واضح آرشیو وب فارسی:فارس: /یادداشت/ عبدالله علی الصبری
«توفان تجزیه» پادشاهی سعودی
اگر بپذیریم که یکی از طراحیهای آمریکا برای تامین امنیت «اسرائیل» تضعیف ارتشهای عربی است، بنابراین هم اکنون نوبت به ارتش عربستان سعودی رسیده تا تضعیف شود و این موضوعی است که در محاسبات حکام آل سعود قرار نگرفته است.

تجاوز عربستان سعودی به یمن توجه بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان را جلب کرده، در حالیکه بسیاری از آنها بر این باورند، این بزرگترین خطایی است که عربستان سعودی میتوانست مرتکب آن شود. به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس، پایگاه خبری «المساء پرس» در تحلیلی به قلم «عبد الله صبری» نویسنده و تحلیلگر سیاسی یمنی و رئیس شورای انقلابی یمن به بررسی این اقدام سعودی پرداخته و تلاش میکند، ابعاد مختلف این گام اشتباه عربستان سعودی را ارزیابی کند. تصمیمات استراتژیک و مهم کشورها نباید گذرا و بیتامل تعبیر شود، چون شکست و تبعات ناشی از آنها حد و مرز معین و مشخصی را در بر نخواهد گرفت و بازتابهای منفی را بر گیرنده آن تصمیمات خواهد گذاشت. با این حال به نظر میرسد که رژیم سعودی بدون تامل و بررسی کافی و لازم در بازتابها و تبعات چنین تصمیم گیریهایی و با نادیده گرفتن این اصل، در قالب عملیات «توفان قاطع» یمن را مورد حمله قرار داد، آن هم در منطقهای که مملو از جنگهایی است که سعودیها در آنها نقش مستقیمی را ایفا کردهاند. آشکار است که عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و جهان عرب همچنان بر گزارشها و تحلیلهای شبکههای معروف ماهوارهای تکیه میکنند که در اصل ساخته و پرداخته خود این کشورها هستند، بیآنکه توجه داشته باشند، این شبکهها گزارشها و تحلیلهایی را منتشر میکنند که خوشایند موسسان یا تامین کنندگان مالی آنها باشد و با وجود امکانات بسیاری که در اختیار دارند، نمیتوانند همچون مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی که سیاستمداران و دولتمردان از آنها کمک میگیرند، قضایا را ارزیابی یا سناریوهای پیش رو را ارائه دهند. عربستان سعودی خیلی زود در مییابد که در دام بزرگی در نتیجه گمراه سازی دو شبکه «العربیه» و «الجزیره» افتاده است و زمانی به این امر پی خواهد برد که بسیار دیر شده و کار از کار گذشته است. متاسفانه عربستان سعودی به تغییر و تحولات حقیقی که طی ماههای گذشته در یمن رخ داد، توجه نکرد. ریاض پس از اینکه تمام برگههای برنده خود را که طی 50 سال گذشته در یمن روی آنها شرط بندی کرده بود، از دست داد، میبایست مطالعهای درست و جدید و به دور از گمراه سازی رسانهای و تبلیغاتی به عرصه یمن داشته باشد و زمینه تفاهم و نزدیکی به نیروهای سیاسی درحال شکل گیری وقدرت یابی در این کشور را فراهم کند، نه اینکه به دشمنی و خصومت ورزی با آنها بپردازد. براساس این ظن و گمان که صنعا به تهران ملحق و هم پیمان شده است، این ذهنیت در رهبران سعودی شکل گرفت که یمن کشوری متزلزل در عرصههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی است و میتوان با جنگی غافلگیرانه و سریع این کشور را ادب کرد و آن را بار دیگر به اطاعت عربستان سعودی همچون دهههای گذشته درآورد. این درحالی است که عربستان سعودی میبایست پیش از اتخاذ تصمیم جنگ و تجاوز به یمن نگاه مجددی به دلایل پیروزیهای نظامی سریعی که ارتش این کشور و کمیتههای مردمی یمن در جبهههای مختلف رویارویی به دست آوردند، داشته باشد، چون پیروزیهایی که این نیروها در داخل یمن محقق کردند، توان کسب آنها در رویاروییهای نظامی در مرزهای مشترک عربستان و یمن را نیز دارند. دلیل این مدعا گروه تروریستی تکفیری مورد حمایت عربستان سعودی «داعش» است که در مدت زمانی اندک توانست بر دو سوم اراضی عراق تسلط یابد و سودای تصرف بغداد را در سر داشت و اینکه با وجود تشکیل ائتلافی متشکل از 40 کشور برای مقابله با این گروه تکفیری، نتایج به دست آمده از مبارزه با آن ناچیز و غیر قابل بیان است. این بدین معناست که نتیجه عملیات «توفان قاطع» نیز در یمن در صورتیکه ورود زمینی را درپی نداشته باشد، چندان قابل ذکر و قابل تامل نخواهد بود. اما ورود به جنگ زمینی موضوع دیگری است که این روزها خبرهای آن از گوشه و کنار به گوش میرسد و به نظر میآید، یکی دیگر از تصمیماتی است که در اتخاذ آن دقت و تامل لازم صورت نمیگیرد. عربستان سعودی گمان میکند که نیروهایش میتوانند، معادله گذشته حاکم بر یمن را با کمک نیروی هوایی و پوشش آتش آن به این کشور باز گردانند، اما ارتش و کمیتههای مردمی یمن همچنان به پیشروی خود در جبهههای عملیاتی مختلف ادامه میدهند و آماده هرگونه رویارویی زمینی در مرزهای عربستان سعودی هستند و در این راه از تجارب به دست آمده در جنگ ششم در سال 2009 میلادی بهره میگیرند که در آن عربستان سعودی متحمل شکست بزرگی شد. عربستان سعودی همچنین تاثیرات و بازتابهای عملیات توفان قاطع را بر امنیت و استقرار و ثباتش نادیده گرفته و تا حدود زیادی به طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا در منطقه توجه نکرده، طرحی که واشنگتن از سال 2003 میلادی و پس از اشغال عراق درصدد پیاده کردن آن در منطقه است و تلاش دارد، امنیت رژیم صهیونیستی را تا جای ممکن در منطقه از گذر تقسیم و تجزیه کشورهای عربی از جمله مصر و عربستان سعودی تامین کند. تصمیم عربستان سعودی درتجاوز به یمن براین امر دلالت میکند که این کشور آنچه پیرامونش درحال رخ دادن است، را تنها از یک بعد نگاه میکند و آن «خطر ایران» است و کاملا از طرح صهیونیستی – آمریکایی در منطقه غافل مانده و فراموش کرده که رژیم صهیونیستی خود از جمله طرفهایی بوده که با وجود اعتماد سازی از سوی آمریکا، به تسلیح عربستان سعودی اعتراض داشته است، چون از این واهمه داشت که مبادا در صورت تغییر سیاستهای عربستان سعودی در آینده، ارتش این کشور خطری علیه امنیت این رژیم ایجاد کند. در عمل تشکیل ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی به این سرعت، این سوال بزرگ را میان ملل عربی به وجود آورد که چرا چنین نیرویی در برابر رژیم صهیونیستی آن هم در زمانی که غزه درخواست طلب و کمک میکرد، تشکیل نشد؟ اگر به این امر باور داشته باشیم که یکی از راههای تامین امنیت «اسرائیل» فروپاشی و تضعیف ارتشهای قدرتمند عربی است، همانند آنچه در عراق و سوریه رخ داد و برای مصر درحال رخ دادن است، بنابراین هم اکنون نوبت به ارتش عربستان سعودی رسیده تا تضعیف و فروپاشیده شود و این موضوعی است که در محاسبات حکام آل سعود قرار نگرفته است. خلاصه کلام اینکه به زودی عربستان سعودی درخواهد یافت که با تجاوز خود به یمن دربهای خود را به روی سناریوی تجزیه و تقسیم گشوده است و در این بین در این تردید وجود ندارد که یمن پیروز از میدان بیرون خواهد آمد. انتهای پیام/
94/01/17 - 09:08
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]