واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کابوسهای مردی که میخواهد مرد بماند
نگاهی به فیلم «آتشكار» «آتشکار» دومین فیلم بلند محسن امیریوسفی پس از «خواب تلخ» است که هوشمندانه از فرمگرایی صرف فاصله گرفته و ساختاری متناسب با مضمون جسورانهاش برای روایت و کارگردانی انتخاب کرده است. فیلم داستان یک کارگر کارخانه ذوب آهن است که با وازکتومی مشکل دارد، اما مجموعه شرایط و اطرافیان دست به دست هم میدهند تا او به گونهای مجبور به این کار شود. در واقع محور اصلی قصه ترسها و تردیدهای این مرد و کشمشهای او با خودش و آدمهای اطرافش است که حتی او را در کابوس با روح پدرش مواجه میکند. پدری که نماینده دیدگاه سنتی به مرد بودن و جایگاه مردانه است در مقابل دوستان، همکاران و همسری که میخواهند این دیدگاه ابزاری به مردانگی را تعدیل کنند. فیلم هرچند از فرمگرائی برجسته «خواب تلخ» فاصله دارد، اما همچنان به عنوان اثری تجربی مطرح است که به گونهای هوشمندانه فرمی متعادلتر را که متناسب با مضمون است، برای روایت قصه انتخاب کرده است. فیلم هرچند از فرمگرائی برجسته «خواب تلخ» فاصله دارد، اما همچنان به عنوان اثری تجربی مطرح است که به گونهای هوشمندانه فرمی متعادلتر را که متناسب با مضمون است، برای روایت قصه انتخاب کرده است. حضور راوی به عنوان فردی که دغدغههای درونی خود را بیان میکند کمک کرده بخشی از ساختارمندی قصه این گونه تأمین شود ضمن اینکه تلفیق روایت راوی با تصویر، طنزی ظریف را وارد کار کرده است.
علاوه بر طنزی حساب شده که متناسب با موقعیت قهرمان فیلم در بطن اتفاقات طراحی شده، نگاه فانتزی نویسنده -کارگردان به این موقعیت خاص و درگیریهای ذهنی شخصیت اصلی توانسته منجر به ورود به حیطهای خاص شود. برجستهترین نمونه آن هم ترسیم تصویری از بهشت و جهنم در اوهام و کابوسهای مرد است که روح پدر به او نهیب میزند تا از وازکتومی منصرف شود. در واقع آنچه در کنار فرمگرائی متناسب با مضمون، «آتشکار» را تبدیل به یک تجربه پذیرفتنی در محدوده سوژه خود میکند زاویه نگاهی است که برای نزدیک شدن به سوژه جسورانهاش انتخاب کرده است. بخصوص که وازکتومی و عواقب آن از جنبههای مختلف و بیش از همه حذف هویت مردانه مورد توجه قرار گرفته که میتواند نقدی ظریف باشد به تضادهای درونی مردان امروز که یک مرد سنتی را درون خود یدک میکشند، ولی جامعه و مناسبات آنها را وامیدارد نقاب مدرنیسم و روشنفکری بزنند و ... البته از عواقب این تناقض مصون نمیمانند. «آتشکار» همچنین از حضور بازیگری برجسته چون حمید فرخنژاد در نقش شخصیت اصلی بهره برده که همه وجوه جذاب خود را در قالب یک کارگر ساده کارخانه به کار گرفته به گونه ای که ترکیب او در کنار نابازیگران متناسب و هماهنگ باشد. علاوه بر این نکات «آتشکار» از جهت فرمی به نوعی تابع ذهن آشفته و اوهامزده شخصیت اصلی است. مردی که میان تردیدها و بایدها و نبایدهای ذهنی و عینی خود گیر افتاده و فیلم هوشمندانه با محوریت دادن به این فرم ذهنی میتواند مخاطب را در این تجربه خاص شریک کند.
اما سرنوشت این فیلم هم در نوع خود میتواند جالب باشد. فیلمی که چند سالی پشت درهای بسته ماند تا بالاخره موفق به حضور در جشنواره بیست و هشتم فجر شد و به فاصله یک سال بعد در فصل مرده اکران یعنی از آغاز جشنواره بیست و نهم فجر بدون اطلاعرسانی و تبلیغ در چند سینمای محدود به نمایش درآمد. حالا که امیریوسفی با گذر از خوانهای مختلف هرچند به شکلی معیوب ارتباط با مخاطب عام را تجربه کرده، این انتظار از او میرود که از خم این کوچه خارج شده و فیلم دیگری را در کارنامه خود ثبت کند تا خیالمان راحت شود ذهن این فیلمساز خلاق همچنان پویا و در حرکت است. سینما و تلویزیون تبیان سحر عصرآزاد/ خبرآنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]