واضح آرشیو وب فارسی:ورزش سه: رجبزاده: 77 گل در ذوبآهن به ثمر رساندم
مهدی رجبزاده کاپیتان ذوب آهن از صدمین گل لیگش و سورپرایزی که باشگاه ذوبآهن برای او در نظر گرفته بود، می گوید.
رجبزاده در گفتوگو با خبرنگار "ورزش سه" گفت: من از روزی که نود و نهمین گلم را زده بودم آمارم را داشتم خدا کمک کرد تا پیش از سال 93 در آخرین بازی لیگ صدمین گلم را به ثمر رساندم که این اتفاق خوبی بود.
77 گل را با پیراهن ذوبآهن به ثمر رساندم
صدمین گلم در حالی به ثمر رسید که ما هنوز در سال 93 بودیم. من 77 گل را با پیراهن ذوبآهن به ثمر رساندم. این افتخار بزرگی است می خواهم از همین جا از مدیریت باشگاه آقای آذری، همه مربیانی که با آنها کار کردم. کسانی که با من همبازی بودند چه در ذوبآهن، چه در مس و فجر تشکر کنم. مخصوصا کادر فعلی آقای گلمحمدی و سرپرست حال حاضر تیم.
جشن صدمین گل سورپرایزم کرد
مراسمی که باشگاه ذوبآهن برایم گرفت من را غافلگیر کرد. بعد از بازی که من صدمین گلم را به ثمر رسانده بودم، دیدم دارند کیک میآورند. از بچه ها پرسیدم که کیک برای کیست؟ آنها هم پاسخ دادن تولد ساعد محبی یکی از بازیکنان جوان تیم است. من هم به سمت او رفتم تا تبریک بگویم به من گفت آقای رجبزاده امروز که تولد من نیست و دیدیم آقای گلمحمدی و مسوول تیم می خندند، نگو بخاطر اینکه من را سرکار گذاشتند میخندند. بعد که روی کیک را دیدم و آرم باشگاه تازه متوجه شدم که این کیک مال من است، خیلی سورپرایز شدم. مسوولین باشگاه خیلی به من لطف داشتند، امیدوارم تا روزی که توان داشته باشم بتوانم برای ذوبآهن مثمرثمر واقع شوم. من در این تیم خاطرات تلخ و شیرین زیادی دارم و از همه کسانی که برایم زحمت کشیدند، متشکرم.
بهترین گلم به سپاهان بود
من گل های خوب زیادی داشتم اما دو، سه گل همیشه در ذهن هایم است. یکی از آنها سال 82 بود که اولین سالی بود که من با پیراهن ذوبآهن بازی می کردم، در دور رفت در فولادشهر ما 3 ـ 1 سپاهان را بردیم. گل دوم را من از پشت 18 محوطه ذوبآهن بردم تا 18 محوطه سپاهان یعنی پا به توپ 60، 70 متر رفتم. بعد هم یک تنه فنی به دفاع آن موقع سپاهان یعنی بیات زدم و او را فریب دادم و با یک بغل پا به ارشاد یوسفی گل زدم. آن زمان دو، سه سال از شروع برنامه 90 می گذشت که گل من گل فصل شد.
گل استقلال به یادماندنی شد
آن زمان هم که در فجر بازی می کردم در یک بازی در استقلال در حافظیه بازی می کردیم که ما یک ـ یک عقب بودیم. من پا به توپ حرکت کردیم، 25 متری دروازه استقلال با یک و دو با فورواردمان به مهدی رحمتی گل زدم و ما آن بازی را 2 ـ 1 بردیم. در آن بازی استقلال خیلی به ما فشار می آورد و مقابل تماشاگران خودمان در حافظیه بازی می کردیم. تیم هم پایین جدول بود، گل بعدی که در ذهنم مانده گل به فولاد اهواز بود.
5 گل ملی دارم
در رده ملی هم من 5 گل به ثمر رساندم؛ 2 گل در بازی های غرب آسیا زدم به اردن و فلسطین. در بازی های ال جی یک گل به عراق زدم که یک شوت از 30 متری و با سر زدم و یک گل هم به بلاروس زدم که ما یک ـ صفر تا دقیقه 86 عقب بودیم. ایمان مبعلی یک توپ سانتر کرد که همه بازیکنان تیر یک بودند، من از نقطه پنالتی زیرطاق دروازه کوبیدم.
سه اصلی که فورواردها باید بدانند
به غیر از موقعیت هایی که بقیه می سازند و شرایطی که در 18 قدم برای فورواردها به وجود می آید، سه اصل برای یک مهاجم خیلی مهم است. یکی تلاش زیاد که بتواند از توپ مرده گل بزند یا موقعیت بسازد، دومی ضربه به توپ یعنی تکنیک آن را داشته باشد و بداند مثلا در هجده قدم چطور ضربه بزند و بیرون از محوطه چطور کار کند. سوم اینکه باید چارچوب شناس باشد یعنی مخصوصا از کناره ها وقتی پا به توپ شد بداند که دروازه کجاست. در مرحله بعدی اینکه باید کجا بایستد حائز اهمیت است.
دایی سردسته مهاجمان با پشتکار بود
اگر بخواهم از مهاجم موفقی که قرار است بعد از من صدگله شود اسمی ببرم، صحیح نیست. چون ممکن است یکسری از مهاجمان پیشرفت کنند و یا یک عده که الان خوب هستند دچار افت شوند. اما واقعیت این است که من الان آن جسارت، تلاش و پشتکاری که بازیکنان قدیمی داشتند را در مهاجمان جدید نمی بینم یعنی آنها منتظر هستند که بقیه برایشان موقعیت سازی کنند. سردسته کسانی که تلاش و انگیزه خستگی ناپذیری داشت، علی دایی است که توانست با همان پشتکار گل های زیادی هم به ثمر برساند.
دنبال رکوردشکنی نیستم
من هیچ وقت دنبال رکوردشکنی نبودم و به عنوان یک بازیکن دنبال رکوردهای دیگری هستم، من 16 سال در لیگ بازی کردم که خدا را شکر در این سال ها همیشه سعی کردم شرایطم را مطلوب نگه دارم. همین مساله هم باعث شد که 100 گل در لیگ به ثمر برسانم.
بعد از گل به پرسپولیس سرم را خاراندم
یادم می آید یک بازی با پرسپولیس سال 84 داشتیم که بازی یک ـ یک شد. من آن زمان آرژانتینی بودم و آیمار را خیلی دوست داشتم و برای همین وقتی به پرسپولیس گل زدم، سرم را خاراندم درست عین آیمار. شاید باورتان نشود پرسپولیس هنوز که من را می بینند از من می پرسند چرا در آن بازی سرم را خاراندم.
ایران در بازی های رسمی استرس دارد
من بازی ایران با شیلی را کامل ندیدم اما همین که ایران توانسته تیم پانزدهم دنیا را ببرد، کار بزرگی انجام داده است. شاید در این بازی خیلی دوستانه بود بچه ها خیلی بهتر بازی می کردند اما چون در جامملتها و جامجهانی چون فشار روانی زیاد است نمی توانند خوب کار کنند. من به عنوان یک بازیکن در مورد رفتن و ماندن کیروش نظر بدهم، امیدوارم هر اتفاقی که به نفع فوتبال ایران است بیافتد و وقتی به جمع مربی ها پیوستم در مورد رفتن یا ماندن مربیان هم نظر می دهم.
موفقیت در لیگ و جامحذفی
از بازیکنان ذوبآهن که در طول فصل به من لطف داشته اند، متشکرم. بین بازیکنان ما صمیمیت و یکدلی خوبی به وجود آمده که امیدوارم ما بتوانیم آن را حفظ کنیم و با امتیازات بیشتر در لیگ و همین طور قهرمانی در جامحذفی سال خوبی را پشت سر بگذاریم. از همین جا هم می خواهم درگذشت دو خبرنگار ایرانی را در سانحه هوایی به جامعه رسانه ای کشور و همچنین خانواده محترمشان تسلیت بگویم و از خداوند درخواست صبر برای آنها دارم.
1394/01/08 15:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ورزش سه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]