تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819414871




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ورزش در شاهنامه(9)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فصل اول: شکاربخش دوم:ورزشهای شاهنامه اییاد آوریدر ادامه مطلب سلسله وار "ورزش در شاهنامه"، به بخش دوم رسیدیم که این بخش به "ورزش های شاهنامه ای" اختصاص دارد. در این بخش با ورق زدن کتاب ارجمند حکیم طوس، ضمن استخراج ورزش هایی که در این کتاب از آن نام برده است، به نحوه انجام و زمان و مکان انجام، خاستگاه و ریشه این ورزشها، ابزار مورد استفاده، کار کردهای آن ورزش و دلایل انجام آن ورزش و ... با تکیه بر بیات شاهنامه، جداگانه پرداخته شده است. فصل اول این بخش به رشته ورزش شکار اختصاص دارد که در دو شماره قبل، ضمن معرفی این رشته به "زمان انجام" آن (روز، شب، صبح، ظهر و ...) و همچنین مکان انجام شکار، طبقه اجتماعی شکارچیان، موضوع و سوژه شکار این قسمت که آخرین قسمت فصل اول ورزش های شاهنامه است به موضوعاتی همچون ابزار و سلاح شکارچیان، حیوانات دستیار، نحوه انجام شکار (سواره یا پیاده، جمعی یا انفرادی)، طول مدت و زمان شکار و بالاخره کارکردهای شکار در شاهنامه می پردازیم:5- ابزاروقتی معلوم شد که مکان های شکار متفاوت بوده و موضوع شکار متنوع، خود به خود مشخص است که ابزار این شکارهای متنوع یکسان نبوده و شکارچیان از ابزار و سلاح های مختلف برای شکار استفاده می کرده اند.کمان، گرز و کمند، شمشیر، خنجر، تورماهیگیری و ... از جمله سلاح هایی است که شاهنامه به استفاده از آنها به هنگام شکار اشاره می کند.کمان:کمان ترک گلرخ بر زه نهاد (1)شاهنامه ص 402کمان:کمان را بیفکند و زوبین گرفت (2)به زوبین شکار نوآئین گرفت ص 494تیر و کمان:کمر بست و ترکش پر از تیر کرد (تیر و کمان) (3)ص 65گرز و کمند:به تیر و کمان و به گرز و کمند (4)ص 32شمشیر و تیر و نیزه:به غار و کوه و به هامون به تاختبه تیر و به شمشیر و نیزه بساخت (5)ص 43جوشن و خود و گرز و کلاه:هنگام رفتن شاه به شکار لشگر با تجهیزات کامل حرکت می کرده است.سپاهی که شد تیره خورشید و ماهز بس جوشن و خود و گرز و کلاه (6)ص 83تیر و کمان:به نخجیر بر گور بگشاد تیر (7)ص 83کمان:بخارید گوش آهو اندر زمانبه تیر اندرون راند چاچی کمان (8)ص 112کمان:برآورد زاغ کمان را به زه (9)ص 141کمان:کمان را بمالبد خندان به چنگبزد بر کمر چهار تیرخدنگ (10)ص 355کمان:کمان را به زه کرد و تیر خدنگ (11)ص 375خنجر:فرو آمد و خنجری بر کشید (12)ص 375تور: (ماهیگیری):از ایدر سوی تور باید شدن (13)ص 386کمان :دو زاغ کمان را به زه بر نهادزیزدان پیروز می کرد یاد (14)ص 386کمان:کمان را به زه کرد و اندر کشید (15)ص 386شمشیر:بزد بر سر شمشیر تیز (16)ص 388خنجر:بزد خنجری شاه بر گردنش (17)ص 388کمان و شمشیر:کمان را به زه بر نهاد سپاه (18)ص 392بزد تیغ و کردش بدو گونه راست (19)ص 392کمان:کمان کیانی گرفته به چنگهمی تیر بارید همچون تگرگ (20)ص 392کمان، نیزه و شمشیر:کمان را بمالید و برزه نهاد...بدو نیزه ای بر میان ... (21)وز آن پس به شمشیر یازید مردص 392کمند:کمند کیانی بیانداخت شیربه خم اندر آوری و گوی دلیر (22)ص 399تیر و کمان:بیفکند بسی گور جنگی ز تیر (23)ص 4946- حیوانات دستیارشکارچیان علاوه بر هنر و مهارت در شکار و استفاده از سلاح ها و ابزارهای مخصوص، مجبور بودند از حیوانات و پرندگان به عنوان "دستیار" استفاده کنند که آنان را در شناسایی محل و مکان شکار و همچنین جای و مکان افتادن و مورد اصابت قرار گرفتن شکار و ... کمک کند.باز، یوز، سگ، شاهین، مرغی به نام طغرل و ... از جمله این حیوانات و پرندگان هستند، که با تکیه بر اشعار شاهنامه پرنده ای به نام "باز" بیشتر نقش دستیاری را بازی کرده است.باز و یوز:ابا باز و یوزان نخجیر جوی (24)ص 65باز و یوز:همی رفت با باز و با یوزشاه (25)ص 80باز و یوز:به نخجیر گه رفت با باز و یوز (26)ص 99سگ، یوز، شاهین، باز:سگ و یوز در پیش شاهین و باز (27)بیارید با خویشتن یوز و بازص 112همان چرخ و شاهین گرد نفر از (28)ص 375باز و شاهین:ابا بازداران صد و شصت بازدو صد چرخ و شاهین گرد نفر از (29)ص 384مرغی به نام طغرل:پس اندر یکی مرغ بودی سیاهگرامی بد آن مرغ بر چشم شاه (30)ص 386سیاهش دو چنگ و به منقار زدهمی خواندیش طغرل به نامدو چشمش چنان پر از خوند و جامکه خاقان چینش فرستاده بودسگ، یوز و شاهین:سگ و یوز با چرخ و شاهین و باز (31)ص 387یوز و باز:سوی دشت نخجیر با یوز و بازهمان چرخ و شاهین گرد نفر از (32)ص 387یوز:پس بازداران همه یوزداربه زنجیر هفتاد و شیر و پلنگپلنگان و شیران آموختهقلاده به زر هشتصد بود سگ (33)ص 392شاهین- بازو سگ (34)ص 4027- پیاده یا سوارهدر این بحث اشعاری که به شکار در شاهنامه، اختصاص دارد، از این نظر بررسی شده که شکارچی در چه حالتی (سواره یا پیاده) به شکار می پرداخته است "شکار در حالت سواره" بیش از حالت دیگر دیده می شود.پیاده:پیاده همی شد ز بهر شکار (35)ص 504سواره:همی گشت با اسب اولا در مرغزار (36)ص 80سواره:بخندید و از جای برکند رخشبه تیرو کمان و به گرز و کمندبیفکند بر دشت نخجیر چند (37)ص 33سواره:برفتند شاد از در شهریارخود و گیو و گودرز چندی سوار (38)ص 67سواره:سیاوش همیدون برنخجیرو گورهمی تاخت و افکند بر دشت شور (39)ص 83به غار و به گوه و به هامون تاخت (40)ص 99سواره:ز لشگر برفتند آزادگانچو گیو و چو گودرز کشوادگان (41)ص 102بهر سو سواران همی تاختند (42)ص 102سواره:بیامد سبک اسب را زین نهادبه نخجیر گه رفت از آن خانه شاد (43)ص 141سواره:به روز شکارش هیون خواستی (44)ص 357سواره و پیاده:گزین گرد باید زلشگر سوار (45)ص 382فرود آمد و خنجری بر کشید (46)ص 375سواره:همی تاخت از پس به آوای زنگ (47)ص 386سواره:خود و روز به با سواری هزار (48)ص 386سواره:به اسب نبرد اندرآورد پای (49)ص 387سواره:به خام کمند از بر زین نشست (50)ص 388سواره:یکی رخش را تیز بفشرد ران (51)ص 3928- جمعی یا انفردیشکار در شاهنامه به دو صورت فردی و گروهی انجام می شده است. یعنی برای انجام شکار، ممکن بود که شکارچی به تنهایی به شکار گاه برود و یا اینکه به یک گروه و با تدارک مفصل و اردو زدن در محل شکار، این دو حالت تقریباً به طور مساوی در شاهنامه آمده است.جمعی:چنان شد که ماهی به نخجیر گاههمی باشد و می خورد با سپاه (52)ص 494چنان داد پاسخ که مردی هزارگزین گرد باید زلشگر سوار (53)ص 65جمعی:به روز سه دیگر برون رفت شاهابا لشگر و ساز نخجیر گاه (54)ص 384جمعی:خود و روز به با سواری هزار (55)ص 381فردی:از آنجا بر انگیخت شبرنگ شاه (56)ص 387گروهی:بیابان ز لشگر همی بر فروخت (57)ص 388گروهی:سوی پیشه رفتند شاه و سپاه (58)ص 388گروهی:سواران جنگی و مردان کیننهادند سر پیش او بر زمین (59)ص 390فردی:بیامد دمان تا به نزدیک گرگ (60)ص 392گروهی:شه هنداوان را باخود ببرد (61)ص 392فردی:بفرمود تا باز گردد گروه (62)ص 399گروهی:هزار و صد و شصت خسرو پرست (63)ص 402فردی:برون رفت آن پهلو نیمروز (رستم) (64)ص 494جمعی:چو طوس و چو گودرز کشوادگانچو بهرام و چون گیو آزادگان (65)ص 504جمعی:لب رود لشگر گه زال بود (66)ص 65جمعی:همی گشت اولاد در مرغزارابا نامداران ز بهر شکار (67)ص 80فردی:که رستم بر آراست از بامدادغمی بد دلش ساز نخجیر کرد (68)ص 32برفت و به رخش اندر آورد پایگروهی:خود و گیو و گودرز چندی سوار (69)ص 67گروهی:برفتند روزی به نخجیر گاه (70)ص 83گروهی:به نخجیر شد شهریار جوانابا نام ور رستم پهلوانزلشگر برفتند آزادگانچو گیو و چو گودرز کشوادگان (71)ص 99انفرادی:چنان بد که یکروزه شاه اردشیربه نخجیر (72)ص 112جمعی:بهر سو سواران همی تاختند (73)ص 141انفرادی:بیامد سبک اسب را زین نهادبه نخجیر گه رفت از آن خانه شاد (74)ص 355انفرادی:چنان بد که یکروز بی انجمنبه نخجیر گه رفت با چنگزن (75)ص 357گروهی:دگر هفته با لشگر سرفرازبه نخجیر گه رفت با یوز و باز (76)ص 375جمعی:بسی نامور برده از تازیان (77)ص 375جمعی:سوی دشت نخجیر خود با سپاه (78)ص 3759- طول مدت شکارشکارچیان برای انجام شکار، چقدر وقت می گذاشتند. شکار آنها از لحاظ "زمانی" آیا دارای محدودیت بود یا خیر...؟ با تکیه بر ابیات شاهنامه به این نتیجه می رسیم که شکار از لحاظ زمانی محدودیت نداشته و شکارچیان از یک نیم روز تا بیش از یک ماه به شکار می پرداختند.40 روز:علوفه چهل روز را ساختند (تدارک 40 روز شکار را دیدند) (168)یک روز:به شادی گذاریم یک روزگار (79)ص 375نصف روز:چو بگذشت نیمی ز روز درازسپهبد زنخجیر گه گشت بازاز صبح تا شب:همی کرد نخجیر تا شب ز کوه (80)ص 375یک ماه:چنان شد که ماهی به نخجیر گاههمی باشد و می خورد با سپاه (81)ص 99بیشتر از یک روز:دو روز اندر آن کارها [شکار] شد درنگ (82)ص 141یک ماه:چنان شد که یکماه مانده به دشت (83)ص 382یک ماه:همی یک مهی روز ایشان گذشت (84)ص 384هفت روز:به نخجیر شد هفت روز اردشیر (85)ص 38610- کارکرد شکارشکار به چه منظوری انجام می شده است و شکارچیان برای چه شکار می رفتند؟ به دیگر سخن شکار چه "کارکردهایی" داشته است. تفریح و فراغت، دفع شر، دفع خطر، ورزش، آزمون و آزمایش، امرار معاش، تهیه غذا و رفع گرسنگی و ... دلایلی بوده که شکار انجام می شده و شکار چنین کار کردهایی (Fonctions) داشته است.تفریح و فراغت:چنان بد که یکروز پرویز شاههمی آرزو کرد نخجیر گاه (86)ص 390دفع شر:کشتن شیر کپی (87)ص 402تفریح:به نخجیر گرگاه همی کرد رای (88)ص 357ورزش:جهاندار دشواری آسان گرفتهمه ساز و نخجیر میدان گرفتبیا سود چندی ز بهر شکار (89)ص 504جشن و تفریح:چنین شد شنگل بخجیر و سوارزمانی نبود از جهاندار دور (90)ص 494تفریح و ...:چنان شد که یکماه ماند به دشتزنخجیر دشتی بپرداختند (91)ص 429دفع خطر:یکی بیشه پیش اندر آمد به راهدو شیر ژیان پیش آن بیشه دید (92)ص430تفریح:به نخجیر گه رفت با چنگرن (93)ص 402تفریح:به نخجیر گه رفت از آن خانه شد (94)ص 309آزمون شاگرد:همی آزمودش به یک چند گاهبه میدان و هنگام بزم و شکار (95)ص 388تفریح و ورزش:برفتند شاد از دز شهریاربه نخجیر کردن بر دشت دغوی (96)ص 375تفریح و ورزش:غمی بد دلش ساز نخجیر کرد (97)ص 382، 355، 357، 141ورزش پهلوانان:همی گشت اولاد در مرغزارابا نامداران ز بهر شکار (98)ص 99تهیه غذا:تنش چون خورش جست و آمد به شوریکی دشت پیش آمدش پر زگور (100)ص 83تفریح (کار کرد پنهانی: آزمون و محک زدن در داستان سیاوش و افراسیاب):بیا تا که دل شاد و خرم کنیمدرون را به نخجیر بی غم کنیم (101)ص 67تفریح و سرگرمی پهلوانان:پیاده همی شد ز بهر شکارخشیشار دید اندر آن رود بار (102)ص 80سرگرمی:به چوگان و مجلس به دشت شکارنرفتی مگر کو بدی غمگسار (103)ص 65دفع خطر:همه پیشه از شیر پر شور دوید (104)ص 112تفریح و سرگرمی:همه بزم و نخجیر بود کاراویدگر اسب و میدان و چوگان و گوی (بهرام گور)تمرین و تفریح در دوران جوانی و آموزش بهرام گور:جز از گوی و میدان نبودیش کارگهی زخم چوگان و گاهی شکار (105)ص 33امرار معاش:پدرمان یکی آسیابان پیربدین کوه نخجیر گیرد به تیر (106)ص 493تفریح و اوقات فراغت:همه کار گشتاسب نخجیر بودهمه روز با ترکش و تیر بود (107)ص 492تفریح و ...:بدو گفت رستم زنخجیر گوردمادم بیاید که بفروخت هور (108)ص 375دفع خطر و شر:چنین گفت کاین جای شیران بودهشیوار مرد اندرو نفنود (109)ص 385دستیابی به مقام و منصب:مبارزه بهرام با شیران (200)دفع خطر:یکی بیشه نزدیک شهر منستکزان بیشه اندیشه بهر منست (110)ص 266دفع خطر:به فرمان دادار یزدان پاکپی اژدها را ببرم زخاک (111)ص 205تفریح شهر یاران: (112)ص 383دفع شر:سراسر بر اژدها بر درید ... [اژدها] یکی مرد برنا فرو برده بود (204)آزمون، آزمایش جوان دست پرورده:دگر هفته نعمان وینذر به راهبرفتند با او به نخجیر گاه (113)ص 379تفریح: (114)ص 399ورزش و تفریح: (115)ص 399کار در داستان آزمودن منوچهر زال را: کار کرد آشکار:تفریح و جشن (116)ص 79کارکرد پنهان: آزمایش زالورزش در شاهنامه (8)




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 660]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن