واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - امیر قادری شاکیترین آدم: محمدرضا فروتن که معلوم نبود چرا قبول کرده مجری این مراسم باشد. وقت گوش دادن به حرف هایش (حالا همان دو کلمهای هم که گفت) به عنوان یک نفر حاضر در مراسم، احساس مهمان ناخواندهای را داشتم که به زور بلند شده رفته خانه کسی و میزبان همه جوره میخواهد بهش بفهماند آقا بلند شو برو پی کارت. خوش تیپترین آدم حاضر روی سن: باز محمدرضا فروتن. هم لباس خوبی پوشیده بود و هم اندازه ایستادن پشت چنین تریبونی بود. فقط اخلاقش... میگویند قبلش اعلام کرده که این جوری اجرا میکند، چون سبکش است. خب، سبک خوبی نیست. بدترین اتفاق: پخش نشدن کلیپهای مراسم به علت نقص فنی و همچنین پایین آمدن ناگهانی پرده و پاره شدنش که موجب مدتی وقفه در مراسم شد. عجیبترین دلیل: میگویند همه اینها به خاطر نوسان سیستم برق بوده که دستگاهها را از کار انداخته و همچنین باعث آویزان شدن پرده و پاره شدنش شده. این دومین فاجعهای است که نوسان برق در مراسم رسمی ایجاد میکند. از جمله وقتی در مراسم افتتاحیه «آواز گنجشکها» همین نوسان سیستم برق بلندگوها را از کار انداخت. این دفعه البته بلندگوها سالم و سرحال ماندند. حالا خوشبختانه یا متأسفانه. مشکل اصلی شاید این باشد که سینمای ایران و جشنوارهاش همچنان مستاجرند. کاخ جشنوارهای در کار نیست و مسئولان و اهالی سینما از این سالن به آن سالن سرگردان. یکی آستین بالا بزند. بهترین کلیپ افتتاحیه: کلیپ خسرو شکیبایی که میثم مولایی ساخته بود، میتوانست طولانی تر باشد (حواستان هست که این جمله اخری در این مملکت خیلی کم کاربرد پیدا میکند) اما قطعهای فکر شدهای داشت و تأثیرگذار بود. ابراهیم حاتمیکیا هم که بهترین سوژه برای یک کارگردان یا ژورنالیست است و مجید برزگر این فرصت را حرام نکرده بود. به لحن و ریتم حرف زدن حاتمی کیا اگر به دقت گوش کنید، میفهمید چرا او بهترین ملودرامساز چند دهه اخیر سینمای ایران است. قابل پیشبینیترین لحظه: وقتی حاتمیکیا رفت روی سن، میدانستیم بهترین اجرای صحنه مراسم افتتاحیه متعلق به او خواهد بود. با ریتم درست و مؤثر. به خصوص وقتی از رئیسجمهور خواست بعد از سی سال فعالیت فرهنگی، مشکل «به رنگ ارغوان» را، مثل «درباره الی»، حل کند. مهمترین نتیجه: اینکه فیلمسازی میتواند فیلم مؤثر و دلپذیر بسازد که بتواند حداقل در یک مهمانی، جمعی را تحت تأثیر قرار دهد. اینطوری میشود در یک نشست فهمید که چرا اغلب سینماگران ایرانی فیلمساز بشو نیستند. بهترین پیام: رسول صدرعاملی که حل مشکل «درباره الی» را نتیجه چند هفته تلاش هنرمندان و سیاستمداران دانست. همانند همه آن همکاریهای گروههای مختلف در روزهای انقلاب و جنگ. و اینکه گفت کاش نتیجه تلاش بعدی، بازگرداندن دختر با استعداد سینمای ایران از برلین باشد. بهترین آغاز: معمولاً انتظار داریم روزهای اول جشنواره را به عیش حرف زدن پشت سر فیلمها و سازندگانشان و غر زدن و عیبجویی بگذرانیم. اینبار اما «هر شب تنهایی» شروع خوبی بود. با یک لیلا حاتمی که اجرایش میتواند در ردیف بهترین بازیهای امسال سینمای ایران باشد. اگر داستان فیلم کم دارد، دلیل نمیشود که اجرای حاتمی را نبینیم و فیلمبرداری فرج حیدری و فرم و بافت سینمایی که صدرعاملی به تصاویر فیلمش بخشیده است. بهترین سالن: این سالن همایشهای برج میلاد را از دست ندهید. منظره فضای بیرونش چشم نواز است. مایکل مان بزرگ اگر ایران بود و چنین چشم اندازی از تهران داشت، لحظهای از دستش نمیداد. خود سالن و تاسیسات اطرافش هم جوری است که آدم احساس میکند بهش احترام گذاشتهاند. در این کمبود سالن خوب برای اجرای چنین مراسمی، انتخاب خوبی از طرف برگزار کنندگان جشنواره است. بدترین سرخوردگی: اینکه افتتاحیه امسال آتشبازی نداشت! فکرش را بکنید بر بام تهران و آن وقت شب، چه صفایی داشت. باشد برای اختتامیه. یک تشکر اساسی: همین که برای یک روز هم شده، فیلمها طبق برنامه و در لحظه موعود به نمایش درآمدند. هنوز که جشنواره شروع نشده ولی تشویق کردیم تا همین روند ادامه پیدا کند. مهمترین چیزی که دلم میخواهد میتوانستیم بر آن غلبه کنیم: اینکه کاش میتوانستیم شاد باشیم بی اینکه عذاب وجدان داشته باشیم. افتتاحیه جشنواره امسال را که میدیدید، مناسبتها و مراسم ویژه به جای خود، متوجه میشدید که در ناخودآگاهمان انگار دنبال مجازات خودمان برای لحظهای شادی کردن هستیم. رنج کشیدن برای مباح ساختن لحظهای تقدیر کردن و ستاره ساختن و دور هم بودن و خوش شدن. گفتم که این در ناخودآگاه ما جا افتاده و ربطی ندارد به این مراسم خاص یا مدیریت فعلی یا قبلی یا آینده.یک مراسم خصوصی معمولی را هم که نگاه کنید، اوضاع به همین منوال است. و بالاخره آخرین وعده: این ستون و قالباش را امیدوارم دوست داشته باشید. صبر کنید جشنواره رونق پیدا کند و نمایش فیلمهای ایرانی روی روال بیفتد، خواهید دید که چه اتفاقهایی اینجا میافتد... امروز هم بیضایی در سینما مطبوعات فیلم دارد و هم امیرخان، هنرپیشه هندی محبوب من.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]