تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837592688
تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1) مطالب زير حكايات تلخ و شيريني است كه از زبان امام خميني در رابطه با تحولات تاريخ معاصر ايران نقل شده و منشأ همه آنها مجموعه «صحيفه نور» است. گرچه تمامي اين مطالب در وقت خود طي 30 سال اخير در مطبوعات و رسانههاي گروهي منعكس شده است ولي بازخواني آنها درسهاي عبرتآموزي را يادآوري ميكند كه در بستر تاريخ رويدادهاي كشورمان وجود دارد. * * * ما هستيم اين آقاياني كه ميگويند ما مملكت را ميخواهيم حفظ كنيم، ما چطور هستيم و كذا هستيم، شما يادتان نيست كه وقتي متفقين آمدند اين جا، چطور فرار كردند اين بيچارهها از تهران تا به يزد. اگر يك آخوند پيدا كرديد فرار كرده باشد، يك آخوند... آن روز كه در بالاي تهران طيارهها راه افتاده بودند و مردم را ميترساندند، من تهران بودم، خدا رحمت كند مرحوم شيخ حسين قمي را با ايشان در آن ميدان شاهپور ايستاده بوديم، ايشان سبيلش را چاق كرده بود با كمال طمأنينه كأنه خبري نيست، من هم مثل او (يك كم بدتر) كانه خبري نيست. اين بيچارهها، اين نظاميهايي كه ميگويند اين قدر ما كذا هستيم و براي مملكت چه ميكنيم، اينها وقتي كه پاي منافع و پاي زورگويي هست اينطورند. خدا نكند كه يك روزي يك ورقي برگردد، اول كسي كه فرار كند همين نشاندارها هستند ولي ما هستيم الحمدالله اين جا تا آخرش(1). * * * همه را خفه كنيد! اين سربازهاي بيچاره را از اطراف آورده بودند، به آنها نان نميدادند. كالسكة اعليحضرت همايوني(2) از طرف حضرت عبدالعظيم ميرفت، اينها جمع شده بودند آنجا شكايت كنند. يكي هم سنگي زده بود. فرستاد اينها را (از قراري كه در تاريخ هست) آوردند و جمع كردند اينها را و گفت: اينها را خفه كنيد. عدة كثير اينها را خفه كردند تا يكي از طرف مستوفيالممالك، رفت فرياد كرد آخر اين چه كاري است، شفاعت كرد. يكي همچو مردمي بودند، يك همچو مستبدهايي بودند. آن محمدعلي ميرزايش را همه ميشناختند چه آدم، چه جانوري بوده است، و ديگرانش هم همين طور.(3) * * * علماء پرچمدار مبارزه با استبداد در اين صد و چند سال يكي از آنها قضية تنباكو بود كه همه مطلع هستيد. ميرزاي شيرازي بزرگ امر فرمود و علماء ايران، كه در رأسشان ميرزاي آشتياني بود در تهران، اجراء كردند اين مطلب را و دولت ساقط شدة ايران را زنده كردند. ساقط كرده بودند اينها براي يك مقدار كمي كه ميخواستند بروند تعيّش كنند و دورهگردي كنند. اينها فروخته بودند ايران را به خارجيها و ميرزاي شيرازي امر فرمود و ساير علماي ايران جانفشاني كردند و زجر كشيدند، زحمت كشيدند، قيام كردند، مردم را به قيام واداشتند تا اين كه لغو شد، اين نهضت از نجف شروع شد به دست علما، در ايران هم با دست علما ادامه پيدا كرد. در قضيه عراق اگر چنانچه اين مجاهدات علماي عراق نبود از دست ميرفت... قضيه عراق را ميرزاي شيرازي دوم، اين شخص عظيمالشأن، اين شخص بزرگ، اين شخص عالي مقام در علم و در عمل، اين نجات داد. او حكم جهاد داد و آن وقت هم تبعيت كردند عشاير از علما، مثل حالا نبود، تبعيت ميكردند، عشاير آمدند خدمت ايشان و ايشان حكم داد، حكم جهاد داد، جهاد كردند، كشته دادند، تا مستقل كردند عراق را، اگر نبود حالا ما اسير بوديم، حالا ما هم جزو مستعمرة انگلستان بوديم، آن هم با جديت علما واقع شد. اين علماي عراق را كه تبعيد كردند به ايران، براي مخالفتي بود كه با دستگاهها ميكردند مرحوم آسيدابوالحسن و مرحوم آقا نائيني و مرحوم شهرستاني و مرحوم خالصي، اينها را كه تبعيد كردند از عراق به ايران، براي اين بود كه اينها برخلاف آنها صحبت ميكردند، خلاف اين دستگاهها حرف ميزدند، از اين جهت تبعيد كردند و اينها را هم فرستادند به ايران كه ما خودمان ديگر اينها را شاهديم. در زمان اين مرد سياهكوهي، در زمان اين رضاخان قلدر نانجيب، يك قيام از علماي اصفهان بود، علماي اصفهان آمدند به قم و علماي بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و نهضت كردند. اين نهضت را شكستند، اينها زور كه نداشتند، آنها نهضت را شكستند، حالا با فريب يا با هر چي. يك نهضت، نهضت علماي خراسان بود، مرحوم آقازاده و مرحوم آسيديونس و ساير علماي آن وقت، همه را گرفتند آوردند در حبس، در تهران و من خودم مرحوم آقازاده (رضوانالله عليه) را، آميرزامحمود آقازاده (رضوانالله عليه) را ديدم كه يك جايي نشسته بود بدون عمامه، با اين كه تحت مراقبت بود، يك جايي نشسته بود و كسي هم حق نداشت پيش او برود. ايشان را بدون عمامه ميبردند توي خيابان به دادگستري و محاكمه ميكردند، آن وقت هيچ خبري از اين احزاب نبود، در اين قيامهايي كه اينها ميكردند از اين احزاب اصلاً خبري نبود، بودند اما مرده بودند. يك نهضت هم از آذربايجان شد، مرحوم آميرزاصادق آقا، مرحوم انگجي، اينها هم نهضت كردند، آنها را گرفتند بردند، مدتها در تبعيد بودند كه مرحوم آميرزا صادق آقا بعد از آن هم كه گفتند كه شما آزاديد، ديگر نرفت به آذربايجان؛ در صورتي كه آذربايجان او را خيلي گرامي ميداشتند، هيچ ديگر نرفت، در قم آمدند و تا آخر عمرشان در قم بودند و ما هم خدمتشان ميرسيديم. مرحوم مدرس (رحمتالله) – خوب – من ايشان را هم ديده بودم، اين هم يكي از اشخاصي بود كه در مقابل ظلم ايستاد، در مقابل ظلم آن مرد سياهكوهي، آن رضاخان قلدر ايستاد و در مجلس بود. ايشان را به عنوان طراز اول، علما فرستادند به تهران و ايشان با گاري آمد تهران، از قراري كه آدم موثقي نقل ميكرد، ايشان يك گاري آن جا خريده بود و اسبش را شايد خودش ميراند تا آمد به تهران، آن جا هم يك خانه مختصري اجاره كرد و من منزل ايشان مكرر رفتم، خدمت ايشان مكرر رسيدم، ايشان به عنوان طراز اول آمد، لكن طراز اول كه اصلاً از اول مجلسش منتفي شد، بعد ايشان وكيل شد هر وقت هم كه ايشان وكيل ميخواست بشود، وكيل اول بود. ايشان در مقابل ظلم، تنها ميايستاد و صحبت ميكرد و اشخاص ديگري از قبيل ملكالشعرا و ديگران همه به دنبال او بودند، او بود كه ميايستاد و بر خلاف ظلم، بر خلاف تعديات آن شخص صحبت ميكرد. يك اولتيماتوم در همان وقت دولت روسيه فرستاد براي ايران و سربازانش هم تا قزوين آمدند و آنها از ايران (من حالا يادم نيست چه ميخواستند، در تاريخ هست) يك مطلبي را ميخواستند كه تقريباً اسارت ايران بود و ميگفتند بايد از مجلس بگذرد، آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند كه چه بايد بكنند، ساكت كه چه كنند، در يك مجلة خارجي نوشته است كه يك روحاني با دست لرزان آمد پشت تريبون ايستاد و گفت: «حالا كه ما بناست از بين برويم، چرا خودمان از بين ببريم خودمان را؟» رأي مخالف داد بقيه جرأت پيدا كردند و رأي مخالف دادند، رد كردند اولتيماتوم را، آنها هم هيچ غلطي نكردند. بناي سياسيون هم همين معناست كه يك چيزي را تشر ميزنند، ببينند طرف چه جوري است، اگر چنانچه طرف ايستاد مقابلشان، آنها عقب ميروند و اگر چنانچه نه، آن بيچاره عقب رفت اينها هم جلو ميآيند. حيوانات هم همينجورند، حيوانات هم همين خصوصيات را دارند كه اول ميآيند جلو ببينند اين چه آدمي است، اگر اين آدم ايستاد دستش را بلند كرد، فرار ميكنند؛ اگر اين فرار كرد دنبالش ميدوند، اين خوي حيواني است. آن هم باز يك روحاني بود كه در مقابل يك چنين قدرت بزرگ، يك چنين قدرت شوروي ايستاد و با آن دست لرزان گفت «حالا كه ما بناست از بين برويم، چرا خودمان، خودمان را از بين ببريم؟» رأي مخالف داد، ديگران هم جرأت كردند رأي مخالف دادند، اينها ايستادند، اين نهضت آخري هم كه منتهي شد به 15 خرداد و اين همه كشته دادند مردم، اين همه در صف اولش اهل علم بودند، علما بودند، تا حالا هم دنبالهاش كشيده شده است، تا حالا هم، آن كه بيشتر هياهو ميكند باز اهل علم است، البته دانشگاهي هم حالا داخل است، آنها هم داخلاند، ساير مردم هم به تبعيت علما ميرفتند نه به تبعيت ديگران. علماي تهران را تقريباً اكثرشان را گرفتند حبس كردند، از خطبا، از علما گرفتند حبس كردند، چندين روز حبس بودند، زجر ديدند اينها.(4) جنايات شاهانه! هيچ يك از شما تمام اين قضايايي كه در اين 50 سال سلطنت غيرقانوني اين روسياهها منعقد شده است، (نديدهايد) ما كه سنمان به كهولت رسيده است شاهد اين سياهبختيهاي مردم و اين جنايات و اين كتشارهايي كه اين قدارهدارهاي غيرصالح انجام دادند بوديم، از اول كه آن كودتاي اول واقع شد و ما آن وقت در اراك بوديم، به حسب چيزهايي كه بعد از جنگ دوم شروع شد و در راديوهاي آن وقت اين مطلب را گفتند، مردم ميدانستند تا يك حدودي، لكن درست نه، تبليغات سوء نميگذاشت درست بفهمند، لكن بعد از آن كه آن شخص را، آن آدم سياهرو را، رضاخان را از ايران بيرون كردند، در راديوهاي دهلي گفتند كه ما اين را آورديم سر كار و چون خيانت كرد حالا برديمش. انگليسيهاي جنايتكار، انگليسيهاي غيرصالح كه اسلحه در دستشان بود، رضاخان را اسلحهدار كردند و اين آدم ناشايستة بياصل را با اسلحه آوردند و مسلط كردند بر مردم و جناياتي كه در اين مدت آن مرد سياهروي انجام داد نميشود تشريح كرد، نميتوانيم تلخيهاي آن روزها را براي شما تشريح كنيم. اينها به طور اطمينان در تواريخ محفوظ است و انشاءالله با انقراض اين دودمان سياهرو تاريخها بيرون ميآيد و نوشتهها بيرون ميآيد و انشاءالله شماها ببينيد و اگر ماها و شماها نديديم نسلهاي بعد خواهند ديد، اگر بتوانند تشريح كنند آن جناياتي كه آن مرد كرد، چه خونها ريخت، چقدر از علما را اسير كرد، چقدر به اسم اتحاد شكل به اين ملت بيچاره فشار آوردند و چقدر مظلومها را كتك زدند و چقدر علما را هتك حرمت كردند و چقدر عمامهها را از سر اهل علم برداشتند. اين مرد بيصلاحيت وقتي كه تركيه رفت، آنجا ديد كه آتاتورك يك همچون كارها و همچون غلطهايي كرده است، از همان جا از قراري كه آن وقت ميگفتند، تلگراف كرده است به عمال خودش كه مردم را متحدالشكل كنيد. آن وقت منتهي به عذر اين كه اين زارعين از باب اين كه در آفتاب ميخواهند بروند كار بكنند، كلاه لبهدار داشته باشند تا اين كه توي آفتاب اذيت نشوند! لكن مطلب معلوم بود كه اينها نيست. وقتي هم كه از سفر آمد ديگر فشارها شروع شد. يك رشته از فشارهاي زياد دنبال همين اتحاد شكل بود. چقدرعلما را در اين قضايا اذيت كردند، تبعيد كردند، بعضي را كشتند و بهانه دومي كه باز به تقليد از آتاتورك بيصلاحيت، آتاتورك مسلح غيرصالح باز انجام داد، قضيه كشف حجاب، با آن فضاحت بود. خدا ميداند كه به اين ملت ايران چه گذشت در اين كشف حجاب. حجاب انسانيت را پاره كردند اينها. خدا مي داند كه چه مخدراتي را اينها هتك كردند و چه اشخاصي را هتك كردند. علما را وادار كردند با سرنيزه كه با زنهايشان – در مجالس جشن، يك همچو جشني كه با خون دل مردم با گريه تمام ميشد – شركت كنند. مردم ديگر هم به همين ترتيب، دسته دسته را دعوت ميكردند و الزام ميكردند كه با زنهايتان بايد جشن بگيريد. آزادي زن اين بود كه الزام ميكردند، اجبار ميكردند با سرنيزه و پليس، مردم محترم را، بازرگانهاي محترم را، علما را، اصناف را به اسم اين كه خودشان جشن گرفتند. در بعضي از جشنها (به اصطلاح خودشان) آن قدر گريه كردند مردم كه اينها از آن جشن شايد اگر حيايي داشتند پشيمان ميشدند. يك رشته هم جلوگيري از منابر و جلوگيري از روضهخواني و خطابه به هر عنوان. در تمام ايران شايد گاهي اتفاق افتاد كه در روز عاشورا يك مجلس نباشد. بعضي ازاشخاصي كه يك قدري مثلاً جرأت داشتند، نصف شب، آخر شب، سحر مجلس داشتند كه اول اذان تمام بشود. همه ايران را از اين فيض و از اين كه حتي ذكر مصيبتي بشود، ذكر حديثي بشود محروم كردند. اين جز اين است كه اسلحه در دست بيعقل بود؟ افاضل بايد اسلحهدار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آن وقت اين مفاسد از آن پيدا ميشود. آن جنايات و كشتار عامي كه در مسجد گوهرشاد واقع شد، دنبال آن علماي خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس كردند، و بعضيشان را هم محاكمه كردند و بعضيشان را هم كشتند، براي اين كه اسلحه در دست بيعقل بود. علماي اصفهان، علماي آذربايجان، اينها به مجرد اين كه كلمهاي گفتند، يك نهضتي كردند، اينها را گرفتند و تبعيد كردند و بردند به جاهايي. علماي آذربايجان مدتها ظاهراً در سنقر بودند، مرحوم حاج ميرزا صادق آقا رحمتهالله تا آخر هم نرفت تبريز.(5) خروس را هم در عزا سر ميبرند و هم در عروسي در زمان رضاشاه وقتي كه كاپيتولاسيون به اصطلاح خودشان لغو شد (آن هم لغويتش حرف بود) چه بساطي درست كردند در تبليغات، كه بله ديگر اعليحضرت به آنجا رسيدند كه لغو كردند كاپيتولاسيون را، چه كردند و فلان. مدتها روزنامهها و راديو بساط اين جشن را گرفتند كه اعليحضرت رضاشاه كاپيتولاسيون را لغو كرد. يك وقت آن طور هياهو كردند و جشن گرفتند. آن روزي كه اعليحضرت محمدرضاشاه خلف صدق اعليحضرت رضاشاه آمد كاپيتولاسيون را براي اينها درست كرد، باز همين بساط بلند شد كه اي چه خدمت بزرگي، چه خدمت بزرگي كردند. اين بيچاره مطبوعات، خوب اسير سازمان امنيت بودند بايد بنويسند، آنها ديكته كنند اينها بنويسند كه چه خدمت بزرگي، ديگر از اين خدمت بزرگتر نميشد كه اعليحضرت كردند! چه كردند؟ اين كه او لغو كرد، ايشان اثبات كردند. در لغوش ما جشن بايد بگيريم در اثباتش هم بايد جشن بگيريم. وضع يك مملكتي اين طوري است كه ميگويند: خروس ميگويد كه من بيچاره را در عزاخانه سر ميبرند، در عروسيخانه هم سر ميبرند.(6) پی نوشتها: 1. صحيفة نور، ج 1، ص 78 (25/2/1343). 2. احتمالاً احمدشاه موردنظر است. 3. صحيفة نور، ج 1، ص 260 (10/10/1356). 4. صحيفة نور، ج 1، صص 259-262 (10/10/1356). 5. صحيفة نور، ج 1، صص 268 و 269 (19/10/1356). 6. صحيفة نور، ج 3، ص 129 (21/8/1357). برگرفته از: 314 خاطره و حكايت از زبان حضرت امام خميني، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت منبع: www.dowran.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]
صفحات پیشنهادی
تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1)
تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1) مطالب زير حكايات تلخ و شيريني است كه از زبان امام خميني در رابطه با تحولات تاريخ معاصر ايران نقل شده و منشأ همه آنها ...
تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1) مطالب زير حكايات تلخ و شيريني است كه از زبان امام خميني در رابطه با تحولات تاريخ معاصر ايران نقل شده و منشأ همه آنها ...
امام خمینی (ره) و تحولات تاریخ معاصر (3)
امام خمینی (ره) و تحولات تاریخ معاصر (3)-امام خمینی (ره) و تحولات تاریخ معاصر ... تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1) مطالب زير حكايات تلخ و شيريني است كه ...
امام خمینی (ره) و تحولات تاریخ معاصر (3)-امام خمینی (ره) و تحولات تاریخ معاصر ... تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1) مطالب زير حكايات تلخ و شيريني است كه ...
امام خمینی و انقلاب اسلامی در ذهن و زبان جهان معاصر(1)
ذهن و اندیشه تاریخ نگر امام خمینى(ره) و نگاه نقد گونه ایشان به تاریخ نگارى، امام را .... تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1) مطالب زير حكايات تلخ و شيريني .
ذهن و اندیشه تاریخ نگر امام خمینى(ره) و نگاه نقد گونه ایشان به تاریخ نگارى، امام را .... تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(1) مطالب زير حكايات تلخ و شيريني .
امام خميني (ره) منشا آثار عظيمي در تاريخ انديشه جهان معاصر است
امام خميني (ره) منشا آثار عظيمي در تاريخ انديشه جهان معاصر است-امام خميني (ره) ... وي گفت: ايشان با تاسيس انقلاب در ايران تاثير اساسي در تاريخ اين كشور داشت. ... امام خمینی و انقلاب اسلامی در ذهن و زبان جهان معاصر(1)-امام خميني و انقلاب اسلامي در ذهن .
امام خميني (ره) منشا آثار عظيمي در تاريخ انديشه جهان معاصر است-امام خميني (ره) ... وي گفت: ايشان با تاسيس انقلاب در ايران تاثير اساسي در تاريخ اين كشور داشت. ... امام خمینی و انقلاب اسلامی در ذهن و زبان جهان معاصر(1)-امام خميني و انقلاب اسلامي در ذهن .
امام خمینی (رض) و تحولات تاریخ معاصر (1)
امام خمینی (رض) و تحولات تاریخ معاصر (1)-امام خمینی (رض) و تحولات تاریخ معاصر ... مطالعه و بررسى نوشتهها و آثار امام خمینى(ره) در مىیابیم كه انقلاب مشروطیت ایران نیز .... براي مثال ارگون، خاستگاه فكر جديد خود را تحول در نگرش به تاريخ و زبان ... ...
امام خمینی (رض) و تحولات تاریخ معاصر (1)-امام خمینی (رض) و تحولات تاریخ معاصر ... مطالعه و بررسى نوشتهها و آثار امام خمینى(ره) در مىیابیم كه انقلاب مشروطیت ایران نیز .... براي مثال ارگون، خاستگاه فكر جديد خود را تحول در نگرش به تاريخ و زبان ... ...
استاد دانشگاه مصر: ظهور امام خميني(ره) نقطه عطفي در تاريخ معاصر جهان بود
استاد دانشگاه مصر: ظهور امام خميني(ره) نقطه عطفي در تاريخ معاصر جهان بود-استاد دانشگاه ... «مدحت حماد» استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه «طنطا. ... بينالملل و جهان معاصر از افكار امام(ره) و دوم تأثير بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران در كشورهاي .... سخنگوي وزارت خارجه آمريكا: نمايندگان 1+5 اواسط ژوئن با پيشنهادات جديد به تهران مي روند.
استاد دانشگاه مصر: ظهور امام خميني(ره) نقطه عطفي در تاريخ معاصر جهان بود-استاد دانشگاه ... «مدحت حماد» استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه «طنطا. ... بينالملل و جهان معاصر از افكار امام(ره) و دوم تأثير بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران در كشورهاي .... سخنگوي وزارت خارجه آمريكا: نمايندگان 1+5 اواسط ژوئن با پيشنهادات جديد به تهران مي روند.
چون خمينی دريا شويد
چون خمينی دريا شويد-همزمان با دهه مبارک فجر منتشر شدچون خمینی دریا شوید ... تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(2)-تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(2) . ... سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی(1)-سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی .
چون خمينی دريا شويد-همزمان با دهه مبارک فجر منتشر شدچون خمینی دریا شوید ... تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(2)-تاريخ معاصر ايران از زبان امام خميني(ره)-(2) . ... سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی(1)-سیمای حضرت مهدی در اندیشه امام خمینی .
امام (ره) از ديدگاه کارگردان ها
تاريخ معاصر ايران را هيچ کس بدون امام خميني (ره) نمي تواند بنويسد. از نظر راعي، نسل اول در اوج جواني با ظهور اين انسان مواجه شد و قطعاً در شخصيت همه آدم هاي اين نسل ...
تاريخ معاصر ايران را هيچ کس بدون امام خميني (ره) نمي تواند بنويسد. از نظر راعي، نسل اول در اوج جواني با ظهور اين انسان مواجه شد و قطعاً در شخصيت همه آدم هاي اين نسل ...
امام خميني(ره) احيا کننده اسلام ناب در جهان معاصر است
امام خميني(ره) احيا کننده اسلام ناب در جهان معاصر است-به گزارش ايرنا، حجت ... آورده است: انقلاب اسلامي ايران معجزهاي بزرگ و شگرف در تاريخ معاصر جهان بود . ... 1 ژوئن 2008 – بانوان خارجي مشغول تحصيل در جامعه الزهرا(س) قم، معتقدند: امام خميني (ره) .
امام خميني(ره) احيا کننده اسلام ناب در جهان معاصر است-به گزارش ايرنا، حجت ... آورده است: انقلاب اسلامي ايران معجزهاي بزرگ و شگرف در تاريخ معاصر جهان بود . ... 1 ژوئن 2008 – بانوان خارجي مشغول تحصيل در جامعه الزهرا(س) قم، معتقدند: امام خميني (ره) .
امام خميني (ره) به گردن مردم ايران و مسلمانان جهان حق دارد
امام خميني (ره) به گردن مردم ايران و مسلمانان جهان حق دارد-به گزارش ايرنا، آيت الله سيدكاظم ... امام خميني (ره)، بزرگترين شخصيت در تاريخ معاصر است و اکثر قريب به اتفاق ... 1 ژوئن 2008 – رييس كميته امدادشهرستان بهشهر: عصر ما عصرامام خميني (ره) .
امام خميني (ره) به گردن مردم ايران و مسلمانان جهان حق دارد-به گزارش ايرنا، آيت الله سيدكاظم ... امام خميني (ره)، بزرگترين شخصيت در تاريخ معاصر است و اکثر قريب به اتفاق ... 1 ژوئن 2008 – رييس كميته امدادشهرستان بهشهر: عصر ما عصرامام خميني (ره) .
-
گوناگون
پربازدیدترینها