واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : آدم فضایی god of war18th July 2007, 05:24 PMبیش ار پنج میلیون سال است که هرزگاهی اخباری از رویت بشقاب پرنده ها و انسانهای فضایی گزارش شده است. تاکنون هزاران برگ پرونده محرمانه برای اثبات این پدیده ها تحت بررسی قرارگرفته اند ولی هنوز هم بسیاری از جوانب مربوط به (فضایی ها) ناشناخته باقی مانده است . موضوع دانشمندان نسبت به این گزارشات نیز وضعیت را بغرنج تر مینماید. به نظر میرسد که آنها مایلند این حرفها را رد کنند ولی باز هم چندان به حرف خود اطمینان ندارند.فضایی ها ارتباط نزدیکی به ارتش ، علوم و سیاستهای تحقیقاتی قدرتهای جهانی دارند و این موضوع در برخی از مدارک محرمانه موسسات سری دولت هایی همچون آمریکی مثل CIA،FBI وزارت اطلاعات ، ناسا و NORAD (فرماندهی دفاع هوایی آمریکای شمالی) وجود دارد. برخی بر این باورند که موسسسات نه تنها از وجود فضایی ها آگاه هستند بلکه سعی دارند تکنولوژی شبیه به تکنولوژی فضایی ها را نیز بسازند و ظاهراً به دانشمندان گفته شده است که چشم خود را بر این موضوع ببندند و در نتیجه موسسات سری به راحتی آزمایشات مخفی خود را انجام میدهند. (ائوناردو اسپرینگ) فضایی شناس ((ufologist آمریکییی از طریق منبعی موثق (که میل دارد نامی از او ذکر نشود) مدرکی بدست آوردکه حکایت از وجود موجودات فضایی داشت . این مدرک متعلق به شانزدهم جولای سال 1947 است و ظاهراً قطعه ای از یک (شی پرنده)است.در آن سال پس از کشف این شی وقتی واحدهای نظامی و نیروی هوایی آمریکا این قطعه را مورد بررسی قرار دادند ، به این نتیجه رسیدند که به دلایل مختلفی ممکن نیست ساخت کشور آمریکا باشد و با اطلاعات دقیقی که دارند شوروی نیز نمی توانسته آن را بسازد . وقتی کارشناسان نظامی آن شی را دقیق تر مورد بررسی قراردادند ، قطعه ای شبیه به یک موتور اتمی درون آن یافتند.احتمالا این نیروگاه شبیه به یک تبادل گر حرارتی دکل کیگرده است. یک قطعه پرنده نیز در قسمت جلویی این شی قرار دارد. دلایلی در دست است که نشان می دهد این شی با کنترل از راه دور هدایت می شده است.آیا این وسیله دلیلی برمجود آدم فضایی کاملا پیشرفته نیست؟ و به گفته این محقق جالب اینجاست که آن موسسات سری ابر قدرت های دنیا از این وسیله بهره گرفته اند و از روی آن بمب اتمی را ساخته اند. آدم فضایی ها در ماه در سال 1969 سفینه (آپولو11)به ماه فرستاده شد . گروه فضانوردان از جمله (آرمسترانگ)،(کالینز) و(اولدرین) پس از چندین ساعت حرکت به سوی ماه خبر دادند که چند گلوله نورانی اطراف پایه های سفینه هستند و با همان سرعت به دنبال آن حرکت میکنند . این گزارش کارکنان مرکز کنترل را نگران کرد . سه روز گذشت و هیچ انفجاری رخ نداد و آنها به ماه رسیدند. دستیار آرمسترانگ سالها بعد در این باره می گفت: ( گلوله های نورانی در فاصله سه فوتی ما بودند . سه بشقاب پرنده به قطرهای پانزده تا سی متر . مثل اینکه از یک مخزن اصلی جدا شده بودند. صداهای عجیبی از فرستنده ها می آمد . آرمسترانگ موج فرستنده را عوض کرد و به اوپراتور گفت: ( میخواهم بدانم جریان چیه؟) اوپراتور خبر نداشت چه شده است و پرسید: ( چی شده ؟ آنجا اوضاع خوبه) یکی از فضانوردان گفت:( قربان یک چیزهای بزرگی کنار دهانه انفجار سفینه هستند. خداوندا! مثل اینکه روی آن نشسته اند.انگار از روی ماه دارند به ما نگاه میکنند ) پنج ساعت بعد که روحیه ها کمی بهتر شد آرمسترانگ و اولدرین تصمیم گرفتند از سفینه خارج شوند و به کالینز گفتند در سفینه آماده بماند تا در صورت بروز خطر به سرعت از ماه فرار کنند . دو فضانورد از سفینه خارج و در تاریکی گم شدند.در حالی که خانواده هایشان با چشمان هراسان بر روی زمین به مونیتورها خیره مانده بودند . زمان به کندی میگذشت تا اینکه بالاخره آرمسترانگ و اولدرین باز گشتند و آرمسترانگ آن جمله تاریخی را گفت( برای یک مرد قدم کوچکی است ولی برای بشریت پرشی بلند)آنها اثری از شی های فضایی پیدا نکرده بودند اما سالها پس از آن فضانوردان بارها و بارها چیزهاب مشکوکی را در اطراف خود دیده اند. آیا فضایی ها وجود دارند؟در حالی که هرگز سند مطمینی از وجود موجودات سیارات دیگر در دست نیست ولی بسیاری از مردم نمیتوانند قبول کنند که در کهکشانی به این بزرگی که اندازه آن در حدود صد هزار سال نوری است هیچ موجود زنده دیگری نباشد. این موضوع تا تا حدی پیش رفته است که در سالهای توجه خیلی ها به دولت آمریکا و ارتباط آن با فضاییها جلب گشته و در این رابطه داستانهای زیادی ساخته شده است و راست یا دروغ افراد بسیاری گزارش داده اند که با چشمان خود آدم فضایی را دیده اند. گزارشی از واقعیت دیدار برخی از افراد با موجودات فضایی: 1.تجربه بعد از طوفان:نام من ( لیندون)است ودر ( سا ) استرالیا زندگی میکنم . مدتی پیش وقتی سگ هایم را بعد از طوفان برای هواخوری برده بودم . اتفاق خیلی عجیبی برایم افتاد . وقتی طوفان تمام شد توجهم به آسمان جلب شد. دو ستاره برخلاف بقیه ستارگان نور سرخ رنگی داشتند و سوسو میزدند و کاملا نزدیک سطح زمین بودند. این نورها تقریبا ده دقیقه ادامه داشتند تا این که من تصمیم گرفتم به خانه برگردم . وقتی به سوی خانه می رفتم به عقب نگاه کردم و دیدم که نور آن دو ستاره خیلی شفاف و سرخ شده است. بعد ستاره کوچکتر به سمت ستاره بزرگتر رفت. نور هر دوتایشان مثل ضربان نبض کم و زیاد میشد. بعد ستاره کوچکتر دوباره به جای قبلی خود بازگشت و پس از چند ثانیه به سرعت برق جهش کرده و به سوی آسمان رفت و ناپدید شد و کمی بعد خط سرخ رنگی که از آن باقی مانده بود نیز محو شد.چیزی که میدیدم برایم باور کردنی نبود به همین خاطر با خود گفتم حتما شاید اشتباه کردم. ولی روز بعد در روزنامه ها خواندم که زنی یک بشقاب پرنده در آسمان دیده است. این زن حتی پنجره های این بشقاب پرنده را نیز دیده بود. 2. حادثه در اودسا: 32 سال پیش بود . برای اینکه بتوانم قرضم را بدم خیلی کار کرده بودم . خیلی خسته بودم. به همین خاطر وقتی به خانه رسیدم کمی خوابیدم . آن روز یک روز آفتابی تابستانی بود و تمام اتفاقات در روز روشن افتاد.مادربزرگ من در جنوب شهر (اودسا) زندگی میکرد . وقتی خواب بودم او به همسرم تلفن زد و گفت: به استنلی بگو برود بیرون را نگاه کند . یک بشقاب پرنده دارد به سمت خانه شما میاید. من خارج از شهر زندگی میکنم و آن موقع خانه های زیادی آن جا نبود . وقتی بیدار شدم نشستم و در این مورد فکر کردم و با خود گفتم مادر بزرگ آدم جدی است. او شوخی نمیکند. بیرون رفتم به اطراف نگاه کردم و ناگهان در سمت غرب شهر ، درست بالای برج رادیو و درست در یک مایلی خانه ام آن را دیدم ، هیچ صدایی نداشت من و همسرم خیلی هیجان زده بودیم . به سمت رادیو دویدم و آن را روشن کردم و موج ها را عوض کردم در یکی از موج ها گوینده داشت می گفت: شنوندگان عزیز الآن درست بالای سر ما یک بشقاب پرنده است. این بشقاب پرنده تقریبا بیست دقیقه همان بالا بود. من و همسرم با اتومبیل به سمت برج رادیویی رفتیم . با سرعت در اتوبان پیش می رفتیم . بعد به یک جاده میان بر رسیدیم که به سمت محل بشقاب پرنده می رفت . وقتی کمی جلوتر رفتیم اتومبیل خاموش شد و به هیچ صورتی روشن نمی شد.فکر می کنم این کار طرف بیگانگان صورت گرفته بود. بشقاب پرنده به رنگ استیل بود چرخی زد و به سمت شمال رفت و به سرعت از نظر ما پنهان شد . 3. تعطیلات در لهستان: این حادثه تابستان امسال اتفاق افتاد . زمانی که برای تعطیلات به (کوزوو) در لهستان رفته بودیم. ما هر شب بعد از شام برای پیاده روی با چند نفر از اعضای فامیل بیرون میرفتیم . آن شب هم به دشت و هم به جنگلی که در نزدیکی محل اقامتمان بود بود رفتیم .هوا تاریک بود و ما فقط با نور چراغ قوه می توانستیم جلوی پایمان را ببینیم. یکی از پسر عموها یک دفعه گفت:سمت چپمان روی دشت گردباد شدهاست. به آنجا نگاه کردم ولی چیزی ندیدم.چند دقیقه بعد دوباره همان حرف را زد من دوباره با بی حوصلگی به آنجا نگاه کردم و برخلاف تصورم چشمم به گردبادی افتاد که انگار تازه شکل گرفته بود . آن گردباد به شکل سه حلقه دیسک مانند بود که بزرگترین آنها بالاتر از همه قرارداشت و هر سه با سرعتهای متفاوتی به دور خود میچرخیدند . اول زیاد مشخص نبودند ولی وقتی بیشتر به آنها نگاه کردم واضح تر شدند . کمی از آسمان روشنتر بودند ، پدرم نور چراغ را به روی آن شیء انداخت . انگار آن حلقه ها فلزی بودند چون ار نور چراغ قوه انرژی گرفتند و رنگشان مثل رنگهای شبرنگ براق شد . همه مان ترسیدیم و به سرعت به خانه برگشتیم. ولی آن شی هم دنبالمان آمد ، دیگر مطمین شده بودیم که این نورمتعلق به چیزی زمینی نیست .وقتی به خانه رسیدیم هنوز آنجا بود روز بعد هوا با همیشه فرق میکرد آن روز باد تندی میوزید و از صبح یک درخت شکسته روی جاده افتاده بود . نمی دانم آن چیزهایی که در آسمان دیدیم چه بودند ولی برای پذیرفتن وجود موجودات فرازمینی برای متن کافی بودند. ashkanaz30th September 2007, 05:54 PMبا تشكر به نظر من در اين هستي موجودات زنده ديگري هم جز انسانها زندگي مي كنند و مثل انسانها به زندگي خودشان ادامه مي دهند . ددی دست و پا چلفتی4th November 2007, 01:22 PMچرا همه معتقدند ادم فضایی وجود ندارد.شاید انها در سیاره ای دیگر دارند زندگی میکنند:) سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2581]