واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: خانواده- خاطره بهفر: فرهنگ و آداب و رسوم بشر در طول تاريخ از فراز و نشيب عقل و انديشه و احساس و تجربه آدمي گذشته و تغيير و تكامل بسيار يافته است. اكنون پارهاي از رفتار و رسوم پيشينيان به وضوح، غيرانساني شمرده ميشود. گاه برخي از اين عادات و كردار آنقدر غيرطبيعي است كه امروزه هيچ ذهن و ضمير سالمي نميپذيرد كه با عنوان و به بهانه شيوهاي از شيوههاي زندگي به تكرار آن اعمال دست زند. شايد گذشتگاني كه سياهان را تنها به جرم رنگ پوستشان به بردگي گرفته و از بسياري حقوق انساني محروم ميكردند، باور نداشتند كه از جاده انسانيت دور ميشوند و تنها خود را مجري فرهنگ و رسوم اجدادشان ميدانستند. نيز خواستگاري كه بدون توجه به احساسات، عواطف و اميال دختر جوان و خانواده او، همسر منتخبش را مخفيانه از قبيلهاي ديگر ميدزديد، به روش نياكان پايبند بود. نزديكتر بياييم. با به ياد آوردن اين نمونههاي تاريخي ميتوان نتيجه گرفت كه هنوز هم ممكن است اسير آداب و رسوم و عاداتي باشيم كه براي حفظ آنها هيچ علتي جز پايبندي گذشتگان به آن شيوهها وجود ندارد. شايد همواره نيازمند آن باشيم تا نور منطق و عقل نكتهسنج و رشديافته امروز را بر برخي از اين باورها افكنده و از گذرگاه شك عبورشان دهيم بدان اميد كه با حذف، تغيير و رشد اين باورها و رفتار، زندگي انسانيتري داشته باشيم. خانواده، مهمترين نهاد تربيتي انسان است كه بهويژه در فرهنگ ما داراي اهميت ويژهاي است. چگونگي تشكيل اين نهاد و آداب و رسوم نگهداري واداره آن بر پايه اصول و قوانين و آدابي است كه بخشي از اين قواعد نيازمند بازديد و تغيير و دوبارهسازي است به برخي از اين موارد توجه كنيم: 1- خواستههاي من و ديگر هيچ: معمولا چنين است كه هرگاه صحبت از ازدواج به ميان ميآيد فهرست بلندي از انتظارات و خواستههايي كه از همسر داريم رديف ميكنيم. هميشه از جوانان ميپرسيم توقعات شما از همسر آيندهتان چيست؟ يا به آنان توصيه ميكنيم كه هنگام انتخاب همسر، فلان معيارها را مورد توجه قرار دهند و كمتر به اين ميپردازيم كه خود ما چگونه ميتوانيم همسر شايستهاي باشيم و يا به شيوههاي گوناگون آموزشي و تربيتي به جوانان بياموزيم كه همسر مناسب و خواستني باشند. اين كاستي تربيتي و فرهنگي موجب ميشود كه زنومرد با كوله باري از انتظار و توقع و خواسته پا به زندگي مشترك بگذارند و در طول شرايط متفاوت و فراز و نشيبهاي آن بسيار كمتر از آنچه به ايرادگيري و انتقاد از طرف مقابل ميپردازند، به نقد و ارزيابي رفتار خويش همت ميگمارند و نقش خود را در ساختن رابطه موفق به فراموشي سپرده و از ياد ميبرند كه بخشي از شناخت ما از خودمان در پيچ و خم زندگي مشترك بهدست ميآيد و جا دارد كه همگام با بهدست آمدن اين شناخت، به اصلاح و بازبيني اخلاق و رفتار خويش بينديشيم. 2 - از ميان برداشتن حريم شخصي: بسيار شنيدهايم كه به زن و مرد متاهل توصيه ميشود كه دور دوستان مجردش را خط بكشند، در حالي كه هيچ حكم شرعي، عقلي، منطقي و يا انساني، يكسان بودن شرايط تجرد يا تأهل را از شروط دوستي قرار نداده است و بريدن رشته الفت و مهر دو دوست همفكر تنها به جرم متاهلشدن منصفانه نيست. قانون نانوشته ديگري كه در معاشرتهاي پس از زندگي مشترك وجود دارد اين است كه مرد يا زن (بيشترزنان)پس از ازدواج ملزم ميشوند كه با همسر دوست همسرشان، معاشرت و دوستي برقرار كنند. داشتن اين توقع از بچهها منطقي است اما تحميل دوستي بر انسانهاي بالغي كه بخش اعظم شخصيتشان شكل گرفته است، چندان معقول و منصفانه نيست، مگر آنكه بر دايره معاشرتهاي نامطلوب و اجباري زندگي بيفزاييم و دايره خواستههاي فردي را باز هم تنگتر كنيم. چه شيرين است كه درصورت مشاهده عدمتفاهم و تشابه فكري با اين دوستان تحميلي به راحتي بگوييم، بشنويم و بپذيريم كه همسرم، با دوست تو و همسرش آشنا شدم، تو آزادي به رابطه با دوستت ادامه دهي ولي من تمايلي به دوستي با همسر او ندارم. حريم شخصي فرد، گستره كم وسعتي نيست. بخشي از آن دلبستگيها و فعاليتهاي مورد علاقه فرد است كه در زندگي مشترك بايد مورد احترام همسر باشد. مهناز ميگويد: همسرم مرا وادار ميكند كه تمام مسابقات فوتبال جام جهاني را در كنار او نگاه كنم، در حالي كه من علاقهاي به فوتبال ندارم؛ من شيفته نقاشي هستم. اما در طول 10سال زندگي مشترك او حاضر نشده يكبار با من به نمايشگاه نقاشي بيايد و همواره تذكر ميدهد: وقتي ميام خونه وسايل نقاشيات پهن نباشه...از اين بند و بساط خوشم نمياد.!... و رضا، مرد متاهل و كارمندي كه تنها روزهاي جمعه فرصت پرداختن به هنر مورد علاقهاش، منبت كاري را دارد ميگويد: همسرم از من ميخواهد تمام روز جمعه را به معاشرت با فاميل و شنيدن حرفهاي تكراري خاله و عمه بگذرانم. بهراستي چرا بايد احساس خطر كنيم اگر هنگاميكه همسر مهناز سرگرم تماشاي فوتبال است، مهناز در اتاقي ديگر مشغول نقاشي باشد؟ يا رضا جمعهها به منبت كارياش بپردازد و همسر او كه مايل است تمام ساعتهاي روز جمعه را با فاميل باشد، به نشست و برخاستهاي مطلوب خود پرداخته و رضايت دهد تا معاشرت همسرش با فاميل نسبت به او محدودتر باشد...؟حريم شخصي افراد، مجموعه علايق و روابط و باورها و... آنهاست و انساني نيست كه در بوته نقد و گزينش همسر قرار گيرد و تا جاييكه ستونهاي زندگي خانوادگي و ماهيت آن را مورد تهديد قرار نداده بايد مورد احترام باشد. 3- نكوهش ازدواج دوم: پنهانكردني نيست كه در جامعه كنوني اگر پسر خانواده تصميم به ازدواج با يك خانم بيوه يا مطلقه داشته باشد و يا دختري اعلام كند همسر منتخب او، پيشتر ازدواج ناموفقي داشته يا همسرش را از دست داده، لبها به دندان گزيده و نگاهها سرزنش بار ميشود و پيش از شنيدن شرايط فرد منتخب، تلاش ميكنيم انتخابگر را از تصميماش منصرف كنيم، تنها به اين دليل كه اين ازدواج دوم فرد منتخب است، مشكلات اينگونه ازدواجها را گوشزد كرده و از ياد ميبريم كه هرگونه ازدواجي، مشكل خاص خودش را دارد. اگر بتوانيم آنقدر منطقي و خوش بين باشيم كه محاسن و زيباييهاي هرگونه ازدواج را ببينيم، بايد تصديق كنيم كه ازدواج با زن بيوه يا مردي كه متاركه كرده و... در كنار مشكلات خاص خودش، يك امتياز دارد و آن اين است كه تجربيات فرد از زندگي مشترك گذشتهاش ميتواند در ساختن زندگي مشترك دوم او به كار آيد. مهمترين نكته در اينگونه انتخابها و ازدواجها آن است كه اطمينان يابيم ناموفق بودن زندگي مشترك پيشين فرد بهدليل مشكلات خاص او مانند اعتياد، بيماريها و مشكلات شديد روحي يا جسمي و كاستيها و معايب حاد اخلاقي نبوده است. 4- نگاه منفي به مفهوم ناپدري و نامادري: اگر دقيق به زندگيهاي پيرامون خود بنگريم مردان و زناني را خواهيم ديد كه فرزند همسر خود را با آغوش باز و مهر و رغبت پذيرفته و به خوبي توانستهاند جاي خالي پدر يا مادر حقيقي را براي او پركنند، اين در حالي است كه همچنان به لب آوردن نام ناپدري و نامادري با بار منفي همراه است... واقعيت آن است كه ناپدري و نامادريهايي كه مرتكب كودكآزاري ميشوند از مشكلاتي چون اعتياد يا بيماريهاي رواني رنج ميبرند. اين افراد نه تنها پدر يا مادر بلكه همسر شايسته و مناسبي نيز نيستند. اگر افراد مجرد و صاحب فرزند كه بهدليل فوت همسر يا متاركه وارد زندگي مشترك دوم ميشوند همسر شايستهاي برگزينند، فرزند ايشان نيز جانشين خوبي براي پدر يا مادر خويش خواهد يافت. 5- ساده پنداشتن مسئوليت پدر و مادر شدن: اگر بخواهيم گل يا گياهي را در گلدانهاي كوچك آپارتماني پرورش دهيم بدون چون و چرا ميپذيريم كه بايد زماني را صرف بهدست آوردن اطلاعات درباره انتخاب گياه مناسب و شرايط و دستورات پروش آن كنيم، يا جز اين است كه هنگام خريد يك پرنده، دستور نگهداري از آن را از فروشنده ميگيريم؟ حال با چه منطقي در حاليكه نگهداري از يك پرنده يا گل را نيازمند آگاهي و اطلاعات ويژه ميدانيم بهسادگي خود را شايسته پدر و مادر شدن ميدانيم؟ اين جسارت را همان آداب نانوشته پيشينيان به ما داده كه ازدواج و تشكيل زندگي مشترك را مجوز بچه دار شدن ميداند، گرچه ازدواج نيز به نوبهخود به مطالعه و آگاهي و بررسي بسيار نياز دارد اما كوتاهي در انجام آن بررسيها، خود زن و شوهر را متضرر خواهد كرد، در حاليكه پيامدهاي منفي نداشتن آگاهيهاي لازم براي تربيت فرزند بسيار گستردهتر است و علاوه بر فرزند، جامعه را نيز در بر خواهد گرفت. 6- شكل طلاق: شايسته است كه اگر زن و شوهري در انتخاب همسر به بيراهه رفته يا مشكلاتي در ساختن زندگي موفق دارند به مشاور و روانشناس و متخصصان امور زناشويي مراجعه كرده و همه راههاي معقول و منطقي را براي حل مشكلات خود بپيمايند و اگر پس از همه اين تلاشها به بنبست رسيدند، دوستانه و منصفانه از يكديگر جداشوند و چنانچه صاحب فرزند هستند و ناچار به ملاقاتهاي هفتگي يا ماهانه براي تحويل گرفتن و تحويل دادن او، برخوردي از سر ادب و احترام با يكديگر داشته باشند. هنگاميكه بر روابط معقول و انساني و وسعت دامنه احترام به انسان و حقوق فردي او در فلان فرهنگ يا فلان كشور حسرت ميخوريم بهياد آوريم كه همه آن ارزشها با رفتار و اعمال تكتك افراد جامعه است كه شكل گرفته و نهادينه ميشود. همشهري آنلاين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 606]