محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827697112
گوشدادن؛ پايه ارتباط مؤثر با ديگران
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: گوشدادن؛ پايه ارتباط مؤثر با ديگران
دانشمندان علوم ارتباطات معتقدند مهارت گوشدادن، پايه ارتباط مؤثر با ديگران است.
نشستهايد روبهروي دوست صميميتان، داريد خاطرات يكسال پيش را با هم مرور ميكنيد؛ خاطرات روزهايي كه داشتيد زير فشارهاي خانوادگي و درسي، له ميشديد. داريد همه موضوعهايي كه آن موقع در موردش حرف ميزديد و درد دل ميكرديد را يكي يكي به ذهن ميآوريد. هيجان آن روزهاي تلخ در ذهنتان تازه ميشود. همينطور كه داريد حرف ميزنيد، يكدفعه متوجه ميشويد كه دوست شما چند تا از مهمترين چيزهايي كه آن روزها برايتان اتفاق افتاده را به ياد ندارد.
مطمئنايد كه در مورد آن موضوعها برايش خيلي حرف زدهايد. اولين چيزي كه به ذهنتان ميرسد چيست؛ اينكه دوست شما حرفهايتان را گوش نداده است؟ چه حسي به شما دست ميدهد؟ حالا جايتان را با هم عوض كنيد. ميخواهيد بدانيد چطور ميتوانيد فعالانهتر به حرفهاي دوستتان گوش دهيد؟
«گوشدادن با شنيدن فرق ميكند.» اين اولين جملهاي است كه استادان رشتههاي روانشناسي، مشاوره و البته خبرنگاري در درسهاي فنون مصاحبه ميگويند. آنها نگران اين هستند كه دانشجويانشان در آينده به حرفهاي مراجعان يا مصاحبهشوندگانشان خوب گوش ندهند و خوب گوشندادن براي اين شغلها يعني فاجعه. اما اگر كمي لنز دوربينمان را بازتر كنيم، ميبينيم كه در همه رابطههايي كه بين 2 نفر جريان دارد، خوب گوش ندادن ميتواند رابطه را به تباهي بكشاند.
حالا اين جمله اول مطلب يعني چه؟ چه فرقي هست بين گوشدادن و شنيدن؟ بهترين جواب، شايد يك عبارت مشهور است كه بارها در ادبيات كلاسيك خودمان تكرار شده است؛ «گوش جان». وقتي كسي با «گوش جان» به حرفهاي شما توجه ميكند، دقيقا دارد ايدئال متخصصان علوم ارتباطات را اجرا ميكند؛ يعني فعالانه دارد به اطلاعات كلامي شما گوش ميدهد. اما اگر بخواهيم تريپ علما را بگيريم و فرقهاي گوشدادن و شنيدن را بگوييم كار كمي مشكل ميشود. در سادهترين حالت ميشود گفت شنيدن يك فرايند جسمي و مكانيكي و گوشدادن يك فرايند ذهني است.
به بيان پيچيدهتر (!)، شما ميتوانيد از انتشار امواج صوتي توسط دستگاه كلامي گوينده تا درك آن كلام توسط شنونده، مراحلي را در نظر بگيريد. در شنيدن، اين مرحله تا برخورد امواج صوتي به گوش گيرنده پيش ميرود و متوقف ميشود؛ مثلا شما در پيادهروي شلوغي راه ميرويد و همهمه آدمهاي دور و بر را ميشنويد؛ اما فقط ميشنويد و نميفهميد كه چه چيزي ميگويند.
وقتي كه شما حرف كسي را گوش ميدهيد، مراحلي كه گفتيم تا آخر اجرا ميشوند؛ يعني امواج صوتي احساس شده به وسيله گوش، توسط مغز پردازش ميشوند و ميتوانيد معناي حرفهاي طرف را بفهميد، آنها را تفسير كنيد، ارزش گفتههايش را زير و بالا كنيد، آنها را يك جاي مغزتان save كنيد و در نهايت پاسخي به حرفهايش بدهيد.
مهارت گوشدادن به چه دردي ميخورد؟
خب، به درد زندگيكردن. شما در هر جايي از زندگيتان كه بخواهيد با يك نفر رابطه داشته باشيد، بايد بتوانيد حرفهايش را به خوبي گوش دهيد. گوشدادن عميق و همراه با همدلي به حرفهاي دوست صميمي يا همسر، گوشدادن دقيق به حرفهاي استاد يا معلم، گوشدادن همراه با ارزيابي به حرفهاي كاركنان يك سازمان در صورتي كه مدير جايي باشيد، نمونههايي از كنشهاي ارتباطي هستند.
اما اگر بخواهيم خيلي كليتر و بدون توجه به موقعيتهاي خاص بگوييم گوشدادن چه فايدهاي دارد، گفتن يك جمله كافي است؛ گوشدادن خوب به معني توجه به ديگران است. تصور كنيد رابطهاي كه در آن طرف مقابل احساس كند كه شما به او توجه داشتهايد، چقدر ميتواند لذتبخش باشد. وقتي شما با خوب گوشدادن به حرفهاي طرف مقابلتان توجه ميكنيد، قبل از هر چيز به خودتان كمك ميكنيد تا برداشت كاملي از حرفهاي او داشته باشيد. در مقابل، طرفتان متوجه ميشود كه شما به حرفهايش علاقه داريد و نگران او هستيد. اين قضيه به نوبه خودش باعث ميشود كه طرف مقابلتان تشويق شود در مورد خودش با صراحت و آزادي بيشتري حرف بزند. هرچه كه يك نفر رازهايش را راحتتر بيان كند، رابطه هم صميمانهتر ميشود؛ پس در نهايت، گوشدادن خوب موجب صميميت بيشتر ميشود و اين دور مثبت همچنان ادامه پيدا ميكند.
حالا قضيه را بر عكس كنيم؛ تصور كنيد كه رئيس شما، استاد شما، همسر شما يا حتي زيردست شما متوجه شده باشد كه شما قسمتي از حرفهايش را گوش ندادهايد؛ شما موقعيتهاي شغلي فراواني را از دست ميدهيد، همسرتان از دست شما عصباني ميشود، جر و بحثهاي بيدليلي به خاطر دفاع شما از خودتان راه ميافتد و خلاصه اينكه مشكلات خفني به خاطر نداشتن مهارت گوشدادن برايتان پيش ميآيد.
احتمالا در ذهن شما هم خاطراتي از اين گوشندادنها و لو رفتنها زنده شده است. در واقع همانطور كه در شمارههاي قبل هم توضيح داديم، ما ميتوانيم فرايندهاي ذهني مثل گوشدادن را مديريت كنيم؛ يعني خود ما هم ميدانيم كه چه موقع داريم به حرف يك نفر، درست و حسابي گوش ميدهيم و كي حواسمان در هپروت است؛ دقيقا مثل موقعي كه يك كتاب دستمان گرفتهايم و ميخواهيم بخوانيماش اما گاهي فقط كلمات را ميبينيم؛ منتها فرق گوشدادن و خواندن اين است كه كتاب بيزبان وقتي ميفهمد ما درست نميخوانيماش كاري از دستش بر نميآيد ولي در گوشدادن، ما معمولا با يك آدم سر و كار داريم و يك رابطه زنده و معلوم است كه به طرف مقابلمان برميخورد اگر بفهمد به او گوش نميدهيم.
گوشدادن همزمان به 2 منبع صوتي، معمولا به يكي از آنها گند ميزند. حتما شما هم مجريهاي مسابقات زنده تلفني تلويزيون را ديدهايد كه وقتي دارند به پيامهاي اتاق فرمان گوش ميدهند، به طرز تابلويي حرفهاي كسي كه پشت تلفن است را متوجه نميشوند. دلمشغوليها و درگيريهاي ذهني هم ميتواند جلوي خوب گوشكردن را بگيرد. وقتي ذهن ما خيلي مشغول است، در واقع بيشتر داريم به صداي ذهن خودمان گوش ميدهيم تا صداي طرف مقابل.
گوشدادن فعال يا منفعل؟
بعضي وقتها ما داريم با جان و دل به حرفهاي طرفمان گوش ميدهيم اما كار خاصي انجام نميدهيم كه اين گوشدادن را به طرف مقابل نشان دهيم؛ سرمان را پايين انداختهايم و گوشهايمان را تيز كردهايم و گوش ميدهيم و درك ميكنيم. در اين نوع از گوشدادن با اينكه شما اخلاقا داريد گوش ميدهيد اما به طرف مقابلتان حس خوبي را منتقل نميكنيد. شما او را در يك موقعيت مبهم قرار دادهايد كه نه ميتواند متهمتان كند كه به حرفهايش گوش نميدهيد و نه نشانههايي از گوشدادن ميبيند.
در اين حالت به جاي اينكه ذهن طرفتان درگير حرفهاي خودش و ادامهدادن آنها شود، درگير اين ابهام لعنتي ميشود و معمولا ترجيح ميدهد كه حرفهايش را زودتر تمام كند يا اينكه احتمالا از شما بپرسد كه آيا به حرفهايش گوش ميدهيد يا نه. اين حرف شما كه «گوشم پيش شماست» هم معمولا دردي را دوا نميكند و بيشتر اعصاب طرف را به هم ميريزد. روانشناسان به اين نوع گوشدادن تقريبا بيفايده ميگويند «گوشدادن منفعل».
در مقابل در گوشدادن فعال، علاوه بر اينكه ما دل و جانمان را به خدمت گوشدادن گرفتهايم، طوري رفتار ميكنيم كه اين گوشدادن به طرفمان منتقل شود. از سر تكان دادنهاي معروف خبرنگاران گرفته تا برگرداندن خلاصهاي از حرفهاي طرف به خودش، ميتواند نشانه گوشدادن ما باشد.
فقط يادتان باشد كه نه خودتان را گول بزنيد و نه طرفتان را. اينكه شما بدون گوشدادن به حرفهاي طرف، فقط سرتان را تكان دهيد يا لبخند بزنيد، بالاخره شما را لو ميدهد. طرف خنگ كه نيست، بالاخره يك جايي متوجه ميشود كه حرفهاي دردناكش با لبخند شما نميخواند يا اينكه تكاندادن سرتان وقتي كه حرفهاي طرف تمام شده، بيمعني است.
راههايي براي تقويت مهارت گوشدادن
راستش را بخواهيد، قبل از هر چيز بايد گفت كه خوب گوشدادن بيشتر از هر چيز به منش و شخصيت آدمها بستگي دارد. خيلي از ما بدون اينكه كوچكترين چيزي در مورد مهارتهاي ارتباط مؤثر در كتابهاي بازاري موفقيت خوانده باشيم، در بين دوستانمان به عنوان سنگ صبور مشهوريم. سنگصبور بودن بيشتر از هر چيز به خاطر اين حفظ شده است كه ما به خوبي به حرفهاي طرفمان گوش دادهايم و با ذات انسانيمان توانستهايم آنها را منتقل كنيم. نوشتن اين راهها، بيش از هر چيز، كمك به منظمكردن اين تواناييهاي ذاتي اينگونه آدم هاست و كمتر از همه، به درد آدمهايي ميخورد كه شخصيت شنوندهاي ندارند و مدام ميخواهند آدمهاي ديگر حرف هايشان را بشنوند:
1. وقتي كه اصلا حسش را نداريد گوش ندهيد
خب بنده خدا، چرا تعارف ميكني؟ وقتي ذهن خودت درگير يك مسئله شخصي است، چرا وقتي دوستات زنگ ميزند و ميخواهد درد دلهاي بدون فوريتش را بگويد، قبول ميكني؟ تاكيد ميكنم اگر فوريتي براي شنيدن اين حرفها وجود ندارد، خيلي ساده است كه گوشدادن خوب به آنها را به چند ساعت بعد يا يك روز بعد منتقل كنيد.
2 . به زبان بدن طرفتان توجه كنيد
همه چيز را كه آدمها توي كلامشان نميگويند؛ شما وقتي كه ميبينيد يك نفر دستش را مشت كرده و دارد با ناخنهايش پدر پوست دستش را در ميآورد، ديگر نيازي نيست كه بشنويد «من خشمگينم». تابلو است آدمي كه مدام پاهايش را تكان ميدهد، تپق ميزند و كف دستش عرق كرده اضطراب دارد و چفتكردن دهان شايد نشان طفره رفتن از زدن بقيه حرفها باشد. خانمها معمولا بهتر اين علامتها را ميگيرند. به هر حال براي گوشدادن بهتر، بايد به اين علامتها توجه كنيد و مستلزم اين است كه شما موقع شنيدن به طرف نگاه كنيد.
3.در مورد گفتههاي طرف مقابلتان حرف بزنيد نه درباره خودتان.
حتما شما هم تجربه داشتهايد كه تا كسي حرفي ميزند تجربههاي مشابه او يا فرقهاي خودمان با او به ذهنمان ميآيد. اين تا حدي طبيعي است؛ بالاخره آدم است و خودخواهيهايش! اما مهم اين است كه آن فكرها را به زبان نياوريم. وقتي كه هدف گوشدادن به طرف است، بايد كاري كنيم كه او به حرفهايش ادامه دهد نه اينكه با گفتن تجربههاي مشابهمان، جريان حرفهايش را قطع كنيم.
4.با كلامتان به طرف بفهمانيد داريد توجه ميكنيد
بعد از هر چند جمله، يك جوري به طرفتان بفهمانيد كه داريد به حرفهايش گوش ميدهيد. مثلا ميتوانيد نظر خودتان را در مورد تاثيري كه اين گفتهها ميتوانند بر هيجان طرف داشته باشند بگوييد. مثلا «اين اتفاقهايي كه ميگويي، بايد غمگينات كرده باشند» يا اينكه «خيلي سخته نه؟» يا اينكه بعد از شنيدن چند موضوع مختلف، خلاصهاي از حرفهاي طرف را به خودش بر گردانيد؛ مثلا بگوييد «خب، اينجور كه من فهميدم تو اين مشكلاترو داري».
سؤالكردن براي اينكه طرف حرفهايش را دقيقتر يا با تفصيل بيشتري بگويد هم حكايت از گوشدادن ما دارد. غير از اينها، كليشههاي «خب، خب» و «بعد چي شد» هم هستند كه خودتان ميدانيد كه تكرار بيش از حدشان چقدر لوس و دردآور است. يادتان باشد گفتن يك «خب» همراه با يك خنده كوچولو در موقع شنيدن يك مطلب با مزه، به هزار «بعد چي شد» بدون احساس ميارزد.
5.با بدنتان به طرف بفهمانيد داريد به حرفهايش گوش ميدهيد
اين يكي را ديگر همه بلدند. سري كه هر از گاهي به طرف پايين حركت ميكند، بدني كه به جلو مايل شده (به خاطر اينكه نزديكترشدن گوش به گوينده، استعاره از بيشتر گوشدادن است) و چشمي كه فعالانه به چشم گوينده خيره شده است، همه نشانههاي بدني توجهكردن هستند. البته در مورد چشم هم بايد حواستان به سطح فرهنگي و عقايد مذهبي جنس مخالفتان باشد. يادتان باشد كه همه اين علائم بدني بدون گوشدادن هم ميتوانند آشكار شوند و برعكس. به قول سعدي؛ «دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست/ تا نفهمند رقيبان كه تو منظور مني!».
6.با گفتوگوهاي دروني، ذهنتان را مديريت كنيد
خودتان بهتر ميدانيد كه وسط حرفهاي ديگران ما با خودمان حرف ميزنيم؛ مونولوگهاي درونياي مثل اينكه «منظورش چيست؟»، «الان ميخواهد چه حرفهايي بزند؟» و... ميتوانيد با اين مونولوگها فرايند حرفهاي طرف مقابلتان را بهتر تحليل كنيد. فقط يادتان باشد كه سرعت زيادتر تفكر نسبت به تكلم است كه چنين اجازهاي به شما ميدهد. آنقدر غرق حرفهاي ذهن خودتان نشويد كه از شنيدن حرفهاي طرف مقابلتان عقب بمانيد.
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1034]
-
گوناگون
پربازدیدترینها