واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
مدافع ملی پوش؛
طنز/ از جلو نظام آقای پولادی
به به آقای پولادی عزیز، پارسال توی تیم ملی امسال پادگان، پارسال از جلو پرس امسال از جلو نظام بالاخره گرفتنت؟
به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، ظهرهای پادگان هر روزش غروب جمعه ست. بیشتر بچه ها سعی می کنند استراحت کنند و بخوابند ولی من عادت دارم در حیاط قدم می زنم. گاهی هم آب می خورم دستشویی می روم. حالا که فکرش را می کنم میبینم خیلی کارها برای انجام دادن دارم دستشویی ها را تی نکشیده ام جوراب هایم را نشسته ام همینطور غرق در عوالم خودم بودم که یک چهره آشنا دیدم. جلوتر رفتم و احوالپرسی کردم.
+ به به آقای پولادی عزیز، پارسال توی تیم ملی امسال پادگان، پارسال از جلو پرس امسال از جلو نظام بالاخره گرفتنت؟
- نه من سرباز میهن بودم خودم برگشتم
+ برو مسخره بازی در نیار تو که دوساله بسته بودی گفتی تموم بشه میام
- آره دیگه گفتم برگردم دلم هوای وطنمو کرده بود چقدر عوض شده اینجا راستی آزادی رو ندیدم جاشو عوض کردن؟
با لبخندی شیطنت آمیز گفتم: آزادی هم میبینی ناهارم میدن شامم میدن. با اینتر پل گرفتنت؟
- نه بابا اینترپل چیه؟ به من گفتن یا بیا یا جرات داری بیا منم دیدم سرباز میهنم گفتم بیام دیگه. الشحانیه هم بازیکن داشت خداروشکر کم و کسری نداشتن که نگرانشون باشم.
+ دو ساله بود؟
دوسال خودش بود 4 سال بعدش با اسپانسرمون قرارداد داشتم سه سال هم به یکی قول داده بودم خلاصه همه رو فسخ کردم برگشتم
چشمک زدم و گفتم: اونورا چه خبر؟
گفت خبر از چی؟
گفتم: قطر دیگه شنیدم به جووناشون خیلی اهمیت میدن (سپس با عصبانیت ادامه دادم) فضای فوتبال اینجا که خفه ات نکرده؟ نکنه تو هم ازوناشی که شب بازی مصاحبه می کنن می ذارن توی کار سرمربی...
گفت: نه بابا کی گفته؟ شما جوون میفرستین استرالیا و سایر نقاط جهان اینا جوون وارد می کنن می سازنشون ازشون استفاده می کنن
گفتم: پسر دیگه؟
گفت: پسر و دختر فرقی نداره مهم اینه که بنیه شو داشته باشه
گفتم: ولش کن حالا برنامه ات چیه؟
آهسته در گوشم گفت: نقشه پادگانو روی بدنم تتو کردم می خوام فرار کنم.
گفتم: فکر کردی اینجا هم مثل اون سریاله ست؟ اینجا هرروز نقشه اش عوض میشه گوگل مپ هر 10 دقیقه یه بار خبر فوری میره براش
گفت: من میمیرم اینجا
گفتم: نه بابا اولش سخته حالا بیا باهم بریم دستشویی رو بشوریم انقدر کیف داره مخصوصا اون لحظه هایی که قطره های آب می پاشه روی صورتت؛ به به عاشق اون لحظه هام
گفت: مریضی مگه؟ این چه لذتیه می بری از زندگیت؟ تا حالا جت اسکی کردی؟ برج ساعتو دیدی؟ دژ الکوت رفتی؟
گفتم: نه ما معمولا عقرب می گرفتیم اتش می زدیم البته یه مدت هم گربه دنبال می کردیم خیلی کیف داشت
(دستش را گرفتم و کشان کشان بردم سمت دستشویی همینطور که فریاد می زد نمیام نمیام) گفتم: چرا نمی خری؟
گفت: چیو؟
گفتم: خدمتتو دیگه فکر کنم الان دیگه می فروشن
* مجله ایده آل – ویژه نامه نوروزی
۱۲/۰۱/۱۳۹۴ - ۱۴:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]