واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
بازگشت به فلسفه «پلیس راهنمایی»
نعمت احمدی
روز نو : روز نو: حاجی میرزا آقاسی، نخستوزیر محمدشاه قاجار را مردی سادهلوح میدانند که از بخت بد مردم ایران بعد از جنگهای ایران و روس و شکست کشور و تحمیل معاهده ترکمانچای بعد از مرگ فتحعلیشاه و پادشاهی محمدشاه، فرزند عباسمیرزا، نایبالسلطنه به نخستوزیری رسید. حاجی میرزا آقاسی که میخواست نامی از خود باقی بگذارد و در ردیف نخستوزیرهای معروف مانند خواجه نظامالملک در تاریخ نامور شود، حفر قنات را سرلوحه کارهای خود قرار داد و از اطراف و اکناف مقنیها را به پای تخت دعوت کرد. او دستور حفر قنوات را صادر کرد. یکی از قناتهایی که به دستور وی حفر و منطقهای آباد را در حاشیه تهران آن روز به وجود آورد، اراضی عباسآباد، یعنی محدوده خیابان دکتر بهشتی و تپههای آن است. ظاهرا طرح حاجی موفق نبود و یکروز که حاجی از حفر قنات یکی از مناطق دیدن میکرد مقنیها گفتند حاجی این چاه آب ندارد. حاجی لابد با لهجه آذری- ایروانی با عصا به سینه مقنی یزدی یا کرمانی کوفت و گفت: اگر برای من آب نداره برای تو نون که داره، به کارت ادامه بده! محدوده طرح ترافیک و زوج و فرد در تهران اگر برای مردم آسایش و آرامش ندارد برای پلیس راهنمایی و رانندگی، محل درآمد قابل توجهی است. به گفته مدیرعامل شرکت کنترل ترافیک تهران، روزانه ٣٠٠ هزار تخلف ورود غیرمجاز به محدوده طرح ترافیک صورت میگیرد که تا یک ساعت اولیه، هر ساعت ٢٠ هزار تومان و به ازای هر یک ساعت بعدی هم هر ساعت ٢٠ هزار تومان جریمه به ماشینهای واردشده به محدوده طرح تعلق میگیرد؛ یعنی روزی شش میلیارد تومان. کار بهاینصورت است که در نوبت اول، از ٣٠٠ هزار اتومبیلی که وارد محدوده طرح ترافیک میشوند، جریمه اخذ میشود و اگر این ماشینها بیش از یک ساعت در محدوده بمانند هر ساعت ٢٠ هزار تومان دیگر جریمه میشوند. این درآمد، غیر از درآمد فروش مجوز ورود به محدوده طرح ترافیک ماشینهایی است که از طرح روزانه، هفتگی و سالانه استفاده میکنند. این مبلغ، یعنی روزانه فقط جریمه ساعتی شش میلیارد تومان، در صورتی است که قبض جریمه در یک ماه از تاریخ صدور آن پرداخت نشود که عمدتا اعلام نمیشود در فرجه یکماهه پرداخت شود. طبیعی است بعد از گذشت یک ماه، مبلغ دو برابر خواهد شد. با یک حساب سرانگشتی میتوان از درآمد روزانه حداقل ١٠ میلیارد تومان برای پلیس راهنمایی تهران یاد کرد. مدیرعامل شرکت کنترل ترافیک تهران میگوید، برای ثبت تخلف ورود غیرمجاز در ١١٠ نقطه ورودی و خروجی محدوده ترافیکی زوج و فرد جانمایی برای نصب ٧٠ دوربین ثبت تخلف در داخل محدوده زوج و فرد انجام شده که به مرور نصب خواهد شد. البته که این میزان سختگیری و اعمال جریمه برای مناطقی که تشخیص داده میشود، حتما ضروری و قابل تقدیر است.
ایجاد بستر نرمافزاری لازم برای بهرهگیری از دوربینهای ثبت تخلف عبور از چراغ قرمز و سرعت غیرمجاز در جهت کنترل تردد غیرمجاز در محدوده زوج و فرد و دیگر تخلفات، در جای خود لازم است، اما نوع نگاه مسئولان کنترل ترافیک تهران نباید صرفا جریمهمحور باشد؛ به دیگر سخن، برنامهریزی برای ترافیک قانونمند، امری است که از اخذ جریمه مؤثرتر خواهد بود. اکنون که نگارنده مشغول نوشتن این مطلب هستم از پنجره دفتر کارم نظارهگر رفتوآمد خودروها و عملکرد و نظارت پلیس بر نحوه سوار و پیادهشدن مسافر و توقف خودروها در چهارراه ولیعصر(عج) هستم. برابر آییننامه راهنمایی و رانندگی توقف خودرو در شانه چهارراهها ممنوع است و همچنین سوار و پیادهکردن مسافر. در حال حاضر چندین ماشین در شانه چهارراه توقف کرده و این توقف تا نزدیکی وسط چهارراه هم کشیده شده است و خبری از تذکر به آنها نیست. ضلع شمالغربی چهارراه هم وضعی بهمراتب بدتر دارد. چندین تاکسی پشت سرهم و دوبله مشغول پیاده و سوارکردن مسافر هستند. مشابه این وضع در همه چهارراهها را هر روزه مشاهده میکنیم. با یکی از افسران سرچهارراه راجع به توقف دوبله و تا شانه چهارراه صحبت کردم نگاهی به من انداخت و گفت مگر میشود با این جماعت راننده و مسافر در افتاد، مگر یک نفر هستند؟ پاسخهایی از این دست را به کرات از مأموران شنیدهایم. پلیس راهنمایی روزانه میلیاردها تومان درآمد دارد. از سوی دیگر میدانیم امکان برخورد با رانندگان و مسافران متخلف بهلحاظ کثرت تخلف و فرهنگ سوار و پیادهشدن در شانه چهارراه وجود ندارد. تهران تنها کلانشهر دنیا نیست که در تسخیر میلیونها ماشین و مسافر است. شهرهای بزرگی مانند لندن و پاریس و نیویورک و دیگر شهرها هم از نظر سختافزاری مانند تهران هستند. کافی است نقشه عبور و مرور و نحوه سوار و پیادهشدن و جریمه را در شهری مانند لندن یا نیویورک در نظر بگیریم و همان کار را در تهران انجام دهیم. متأسفانه در ایران مثل خیلی از کشورهای فاقد صنعت، در ابتدا ماشین وارد خیابانها شد و بعد فرهنگ استفاده از ماشین، در کشورهای غربی همراه استفاده از ماشین، فرهنگ استفاده از آن را هم پیاده کردند، اما در ایران چنین نشد. از همان روز اول ماشین بهعنوان وسیلهای مهاجم وارد خیابانها شد. فراموشمان نشود که بزرگترین موسیقیدان کشور درویشخان با ماشین کشته شد، مرگ فروغ فرخزاد را هم نمیتوان نادیده گرفت که در تصادف رانندگی کشته شد. نگارنده بر این باور است که وضع موجود رانندگی در ایران خصوصا تهران مطابق با قواعد و مقرراتی که در ابتدای اخذ گواهینامه مکلف به امتحان آن هستیم، نیست. آیا وقت آن نرسیده، خطوط راهنمایی و رانندگی، چهارراهها، خط عابر پیاده، وظایف پلیس راهنمایی و رانندگی و محل سوار و پیادهشدن مسافر تعریف شود و پلیس راهنمایی فیالواقع «پلیس راهنمایی» باشد نه متکی بر «جریمه»؟
منبع: شرق
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]