واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نورمن که بیش از این نمیتوانست شرایط مشقت بار زندگی و تنهایی اش را تحمل کند، در ۱۳ سالگی پدر و برادرش را ترک کرد. پس از آن بود که به عنوان یک... سینمای جهان سوگوار یکی از کمدینهای سرشناس و بازیگران صاحب سبک خود شد. «نورمن ویزدم» با مرگ آرام و به دور از حاشیههای سینمایی، نام خود را به عنوان یک کمدین محبوب، مردمی و اخلاق گرا، در فهرست جاودانههای تاریخ سینما به ثبت رساند. به نوشته ایندیپندنت وی که طی شش ماه گذشته چندین بار دچار سکته مغزی شده بود، در سن ۹۵ سالگی و در آسایشگاه سالمندان «آبتوسوود» بریتانیا چشم از جهان فروبست. نورمن ویزدم چهارم فوریه ۱۹۱۵، در لندن چشم به جهان گشود. دوران کودکی وی، با سختیها و دشواریهای فراوانی همراه بود. نورمن زمانی که ۹ سال بیشتر نداشت، به سبب جدایی پدر و مادرش از یکدیگر، همراه برادرش نزد پدر زندگی میکرد. پدری که از همان ابتدا به سبب حرفه اش -رانندگی کامیون- همواره دور از خانه به سر میبرد. حتی پس از آن که از مادر نورمن جدا شد، حال چندان مساعدی نیز نداشت و کمتر اوقاتش را با فرزندانش سپری میکرد. نورمن که بیش از این نمیتوانست شرایط مشقت بار زندگی و تنهایی اش را تحمل کند، در ۱۳ سالگی پدر و برادرش را ترک کرد. پس از آن بود که به عنوان یک «پادو»، در حرفههای مختلف به کار مشغول شد و بعدها نیز به ارتش پیوست. پس از پایان جنگ جهانی دوم علاقهمند به فعالیت در عرصه نمایش شد. اگرچه از همان زمان خدمت در ارتش، متوجه استعداد خود در خنداندن و شاد کردن مردم شده بود. سال ۱۹۴۶ مسیر خود را به صحنه نمایش «وست اند» هموار کرد و پس از آن نیز به بازی در سریالها و فیلمهای تلویزیونی روی آورد. مشوق اصلی وی برای فعالیت در عرصه سینمای کمدی، «رکس هریسون» -بازیگر انگلیسی- بود. نورمن پس از بازی در برخی نمایشهای خیابانی، سیرکها و شعبده بازیها، در ۳۱ سالگی با بازی در فیلم کمدی- موزیکال «قرار ملاقات با یک رویا» به کارگردانی «دیکی لیمن»، پا به عرصه سینما گذاشت. در دهههای پنجاه و شصت میلادی، به سمت بازی در فیلمهای کمدی کم خرج رفت. «نورمن ویزدم» در این دوره بیشتر نقش شخصیتی کمیک، به نام «نورمن بیت کین» را ایفا میکرد. وی سال ۱۹۵۳ به خاطر نقش آفرینی قابل تحسیناش در فیلم «دردسر در فروشگاه» ساخته «جان پدی کارستیرز»، جایزه «بفتا» را از آن خود کرد. یکی از ویژگیهای خاص بازیگری «نورمن ویزدم»، فرورفتن در نقش شخصیتهای بیپناه، تهیدست، آواره و بیچاره، در کمدیهای موزیکال و اسلپ استیک بود. او به سبب نوع بازی و شیوه نقش آفرینیاش -به ویژه در کمدیهای کلام- علاقه مندان بسیاری را از سراسر جهان شیفته خود کرده بود. به نوشته ورایتی تصویری که بیشتر طرفدارانش از «نورمن» در خاطر حک کرده اند کمدینی با کت کوتاه به تن، کلاهی لبه دار بر سر و کراواتی کج بر گردن است. او با بازی در بسیاری از فیلمهای محبوب اما کم هزینه، کمک شایان توجهی به شکوفایی صنعت سینمای کمدی بریتانیا کرد. تا بدانجا که موفقیت تجاری برخی از فیلمهایش، زبانزد تهیه کنندگان سینمای انگلستان بود. «نورمن ویزدم» چندان مورد ستایش و تحسین منتقدان قرار نمیگرفت. بیشتر منتقدان او را بازیگری میدانستند که از سر ناچاری به سینما روی آورده است و استعداد چندانی به عنوان یک کمدین ندارد. اما پس از بازی در نمایش تلویزیونی «متانت» نورمن منتقدان را واداشت تا زبان به تحسین بازیاش بگشایند. وی در دوران فعالیت حرفه ای اش بازی در ۳۲ فیلم و سریال تلویزیونی و بیش از ۲۰ فیلم سینمایی را در کارنامه اش به ثبت رساند. نورمن ویزدم سال ۲۰۰۰ به پاس نیم قرن تلاش هنری، از سوی ملکه بریتانیا به لقب «سر» مفتخر شد. بازی در فیلم کمدی «اکسپرسو» ساخته «مارتین نایجل» و «کوین پوتیس»، آخرین حضور و نقش آفرینی کوتاه نورمن در عرصه سینما بود. این فیلم در جشنواره کن ۲۰۰۷ فرانسه، به نمایش درآمد و با استقبال گرم تماشاگران و منتقدان مواجه شد. البته نورمن یک امتیاز دیگر نسبت به سایر کمدینهای سینما داشت. او تنها بازیگر غربی بود که نمایش فیلمهایش در آلبانی آن هم در زمان حکومت کمونیستی آزاد بود. زیرا رهبر پیشین آلبانی، از وی به عنوان یکی از بازیگران محبوب و مورد علاقهاش نام میبرد. «نورمن ویزدم» با آن که سال ۱۹۹۶ جایزه یک عمر دستاورد سینمایی منتقدان فیلم لندن را دریافت کرد، سال ۲۰۰۵ به طور رسمی اعلام بازنشستگی کرد و از عرصه بازیگری سینما و تلویزیون کناره گرفت. البته سال ۱۹۹۲ وی دست به قلم برد و داستان زندگی خود، با عنوان «به من نخند، من یک احمق هستم» را منتشر کرد که مورد توجه فراوان قرار گرفت. نورمن در سالهای اخیر حافظه اش را تا حد زیادی از دست داده بود. به گونه ای که دیگر قادر به شناسایی خودش در فیلمهایی که در آنها بازی کرده بود نبود. نورمن جزو آن دسته بازیگران و کمدینهایی بود که نحوه راه رفتن، خندیدن، نگاه کردن و بیشتر حرکاتش، -حتی در دوران کهنسالی- سرشار از شادی و سرزندگی بود. به گونه ای که با ظاهر شدنش بر پرده سینما لبخند، شادی، وجد و سرور را برای تماشاگرانش به ارمغان میآورد. بسیاری از دوستدارانش در سراسر جهان، معتقدند که «نورمن» بازیگری است که خنده را معنا میکند و به آن زندگی میبخشد. اگرچه در طول سالها بازیگری، شهرت وی هیچ گاه رنگ نباخت، اما همواره میشد غمی پنهان را در وجودش احساس کرد. اندوهی که بی شک پیامد دوران دشوار کودکیاش بود. دورانی که مجبور بود به سبب یک زندگی بهتر، خانه را ترک کند و با آن که به ادامه تحصیل علاقه داشت، برای گذران زندگی به کارهای گوناگونی چون روزنامه فروشی، پادویی در کشتی، ظرفشویی در رستورانها، کار در معدن و... بپردازد. به نوشته دیلی تلگراف نورمن در سالهای ابتدایی بازیگری اش، تصمیم گرفت برای محبوبیت بیشتر نزد مردم، مسائل و مشکلات اجتماعی را با زبان طنز و خنده، بر پرده سینما به چالش و انتقاد بکشاند. شاید همین نکته او را به شخصیتی دوست داشتنی نزد افراد عامی و فرودست جامعه بدل کرده بود. نورمن به خنده و خنداندن مردم عشق میورزید. وی در مقایسه با بسیاری از بازیگران هم دوره اش، زندگی سالمی را تجربه کرد. زیرا به قول خودش آرزو داشت که ۱۰۰ سال عمر کند. روحیه سرزنده و بشاش وی، همواره نقل محافل سینمایی بود. بیشتر دوستان و همکارانش از نورمن به عنوان بازیگری یاد میکردند که از شادی و شاد کردن دیگران، بی نهایت لذت میبرد. نورمن علاوه بر بازیگری در عرصه سینما و تلویزیون، در برخی تئاترهای کمیک نیز ایفای نقش کرد. حتی در برخی فیلمهایش خوانندگی را تجربه کرد و به آوازه خوانی برخی ترانهها در فیلمهایش پرداخت. در بیشتر فیلمهایش، «جری دسموند» او را همراهی میکرد. ثمره ازدواج و زندگی مشترک «نورمن»، دو پسر به نامهای «نیکلاس» و «جک» است. از آن جا که وی عاشق مردم و طرفدارانش بود، برای دیدن آنها به کشورهای اروپایی، روسیه، چین، آمریکا، آلبانی و حتی ایران سفرهایی داشت. «نورمن ویزدم» این هنر را داشت که عبوسترین مردم را، به خنده وادارد. ویژگی خاصی که همواره به آن افتخار میکرد، چارلی چاپلین کمدین شهیر تاریخ سینما، «نورمن ویزدم» را «دلقک محبوب» خود میدانست و همواره از او به عنوان «یک مرد دوست داشتنی» یاد میکرد. نورمن پس از آن که در یک میهمانی ویژه، مفتخر به لقب «سر» از سوی ملکه انگلستان شد، پشت میکروفن رفت و گفت: «هنوز آن قدر پیر نشده ام که نتوانم شما را بخندانم. حتی آن قدر پیرنشده ام که نتوانم بخندم. من در طول سالهای زندگی ام تاکنون، دیگر به خوبی آموخته ام که باید به رنجها، تلخیها و اندوههای زندگی ام نیز بخندم. من خنده را غنیمت میدانم. غنیمتی کمیاب که ارمغان آن سلامتی، طراوت و زندگی است. پس بیایید همه با هم بخندیم.» * فیلم شناسی: قرار ملاقات با یک رویا، دردسر در فروشگاه، نقطه اوج در جهان، سر بزنگاه، تعقیب یک ستاره، مرد با اهمیت، سحرخیز، یک گردش خوب، تا وقتی که خوشحالند، در حال انجام وظیفه، شیرفروش، سالن موسیقی، مرد ساندویچ فروش، میخ چوبی مربع، پرنده صبحگاهی، دختری در قایق، مجهول مضاعف، دیدن چنین سرگرمی، چه چیز برای غازها خوب است؟، آنها شب به مینسکی حمله کردند، آدم ناجور، شیشه پاک کن، مرد روز، جاده صاف کن، نورمن در فضا، اکسپرسو و... منبع: khorasannews.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 512]