واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نقد متون علوم اسلامي/ كلام 32ائمه(ع) باب مسائل متافيزيك و الهيات را باز گذاشتند
گروه انديشه: ائمه اطهار(ع) نه رد فلسفه كردهاند و نه رد فيلسوف. اصولا ائمه(ع) ترغيب به تفكر و تفلسف ميكردند. ائمه(ع) باب مسائل متافيزيك و الهيات را مفتوح گذاشتند تا متفكران به دنبال فهم آن باشند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، دكتر «خليل علاقهبند طوسي»، دكتراي فلسفه از دانشگاه انگليس و معاون پژوهشي كالج اسلامي انگليس در بخش قبلي گفتوگوي خود با سرويس انديشه و علم اين خبرگزاري در رابطه با تأثيرپذيري فلسفه و كلام اسلامي از قرآن كريم، گفت: از آنجا كه تفكرات فلسفي يوناني، حاصل تفكرات عقلاني بشري بوده است، استفاده از اين تعبيرات و مفاهيم به معناي يوناني بودن تفكر اسلامي نيست.
بخش قبلي را اينجا بخوانيد
دكتر طوسي در ادامه اين گفتوگو، در پاسخ به اين سؤال كه آيا خواجهنصير طوسي در كتاب «تجريدالاعتقاد»، ميان كلام و فلسفه تلفيق كرده است يا خير؟، گفت: همانطور كه ميدانيد كتاب «تجريدالاعتقاد» مهمترين كتاب كلامي است كه بيش از ششصد شرح، اعم از سني و شيعه بر آن نوشتهاند. در اين كتاب قبل از مقصد ثالث، خواجهنصير به بحث فلسفي مبادرت ورزيده است. وي در اين دو مقصد، مباحث فلسفه مشا را مطرح كرده است. شرحي هم كه بر اشارات نوشته يك شرح فلسفه مشائي است.
معاون پژوهشي كالج اسلامي انگليس در ادامه اظهار كرد: اما خواجهنصير در مقصد ثالث وقتي سراغ مسئله الهيات ميرود، براساس مباني فلسفي بحث كلامي انجام ميدهد. در اين بخش خواجهنصير يك متكلم است و در دو مقصد اول يك فيلسوف. اشكالي ندارد كه وي هم متكلم باشد و هم فيلسوف؛ چون موضوع الهيات، موضوعي كلامي است و وي به عنوان يك متكلم بحث ميكند.
نويسنده كتاب «فلسفه اخلاق و فلسفه سياسي ملاصدرا» در ادامه به تعريف كلام پرداخت و گفت: علم كلام آن است كه شخص متكلم از هر ابزار ممكني براي دفاع از اعتقادات خود استفاده كند، اعم از برهان فلسفي، شعر، خطابه و ... . متكلم ميخواهد شنونده را اقناع كند؛ متكلم مقصدي معين دارد و آن دفاع از عقايد است.
طوسي در ادامه در تعريف فيلسوف اينگونه گفت: فيلسوف كسي است كه تابع استدلال و برهان عقلاني است، بنابراين تابع برهان است؛ يعني ديگران را با يك استدلال عقلاني قانع ميكند. اينكه مقصد چه باشد، در فلسفه معلوم نيست، اما قصد بر آن است تا بر مبناي حق پيش رود.
اين دكتراي فلسفه از دانشگاه انگليس تأكيد كرد: حال با آنچه در رابطه با متكلم گفتيم (دفاع از اعتقادات و اقناع شنونده) ابزار وي ميتواند قرآن، حديث، خطابه، شعر، مباني عقلي، فلسفي و يا هر چيز ديگر باشد؛ زيرا او قصد اقناع شنوده و اثبات عقيده خود را با هر ابزاري دارد (البته ابزار مورد قبول و پذيرش).
طوسي تصريح كرد: براي نمونه زماني كه ملاصدرا در بحث معاد از آيات قرآن استفاده ميكند، ديگر فيلسوف نيست، بلكه يك متكلم است و اين هيچ خدشهاي به حيثيت فلسفي وي وارد نميكند. از اين دست موضوعات در فلسفه غرب هم بيان شده است، براي نمونه وقتي كانت در مورد اخلاق يا دين صحبت ميكند، يك متكلم است و حيثيت متكلمي دارد. از اين قبيلاند دكارت، پاسكال و ديگر فيلسوفان غرب. اين امر به اين معنا نيست كه آنها فيلسوف نبوده باشند. پس زماني كه موضوع آنها دين و دفاع از آن بود، متكلم ميشدند و اگر موضوع دين نبود، فيلسوف بودند. اگر راجع به انسان صحبت ميكردند، روانشناس ميشدند. پس هر موضوعي مباحث آن علم را تعريف ميكند.
وي در ادامه افزود: فيلسوف به دنبال حقيقت است، آن حقيقتي كه استدلال و برهان عقلي، او را بدان ميرساند و مشخص هم نيست كه آن حقيقت چيست؟ پس فيلسوف مريد درگاه برهان است، اما متكلم به حقيقتي رسيده و حال ميخواهد از اين مسئله كه به آن رسيده است دفاع كند. خواجهنصير طوسي تا اول مقصد ثالث فيلسوفانه بحث ميكند، اما از ابتداي مقصد ثالث از مباحثي سخن ميگويد كه به آن ايمان دارد.
معاون پژوهشي كالج اسلامي انگليس در ادامه اظهار كرد: حالا خواجهنصير از هر طريقي كه به اين ايمان رسيده است ما بدان كاري نداريم. ممكن است از راه فلسفه رسيده باشد يا از راه اشراق يا به هر طريقي. او ميخواهد امامت، معاد و نبوتش را اثبات كند و در اين راه از هر ابزاري استفاده ميكند. اين اشكالي ندارد كه خواجهنصير در بحث معاد يا نبوت از برهان فلسفي اثبات كند، همانگونه كه خود اين مسائل هم برهان فلسفي دارد و اين به معناي تلفيق فلسفه با كلام نيست.
وي در ادامه با بيان اين مسئله كه ائمه(ع) ما را تشويق به تفكر ميكردند، گفت: ائمه(ع) نه رد فلسفه كردهاند و نه رد فيلسوف، اصلا ائمه(ع) ترغيب به تفكر و تفلسف ميكردند. ائمه(ع) مطالب را ميگفتند كه بهانهاي دست متفكر بدهند تا آنها در اين مسائل بحث كنند. ائمه(ع) باب مسائل متافيزيك و الهيات را مفتوح گذاشتند تا متفكران به دنبال فهم آن باشند.
نويسنده كتاب «فلسفه اخلاق و فلسفه سياسي ملاصدرا» در ادامه نمونهاي از روايت حضرت علي(ع) را مطرح و خاطرنشان كرد: «وتوحيده تمييزه من خلقه، وحكم التمييز بينونة صفة لا بينونة عزلة...»، آيا حضرت علي(ع) نميتوانست، بيشتر اين مسئله را توضيح دهد. اين مسئله بحث فلسفه وجود است. حضرت(ع) اين مسئله را عنوان كردند تا متفكران به دنبال آن بروند و بحث و كنكاش كنند.
اين گفتوگو ادامه دارد ... .
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]