واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اگر عنصر نماز در «چارچنگولی» به واسطه شخصیت برادر مومن دوقلوها و ظاهرالصلاح بودن احمد، کارکرد داشت، اینجا صحنه تعلیم نماز به کیوان و فری و جعفر، جز اینکه... قصه فیلم "ازدواج...، داستانی دارد که بارها دستمایه فیلمسازی دیگرکارگردانان ایرانی و حتی خارجی بوده; مادر بزرگی پولدار که بیش از حد مجازش عمر کرده، ولی هنوز سر حال و پابرجاست و از ثروتش نیز سهمی به کسی نمیرسد، مگر آنکه به شروط او عمل کنند. نوه تنبل مادربزرگ که تنها وارث اوست برای دستیابی به این ثروت خفته، به ساده ترین راه ممکن میاندیشد کشتن مادربزرگ. ولی سر به نیست کردن زنی که تاکنون در اغلب رشتههای ورزشی مدال آورده و حتی مرگ موش به او کارساز نیست، کار دشواریست که از عهده هر کسی برنمیآید، مگر یک خلافکار حرفه ای و کارکشته مانند جعفر ملقب به جفری جیمزباند! این خط ساده قصه میتوانست به کمدی ایرانی مفرح و شادی بدل شود که تماشاگر ایرانی را ساعتها بخنداند و حتی به او پندهای اخلاقی بدهد. (نمونه خوب چنین سوژهای، مجموعه به یادماندنی "دزدان مادربزرگ"). تماشاگران ما سالهاست عادت کرده اند و حالا دیگر دوست دارند که به آنها پند بدهند، حتی خنثیترین فیلمها که فقط محض سرگرمی و تفنن ساخته میشوند. ولی افتادن در دام لذتهای بصری و تخیلی و تجربی، کارگردان را به ورطه فانتزی بیخاصیتی کشانده که فقط فیلم را لوس و کشدار و خسته کننده کرده است. واقعا خوابهای پیدرپی کیوان(مجید صالحی) مبنی بر موفقیت در کشتن مادربزرگ و ناگهان تبدیل شدن این خواب به کابوس، چه جایگاه و کارکردی در این قصه دارد؟ یا نمونه بسیار بینمک و بیفایده دیگر، شوخی با خط قرمزهایی مثل نمازخواندن آدمهاست. اگر عنصر نماز در "چارچنگولی" به واسطه شخصیت برادر مومن دوقلوها و ظاهرالصلاح بودن احمد، کارکرد داشت، اینجا صحنه تعلیم نماز به کیوان و فری و جعفر، جز اینکه جسارت و خطرکردن سهیلی را در عبور از خط قرمزها به رخ بکشد، آیا ضرورت دیگری دارد؟ آیا در چنین خانه و خانواده ای و اصولا با وجود چنین مادربزرگی که ما او را هرگز در حالات روحانی و با شکل و شمایل مذهبی هم نمیبینیم، فرایض دینی جایگاهی دارد؟ متاسفانه دست اندازهای فیلمنامه و حاشیههای آن، به حدیست که تماشاگر گاهی در میان این همه اطلاعات گوناگون و نامتناسب با یکدیگر در فیلم، گیج میشود و تکلیف خود را با اثر نمیداند که آیا این فیلمی کمدی است با معیارهای از پیش تعیین شده که در این صورت باید پرسید پس چرا تماشاگر به موقعیتهای خلق شده نمیخندد؟ یا اینکه فیلمی فانتزی تخیلی با رگههای از انتقادهای اجتماعی اعتقادی و قرار است ضمن ایجاد سرگرمی، تماشاگر را غیرمستقیم از برخی مسائل آگاه کند و به فکر وادارد؟ با وجود این، فیلمنامه خلاقیتهای بکر و خوشمزه ای هم دارد که موجب میشود نگاه یکسره منفی را از اثر بگیریم. مانند سکانس یوگای مادربزرگ و پروازش که دزدان کوتوله، هرچه میجویند او را روی زمین نمییابند، یا بردن عروس با کالسکه ای که چهار الاغ (به جای اسب) آن را میکشند و کتک کاری عروس با اراذل و اوباش در خیابان و گوشمالی آنها با حرکات رزمی و در لباس عروس! سوم. واقعا در مورد بازی بازیگران چنین فیلمی چه میتوان گفت، وقتی همه، همان کارهایی را انجام میدهند که پیشتر در فیلمهای دیگر و در جای مناسب خود انجام داده بودند؟ این تکرار خود، بی هیچ نوآوری در کیفیت بازی، قطعا فیلم را به لحاظ بازی سازی و توقع تماشاگران از ستارگان محبوبش، دچار ضعف میکند. نمونه بارزش در این فیلم، "ماهایا پطروسیان" که طی یک دهه اخیر ناخواسته بازیگر ثابت فیلمهای کمدی فانتزی شده و حالا دیگر به لطف تجارب بسیارش، در این ژانر ید طولایی پیدا کرده، گرچه اینجا اندک ملاحتی هم به مدد گریم و طراحی لباس فوق العاده اش به بازی خود افزوده، ولی به شدت یادآور همان نقشهایی است که پیش از این در فیلمهایی نظیر "تاکسی نارنجی"، "عروس خوشقدم"، "زن بدلی"، "انتخاب" و "کمکم کن" ایفا کرده بود. درباره علی صادقی هم که دیگر بهتر است سخنی به میان نیاوریم، چراکه او نیز با تکرار یک سبک بازی، که از همان مجموعههای تلویزیونیاش میآید، دیگر چنته اش خالی از هر برگ برنده ای برای خنداندن و به وجد آوردن تماشاگر است. بازی باقی بازیگران نیز دست کمی از روز و حال نمونههای نامبرده ندارد. با منظور کردن تمام این تفاسیر، "ازدواج در وقت اضافه"، فیلمی است ناشی از عدم شناخت صحیح در سلیقه مخاطب و نیازهای بصری، فرهنگی و فراغتی او. شاید اگر پیش از تولید هر فیلمی، بخصوص فیلمهای مفرح و کمدی، فضای موجود در جامعه را مورد مطالعه قرار دهیم و سلیقه روز مردم را، اعم از عامی و سینماروهای حرفه ای، بشناسیم و در روایت فیلمها و ساختارشان لحاظ کنیم، دیگر با سالنهای خالی از تماشاگر در برابر فیلمهایی که با هزینه و زحمت بسیار تولید میشوند مواجه نخواهیم بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]