واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نقش شهاب را بازی میكنم كه دكتر جراح است و بهدلیل این كه در این تهران شلوغ آرام و قرار ندارد، دائم در سفر است، یك جایی هم... میراثی ماندگار در عمارت پدریسنت پسندیده وقف، فقیر و غنی نمیشناسد بنابراین تعجبی ندارد اگر بگویم در یكی از روزهای بهاری عازم خیابان فرشته میشوم تا از نزدیك ماجرایی انسانی، یا به قول «ابنخلدون؛ عنایت خداوند» به انسانهایی را شاهد باشم كه میخواهند به وصیت پدر بزرگوارشان عمل پسندیده وقف را انجام دهند و میراثی مانا از خود به یادگار بگذارند.سابقه وقف در كشور ما، به پیش از ظهور اسلام برمیگردد. اما در اسلام بر آن تاكید فراوان شده و چارچوب مشخصی برایش تعریف شده است. یعنی در ایران باستان، سنت پسندیده «گاهنبار» بوده كه آن را برخی محققان معادل سنت نیك وقف در اسلام گرفتهاند و جالب این كه براساس ادعای تاریخنگاران، نخستین بنیانگذار گاهنبار در ایران باستان، جمشید بوده است. او بخش عظیمی از اموال و املاك خود را گاهنبار كرد تا پس از وی برای همیشه به مصرف امور همگانی و خیریه برسد. ابنخلدون درباره وقف گفته است: نمیدانم خداوند چه عنایتی به مشرق زمین مبذول فرموده؛ ولی گمان میكنم رواج بازار دانش و پیوستگی سند تعلیم در دانشها و دیگر صنایع ضروری و كمالی در آن سرزمین (سرزمینهای اسلامی) به سبب فراوانی عمران و ترقی تمدن و كمك كردن به طالبان دانش از راه وظایف و مقرریهایی است كه از اوقاف برای آنها تامین میشود و در نتیجه توسعه یافتن اوقاف و موقوفات موجبات رفاه طالبان علم را فراهم میكند.سنت حسنه وقف مصداق بارزی از آیات شریفه 46 سوره كهف و 76 سوره مریم است كه میفرماید: «نیكیهاى ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش بهتر و خوشفرجامتر است» و بهعنوان یك رهنمود انسانساز در فرهنگ مترقی در مجموعه احكام و تعالیم اسلامی به شمار میرود كه همین سنت وقف آثار اخلاقی، فرهنگی، علمی و اقتصادی بیشماری را در توسعه اجتماعی داشته و امروز نیز همین عنصر وقف میتواند به عنوان یكی از عناصر فعال و زمینهساز برای مشاركت آحاد جامعه در توسعه علمی ایران و سایر كشورهای اسلامی مورد توجه قرار گیرد.سوژه وقف براساس رسالتی كه برای شبكه قرآن و معارف سیما در سیاست كلان سازمان صدا و سیما در نظر گرفته شده مورد توجه مدیران و برنامهسازان آن قرار گرفته است. قبل از حركت با پرنیا كاظمیپور، دستیار اول كارگردان تماس گرفتم و روی آشنایی چندسالهام با وی از او خواستم ارتباط با گروه را برایم فراهم سازد و در نهایت با هماهنگی تهیهكننده مجید عباسی، پا به لوكیشن مجموعه «عمارت پدری» گذاشتم.این عمارت براساس قصه مجموعه عمارت پدری به چند بخش تقسیم شده و تبدیل به مكانی خیریه برای كمك به مردم بیبضاعت شده است. وارد دفتر كار ندا، دختر خاندان مروتی میشوم. كار شروع شده بود، بنابراین به محض ورود سعی كردم صحنه را به هم نزنم و سكوت كردم، آخه خدا را خوش نمیآمد اكبر منصورفلاح، كارگردان این مجموعه را مجبور به كات دادن كنم. به هر طرف از لوكیشن نگاه میكردم چهرههای آشنا میدیدم و هر چه پیش میرفتم احساس غریبی كمتر میشد و این اجازه را به من میداد كه آرام آرام تجهیزات خبرنگاریام را كه چیزی جز قلم و كاغذ و یك دستگاه ضبط نبود، آماده كنم تا برای بیشتر روشن شدن ماجرای این مجموعه پس از كات سراغ كارگردان بروم. البته هرچه نگاه كردم اكبر منصورفلاح را میدیدم؛ اما نمیدانم چرا یك جایی در معادله گروه ذهنم را مغشوش كرده بود، آخه تا آنجا كه من اطلاع دارم او در این حرفه سراغ هر كاری رفته بود، الا صدابرداری و از عجایب چندگانه بود كه او را پشت میكسر صدا میدیدم. به محض نزدیك شدن و پس از سلام و احوالپرسی منصورفلاح متوجه كنجكاوی من شد و قبل از این كه سوالم را مطرح كنم، خودش با لبخند گفت: تعجب نكنید، امروز صدابردارمان علیرضا نیازی به دلیل دیسك كمر پیش پای شما راهی بیمارستان شد و مجبور شدم خودم مسوولیت صدابرداری را به عهده بگیرم تا كار نخوابد.او درباره مجموعه «عمارت پدری» با اشاره به این كه این مجموعه قرار نیست پند و اندرزی بدهد، میگوید، با وجود این حرف آدمهای آن این است كه میتوان از زوایای مختلف و حتی غیرمتعارف نیز به مقوله خیریه پرداخت. در قصه «عمارت پدری» حاجمحمود مروتی، مرد خوشنام و خیری است كه بتازگی از دنیا رفته و آغاز قصه 40 روز پس از درگذشت حاجمحمود است؛ زمانی كه اعضای خانواده مروتی بنابر وصیت حاجمحمود در عمارت پدری گردهم آمدهاند تا به وصیت او عمل كنند. حاجمحمود در وصیت خود از فرزندانش خواسته است تا بنای یك عمارت قدیمی را كه از نیاكانش به ارث رسیده برای تاسیس یك موسسه خیریه وقف نمایند. اما در این میان نادر، فرزند كوچك خانواده كه بخوبی از ارزش مادی این ملك مطلع است، با این كار مخالفت میكند و... وی معتقد است با هر كاری كه انجام میدهد تجربهای جدید به تجربیاتش اضافه میشود و فرقی ندارد آن كار در چه شبكهای قرار است تولید شود، بلكه چیزی كه میخواهد برای مردم بگوید برایش مهم است. منصورفلاح باتوجه به موضوع و ساختار قصه عمارت پدری از احساس خود اینگونه میگوید: با نگاهی كه نسبت به این قصه دارم و كلنجارهایی كه نسبت به زیربنا و روبنای آن هنگام بازنویسی فیلمنامه با خودم دارم، فكر میكنم انشاءالله آنطور كه انتظار میرود كار خوب از آب دربیاید و امیدوارم ثواب آن به ما برسد.این كارگردان میگوید اگر در یك سبك خاص فعالیت كنم، فكر میكنم یكنواخت خواهم شد و دیگر چیزی برای دگرگونیام وجود ندارد، بنابراین كمتر تأثیرگذار خواهم بود. شرایط برای سكانس 5 از قسمت 23 مجموعه آماده است و هوشنگ غفوری مدیرتصویربرداری این پروژه همراه دستیارانش برای ضبط این بخش از قصه اعلام آمادگی میكنند.ندا (سارا اللهیاری) پشت میزش در اتاق نشسته و به نادر (محمدرضا رهبری) كه با عصبانیت قدم میزند، نگاه میكند و با هم جروبحث میكنند. دوربین ثابت ندا را در قاب خود دارد و نادر با عصبانیت از جلوی لنزدوربین عبور میكند.نادر همینطور در حال راه رفتن میگوید، تا حالا تو زندگیم اینجوری كنف نشده بودم و ندا خواهرش نیز در جوابش میگوید: تا حالا تو زندگیت از این كارها هم نكرده بودی. نادر: راست میگی..... حرف حق جواب نداره..... یكی نیست بگه آخه ....ندا: نه دیگه داداش... اتفاقا اشتباه نكن.. كارت درست بوده.نادر: چی چی درست بوده... من نه دختره رو میشناختم، نه پسره رو. به من چه كی بودن و چه غلطی میكردن، ساكت میشود و بهفكر فرو میرود و لحظهای بعد، بیچاره دختره خیلی وحشتزده و غصهدار بهنظر میاومد.ندا نیز در پایان این جر و بحث نادر را حقشناسانه نگاه میكند و لبخندی میزند. این سكانس بعد از 4 برداشت، مورد توجه كارگردان قرار میگیرد و در این هنگام كه مجید عباسی وارد لوكیشن میشود، فرصتی مناسب پیدا میكنم تا با او نیز گپی كوتاه درباره «عمارت پدری»اش بزنم.وی با اشاره به این كه «عمارت پدری » در 40 قسمت 30 دقیقهای برای شبكه قرآن و معارف سیما در حال تولید است، گفت: تصویربرداری این مجموعه از 24 اردیبهشت شروع شده و طبق برنامهریزی آیه نایبزاده، برنامهریز این مجموعه، تولیدمان تا اواخر تیرماه به پایان میرسد.عباسی درباره تدوین كار توضیح داد اكبر منصورفلاح همراه دستیار تدوینش بهنام حسناتی در فرصتهایی كه ایجاد میشود به تدوین كار میپردازند كه تاكنون چند قسمتی از مجموعه را به فاینكات نیز رساندهاند. معمولا وقتی تهیهكننده وارد لوكیشن میشود شاید خیلیها با او كار داشته باشند بنابراین به همین چند جمله اطلاعاتی كه از او میگیرم بسنده كرده و مزاحمش نمیشوم و مجدد به گروه كارگردانی میپیوندم تا سكانس دیگری را در كنارشان نظاره گر باشم. سكانس 4 از قسمت 18 مجموعه عمارت پدری قرار است ضبط شود و در این بخش و در پلان 3 مطب دكتر شهاب مروتی و پسر ارشد خاندان مروتی نشان داده میشود.تراولینگ در اتاق انتظار روبهروی اتاق دكتر چیده شده است. دكتر روپوش خود را در میآورد و روی چوب لباسی میگذارد و كتش را برداشته و در حالی كه از اتاق خارج میشود، میپوشد. در این حین دوربین آرام تراولینگ كرده و به عقب میرود تا نرگس، همسر شهاب وارد كادر میشود و به او خسته نباشید میگوید و شهاب نیز در جواب میگوید: دیگه داشتم میرفتم خونه، میخواستم توی راه بهت زنگ بزنم. نرگس به فكر فرو میرود و صدای پسربچهای در فكرش است كه بدون توجه به شهاب به سمتی میرود و روی صندلی مینشیند. در همین شرایط دوربین همچنان روی تراولینگ عقب میرود تا هر دوی آنها را در كادر خود بگیرد.شهاب نگران به سراغش میرود: طوری شده نرگس، چی شده.نرگس: چی میشد یه شاخه گل ازش میخریدم 500 تومن كه بیشتر نبود، نمیدونی چه التماسی میكرد كه ازش گل بخرم.شهاب: برای همین ماتم گرفتی؟ بلند شو بریم كه امروز خیلی خسته شدم....نرگس: تو فكر میكنی باید بهش پول میدادم؟شهاب: راستش نمیدونم از بچههای خیابونی باید چیزی خرید یا نه. هر وقت یكی شونو میبینم میگم اگه كمكشون كنم میشه گدا پروری، اگه كمكشون نكنم دلم براشون میسوزه.نرگس: بعدش چیكار میكنی.و در جواب او شهاب میگوید بعضی وقتها كمك میكنم و بعضی وقتها هم نه. حالا پاشو بریم، خودتو اذیت نكن. تصویربرداری این سكانس كه از پلان 3 شروع شد در برداشت چهارم مورد رضایت كارگردان بود و گروه با گرفتن پلانهای دیگر سعی داشت سكانس 4 را به سرانجام برساند.اردلان شجاعكاوه درباره نقش خود میگوید: نقش شهاب را بازی میكنم كه دكتر جراح است و بهدلیل این كه در این تهران شلوغ آرام و قرار ندارد، دائم در سفر است، یك جایی هم دیالوگ دارد كه میگوید خیابانهای شلوغ این شهر پر از دكتراست پس جاهایی میروم كه به من نیاز دارند. برای همین بیشتر كارهای پزشكیاش را خارج از مركز انجام میدهد. او بعد از وصیت پدر به خانه یا همان عمارت پدری باز میگردد و سعی میكند به مردم كمك كند.او درباره كار با منصور فلاح میگوید ما 23 ساله كه با هم دوست وهمكار هستیم اما فرصت 3 كار مشترك بیشتر برایمان فراهم نشده است و در واقع عمارت پدری شرایطی فراهم كرد كه ما باز در كنار هم كار كنیم. عوامل سریال تلویزیونی عمارت پدریتهیه كننده: مجید عباسی، كارگردانی بازنویسی فیلمنامه: اكبر منصور فلاح، نویسنده: سید علیرضا حسینی، محقق: حكیمه عبادیان و تیرداد سخایی، مدیرتصویربرداری: هوشنگ غفوری، صدابردار: علی نیازی، مدیرتولید: امیر مقدس، دستیار كارگردان: پرنیا كاظمیپور، برنامهریز: آیه نایبزاده، دستیاردوم كارگردان: رضا زارع، منشی صحنه: مریم طریقینژاد، طراح گریم: بابك شجاعی، طراح صحنه ولباس: حسین منصورفلاح، مدیر تداركات: امین سیفی، دستیار تداركات: آرش كمالی و عكاس: لیلا خوشكنار. بازیگران: اردلان شجاعكاوه، پرستو گلستانی، آرش تاج، محمد الهی، محمدرضا رهبری، سارا الهیاری، مهتاج نجومی، امیررضا وزیری، مهدی امینیخواه، مهدی فقیه، بهروز بقایی، مریم اكبری، اسماعیل سلطانیان، حشمت آرمیده، خسرو خانمحمدی، فرداد صفاخو، مجید قناد، معصومه كریمی، سولماز آقمقانی و ناصر فروغ، طرح: موسسه فیلمسازی تكنما تصویر و محصول: گروه فیلم و سریال شبكه قرآن و معارف سیما.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]