واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: افسونگري خيام در پس افسانه
آفتاب - محمدرضا نظري: در تاريخ ايران و جهان كمتر ميتوان بزرگاني را يافت كه در چند رشته مختلف تبحر داشته باشند و در تمامي آنها نيز نامآور شوند.
عمر خيام از آن چهرههايي است كه به هر كاري روي آورد توانسته است در آن به مراحل عالي دست يابد. در حقيقت او رند فرزانه و حكيم رمزآلودي است كه سر بر طاعت خاكيان فرود نياورد و با دينفروشان دنياپرست و كوته آستينان درازدست و بيخبران خبرفروش و دكانداران پشمينهپوش، سر و سودا نداشت. او كه انديشه لطيفش جانمايه گفتار شبهاي بلند خردمندان و قصه گيسوي پريشانش تا به سحر نجواي حلقه رندان شد.
خيام كه در رياضيات و نجوم جزء تأثيرگذارترين دانشمندان قرون گذشته است. در شعر و شاعري نيز يد طولاني دارد. تا آنجا كه بسياري از انديشمندان و پژوهشگران عرصه هنر، شعر ايراني را با رباعيات خيام ميشناسند. به هر روي چه بهتر كه شرح خيام را از زبان خودش بخوانيم:
گر من ز مي ميخانه مستم، هستم // ور عاشق و رند و مي پرستم، هستم
هر طايفهاي به من گماني دارد // من زان خودم، چنانچه هستم، هستم.
***
حكيم عمر خيام رياضيدان، منجم، شاعر و فيلسوف ايراني نيمه دوم قرن پنجم و ربع اول قرن ششم هجري قمري در نيشابور ديده به جهان گشود.
بنا به استنباط ابوالحسن بيهقي خيام در روز دوشنبه هجدهم ذيعقده سال 439 ه.ق (برابر با پانزدهم ماه مه 1048 ميلادي) متولد شده است. نام واقعي او ابوالفتح و به قولي غياثالدين عمربن ابراهيم نيشابوري است و برخي خيام ناميدن وي را به خاطر شغل خيمهدوزي پدرش دانستهاند.
او در 22 سالگي هنگامي كه سلجوقيان به جنگ و خونريزي در ايران مشغول بودند به سمرقند رفت و كتاب معروف خود را تحت عنوان «جبر و مقابله» را نوشت و تا قبل از 25 سالگي رسالهايي دربارة «جبر و موسيقي» به رشته تأليف درآورد. در سال 465 ه.ق به اصفهان رفت و به مدت 18 سال سرپرستي منجمين رصدخانه اصفهان را بر عهده گرفت و در حدود 31 سالگي تقويم جلالي را براي ملكشاه تنظيم كرد زيرا پس از انقراض دولت ساساني و پيروزي لشگر اسلام، تقويم ساساني كه مبتني بر سالهاي كسيبه بود منسوخ شد و تقويم هجري قمري رايج گرديد. اما تقويم جديد به دليل عدم مطابقت با فصل كشاورزي و زمان وصول ماليات اشكالات فراواني ايجاد كرد. و به همين دليل در سال 467 ه.ق ملكشاه سلجوقي تصميم به اصلاح تقويم گرفت و جمعي از منجمان را تحت سرپرستي خيام مأمور اصلاح تقويم نمود.
ملكشاه تقويم پيشنهادي خيام را كه به تقويم جلالي يا تقويم ملكشاهي معروف شد را در ايران رواج داد. اين تقويم بر خلاف سال مسيحي (تقويم يوليايي و گرگوري) كه در هر ده هزار سال حدود 3 روز با سال شمسي اختلاف پيدا ميكند و هميشه با سال شمسي مطابقت دارد و آن را ميتوان دقيقترين تقويم جهان دانست.
خيام رياضيدان
” شهرت جهاني رباعيات خيام در دوران معاصر مديون ترجمه معروف انگليسي «ادوارد فيتز جرالد» است كه سرآغازي براي ترجمه رباعيات اين حكيم به زبانهاي گوناگون دنيا از جمله فرانسوي، ايتاليايي، روسي، تركي، آلماني، عربي و ... گرديد.... “
اهم فعاليت رياضي عمر خيام را بايد كار بر روي معادلات درجه سوم و هندسه دانست. وي نخستين كسي در تاريخ رياضيات است كه با صراحت اعلام نمود معادلات درجه سوم را نميتوان تنها به ياري خطكش و پرگار ترسيم نمود بلكه براي مواجه با آن بايد از خواص مقاطع مخروطي ياري جست و حتي وي را ميتوان پيشگام آناليز رياضي به شمار آورد زيرا براي نخستين بار تعريفي از عدد حقيقي مثبت ارائه ميدهد. كارهاي رياضي عمر خيام نه تنها ادامه فعاليتهاي رياضيدانان دوره اسلامي و كلاسيك بوده است بلكه رساله «جبر» وي كه به وسيله هموطن ديگرش شريفالدين طوسي ادامه يافت تا قرن هفدهم در اروپا مورد استفاده قرار ميگرفت. درباره مقام رياضي عمر خيام، كارل بوير در كتاب تاريخ رياضي وي را يكي از بزرگترين آغازگران جبر در دوران پس از رياضيات يونان و هند ميداند و عنوان ميكند كه وي از مثلث پاسكال كه امروزه افتخار آن را اكثراً به بلز پاسكال نسبت ميدهند آگاه بوده است.
رباعيات خيام
شهرت فوقالعادهايي كه خيام در بلاد شرق و در اين اواخر در اروپا و آمريكا پيدا كرده است به واسطه رباعيات حكمتآميزي است كه اين دانشمند در اوقات فراغت خود ميسرود و اكنون ساير فضايل و خصلتهاي او را تحتالشعاع خود قرار داده است.
اين شهرت جهاني رباعيات خيام در دوران معاصر مديون ترجمه معروف انگليسي «ادوارد فيتز جرالد» است كه سرآغازي براي ترجمه رباعيات اين حكيم به زبانهاي گوناگون دنيا از جمله فرانسوي، ايتاليايي، روسي، تركي، آلماني، عربي و ... گرديد.
رباعيات و احوالات خيام چه در ايران و چه در جهان از جنبههاي مختلف فكري مورد داوري قرار گرفته و نظرات گاه بسيار متضاد و حتي متناقضي در مورد اين رباعيات و سرآينده آن مطرح شده است. اين تفاسير به حدي متعارض است كه نمايندگان هر مشرب فكري خود را ناگريز به موضعگيري در قبال خيام ميديدند زيرا ميشود خيام را طرد كرد، لعن گفت، دشنام داد، ملحد خواند و حكم تكفير داد ولي نميشود ناديدهاش گرفت.
راز ماندگاري رباعيات خيام در پرسشگري فلسفي اوست كه با پوشش
” خيام آئينه تمام نمايي از انديشهورزاني است كه بر آراي خود، ردايي از هنر ميپوشانند تا صراحت كلام خود را در ابهام هنر بپوشانند.... “
موضوعات مهمي همچون جبر و اختيار، زندگي و مرگ، شادي و درد را به پرسش گرفته است.
خيام برآمده از تفكر رويارويي انسان با جهان هستي است و بارها به پاسخهايي كه داده ميشود شك ميكند كه خود سرآغاز پرسشگري بعدي وي قرار ميگيرد تا پاسخ خود را در مرتبه ديگري بيابد.
خيام با تمام شك و حيرتي كه در آثارش مشهود است برترين ارزش وجودي انسان را خود زندگي ميداند:
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست // بي باده گلرنگ نميبايد زيست
اين سبزه كه امروز تماشاگر ماست // تا سبزه خاك ما تماشاگه كيست
وفات خيام را غالباً در سالهاي 509 و 517 ه.ق نوشتهاند. مرحوم عباس اقبال آشتياني در تحقيقي كه درباره احوال خيام كرده است سال 517 را صحيحترين قول درباره سال وفات خيام برشمرده است.
بيهقي درباره نحوه مرگ حكيم عمر خيام ميگويد: «خيام با خلال زرين دندان پاك ميكرد و سرگرم تأمل در الهيات شفا بود چون به فصل واحد و كثير رسيد خلال را ميان دو ورق نهاد و وصيت كرد و برخاست و نماز گزارد و هيچ نخورد و هيچ نياشاميد و چون نماز عشاء بخواند و به سجده رفت در آن در حال ميگفت خدايا بدان كه من ترا چندان كه ميسر بود بشناختم. پس مرا بيامرزد زيرا شناخت تو براي من به منزله راهي است به سوي تو و آنگاه بمرد.»
در پايان بايد گفت كه خيام آئينه تمام نمايي از انديشهورزاني است كه بر آراي خود، ردايي از هنر ميپوشانند تا صراحت كلام خود را در ابهام هنر بپوشانند.
خيام تبلور انديشمنداني است كه در موقعيت تراژيك استبداد سلجوقيان و شريعت حكومتي اسير شده بودند تا به ناچار نظارهگر زوال و انحطاط همه جانبه فرهنگ ايراني باشند اما فريادهاي رندانه خيام نشان از عصيانگري مردي است كه در قبال آموزههاي رسمي حاكميت سر تسليم فرود نميآورد.
پنجشنبه 2 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]