امام آنها را وامىداشته كه با اتخاذ اين روش ايشان را تصفيه كنند. دليل ديگر ما بر اتخاذ اين شيوه از سوى خليفه، طرز بر خورد آنان باامام به هنگام بيمارىاش مىباشد. خليفه به پنج تن از افراد مورد و ثوقخويش گفته بود كه در طول مدّت بيمارى حضرت، همواره با او باشند. وى همچنين عدّهاى پزشك به خاطر آن حضرت طلبيده بود تا وى را شبانه روز همراه باشند.(5)
علّت اين امر چه بود؟ دو علّت مىتوان براى چنين رفتار شگفت آورىپيدا كرد: نخست: برائت جستن از مسئوليت ترور امام در برابر تودهها برحسب ضرب المثلى كه در ميان سياستمداران معروف است: او را بكشوزير جنازهاش گريه كن. دوم: همه مردم و بويژه زمامداران مىدانستند كه ائمه اهل بيتعليهم السلامهمواره از احترام بسيار تودههاى مردم بر خوردارند و شيعه بر اين باوراست كه امامت در ميان آنان يكى پس از ديگرى منتقل مىشود.
و اينك اين امام يازدهم است كه مىخواهد از دنيا رخت بربندد. بنابر اين بايد حتماً او را جانشينى باشد، امّا اين جانشين چه كسى است؟ خلفاى عبّاسى پيوسته مىكوشيدند به هنگام شهادت يكى از ائمه پىببرند كه جانشين او كيست؟ به همين علّت ائمهعليهم السلام نيز به هنگام احساسخطر بر جانشين خود او را پنهان مىكردند تا وقتى كه خطر از بين برود.
از ديگر سو احاديثى كه در باره حضرت مهدى (عج) وارد شده، ازخاور تا باختر را فرا گرفته است و دانشمندان مىدانند كه مهدى دوازدهمين جانشين است و اگر بگوييم كه زمامداران عبّاسى چيزى از ايناحاديث نمىدانستند، نا معقول مىنمايد. از همين روست كه مىبينيمآنان پيوسته و با هر وسيلهاى مىكوشند تا نور الهى را فرو نشانند امّاهيهات. به اين دليل است كه معتمد عبّاسى، به هنگام شدت گرفتن بيمارى امامتدابيرى استثنايى مىانديشد. پس از آنكه امام چشم از جهان فرو مىبندد، معتمد دستور مىدهدخانه او را بازرسى كنند و كنيزانش را زير نظر بگيرند. او نمىدانست خداوند خود رساننده فرمان و كار خويش است و امام منتظر بيشتر از پنجسال است كه به دنيا آمده و از ديد جاسوسان مخفى شده است و برگزيدگانشيعه با وى بيعت كرده اند.بدين گونه امام بواسطه زهر معتمد شهيد شد.(6)
پس از وفات و غسل و تكفين آن حضرت، ابو عيسى بن متوكّل ازجانب حكومت و به نيابت از خليفه بر آن حضرت نماز گزارد و پس ازفراغت از نماز، صورت امام را نمايان ساخت و آن را بويژه به هاشميهاوعلويها و مسئولان بلند مرتبه و قاضيان و پزشكان نشان داد و گفت: اينحسن پسر على پسر محمّد پسر رضاست كه به مرگ طبيعى، در بسترخويش مرده است و به هنگام رحلتش فلانى و فلانى از خادمان ومحرمانامير المؤمنين و فلانى و فلانى از قاضيان وفلانى از پزشكان بر بالين اوحضور داشتهاند آنگاه چهره مبارك آن حضرت را پوشاند.(7) اين اقدامات براى اين بود كه مبادا پاى حكومت در قتل امام به ميانآيد، و همين امر نشانگر آن است كه حكومت از جانب مردم متّهم بهكشتن امام بوده است.بدينسان امام عسكرىعليه السلام رحلت كرد و از پس خويش راهى درخشانبر جاى نهاد تا نسلها از روشنى آن هدايت گردند.
آن حضرت را در همان اقامتگاه شريفش در شهر سامراء، در كنار مزارپدر بزرگوارش، به خاك سپردند كه تا امروز نيز زيارتگاه مسلماناناست. درود خدا بر او باد روزى كه زاده شد و روزى كه به شهادت رسيدوروزى كه زنده بر انگيخته خواهد شد. و درود خدا بر هواخواهان و پيروان او تا روز رستاخيز.
آخرين وصيت:
آفتاب امامت غروب مىكرد زيرا خداوند اين گونه مقدّر كرده بود كهاين آفتاب از پس پرده غيبت صغرا و سپس غيبت كبرا پرتو افشانى كند. ازاين رو امام حسن عسكرى عليه السلام بر دو بينش بسيار مهم تأكيد كرد: نخست: تأكيد بر شناخت غيبت و گرفتن بيعت براى ولى اللَّه اعظم امام منتظر (عج). دوم: تحكيم شالوده هاى مرجعيت دينى.
الف - گرفتن بيعت براى امام منتظر احاديث فراوانى در باره امام حجّت منتظرعليه السلام وجود دارد كه ازپيامبر وتمام ائمهعليهم السلام صادر شده امّا تأكيد امام عسكرى بر اين امر تأثيررساترى داشت. چون آن حضرت، شخصاً امام را براى خواص از يارانخويش مشخص كرد. همچنين روايتهاى فراوانى در اين باره وارد شده كهبه ذكر يكى از آنها اكتفا مىورزيم.
احمد بن اسحاق بن سعيد اشعرى روايت كرده است كه: بر امام حسنعسكرى وارد شدم و خواستم در باره جانشينش از وى بپرسم. امّا آنحضرت خود بدون مقدّمه فرمود: "احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى از زمانى كه آدم را آفريدزمين را از حجّت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و تا روز قيامت هم خالىنخواهد گذارد به بركت وجود او است كه بلا از مردم زمين دور مىشودوباران فرو مىبارد وبركات زمين برون مىآيند". گفتم: فرزند رسول خدا! پس از تو امام و خليفه كيست؟ پس شتابان وارد اتاق شد. سپس بيرون آمد و بچّهاى روى دوش گرفتهبود صورتش گويى ماه شب چهارده بود و سه سال از عمرش مىگذشت. سپس امام فرمود: "احمد! اگر كرامت تو بر خداى عزّ و جل و بر حجّتهايش نمىبود، اينكودكم را به تو نشان نمىدادم. او همنام و هم كنيه رسول خدا و كسى استكه زمين را از عدل و داد پر مىكند پس از آنكه ستم و بيداد پر شده باشد. احمد! حكايت او در اين امّت همچون حكايت خضر و همانندداستان ذو القرنين است. به خدا سوگند چنان غيبت درازى كند كه هيچكس از هلاكت در آن رهايى نيابد مگر آنكه خداوند او را بر اعتقاد بهامامتش استوار كرده و در طول اين مدّت با دعا براى تعجيل فرجشهمراهى نموده باشد".(8)
ب - مرجعيت خردمندانه دينى براى اين امامت كه امتداد رسالت الهى است بايد كيان و موجوديتاجتماعى در جهان وجود داشته باشد. اين كيان شيعيان مخلص وفداكارند.
از طرفى اينان نيز بايد از نظامى اجتماعى و استوارى بر خوردار شوند تابتوانند در برابر رخدادها و مبارزه جوئيها توانا باشند. اين نظام در رهبرىمرجعيت تبلور مىيابد. بدين معنى كه شيعيان به گرد محور عالمان الهىواُمَناى وى بر حلال وحرام، جمع شوند. از اين رو در دوران امامعسكرى عليه السلام شالوده نظام مرجعيت تحكيم يافت و نقش دانشمندانشيعه، بدين اعتبار كه آنان وكلا ونوّاب و سفيران امام معصومعليه السلامهستند، برجستگى ويژهاى پيدا كرد وروايتهاى فراوانى از امامعسكرىعليه السلام در باره نقش علماى دينى در بين مردم منتشر شد كه يكى ازآنها همان روايت معروفى است كه امام عسكرىعليه السلام از جدّ خويش امامصادقعليه السلام روايت كرده است و در آن آمده: "آن كه از فقيهان خويشتندار است و دين خويش را پاسدار و با هوا وهوسخود ستيزه كار و امر مولاى خويش را فرمانبردار، پس بر عوام است كه از اوتقليد كنند". از همين رو دانشمندان هدايت يافته، به نور اهل بيتعليهم السلام امور امّترا در دوران امام عهده دار شدند و با امام در باره مسائل مشكلّى كه با آنهابر خورد مىكردند، نامه مىنگاشتند و امام هم پاسخهاى به آنها مىنوشتو نامه ها را به امضاى (توقيع) خويش مهر مىكرد. اين نامهها پيش علمابه تواقيع معروف شد و برخى از آنها از سوى امام عسكرىعليه السلام شهرت خاصّى كسب كردند.
[B]پاورقيها: 1) اعلام الورى، الطبعة الثالثة، دار الكتب الاسلامية، ص 367.
2) حاج شيخ عباس قمى، الانوار البهية، مشهد، كتابفروشى جعفرى، ص 162.
3) دلائل الامامة، نجف، منشورات المكتبة الحيدرية، 1383 ه. ق، ص 223.
4) حياة الامام العسكرى، ص254، به نقل از مهج الدعوات، ص274.
5) حياة الامام العسكرى، ص267 به نقل از ارشاد، شيخ مفيد، ص383.
6) حياة الامام العسكرى، ص267 به نقل از ارشاد ص383.
7) همان مأخذ، ص268 به نقل از ارشاد همان مأخذ صفحه.
8) حياة الامام العسكرى، ص263.
منبع:سيره پيشوايان، مهدى پيشوائى، ص656
[/B]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]
-
گوناگون
پربازدیدترینها