واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: حال فيلم مرگ كسب و كار من است ساخته امير ثقفي با پيروي از اين ايده قديمي، سعي در خلق اثري متفاوت در مقياس سينماي ايران داشته است. فيلم ياد شده داستان ساده و يك خطي خود را تا نيمه به خوبي پيش برده اما از آنجا به بعد به ورطه تكرار افتاده و نماهاي تكراري فراواني در آن به چشم مي خورد كه جز خستگي و كسالت نتيجه ديگري در بر ندارد. امير ثقفي در نخستين ساخته سينمايي خود به سراغ داستاني رفته كه روايت آن براي كارگرداني تازه كار، آسان نبوده و تسلط خاصي را مي طلبيده است. ايده اوليه فيلم يعني دزدي برق از دكل هاي فشار قوي در منطقه اي كوهستاني و برفي به خودي خود ايده فوق العاده اي است اما اين فكر اوليه به علت هاي گوناگون به نتيجه درخشاني منجر نشده است. ثقفي شروع خوبي را براي فيلم خود تدارك ديده و ضرب آهنگ مناسبي بدان بخشيده كه تماشاگر را به تماشاي ادامه كار ترغيب مي كند اما درست از جايي كه شكري گرفتار قانون شده و عطا همراه با دختر كوچكش فراري، به يكباره فيلم افت كرده و شخصيت ها قادر به چرخاندن چرخ حركت آن نيستند. در واقع چيزي به اسم شخصيت پردازي اساسا در اينجا مورد توجه قرار نگرفته و شخصيت ها كلاملا تك بعدي و با كمترين هويت ممكن هستند. به عنوان نمونه مي توان به شكري اشاره كرد كه به عنوان قهرمان داستان تنها از يك سال بيكاري اش مي دانيم و بس! مشابه اين اتفاق در رابطه با عطا نيز رخ داده و كوچكترين اطلاعاتي درباره وي به مخاطب داده نمي شود. به همين خاطر نيز گير افتادن آنها در برف و خطر يخ زدگي آنها نمي تواند براي تماشاگر اهميت خاصي داشته و حس همذات پنداريشان را برانگيزاند. در واقع شخصيت هاي اصلي بيشتر به تيپ شبيه بوده تا شخصيت و نويسنده در ارائه شخصيت هايي با هويت كاملا ناموفق عمل كرده است. اين امر در رابطه با سرباز جوان و فرمانده ميانسال خود نيز صدق مي كند كه تنها اندكي ضرب آهنگ كند و كشدار فيلم را قابل تحمل تر كرده اند. كارگردان جوان مرگ كسب و كار من است در برخي لحظات فيلم خود فوق العاده عمل كرده و ايده هاي ظريفي را وارد داستان كرده اما به نتيجه نرسانده است. به عموان مثال مي توان از راديوي ترانزيستوري كوچك دختر عطا ياد كرد كه مي توانست كمي گرما به فضاي سرد و يخ زده فيلم تزريق كرده و به عنصري كليدي در بخش مهمي از فيلم تبديل شود كه اين ايده جذاب تنها يك بار مطرح شده و در نهايت به فراموشي سپرده شده است. مفهوم انتظار به عنوان عصاره فيلمنامه به شكل نسبتا مناسبي در تاروپود آن تنيده شده و در پايان با بازگشت عباس (فرزند پيرزن تنهاي روستا) سر و شكل مناسبي به پايان فيلم بخشيده است، هرچند كه مي توانست بهتر از اينها باشد و در ذهن تماشاگران ادامه پيدا كند. فيلم به واسطه شخصيت هاي معدود به بازيگران اندكي نياز داشته كه مي توانسته نقشي كليدي در موفقيت يا عدم آن داشته باشد. انتخاب بازيگراني از جنس پژمان بازغي با وجود تلاش بسيار و قابل ستايش وي در نقشي كاملا متكي بر تصوير و نه كلام، براي فيلمي اينچنيني اشتباه بوده است زيرا بازغي به سبب بازي هاي بسيار در فيلم ها و مجموعه هاي تلويزيوني، كليشه اي را در ذهن تماشاگران شكل داده كه جلوي ارتباط همه جانبه آنان با اين نقش را مي گيرد. با اين حال تلاش او براي ايفاي نقشي دشوار متكي بر بازي در سكوت ستودني است و مي توان اميدوارانه تر به كارهاي بعديش چشم دوخت. كامران تفتي نيز براي ايفاي نقش سربازي سختي كشيده كه كيلومترها دورتر از شهر خود به وطن خدمت مي كند، چندان از كليشه هاي تلويزيوني اش فاصله نگرفته و تلاش چنداني نيز براي اين امر نكرده است. با همه اينها فيلم مرگ كسب و كار من است ساخته امير ثقفي به واسطه تازگي داستان و پرداختش در سينماي حال حاضر ايران و تلاش براي ارائه كاري متفاوت، قابل تقدير بوده و مي بايست مورد توجه بيشتر قرار گيرد. فيلم مرگ كسب و كار من است به كارگرداني امير ثقفي عصر شنبه در سالن نمايشي برج ميلاد به روي پرده رفت. اين فيلم داستان سه مرد است كه براي انجام سرقتي با يكديگر همسفر مي شوند. پژمان بازغي، امير آقايي، ماه چهره خليلي، كامران تفتي، مريم بوباني، ميثم غني زاده و رامين راستاد در آن نقش آفريني مي كنند. بيست ونهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر از 16 تا 26 بهمن ماه برگزار مي شود. از : محمد جليلوند فراهنگ ** 8071 ** 1071
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]