تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سلام را رواج ده تا خير و بركت خانه ‏ات زياد شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837090746




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا ازدواج مي‌كنيم؟


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چرا ازدواج مي‌كنيم؟


مرور- حبيبه جعفريان:
«راستي آخرين بار كي پدرت را ديدي؟» تنها كتابي است كه از بليك ماريسن به فارسي ترجمه شده اما همين يك اثر- با ترجمه فوق‌العاده فرزانه طاهري- براي نمايش قدرت روايت او كفايت مي‌كند. اين مطلب يادداشتي است از اين نويسنده.

ماريسن تا پيش از مرگ پدرش، در انگلستان شاعري شناخته‌شده بود اما وقتي تجربه اين فقدان را در 1993 روي كاغذ آورد، شهرتي چند برابر به عنوان نويسنده پيدا كرد. در متن زير كه سال 2002 براي گاردين نوشته شده، ماريسن به بهانه افزايش 6/1 درصدي تعداد ازدواج‌هاي انگلستان در سال 2000 نسبت به سال قبلش، به بررسي وضعيت ازدواج، گذشته و آينده آن در كشورش پرداخته‌است. گزارش داستان‌وار ماريسن، تكه‌هايي دارد كه مختص وضعيت فرهنگي- تاريخي انگلستان است و تكه‌هايي كه مرز نمي‌شناسند و ممكن است براي ما هم آشنا و ملموس باشند.

***

چرا ازدواج مي‌كنيم؟
«چرا عروسي كرديم؟» اين را از همسرم مي‌پرسم. با بدگماني مي‌گويد: «يعني چه؟» سوء‌ظن‌اش را درك مي‌كنم. انواع مشابهي از اين سؤال گاهي در لحظه‌هاي تنش و التهاب، بين زوج‌ها ردوبدل مي‌شود. ولي سؤال من خوش‌خيم است. تازه كتابي خوانده‌ام به اسم «ورشكستگي ازدواج» كه نويسنده‌اش با بررسي تعدادي از الگوها و روندها – مثل افزايش ميزان طلاق، فروپاشي هسته خانواده، رشد فمينيسم، كنترل مواليد و رواج بي‌قيدي جنسي – نتيجه گرفته كه كمپاني ازدواج با چنين بيلاني نفس‌هاي آخرش را مي‌كشد.

كتاب، چاپ سال 1929 است. با اين حال 50 سال بعد، من و همسرم سهام اين شركت بيمار رو به موت را خريديم. دقيقا يادم نيست چرا؛ حتي يادم نيست چه كسي پا پيش گذاشت.
مي‌گويم: «حكمتش چه بود؟ علتش، دليل اصلي‌اش؟».
- معامله كه نمي‌كرديم.
- نه ، ولي...

جواب‌هايي مي‌دهد: «چون 5 سال بود كه همديگر را مي‌شناختيم؛ چون درسم را تمام كرده بودم و به نظرم زمان خوبي براي اين كار مي‌آمد؛ چون مي‌خواستم تكليف اين موضوع روشن شود تا بتوانم به چيزهاي ديگر فكر كنم» (اضافه مي‌كند: «متأسفم كه زياد عاشقانه نيست») عشق هم كه البته بوده...» اما حلقه و لباس عروس ، مراسم ، سند ازدواج و... براي او هم توجيه‌شان سخت است. نه كه بابتش پشيمان باشيم اما همين‌طوري كنار هم نمي‌مانديم؟ حتما بايد عروسي مي‌گرفتيم؟

حتي آن موقع (يعني اواخر دهه 1970) كارمان كمي سرپيچي از مد به حساب مي‌آمد. كتاب‌هايي كه با آنها بزرگ شده بوديم، همه عليه ازدواج بودند. ماركس و انگلس مي‌گفتند كار بورژواهاست. بيت‌ها (1)مي‌گفتند اُمّلي است. بيركين(2) مي‌گفت بزدلانه است: «دنياي زوج‌ها؛ هر زوجي در لانه كوچك خودش، مواظب دلخوشي‌هاي كوچك خودش، ميان حريم كوچك خودش پخت و پز مي‌كند و اين نخواستني‌ترين چيز دنياست».

هشدارهاي ديگري هم بود؛ روانكاوهايي مثل لينگ و كوپر كه بر ويرانگري زندگي خانوادگي تاكيد مي‌كردند، فيلم‌هاي برگمان با تصويري كه از سرخوردگي و محنت زوج‌ها نشان مي‌دادند و البته زندگي مشترك پدر و مادرهايمان كه واقعا كسل‌كننده به نظر مي‌آمد. در روزگار قديم، عشق و ازدواج مثل اسب و دليجان با هم بودند؛ اما بعد ماشين اختراع شد و شكل‌هاي كم قيدوبندتري از رابطه رواج پيدا كرد.
- زانو زدم و خواستگاري كردم؟
- فكر نكنم.

و با اين حال عروسي كرديم. نه جشن مرغ و گوزني(3) در كار بود، نه ليموزيني، نه لباس صبحي. بيشتر ماه‌عسل 3 هفته‌اي‌مان هم در چادر گذشت. اما 60 نفر براي مراسم آمدند و ما- به خاطر جاها و غذاهاي رزروي هم كه شده- تا ته‌اش رفتيم. آن سال در انگلستان، 358هزار و566 زوج ديگر هم همين كار را كردند كه 50 هزارتا كمتر از آمار چند سال قبلش بود اما هنوز احساس ورشكستگي به آدم نمي‌داد.

150‌هزار تا از آن زوج‌ها تا الان طلاق گرفته‌اند. زياد هم عجيب نيست؛ رابطه قابليت‌هاي بي‌شماري براي ازكار افتادن دارد. وايومينگ دهه 1920 هم همين‌قدر طلاق داشته‌است اما عجيب اين است كه اكثر آدم‌هايي كه اين روزها طلاق مي‌گيرند، دوباره ازدواج مي‌كنند. در بريتانيا از هر 4 ازدواج، يكي ازدواج مجدد است و تعداد آنهايي كه بعد از متاركه دوباره تشكيل خانواده مي‌دهند در مقايسه با سال 1961، 4 برابر شده‌است.

حتي آمار نزولي ازدواج‌هاي اول هم (كه البته دارد دست از نزول مي‌كشد) كمي گمراه‌كننده و قابل تامل است؛ 20 يا 30 سال پيش خيلي از چنين ازدواج‌هايي به زور دگنك و از ترس آبروريزي انجام مي‌شد اما حالا در غياب چنين اجبارهايي مي‌شود تصور كرد كه ازدواج‌ها داوطلبانه‌تر اتفاق مي‌افتند و آمارشان اعتبار بيشتري دارد. حتي طبق نظرسنجي‌ها، ازدواج دوباره دارد مد مي‌شود؛ 41 درصد از شركت‌كنندگان در نظرخواهي اخير روزنامه گاردين «مطمئنا» چنين نظري داشته‌اند. ظاهرا ازدواج، بيشتر از آنكه انتظار مي‌رفت، دوام آورده است.

به عبارت ديگر اكثر زوج‌ها همچنان احساس مي‌كنند كه يك قرارداد رسمي مزين به مهر تاييد خدا و دولت چيزي به آنها مي‌دهد كه جاي ديگري پيدا نمي‌شود؛ ولي چرا؟
بخشي از اين ماجرا البته دلايل اجرايي- اقتصادي دارد. در انگلستان قوانين دارايي پرداخت، ماليات بر ارث و حقوق كودكان همه به سود زوج‌هاست. اما وقتي مردم درباره «امنيت» ازدواج حرف مي‌زنند منظورشان چيزي حسي و فيزيكي است، نه قانوني و اقتصادي. به قول دوستي «ازدواج كردم كه خيالم راحت شود» يا « كه رابطه‌ام را مهر و موم كنم». ازدواج آن‌طور كه جرمي تيلور در قرن 17 نوشته؛ «زيبايي‌اش كمتر و امنيتش بيشتر از زندگي مجردي است». با اين حساب، يك پيوند رسمي، نويدبخش دوام و امنيت در دنيايي ناپايدار و ناامن است.

در دنياي واقع، دليلي وجود ندارد كه همزيستي، دوام يا امنيت كمتري نسبت به ازدواج داشته‌باشد اما خيلي از زوج‌ها هنوز خيالشان فقط با يك اعلان عمومي راحت مي‌شود. دوستي مي‌گويد: «يك‌جور اعتبار دادن بود. مي‌خواستم دنيا بفهمد كه ما همين‌طوري با هم نمي‌پلكيم. فرصتي هم بود كه جشني بگيريم و دور هم باشيم». بقيه هم دلايل خودشان را دارند؛ «چون به سني رسيده‌بودم كه جلوتر از يك هفته بعد را مي‌ديدم»، «چون مي‌خواستم مطمئن شوم كسي هست كه با او غذا بخورم و حرف بزنم» «چون بهانه‌اي بود كه يك دست لباس نو بخرم».

اين حرف‌ها فرسنگ‌ها از جو دهه 70 فاصله دارد؛ زماني كه لااقل براي جماعت فمينيست، ازدواج مترادف با مرگ آزادي و استقلال بود؛ زماني كه گرامين گرير در كتابش نوشت: «اگر زنان مي‌خواهند تغيير چشمگيري در وضعشان بدهند به وضوح بايد از ازدواج امتناع كنند». اين وضوح را البته پرنسس دايانا با ازدواجش در 1981 از بين برد. مردم اغلب از مرگ او به عنوان آب سردي بر اندام حيات عاطفي كشور ياد مي‌كنند اما ازدواجش، با افتتاح عصر جذبه عاشقانه، تاثير بيشتري روي انگلستان گذاشت.

تجرد زماني به عنوان يك گزينه معتبر و محترم در جامعه انگلستان پذيرفته‌شده بود اما موج رمانتيك‌سازي زوجيت، حالا آن را به نوعي شكست تبديل كرده‌ است. نگراني‌هاي قديمي درباره اينكه ازدواج قاتل استقلال است، حالا به نظر عتيقه مي‌آيند؛ داروين نگران بود كه «آدم نمي‌تواند هرجا دلش خواست برود يا با مردان باهوش در باشگاه‌ها به بحث بنشيند». كافكا از نزديك شدن به ديگران مي‌ترسيد، هرچند جرأت مواجهه يك‌تنه با زندگي را هم نداشت. فيليپ لاركين به اين نتيجه رسيد كه ازدواج چشمه شعرش را خشك مي‌كند؛ اينها عتيقه‌اند اما ارزش شنيدن و فكركردن را دارند. تنهايي مهم است؛ حتي متاهل‌ها هم بايد يادش بگيرند؛ همه ما تنها مي‌ميريم.

آيا در سال 2010 آدم‌هاي كمتري ازدواج مي‌كنند؟ آمارها اين‌طور مي‌گويد و بيشتر ما هم ظاهرا همين فكر را مي‌كنيم اما وقتي به بچه‌هاي نوجوان‌ام نگاه مي‌كنم- زير بمباران كتاب‌ها و مجله‌ها و فيلم‌ها و سايت‌هايي كه ازدواج را مثل بابانوئل بزرگسالي جلوه مي‌دهند با كيسه‌اي پر از گرماي خانواده و هديه‌هاي گران‌قيمت- ديگر زياد مطمئن نيستم. مي‌دانند كه افسانه است اما افسانه به هرحال قدرت خطرناكي دارد؛ قدرت القاي اين تصور كه ازدواج- صرف انجام‌اش دادن و تسليم‌اش ‌شدن- مي‌تواند ما را به موجودات بهتر، خوشحال‌تر، كامل‌تر، موفق‌تر و متفاوتي تبديل كند. شايد مي‌تواند اما « تسليم شدن»، ظاهر سالمي ندارد؛ تعقيب اميال شخصي هم همين‌طور.

مي‌پرسم: «يك جسم و 2 نفر(4): علتش همين بود؟». اما همسرم دارد كتاب مي‌خواند و صدايم را نمي‌شنود.

پي‌نوشت‌ها:
1 - نسل نويسندگان ياغي و جوان دهه‌هاي 50 و 60
2 - شخصيت رمان« زنان عاشق»، اثر دي‌اچ لارنس
3 - بخشي از آيين‌هاي سنتي ازدواج
در انگلستان، شبيه حنابندان
4 - عنوان كتاب معروفي از رابين اسكينر با موضوع روانكاوي خانواده و ازدواج كه
در 1976 در انگلستان منتشر و با استقبال زيادي روبه‌رو شد.

تاريخ درج: 25 ارديبهشت 1387 ساعت 17:23 تاريخ تاييد: 30 ارديبهشت 1387 ساعت 13:32 تاريخ به روز رساني: 30 ارديبهشت 1387 ساعت 13:32
 دوشنبه 30 ارديبهشت 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن