واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: سه درس كوتاه (اصول) از تئاتر: زلویه دید,شخصيتهاي نمايش, عنصر (مدرن)در تئاتر
درس اول: زاويه ديد
زاويه ديد نمايش دقيقاً همان لحظه اي كه نمايشنامه نويس در باره انتخاب قهرمان [نمایش[/color][/url] تصميم مي گيرد،مشخص مي شود. از طريق اين شخصيت است كه داستان بيان مي شود و از طريق همين شخصيت است كه تماشاچيان ،به تماشاي داستان مي نشينند. پس از تصميم گيري در اين مورد با اهميت است که زاويه ديد مي تواند به يك شخصيت خاص محدود نشود.
اگر گروهي از شخصيت ها براي نويسنده مهم باشند . ممكن است ديدگاه همه آنان در نمايش مورد استفاده واقع شود. بت هيلي در نمايش (جنايت قلبي )داستان را از ديدگاه سه خواهر كه شخصيت هاي اصلي نمايش هستند بيان مي كند. چخوف نيز در نمايش «سه خواهر»از همين شيوه سود جسته است. معمولاً زماني از اين گروه هاي شخصيتي استفاده مي شودكه نويسنده بيش از اينكه به سرنوشت يك عضو آن گروه علاقه مند باشد به سرنوشت همه گروه علاقه مند است. هنل در اين مورد آنقدر جسور است كه تقايق پير رنگ را متوقف كرده و داستان را در نقطه اوج آن قطع مي كند، يعني آنجا كه يكي از دو خواهر سعي در كشتن شوهرش دارد .ما هرگز متوجه نمي شويم كه چه اتفاقي براي آن دختر مي افتد.
درس دوم شخصيتهاي نمايش فرق نمي كند كه غمگين ترين تراژدي را مي نويسيد يا مضحك ترين لوده بازي را. شخصت ايشان را چنان جدي بگيريد كه بيانگاريد كه گويي پاره اي از وجودتان در آنها جاي مي گيرد. و اگر در موردي نتوانستيد ،آن شخصت را حذف كنيد. اگر با جديت به شخصت هايتان،يا مسخره از كار در مي آيند يا فقط شخصيتهاي خام خواهند بود، اگر چنين اتفاقي رخ دهد ،سير نمايشنامه مثل حركت در زميني گل آلود،كند خواهد بودو زير متن (مفهاهيم ومعناهاي پوشيده وپنهاني نمايش) از بين خواهد رفت. همچنين جدي انگاشتن شخصيتها روش خوبي است تا اطمينان بيابيد كه شخصيتهاي پيچيده اي مي پروريد. عامل رشد و نمو تئاتر معاصر همين است . مراد كلام تئاتر معاصر همين است. مراد كلام تئاتر مدرن نيز اين موضوع است.
معمولاً نمايش نامه نويسان معاصرـ وقتي بحث بر سر روشهاي شناخت شخصت است. با معرفي كتابهايي كه راهنماي نويسندگي خلاقانه است،هم عقيده نيستند. دغدغه كتابهاي راهنما و معدودي از نمايشنامه نويسان ،اختصاص دادن صفحات بيشمار به زندگينامه شخصيت هاست . قبل از آنكه به نوشتن گفت و گو بپردازد. بهتر ديد اين ،خود روشي در شخصیت پردازی است. اما كسل كننده است.
وقتي قرار است شخصيتي بيافرينند تلاش كنيد نكاتي خلاصه در باره دو ياسه شخصيت مهم خود روي كاغذ يا در ذهنتان حك كنيد:1 ـ طرز بيانشان چگونه است 2ـ خصوصيت ظاهري چهرشان چيست؟ 3 ـ آيا ويژگي خاصي در گفتار و يا لباس پوشيدنشان يافت مي شود؟ 4 ـ آيا طرز فكر عجيبي دارند 5 ـ و بالاخره آنها را چگونه در صفحه شخصيتها تو صيف مي كنيد؟
معمولاً براي هر شخصيتي مشخص نمودن يك مورد كليدي از موارد بالا كافي است ،اما به قلم خويش اعتماد كنيد و باقي قضايا را به او بسپاريد. بسياري از نمايشنامه نويسان براي شناخت شخصيت ها ايشان به گفت وگوي آنها در بطن نمايش اتكا مي كنند. آنها پيش از درك پيشينه ،اسرار و مكنونات ذهني شخصيت هايشان مشتاقانه اين خطر را مي پذيرند كه نهمايي كلي از شخصيت هايشان را پيش نويس كنند. اما زماني كه دوباره دست به قلم مي برند شخصيت هاي پخته و پيچيده اي پيش رو دارند كه خود بيان كننده (ويبژگي هاي )خود هستند؛نه اينكه به صورتي مصنوعي شكل يافته باشند بايد با شخصيت ها تا زماني كه نو صفحه يا بيشتر نوشته ايد زندگي كنيد ومتن را بازنگري كنيد. پيش نويس هاي ديگري تهيه كنيد و اگر همه چيز به خوبي پيش رفت،دو يا سه هفته متن را پي در پي مرور كنيد اگر سريع باشيد همه اين كارها دست كم 18 ماه طول مي كشد. مطمئن باشيد كه شخصيت هايتان در دراز مدت هم برايتان جالب هستند. اسم شخصيت ها اهميت زيادي دارند. خواه ناخواه آنها اعضاي خانواده شمايند. از طريق آنها و به خصوص شخصيت اصلي داستان را روايت مي كنيد و همين امر زاويه ديد شما را تعيين مي كند.
درس سوم عنصر (مدرن)در تئاتر چيست؟
پيام آثاري تجاري معاصر به خصوص آن دسته كه از رسانه هاي سرگرم كننده پخش مي شوند ،به ما مدام اطمينان مي دهندكه جوابي ساده،تسلي بخش اما سطحي براي اكثر مشكلات ماست. به عقيده من چنين راهبرد زيبا شناسانه اي نه تنها تجربيات انساني را مخدوش و تحقير مي كند؛ بلكه در كشور هايي مثل شيلي يا هر كشوري كه دوره اي از تنش ها و رنجهاي عظيم را پشت سر گذاشته پيامدهاي منفي در اجتماع بع بار مي آوردو مانع رشد و بلوغ آن مي شود «آريل دروفمن»از لحاظ فني ،دگر گوني عمده در (سير)تحول شخصيت – همانوجه بارز نمايشنامه هاي جذاب،از ابتداي قرن بيستم ـ در اين پرسش نهفته است كه شخصيت شرور كجاست؟در برخي از نمايشنامه هاي قرن بيستم نمي توانيد شخصيت شرور را بيابيد وسپس نفس راحتي بكشيد. اما شخصيت هاي شرور در بطن شخصيت هاي اصلي هستند و اين موضوع از لحاظ فني ،همان وجه مدرن تئاتر مدرن است.
شخصيت شرور در وجود شخصيت ها دروني شده است. او در وجود شخصيت ها يا دسن كم شخصيت اصلي پرسه مي زنند.او «هدا»و «استاكمن»«خانم آلونيك»«نورا»و هم اخلاف آنهاست.در روزهاي خوب گذشته ـ آن زمان كگه پديده ها از نگاه نمايشنامه نويسان ساده تر بودند. كشمكش ،اغلب بر مبناي روابطي سه جانبه بين اين سه شخصيت بود:قهرمان كاملاً خوب،قهرمان زن كاملاً پاك و شخصيت شرور كاملاً منفي.هيچ يك نه نقطه ضعفي نه ترديدي به دل داشتند ،اما حال كه شخصيت شرور در نهاد شخصيت ها دروني شده است ،قهرمان مرد و زن هم ديگر وجود ندارد و جايي آنها را آدمهاي معمولي گرفته اند كه خود بدترين دشمن خود هستند. بنابراين آنها و شما نيز ديگر نيازي به شخصيت شرور نداريد.اما شخصيت هاي شرور نابود شده اند،آنها مانند خون آشام ها و مرگ انسان ها هرگز نمي ميرند،بلكه تنها به دنياي فیلم و تلویزیون نقل مكان كرده اند.و چنين هم نمي نمايد كه نمايشنامه نويسان معاصر از آنها روي گردانده باشند.
به نظر مي رسد كه در مغرب زمين ،تئاتر[/url] بسيار به كندي به سوي عشق ساده بشري راه پيموده و محتملاً ادبيات شرق در اين راه پيشي گرفته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]