تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834839786
نظری به پیدایش قلیان و چپق در ایران ()
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آنها «دیدند بومیها لوله ای از برگ خشك گیاهی كه به هم پیچیده اند در دست دارند، شبیه به لوله آتش بازی كه اطفال در عید بازی میكنند. یك سر آنرا آتش زده، و سر دیگر را میمكند، و دود آنرا... چگونه ذوق ایرانی بكار بردن دخانیات را با زیبائی و هنر میآمیزد. از ویژگیهای زندگی ایرانی، آمیختگی شدید هنر با زندگی روزمره است. هیچ امری از امور زندگی مادی ما، از آمیختگی با هنر عاری نیست. اما چشمهای ما آنچنان با این زندگی خو گرفته، كه اغلب زیبائیهای آنرا كمتر درك میكنیم، و گاهی درك بهتر آن محتاج بدقت و تیزبینی، و احتمالاً یادآوری است. ویژگی دیگری كه باید از آن سخن گفت، دگرگون كردن، و برنگ ایرانی در آوردن آداب و رسومی است كه گاه و بیگاه ما از دیگران اقتباس كردهایم. به شهادت تاریخ، سنن غیر ایرانی كه به ایران وارد شده، یا احتمالاً تحمیل گردیده، پس از مدتی آنچنان رنگ ایرانی به خود گرفته، كه صاحبان اصلی آن، توانائی شناختن آنرا نداشته اند. زیرا ایرانی آنرا مطابق ذوق لطیف خود دگرگون ساخته است. این دگرگونی بیشتر در نتیجه ذوق زیباپسند ایرانیان بوده، كه همیشه و در همه حال زندگی را با هنر آمیخته اند. از مواردی كه میتوان بر این موضوع شاهد آورد دخانیات، یعنی توتون و تنباكو، و روش دود كردن آن است. برای درك بهتر دگرگونی و آمیختگی امر بكار بردن دخانیات، با زیبائی و هنر، بد نیست كه چند قرن به عقب برگردیم، تا بدانیم كه، توتون و تنباكو از كجا وارد تمدن بشر گردیده، و چگونه راه خود را باز و طی كرده است. در سال 1492 میلادی وقتیكه كاشف بزرگ، كریستف كلمب، پس از ماهها تلاش و كوشش، در كنار جزیرهای كه امروز به كوبا مشهور است لنگر انداخت، با جهانی روبرو شد كه تازگیهای فراوانی برای او داشت. او و همراهانش در این جزیره ناشناس دیدنیهای جدیدی مشاهده كردند. آنها «دیدند بومیها لوله ای از برگ خشك گیاهی كه به هم پیچیده اند در دست دارند، شبیه به لوله آتش بازی كه اطفال در عید بازی میكنند. یك سر آنرا آتش زده، و سر دیگر را میمكند، و دود آنرا با هوا استنشاق میكنند. این استنشاق دود، یك نوع مستی و رخوت ایجاد میكرد، و انسان خستگی را حس نمینمود. این لولهها را بومیان تاباكوس مینامیدند».به این ترتیب دریانوردان اسپانی اولین بار توتون را شناخته و به تقلید از بومیان بكشیدن آن پرداختند. كریستف كلمب هرگز فكر نمیكرد، این لولههای شبیه به اسباب بازی كودكان، روزی همنشین و همدم گروه بسیار زیادی از مردم جهان خواهد گردید. كریستف كلمب نمیتوانست، در مغز خود مجسم سازد، كه قرنها بعد، این هدیه دنیای جدید، پول و سلامت مردم متمدن را بصورت دود به آسمان خواهد فرستاد. و باز او فكر نمیكرد كه، قرنها پس از او نهضتی عظیم برای جلوگیری از استعمال این هیولای سیاه برپا خواهد گردید. و این لوله شبه به اسباب بازی كودكان «میخ تابوت» لقب خواهد گرفت. گفتیم كه برای اولین بار اسپانیولیها، در جزیره كوبا با توتون و تنباكو آشنا شدند. بومیان امریكا، با این گیاه بومی سرزمین خود از دیر باز آشنا بودند، و از آن بعنوان وسیله دود كردن استفاده میكردند. طرز استفاده آنها از توتون بدین قرار بود كه، مقداری از آن را در برگهای ذرت میریختند و نوعی سیگار، شبیه به سیگار برگ میساختند. روش دیگری نیز برای كشیدن توتون به كار میبردند، و آن بدین طریق بوده كه، مقداری توتون در نی یا استخوان ریخته آن را آتش میزدند و میكشیدند، و این روشی است كه بعدها سبب ایجاد پیپ در غرب و چپق در شرق گردید. در اعیاد و یا مراسم دیگر نیز، بومیان بوتههای تنباكو را، با برگ و ساقه روی هم انباشته و آتش میزدند، و در اطراف آن بدست افشانی میپرداختند. احتمالاً تنباكو بعنوان دارو نیز مورد مصرف داشته است. بومیان آمریكا، زهری نیز از تنباكو میگرفتند كه نوك نیزههای خود را با آن زهر آلود میساختند. این ارمغان دنیای جدید در قرن 16 به اسپانیا برده شد و پس از آن در سایر كشورهای اروپا پراكنده گردید. در سال 1586 سر والتر رالی مشهور به «پدر آمریكای انگلیس» در زمان سلطنت الیزابت اول، كشیدن پیپ را كه در آمریكا با آن آشنا شده بود به انگلستان آورد، و دودكشی با سرعت سرسام آوری در انگلستان و سایر نقاط جهان در قرن 16 رواج یافت. حیرت آور آنكه سر والتر رالی، آنچنان به كشیدن پیپ معتاد شد، كه هنگامی كه در سال 1618 او را به جرم خیانت و شركت در توطئه اعدام میكردند، پیپ در گوش دهان داشت. كشیدن توتون مانند همه چیز جدید دیگر، با مخالفت شدید عدهای روبرو گردید. در رأس مخالفین دودكشی در اروپا، كشیشان قرار داشتند كه دودكشان را به بیدینی و زندقه متهم ساختند. اما این تهمت نتوانست از توسعه دودكشی جلوگیری كند. به زودی دودكشی چون مرضی همهگیر از اروپا به آسیا و آفریقا سرایت كرد، و در قرن 17 میلادی كشیدن توتون در سراسر مشرق گسترش یافت. اما در شرق نیز دودكشی مواجه با مخالفتهای شدید شد. سلطان مراد خان چهارم، به فتوای ملایان، هزاران بیگناه را به جرم كشیدن توتون به دیار نیستی فرستاد. دودكشان در سلك مرتدین به حساب آمدند، و در ریختن خون آنها مباح گردید. در مدت سلطنت سلطان مراد خان (1033 ـ 1048) با قساوت هرچه بیشتر، دودكشان امپراتوری اسلامی به زیر تیغ جلاد رفتند. اما نتیجه ای حاصل نشد. پس از مرگ او كشیدن چپق با شدت هرچه تمامتر توسعه یافت و تجارت پر سود توتون رونق گرفت. باین ترتیب مبارزه خونین به سود توتون خاتمه یافت. دولت عثمانی ناچار كشیدن توتون را آزاد كرد و بر تجارت آن مالیات بست. در روسیه نیز وضع به همین منوال بود و مدتی دودكشی با مخالفت روبرو شد. توتون و تنباكو در ایران تاریخ قطعی ورود تنباكو به ایران را نمیتوان تعیین كرد. ولی بی شك توتون و تنباكو همراه با دست اندازی پرتقالیها به خلیج فارس (913 هجری قمری) به ایران وارد گردیده است. اما طرز استفاده توتون و تنباكو در ایران تغییر یافت و ایرانیان لوازمی برابر ذوق خود برای دودكشی ایجاد كردند. وسیلهای كه اروپاییان برای دود كردن به كار میبردند، عبارت بود از پیپهای كوچكی كه از فلز یا سفال یك پارچه ساخته میشد. در ایران این پیپها اقتباس شد و به صورت چپقهای دسته بلند درآمد. چنانكه در ویژگیهای زندگی ایرانی گفتیم، این وسیله كشیدن توتون نیز با ذوق و هنر ایرانی در هم آمیخت، و پیپ ساده تبدیل به چپق گردید، و در تزیین آن سلیقه خاص ایرانی به كار رفت و چپقهای ایرانی با انواع مختلف تزیینات آراسته گردید. علاوه بر چپق كه تقلیدی از پیپ فرنگی بود، وسیله دیگری برای دود كردن تنباكو به نام قلیان توسط ایرانیان اختراع و ایجاد گردید. قدیمترین ذكری كه از قلیان در ادبیات فارسی شده، این رباعیها از اهلی شیرازی است كه در سال 942 هجری قمری در گذشته است. «قلیان ز لب تو بهره ور میگردد» «نی در دهن تو نیشكر میگردد» «بر گرد رخ تو دود تنباكو نیست» «ابریست كه بر گرد قمر میگردد.» بنابراین میتوان گفت كه در سال 942، یعنی 29 سال پس از ورود پرتقالیها به خلیج فارس، قلیان كشیدن در ایران رواج یافته است. شعرای دیگر قرن دهم هجری نیز اشعاری درباره قلیان دارند. «قلیان كه بر دست چو گل جای نمود» «هر دو بر او شمع نهد سر به سجود» «گلزار دماغ شعله آشامان را» «سرچشمه آتش است و فواره دود» میر الهی «كمتر باشد مرا غم تنهایی» «مأیوس شدم به عالم تنهایی» «صحبت به كسی گو، كه اگر نیست چه باك» «قلیان كافیست همدم تنهایی» باسطی «من و صد آه و افغان و، نی صد بوسه بر لعلش» «هزاران پیچ و تابم داد از این قلیان كشیدنها» «با قرچلمی1 چو نافه آهو كو» «چون فاخته تا چند زنم كو كو كو» «در محشر اگر آتش دوزخ بینم» «فریاد برآورم كه تنباكو كو»باقر كاشی اولین تصویری كه از قلیان به وسیله هنرمندان ایرانی كشیده شده، احتمالاً تصویر نشمی كماندار كار رضا عباسی، نقاش مشهور دربار شاه عباس بزرگ است، كه تا اواخر نیمه اول قرن یازدهم هجری زنده بوده است. (تصویر 1) تصویر1- نشمی کماندار کار رضا عباسی قلیان وسیلهای كاملاً جدید و ابتكاری بود، و اروپاییان از آن هیچ گونه اطلاعی نداشتند. این بیاطلاعی را میتوان از شرحی كه تاورنیه و شاردن از قلیان داده اند درك كرد. تاورنیه مینویسد: «ایرانیان تنباكو را با دستگاهی كاملاً اختصاصی میكشند. در كوزه گلی دهان گشادی به قطر سه انگشت، تنه قلیانی از چوب یا نقره كه سوراخی در وسط دارد قرار میدهند، و بر سر آن مقدار تنباكوی نمدار با كمی آتش میگذارند، و در زیر قلیان سوراخ ممتدی است كه، در حالی كه نفس را بالا میكشند، دود تنباكو با شدت از امتداد سوراخ پایین آمده و داخل آب كه به رنگهای مختلف میآمیزد 2 داخل میشود. این كوزه مرتباً تا نصفه آب دارد. دود كه در آب است به سطح میآید و هنگامیكه نفس را بالا میكشند، از نی قلیان دود به دهان وارد میشود. به واسطه آبی كه به قلیان میریزند دود تنباكو تصفیه میشود و كمتر ضرر میرساند. والا با این همه قلیان كه میكشند، مقاومت برای آنها غیر ممكن است. ایرانیان زن و مرد، به طوری از جوانی عادت به كشیدن تنباكو كردهاند، كه كاسبی كه باید روزی پنج شاهی خرج كند، سه شاهی آن را به مصرف تنباكو میرسانند. میگویند اگر تنباكو نمیداشتیم چطور ممكن بود كیف و دماغ داشته باشیم.» «ایرانیان چنان به تنباكو عادت كرده اند كه محال است بتوانند از آن صرف نظر كنند. اول چیزی كه در سر سفره میآورند قلیان است و قهوه، كه عیش خود را با آن شروع میكنند. در ماه رمضان و ایام صوم بزرگ، اول چیزی كه برای افطار حاضر میكنند قلیان است، و بعضیها خود اقرار دارند كه استعمال این قدر دود برای آنها مضر است اما میگویند چه كنیم عادت شده است.» تاورنیه نوشته است كه شاه صفی خود چپق میكشید و درباره حاكم قم و خشم شاه صفی، و مجازات او مینویسد «پسر آن خان كه جوان متشخصی بود و از مقربین پادشاه، همیشه در حضور بود، و چپق و توتون شاه را بایستی با دست خود به او بدهد، و این از مشاغل خیلی محترم دربار ایران است.» این نوشته تاورنیه میرساند كه از این زمان سمت مخصوصی به نام قلیان دار یا چپق دار در دربار ایران به وجود آمده است. شاردن در این باره مینویسد: «توتون از ایران به هند صادر میگردد.»«طرز تهیه توتون در ایران برای ممالك ما (اروپا) مجهول میباشد. و دود كردن این نبات، در ایران و هندوستان اصول كاملاً خاصی دارد. هوای این سرزمین (ایران) بسیار گرمتر و خشكتر از اروپا و تركیه است، و افكار و اندیشههای دقیقتر میباشد. لذا اگر بنا بود كه مثل ما تدخین كنند، تنباكو آنها را سرگیجه میآورد. چون ایرانیان مدام دود میكنند، دود را از تنگ آبی عبور میدهند كه تصویر آن در مقابل دیده میشود. (تصویر شماره2) اینگونه چپقها را قلیان مینامند. چنانكه ملاحظه میفرمائید بالای بطری (كوزه قلیان) سر چپق (قلیان) كه سفالی یا فلزی است، به وسیله لولهای كه منتهیالیه آن داخل آب شده تعبیه گشته است. در زیر كوزه قلیان چهارپایهای وجود دارد كه شبیه زیری بعضی شمعدانها است. تصویر2- قلیان از سفرنامه شاردن چپق و یا پیپی كه به وسیله آن دود كشیده میشود، به لوله مذكور متصل میشود. هنگامی كه میل تدخین دارند اندكی تنباكو را كه بسیار ریز سائیده شده، خیس میكنند، و در سر قلیان قرار میدهند، تا به سرعت سوخته نشود. آنگاه دو یا «قطعه زغال مشتعل كوچك را بر روی آن میگذارند، و دود را میكشند كه داخل آب گردد، و در آن چرخ میخورد، و بلافاصله به دهان وارد میشود. البته هم مطبوع و هم گوارا، و هم از تندی و خشونت و غلظت تنباكو كاسته شده، و تصفیه گردیده است. مشاهده میشود اشخاصی كه اشتهای خوب دارند غلیان عظیم و غرغر زیادی با كشش هوا در آن قلیان راه میاندازند. این بطریها (كوزه قلیان) را معمولاً برای حسن منظر مملو از گل میكنند، و اقلاً روزی یك بار آب آن را كه در نتیجه تأثیر جوهر تنباكو فاسد و بدبو گشته تعویض میكنند. من آزمودهام كه، یك قدح از این آب، داروی سریع و بسیار مؤثر قی آوری میباشد. اشتیاق جنون آمیز به توتون و تنباكو یك نوع عادت زشتی است كه تقریباً سرتاسر جهان را گرفته است.» «مردمان مغرب زمین چنانكه معلوم است به طریق مختلف آن را استعمال مینمایند. دود میكنند، برگ برگ میجوند، به شكل گرد مصرف میكنند. و بعضی از اقوام مانند پرتقالیها مدام بینی خود را با آن پر میدارند (انفیه میكشند 3). خلقهای مشرق زمین توتون و تنباكو را فقط دود میكنند. ولی اكثر آنان مخصوصاً ایرانیان، با همان حرص و ولع اروپائیان، مدام لوله قلیان در دهانشان میباشد». این تمایل شدید به كشیدن قلیان به جائی رسید كه در حال سواری نیز قلیان كشیدن مرسوم بوده است. شاردن مینویسد كه «حتی در مدارس استاد و شاگرد هر دو در حین مطالعه عمیق و دقیق خود لوله قلیان را در دهان دارند.» بنابراین باید گفت كه، چپق و قلیان هر دو در نیمه اول قرن دهم هجری در ایران رواج یافته است. در سلطنت شاه عباس بزرگ كشیدن چپق و قلیان متداول بود. اولئاریوس كه در سال 1046 در ایران بوده مینویسد كه «چندین گونه ظرف قلیان در ایران ساخته میشد. شیشهای، كوزه ای، از جوز هندی (نارگیله)، كدوئی كه تا نیمه آب میشد و گاهی در آن عطر میریختند». شخص شاه عباس از دود قلیان و چپق تنفر داشت، و این موضوع از حكایاتی كه درباره او نقل میكنند پیداست. شاه عباس در موارد متعدد كوشید كه از كشیدن قلیان جلوگیری كند، اما هرگز موفق نگردید. شاردن در سفرنامه خود مینویسد كه، شاه عباس بسیار كوشید تا از استعمال قلیان در بین مردم جلوگیری كند. برای این كار، روزی در مجلسی رسمی دستور داد كه به جای تنباكو قلیان مهمانان را با پهن چاق كنند، و سپس در حالیكه آنان مشغول كشیدن قلیان خود بودند گفت كه، این تنباكو را كه وزیر همدان برای من فرستاده است و ادعا میكند كه بهترین تنباكوی دنیاست، چگونه است؟ آنان همگی از این تنباكو تعریف كردند. آنگاه شاه خطاب به آنان گفت «مرده شوی چیزی را ببرد كه نمیتوان آن را از پهن تشخیص داد». سرانجام كار مخالفت شاه عباس بزرگ با تنباكو به تحریم آن كشید، و هنگامیكه در گرجستان متوجه شد، سربازان او پول خود را صرف كشیدن تنباكو و توتون میكنند آن را ممنوع ساخت، و تجاری را كه توتون و تنباكو به اردوی او آورده بودند با تنباكوی خود یك جا سوختند، و سربازانی كه مرتكب كشیدن توتون و تنباكو میشدند بینی و لبانشان را میبریدند. پس از مرگ شاه عباس بزرگ دوباره كشیدن قلیان و چپق رونق گرفت. شاه صفی جانشین شاه عباس بزرگ خود چپق میكشید. در زمان او یكبار دیگر مبارزه علیه كشیدن قلیان آغاز گردید. چنانكه او هوس كرده بود كه، از نوشیدن شراب نیز جلوگیری كند. اما مانع عمده این كار در آمد گزافی بود كه از راه مالیات عاید خزانه دولت میشد. در این مالیات اصفهان از بابت توتون و تنباكو در حدود 40000 تومان و مالیات تبریز 20000 تومان و شیراز 12000 تومان بود. با توجه باین ارقام و ارزش تومان صفوی كه چند صد برابر تومان امروز است میتوان به مقدار مصرف توتون و تنباكو در این شهرها پی برد.درباره علاقه شدید ایرانیان به قلیان و چپق مختصری اشاره شد. اما در اینجا لازم است گفته شود، ایرانیان در هنگام سواری و مسافرت نیز از این كار فارغ نبودند، و رنج سفر را با كشیدن قلیان بر خود آسان میكردند. معمولاً وقتی یكی از بزرگان به سفر میرفت همراه با سایر خدمه او، خدمتگزار مخصوصی نیز دستگاه (قبل منقل) را با اسب حمل میكرد. (تصویر شماره 3)در این دستگاه لوازم مربوط به قلیان حمل میكردند، و در ضمن ظرف مخصوصی كه در آن آتش را در حال اشتعال حفظ میكرد، با خود همراه داشت. وقتی كه ارباب میخواست قلیان بكشد او قلیان را آماده ساخته و در دست خود میگرفت، و نی پیچ را به دست ارباب میداد، تا به آسانی به كشیدن قلیان مشغول شود. تصویر 3 : قبل منقل، از پوست باركش مخمل و تزیینات برنجی ارتفاع 70، قطر 50 سانتی متر ـ موزه مردم شناسی نمونه این وضع قلیان كشیدن را، میتوان در مسافرت محمد رضا بیگ سفیر شاه سلطان حسین به دربار لوئی چهاردهم دید. محمد رضا بیگ در تمام مجالس رسمی قلیان خود را زیر لب داشت، و همیشه دو افسر ایرانی در ركاب او حركت میكردند كه یكی حامل قلیان، و دیگری حامل شمشیر او بود. در مهمانیهای رسمی، او به رسم ایرانیان برمخده تكیه میكرد، و قلیان میكشید، وحتی این كار را در اپرای مارسی نیز ترك نكرد. نویسنده سفر نامه محمدرضا بیگ مینویسد:«بامداد 19 فوریه سپهبد مایتون» 4 و بریتون 5 برای مشایعت سفیر ایران به مهمانخانه سفیران آمدند، و او را خوشرو و مهربان یافتند. سفیر ایران آنرا مورد تكریم فراوان قرار داد، و خواهش كرد كمی استراحت كنند، تا او جامه تشریفاتی خود را در بر كند، و هنگام سوار شدن بر كالسگه نیز آنرا بر خود مقدم داشت، و با حالتی خوش و چهرهای گشاده در میان آن دو قرار گرفت، و پادری مترجم نیز بر صندلی مقابل نشست، و باین ترتیب موكب سفیر ایران با شكوه بسیار، در میان بانگهای شادی براه افتاد. محمد رضا بیك دستور داد كه كالسگه را قدری آهسته تر برانند، تا بتواند به آسودگی قلیان خود را بكشد، و غلامی كه سوار قلیان او را همراه كالسگه میآورد، لوله پیچ را از پنجره به درون كالسگه تقدیم ارباب خود كرد، و سفیر با آرامش و متانت بسیار بكشیدن قلیان پرداخت.» (تصویر شماره 4) باین ترتیب سفیر ایران بوسیله كالسگه سلطنتی از پاریس عازم ورسای گردید6. تصویر4: محمد رضا بیگ سفیر ایران در دربار لوئی 14 ـ موزه هنرهای تزئینی چنانكه گذشت، دود كشیدن در میان پادشاهان صفوی به كشیدن قلیان معتاد بودند. تصاویر موجود از كریم خان زند وكیل الرعایا (تصویر شماره 5) و فتحعلی شاه قاجار (تصویر شماره 6) نشان میدهد كه این دو پادشاه قلیان میكشیدند. كشیدن قلیان در سلامهای رسمی دوره قاجاریه نیز تا مدتی معمول بود، و قلیان سلام شاهان قاجار هم اكنون در موزه جواهرات سلطنتی نگاهداری میشود. (تصویر شماره 7) در مجالس عادی نیز قلیان كشیدن رواج كامل داشت، و بزرگان و علما هر یك قلیانچی مخصوصی داشتند كه در كلیه مجالس همراه آنها بودند. تصویر 5: كریم خان زند و شاهزادگان و بزرگان زندیه ـ موزه هنرهای تزیینی تصویر 6: فتحعلی شاه و شاهزادگان و بزرگان قاجار ـ موزه هنرهای تزیینی تصویر 7 : تنه قلیان سلام دوره قاجاریه ـ موزه جواهرات سلطنتی در این قبیل محافل به نسبت مقام افراد قلیان آنها را زودتر میآوردند، و جمع بخصوصی در این مورد دارای حساسیتی خاص بودند و چه بسیار رنجشها كه بر اثر همین دیر و زود آوردن قلیان ایجاد میگردید،.7 قبل از اینكه به شرح انواع قلیان و تزئینات مربوط به آن بپردازیم، لازم است قطعات مختلف قلیان را بشناسیم. قلیان معمولاً از بادگیر، سر قلیان، تنه، میلاب، نی و كوزه تشكیل میشود. هر یك از این قطعات، از جنسهای مختلف ساخته شده، و تزئیناتی ویژه خود داشت. قلیان بر حسب نوع مصرف و احتیاج، به اندازهها و اشكال گوناگون ساخته میشد.قلیانهائی كه معمولاً در منازل مورد استفاده بود، اغلب بزرگتر، بلندتر و سنگینتر از انواعی بود كه به وسیله اشخاص حمل میگردید. اما از نظر كلی دو نوع مشخص قلیان را میتوان نام برد. اول قلیانهائی كه دارای كوزههای عادی بودند. (تصویر شماره8 ). دوم قلیانهای نارگیله. (تصویر شماره 9). تصویر 8 : قلیان با كوزه شیشه ای و تنه برنجی و نی پیچ ـ موزه مردم شناسی تصویر 9 : راست_ قلیانهای نارگیله بزرگ و كوچك ـ موزه مردم شناسی تصویر 10 :چپ_ قلیان نقره ملیله كاری دانه نشان ـ موزه هنرهای تزئینی نوع اول معمولاً در منازل مورد استفاده بود، و نوع دوم را هم در منازل استفاده میكردند، و هم در هنگام گردش و سواری. به خصوص نارگیلههای كوچك را به سبب سبكی وزن میتوانستند همه جا با خود ببرند.جنس قلیانها نیز متفاوت بود، گاهی كلیه اجزاء قلیان را از طلا یا نقره میساختند، و آن را دانه نشان میكردند. (تصویر شماره 10) قلیانهایی كه از سایر فلزات مانند برنج ساخته میشد، اغلب مطلا گردیده یا روی آنرا نقاشی میكردند. (تصویر شماره 11) تعداد قلیانهایی كه از جنس، به خصوص فلز ساخته میشد، كمتر بود و بیشتر قطعات قلیان را از جنسهای گوناگون میساختند، كه اینك به شرح جنس و نوع تزئینات آنها میپردازیم. تصویر 11:راست_ قلیان برنجی نقاشی شده ـ موزه مردم شناسی. تصویر 12:چپ_ كوزه قلیانهای شیشه ای و كاشی ـ موزه مردم شناسی كوزه قلیانها كوزه قلیانها از جنس شیشه، سفال، چوب، سنگ، كدو، چینی، نارگیل و جز آن ساخته میشد. هر یك از این كوزه قلیانها تزئیناتی ویژه خود داشت. كوزههای شیشهای، نقاشی شده، سفالی، لعاب داده و نقشدار، چوبی و سنگی كندهكاری شده، و كوزههای فلزی ملیله كاری و طلا كوبی و دانه نشان، یا قلمزده بودند. (تصاویر شماره 12-13-14 ) تصویر 13 : كوزه قلیانهای سنگی و چوبی كنده كاری شده ـ موزه مردم شناسی تصویر 14 : كوزه قلیانهای نقره كنده كاری شده و سفالی نقاشی شده ـ موزه هنرهای تزیینی. تنه قلیان قسمت دوم قلیان شامل تنه یا بدنه قلیان است، كه از فلز یا بیشتر از چوب ساخته میشد. تنههای فلزی اگر از فلزات گرانقیمت مانند طلا و نقره ساخته شده، و دانه نشان یا ملیله كاری میگردید و اگر از فلزات ارزان، مانند برنج ساخته میشد، آن را مطلا كرده یا روی آنرا نقاشی میكردند. معمولاً قلیانهایی كه دارای بدنه فلزی بودند سر قلیان و بادگیر آن را چسبیده به تنه میساختند. (تصویر شماره 15) راست_ تصویر 15: تنه قلیان مطلای مشبك ـ موزه هنرهای تزیینی. چپ_ تصویر 16: تنه قلیان چوبی كنده كاری شده ـ موزه مردم شناسی توجه به تزیین قلیان را میتوان در تصویر شماره 15 ملاحظه كرد. این تنه قلیان مطلا علاوه بر آنكه تماماً مشبك ساخته شده، انتهای میلاب آن نیز كه در كوزه، داخل آب قرار میگیرد مینا كاری شده است. تزئینات تنههای ساخته شده از چوب، به طور كلی شامل كنده كاری است كه اغلب بسیار پر كار و جالب توجه است. (تصویر شماره 16) نی و میلاب قلیانها اغلب از جنس بدنه قلیان ساخته میشد. نی پیچ نیز به سبب حالت فلزی و نرمش خاص، مورد مصرف بسیار داشت. سر قلیان سر قلیان شامل دو قسمت است: قسمتی كه برای اتصال به تنه قلیان است، و قسمت قیف مانند كه جای تنباكو و آتش میباشد. این دو قسمت را گاهی از یك جنس و زمانی متفاوت میساختند. (تصویر شماره 17) تصویر 17 : سر قلیانهای كامل با تزئینات گوناگون ـ موزه هنرهای تزئینی معمولاً قسمت زیرین از چوب و قسمت بالائی از چینی، سفال و یا فلز است. ولی در هر حال قسمت بالائی در همه سر قلیانها دارای تزییناتی میباشد، و سر قلیانها همگی دانه نشان یا مینا كاری شده و یا كنده كاری شدهاند.برای تزیین سر قلیانها، اغلب زنجیرهای ظریفی نیز به اطراف آن آویزان میكردند. بادگیرها به طور كلی از جنس نقره ساخته میشد و اغلب مشبك و كنگره دار بود. چپق چپق كه وسیله دیگری برای دود كردن بود، اگر چه در ابتدا حتی بعضی از پادشاهان مانند شاه صفی از آن استفاده میكردند، اما بتدریج از مقام و منزلت آن كاسته شد، و بیشتر مورد استفاده مردم عادی قرار گرفت. چنانكه این وضع امروز نیز در ایران وجود دارد. اما نباید تصور كرد كه، چون چپق وسیله دود كردن مردم عادی بود، از تزیین بیبهره ماند. به عكس انواع و اقسام تزیینات در ساختمان چپق به كار رفت. این تزیینات بیشتر شامل چوب چپقها بود، كه گاهی كوتاه و زمانی به بلندی یك متر میرسید. ساختن چوب چپق و سر چپق نقره، امری عادی بود، و بسیاری از چپقها، دارای سر چپق و چوب نقره قلمزده، یا كنده كاری بودند. زمانی نیز چپق را از فولاد میساختند، و روی آنرا طلاكوب یا نقره كوب میكردند. چوب چپقهای خاتمكاری، یا منبت كاری نیز معمول و متداول بود. دانه نشان كردن چپق با سنگهای قیمتی بخصوص فیروزه از دیر باز رواج داشت و هنوز نیز دیده میشود. مجموعهای از چپقهای گوناگون را، با تزئینات مختلف نشان میدهد. با رواج روز افزون سیگار كه از حجم، وزن و سهولت دود كردن بر چپق و قلیان برتری داشت، روزبروز بر تعداد كسانیكه از این وسیله جدید دود كردن استفاده میكردند افزوده شد. ناچار به مرور از توجه مردم به چپق و قلیان كاسته گردید.تا جائی كه امروز این دو وسیله تا حدی منسوج شده به حساب میآید. اما برای دود كردن سیگار نیز، ابزار و وسایل زیبای جدیدی ساخته شده. (تصویر شماره 18) تصویر 18: چوب سیگار از نقره و سنگ تراش دار ـ موزه هنرهای تزئینی دو چوب سیگار را نشان میدهد كه یكی از جنس سنگ تراش دار و دیگری از نقره ملیله كاری با سری از كهربا ساخته شده. جعبههای سیگار و كبریت نیز، بنوبه خود در نهایت زیبائی از طلا و نقره و خاتم و منبت ساخته شدند، كه اغلب كنده كاری شده، یا ملیله كاری شدهاند. (تصویر شماره 19). تصویر19: جعبه سیگار نقره كنده كاری شده ـ موزة هنرهای تزئینی باین ترتیب آمیختگی هنر با زندگی روزمره ایرانیان ،كه مورد بحث قرار گرفت بخوبی هویداست و باز پیداست كه، باین مهمان نو رسیده (تنباكو) چگونه لباس ایرانی پوشیدند، كه اگر كریستف كلمب و همراهانش، و یا بومیانی كه خود مبتكر (توباكوس) بودند زنده میشدند، قادر نبودند بفهمند كه، این وسیله سر تا پا تزئین شده از طلا و نقره و فیروزه و یا یاقوت برای دود كردن تنباكو است.***در پایان این سخن، لازم است توضیحاتی درباره كلمات تنباكو، توتون، قلیان و چپق داده میشود.واژه تنباكو چنانكه پیداست از ریشه كلمه تاباكوس گرفته شده كه بوسیله دود كردن بومیان امریكا بوده است.توتون واژه ای تركی است بمعنی دود. چپق تركی شده واژه چوبك فارسی است. قلیان یا غلیان را بعضی اعتقاد دارند بسبب آنكه حركت آب در كوزه شبیه بقلیان یعنی جوشش است باین نام خواندند. پی نوشت: 1 ـ چلم: سر قلیان یا قلیان 2 ـ اغلب در قلیان گلاب یا برگ گل میریختند تا آب خوشبو شود. بعضی نیز برگ گل را برای زیبایی داخل آب كوره قلیان میریختند، زیرا هنگام قلیان كشیدن این گلها در آب و پایین رفته، منظره ای زیبا ایجاد میكنند. هنوز هم این عادت در میان ایرانیان كه قلیان میكشند وجود دارد. 3 ـ این عادت بعدها به شرق آمد و در ایران و هند مرسوم شد.4و5 ـ مایتون و بریتون برای اولی از سپهبدان ارتش فرانسه و دومی رئیس تشریفات سلطنتی بود مأمور تنظیم و ترتیب مراسم تشریفاتی محمد رضا بیگ به حضور لوئی چهاردهم بود. 6 ـ تصویر شماره 4 كه بوسیله یكی از نقاشان معاصر كشیده شده، اگرچه كاملا با تشریفات شرفیابی سفیر ایران تطبیق نمیكند، ولی تا حدودی آ ن تشریفات را نشان میدهد. 7 ـ آخرین بار كه در ایران توتون و تنباكو تحریم شد، در سال 1268 زمان سلطنت ناصرالدین شاه بود، كه امتیاز فروش توتون و تنباكو به یك نفر انگلیسی داده شد. اما بر اثر مخالفت شدید مردم و تحریم مصرف توتون و تنباكو این امتیاز در سال 1270 لغو گردید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 710]
صفحات پیشنهادی
داستان: قلیان یا غلیان
فرزاد وثوقی تابستان 1389 تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر /culture اختصاصی مطالب پیشنهادی: نظری به پیدایش قلیان و چپق در ایران (+عکس) داستان رادیو قبرستون ...
فرزاد وثوقی تابستان 1389 تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر /culture اختصاصی مطالب پیشنهادی: نظری به پیدایش قلیان و چپق در ایران (+عکس) داستان رادیو قبرستون ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها