تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848515479




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجرای شگفت انگیز یك كوهنورد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ماجرای شگفت انگیز استقامت یك كوهنورد

آنچه كهمی خوانید ، یك داستان نیست بلكه واقعیتی تكان دهنده است و شاید هم بشود گفت یك مصاحبه با آقای « آرون رالستون »دهم می سال 2003 ، محل اتفاق،تقاطع بزرگ كوه های كولورادو در آمریكا.ساعات اولیه صبح است كه آقای رالستون ، كوهنورد معروف امریكایی طبق معمول همیشه با دوچرخه و كوله پشتی مخصوص كوهنوردی خودش از خانه خارج می شود . مساحت زیادی را با دوچرخه طی می كند تا به دره معروفی كه همیشه برای كوهنوردی به آنجا می رفته است برسد . این  همان تقاطع بزرگ كوه های كولورادو است . محلی كه هر كوهنوردی از شنیدن نام آن به خود می لرزد .رالتسون تا رسیدن به دامنه كوه  فقط با دو خانم جوان كه به قصد تفریح به دامه كوه آمده بودند برخورد می كند و سپس به مقصد همیشگی اش می رسد و برای كوهنوردی از دامنه كوه بالا می رود. چندین ساعت بعد كه ورزش همیشگی رالستون به پایان می رسد ، قصد بازگشت می كند،اما در حال برگشت به سطح زمین سنگ های كوه بر اثر اتفاق كاملاً طبیعی جابجا می شوند و یك سنگ بسیار بزرگ پرتاپ شده و با سرعت تمام به طرف او می آید . آرون تعریف می كند كه در آن لحظه تنها كاری كه توانستم انجام دهم این بودكه بدنم را با سرعت هر چه تمامتر از زیر سنگ بیرو ن كشیده و با سرعت حركت كنم . اما در نهایت بازوی راستم به سنگ گرفت و آن تخته سنگ وحشتناك با وزنی در حدود 700 پوند ( چیزی در حدود 350 كیلوگرم ) بر روی بازوی راستم افتادوتا كف دست راستم را گرفت . اینجا بودكه دیگر از حركت باز ماندم و نتوانستم بازو تا مچ دستم را از زیر سنگ ماندن نجات بدهم . آرون كه هنگام تعریف این واقعه،عرق سردی بر روی پیشانی اش نشسته است ادامه می دهد كه  با تمام توان سعی كردم سنگ را حركت بدهم اما مگر سنگ حركت می كرد ؟ وزن سنگ بسیار بالا بود و من فقط با یك دست،نمی توانستم آن را حركت بدهم و دستم را بیرون بیاورم،تمام سعی من بر این بود كه آرام باشم و در خونسردی كامل به اوضاع فكر كنم . می دانستم كه امكانش نیست با یك دست این غول سنگی راحركت داده و خودم را نجات بدهم . آرون به خوبی می دانست كه چندین كیلومتر راطی كرده تا به این نقطه برسد و آن زنان را هم مدت ها پیش در بین راه دیده استپس هیچ كس از حضور او در این مكان خبری ندارد و به همین دلیل كمكی هم از دست كسی ساخته نیست .آرون رالستون : دره بسیار عمیق بود و ساكت،هیچ حركتی دیده نمی شد و هیچ جانداری در آن مكان حضور نداشت . همه آنچه را كه به عنوان تغذیه با خود برده بودم شامل یك بطری آب، چند عدد شكلات و یك ساندویچ خیلی كوچك می شد . آرون چندین روز درهمان حالت در آن دره وحشتناك می ماند ، بعد از گذشت پنج روز بطری آب خالی شد و هیچ چیزی برای خوردن باقی نمانده بود . پنج شنبه صبحبود و پنجمین روزی كه دستش در زیر آن تخته سنگ بزرگ گیر كرده بود در این چند روز،چندین سناریوی مختلف از ذهن آرون گذشت و افكار مختلفی برای نجات به فكرش رسید . متاسفانه جایی كه مانده بود داخل گودی دره بود و از دید همه كس پنهان شده بود و هیچ امیدی به نجاتش نمی رفت . حتی اگر كشته هم می شد ، معلوم نبودكه جسدش را بعد از چند روز پیدا می كردند و آیا اصلا ً كسی موفق به انجام این كار می شد یا نه ؟ آرون تصمیم خودش را گرفت . او می گوید اكنون بعد از بیست روز می توانم از آن واقعه و زجری كه كشیدم برای روزنامه ها سخن بگویم . هیچ راه دیگری وجود نداشت به جز اینكه بازویم را قطع كنم . نمی دانستم قادر هستم این كار را انجام بدهم یا نه ؟ اصلاً تصمیم درستی گرفته بودم ؟ جیبهایم را گشتم و تنها چیزی كه پیدا كردم یك چاقوی سویسی بسیار كند و كوچك بودمجبور بودم مشغول شوم . اول یك شریان بند درست كردم و بالای بازویم را سفت بستم . نقشه ام را به اجرا گذاشتم و باهمان چاقوی كوچك شروع كردم به بریدن بازوی خودم . آرون عرق صورتش را پاك می كند و ادامه می دهد : وقتی چاقو به استخوان رسید متوجه شدم كه چاقو قادر به شكستن استخوان نیست و تنها راهی كه وجود داشت شكستن استخوان بازو بود . دو تا از استخوانهای بازویم را شكستم . درد امانم را بریده بود اما در ان لحظه  فقط  سعی می گردم به چیزهای خوب  در زندگیم فكر كنم . به خوشبختی های گذشته به روزهای خوب، به خانواده ام و به كوهنوردی های خوبی كه داشتم درد كشنده بود اما تمام فكرم را به مسائل خوب مشغول كرده بودم . وقتی كار بریدن بازو به اتمام می رسد . آرون شروع كرد به خارج شدن از دره و سیزده كیلومتر پیاده روی خون ریزی اجازه فكر كردن درست به آرون  نمی داد و فقط می توانست از روی رد پای  كوهنوردهای دیگر حركت كند تا به جاده برسد . آنجا بود كه با یك زن و شوهر هلندی  برخورد كرد و درجا غش كرد تمام نیروئی كه اندوخته بود به پایان رسیده بود ودیگر توانی برای ادامه دادن نداشت . زن و شوهر هلندی كمی آب و شیرینی به آرون می دهند تا احساس ضعف  را از او دور  كنند و سپس وی را با یك هلیكوپتر به اولین مركز درمانی  منتقل  كردند .آزمایش های اولیه  نشان  می داد  كه آرون حالت عادی ندارد و خون زیادی از وی رفته است . خلبان هلیكوپتر  تعریف میكند  كه تمام  تلاش ما بر این بود كه جلوی  خواب رفتن  او را بگیریم ولی روحیه او مثال زدنی و واقعاً عجیب بود،باور نمی كنید  اگر بگوئیم كه آرون با پای خودش وارد بیمارستان شد و تحت مداوای پزشكان  بخش قرار گرفت .آرون رالستون كوهنورد با تجربه ای است كه واقعاً می توان گفت، كه قهرمانانه خودش را نجات داده است . او اكنون با یك دست به زندگی خودش ادامه می دهد وهنوز هم به كوهنوردی ادامه می دهد . روحیه مثال زدنی  دارد و مشاور خوبی در مشكلات  كوهنوردی دیگران به شمار می رود . جالبترین و تكان دهنده ترین بخش مصاحبه و گفتگوی  آرون،قسمتی بود كه وی از بریدن استخوان بازویش حرف می زند. نمی دانستم چگونه باید این كار را به اتمام برسانم ؟ چاقوی كوچك قادر به بریدن استخوان بود و راهی به جز شكستن استخوان به ذهنم نمی رسید . با تكه سنگی كه پیدا كرده بود  سعی كردم استخوانها را بشكنم و دستم را از بدنم جدا سازم.آرون در پایان این گفتگو با شهامت و افتخار تمام به خبرنگاران حاضر گفت من برای مقابله كردن با هر پیش آمدی آماده  هستم . در زندگی لحظاتی  وجود داردكه انسان مجبور است تصمیمی را بگیردكه شاید انجام آن در لحظه اول غیر ممكن به نظر برسد ولی هیچ كاری از اراده آدمی خارج نیست من كوهنوردی قدیمی هستم و به تجربه ای كه دارم افتخار می كنم .





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن