واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مخاطبی كه با صحنههای حماسی و مبارزانه به وجد میآمد، از صحنههای عاشقانه بهشدت احساساتی میشد و از صحنههای كمدی احساس شادی و نشاط میكرد، چرا نباید... تصویر آینده جهان از نگاه فیلمسازان اگر سالهای ابتدایی و آغازین سینما را فاكتور بگیریم كه این پدیده بابت ضبط لحظه حال انسانها شگفتانگیز بود و انسان تازه آشنا شده با تكنولوژی دوربینهای فیلمبرداری سالها از مرور لحظههای ضبط شدهاش لذت میبرد، تقریبا از چند دهه بعد از شكلگیری سینما دیگر انسانها تنها از دیدن تصاویر ضبط شده و به تبع آن پنداشتهایی از گذشته و حال لذت نمیبردند و پدیدهای نیز بهوجود آمد كه سینما را به سمت تصویرسازی از آیندهای كه معلوم نیست به چه شكل و شمایلی است سوق میداد. این شاید در ابتدا صرفا یك فرآیند حرفهای سرگرمیسازی بود. همانطور كه اصول كلاسیك سینما بعد از چند دهه كاملا تثبیت شدند و قواعدی نظیر قاببندیهای كلاسیك و قواعد اوج و فرود دراماتیك فیلمنامه كه در ایران با نام قواعد سید فیلدی نیز معروف هستند نشان دادند كه در جذب مخاطب كاملا دارای پتانسیل هستند و امتحان خودشان را پس دادند این تصویرسازی از آینده نیز در همین راستا شكل گرفت. مخاطبی كه با صحنههای حماسی و مبارزانه به وجد میآمد، از صحنههای عاشقانه بهشدت احساساتی میشد و از صحنههای كمدی احساس شادی و نشاط میكرد، چرا نباید از دیدن آیندهای كه هیچكس نمیداند چگونه است لذت نبرد؟ و این سینما كه بهتر است نام ژانر یا گونه روی آن نگذاریم با این هدف بهوجود آمد. البته تا اینجا این تعریف و نگاه به این سینما بیشتر نزدیك به محدوده ژانر است چراكه با انبوه مخاطب سرو كار دارد، سازوكارهای هالیوودی در آن جریان دارد و در راستای جذب مخاطب شكل گرفتهاند. در این نوع آثار معمولا عناصر ثابتی وجود دارد كه تماشاگر تا به آنها برخورد میكند متوجه میشود كه داستان در آینده میگذرد. از عناصر بصری مرسوم در این فیلمها میتوان به ماشینهای پرنده و خیابانهای هوایی اشاره كرد كه تقریبا در 90 درصد این فیلمها حضورشان نمایانگر آینده بود و پنداشت مخاطب از آینده در را در همین اندازه محدود میكرد و این ماجرا كاملا شكلی كلیشهای به خود گرفته است. اما این نوع نگاه وارد حیطه دیگری از سینما نیز شد. بعد از مدتی بسیاری از فیلمسازانی كه چندان عنوان و لقب سرگرمیساز برازندهشان نیست و جایگاه هنری و فكری شان باعث ماندگاری آنها در تاریخ سینما بوده و هست به این نوع تصویرسازی از آینده علاقهمند شدند البته این علاقه آنان با علاقهای كه در بالا به آن اشاره شد كه صرفا برای جذب و سرگرم كردن مخاطب بود فرق دارد و اساسا با تعاریفی نظیر ژانر شباهت چندانی ندارند. استنلی كوبریك با فیلم «2001: یك ادیسه فضایی» حقیقتا خود را بهعنوان یك پیشرو در این نوع تصویرسازی معرفی كرد. نوع نگاه و دكوپاژ بینظیر، انتخاب موسیقی و فیلمنامه تكاندهندهای كه كوبریك از آنها در جهت ساخت یك اثر هنری به شدت هشدار دهنده استفاده كرد همه و همه حاكی از تعهد این كارگردان بزرگ در قبال انسان امروز و آینده دارد. كوبریك این فیلم را در سال 1968 و براساس كتابی از آرتور سی كلارك ساخت و تولید آن با تمامی سازوكارهای هالیوودی شكل گرفت. لوكیشنهای خیرهكننده و جلوههای ویژه نابی كه تماشاگر آن سالها تجربه چندانی از تماشایش نداشت. با این حال كوبریك هیچگاه از این موقعیت در جهت بهرهبرداریهای مالی و سرگرمیسازی استفاده نكرد و همان دغدغههای فكریاش را دنبال كرد. این در حالی بود كه در شرق اروپا و در روسیه كه تا حدودی درگیر جنگ سردی نفسگیر با آمریكا بود تاب تصویرسازی شگفت انگیز آمریكاییها را كه با آن به ذهن مخاطب این پنداشت را تحمیل میكردند كه آینده فضا از آن آنهاست را نداشتند سكان هدایت این تصویرسازی از آینده را به دست آندری تاركوفسكی بزرگ دادند. یكی از سردمداران سینمای هنری اروپا در دهههای طلایی آن. سولاریس اگرچه از نظر جلوههای تصویری نمیتوانست به پای فیلم كوبریك برسد اما به لحاظ هنری مخاطب همان تاركوفسكی همیشگی خودش را میدید. در حقیقت دو غول سینمای هنری از این موقعیت سیاسی بهره خود را بردند و آثاری ساختند كه هماكنون و در سال 2009 هیچگاه با نگاه سیاسی هیچ فردی دیده نمیشوند و آثاری ناب و پرمحتوی بهشمار میروند. كوبریك علاقهای زیادی به پرداختن و تصویرسازی از آینده داشت. این را میتوان پس از فیلم «ادیسه فضایی» و قبل از ساخت فیلم «هوش مصنوعی» بهوضوح دید. همكاری كوبریك و اسپیلبرگ به فیلمی تبدیل شد كه اگرچه كارگردانیاش را اسپیلبرگ برعهده داشت اما به هیچ وجه نمیتوان رد پایی از كوبریك را در آن پیدا نكرد. هوش مصنوعی از آن دست آثاری است كه اتفاقا میخواهد سرگرم كند و با ساز و كارهای ژانر نیز در تعامل است، خوب داستان تعریف میكند، خوب به تصویر میكشد و در نهایت خوب هم میفروشد اما تفاوتش با آثاری از قبیل «من یك ربات هستم» در این است كه آن وجه تعهدی هنوز در آن وجود دارد و با تمام مولفههای تماشاگرپسندش در نهایت هدف و طرز تفكر خاصی را دنبال میكند. تصویرسازی از آینده در جهت ایجاد پنداشتهایی خاص از جمله هشدار در قبال رفتارهای زیستمحیطی انسانها، ماشینیسم، تولید سلاحهای كشتار جمعی و... تنها به خود سینما محدود نمیشود. این نگاه وارد حیطههایی نظیر سینمای مستند و نیز سینمای انیمیشن نیز شده است. در سینمای انیمیشن و در سال 2008 استودیو پیكسار فیلمی را روانه سالنهای سینما میكند كه هم خاصیت جذب مخاطب و نشاندن آن تا انتهای فیلم را دارد و هم طبق معمول اكثر آثار ساخته شده در آمریكا اهدافی را خوب یا بد دنبال میكند. «وال- ای» انیمیشنی هشداردهنده است كه انسان وابسته به ماشین، تنبل و پرخطر برای محیطزیست را به چالش میكشاند و با تصاویری كه در نگاه اول حالتی طنز آمیز دارند و اینكه انیمیشن یا همان كارتون مختص كودكان است بهنظر میآیند اما در ادامه میبینیم كه نه تنها برای كودكان ساخته نشده بلكه برای بزرگ سالان نیز بحثهایی فراتر از جنبههای سرگرمی دارد. حتی در صحنههایی از فیلم تماشاگر تحتتاثیر صحنههای هشداردهنده فیلم قرار میگیرد. نابودی محیطزیست خود از پنداشت هایی است كه سینما با تصویرسازی از آینده در ذهن مخاطبش بهوجود میآورد. در سینمای مستند اگرچه فرآیند تصویرسازی از آینده شكل و شمایل منسجمی ندارد و به دلیل آن ذات و هسته اصلی سینمای مستند كه تكیه به واقع گرایی و استناد است نمیتواند رویا پردازانه به هر زمان و مكانی كه خواست برود، اما در زمینه هشدار بابت آیندهای كه دیر یا زود فرا میرسد همیشه از سایر حوزههای سینمایی از جمله سینمای داستانی نیز پیشگام تر بوده و هست. در همین راستا میتوان به فیلم مستند حقیقت ناخوشایند نیز اشاره كرد. البته در اینجا لازم است نكتهای را یادآوری كنم كه مسئله آخرالزمان نیز از زیر مجموعههای به شدت قابل تامل، اعتنا و تاثیرگذار این نوع تصویرسازی است. اما به دلیل اینكه خود مسئله آخرالزمان آنقدر در سینما مورد استفاده قرار گرفته و آثار ساخته شده با رویكرد آخرالزمانی آنقدر زیاد است كه خود باید در فرصتی جداگانه مورد استفاده قرار گیرد در این مطلب سعی شده از آن صرفنظر شود. مباحث پیرامون سینمای آخرالزمان به گونهای است كه هر منطقه از جهانساز خودشان را میزنند و باید به دیدگاه تكتكشان و اینكه چه اهداف سیاسی و مذهبی را دنبال میكنند، جداگانه پرداخته شود كه از حوصله این بحث خارج است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 460]