واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: هجمه به معصوميت دخترانه در «وايفايپارتي» عصرانه
«بابا، هانيه فردا بچههاي كلاس رو دعوت كرده وايفايپارتي». با شنيدن اين جمله از دختر 10 سالهام چشمهايم گرد شد...
نویسنده : حسين گل محمدي
«بابا، هانيه فردا بچههاي كلاس رو دعوت كرده وايفايپارتي». با شنيدن اين جمله از دختر 10 سالهام چشمهايم گرد شد و گفتم: «چيچي پارتي بابا؟». دخترم كه تعجب مرا ديد به تتهپته افتاد و گفت: «عصرونه دعوت كرده دور هم باشيم كيك و نسكافه بخوريم. خونهشون اينترنت پرسرعت دارند بچهها با موبايلهاشون هر چي دوست دارن دانلود ميكنن. البته من كه نميخوام برم بابايي!» «وايفايپارتي»؛ و اين يعني يك ميهماني براي دخترهاي دبستاني كه دورهم جمع شوند و با دسترسي به اينترنت پرسرعت توسط تلفنهاي همراهشان به هر سايتي كه دوست دارند سربزنند، هر چيزي را كه دوست دارند دانلود كنند و احتمالاً با هم به اشتراك هم بگذارند. اين اتفاق را در ابعاد مختلف و با پيشفرضهاي متعددي ميتوان بررسي و قضاوت كرد كه شايد برخي از آنها به قرار زير باشد. 1) تعدادي كودك، آن هم دختر، دور هم جمع ميشوند كه هر كدامشان يك تلفن همراه با سيستم اندرويد دارند و به راحتي با اتصال به اينترنت وارد دنيايي از اطلاعات، تصاوير، فيلمها، موسيقي و... ميشوند كه هيچكدامشان براي ورود به دروازه نگاه و ذهن اين مخاطبان كوچك و خام، اجازه نميگيرند. حملهاي بيرحمانه اما نرم آغاز ميشود! 2) در ميان سيل اطلاعات، تصاوير، فيلمها و موسيقي دريافتي، دهها و صدها پيامي است كه بيشك مناسب سن كودكان دبستاني، آن هم دختر نيست و نسلي كه هنوز سره را از ناسره تشخيص نميدهد قاعدتاً در تجزيه و تحليل درست و غلط بودن محتوايي كه از طريق اپليكيشنهاي تلفن همراه خود دريافت ميكند ناتوان است. نتيجه اين دريافت يكسويه و بمباران اطلاعاتي سردرگمي ذهنهاي كوچكي است كه آماده پذيرش هر چيز تازه و به ظاهر جذابي است. شستوشوي مغزي دختران معصوم به همين سادگي شروع ميشود! 3) در ميان دختران كم سن و سالي كه به بهانه دورهمي عصرانه و خوردن كيك و نسكافه به خانه دوست خود آمدهاند، هستند دختراني كه شايد والدين آنان برايشان تلفن همراه نخريده و بنا به دلايل تربيتي، هنوز سن آنان را براي چنين دسترسيهايي مناسب نميدانند. حالا فضايي فراهم شده است براي چشيدن طعم خوراك تازهاي كه از آن محروم بودهاند، آن هم در ميان همسن و سالها. بيشك ولع اين گروه به مراتب بيشتر از بقيه است و از همينجا، دام مجازي براي شكار قربانيان بيشتر پهن ميشود! 4) يكي از ويژگيهاي گروههاي همسالان، تأثيرپذيري شديد اعضا از يكديگر است و حالا فضايي فراهم شده توأم با نشاط، شادي و سرگرمي و در چنين فضايي انتقال و پذيرش ايدهها، سليقهها و رفتارها با سهولت هر چه تمامتر صورت ميگيرد. در اين عصرانه «وايفايپارتي» همه ميهمانان كوچك و معصوم آماده پذيرشاند. به اين ترتيب ويروسهاي فضاي مجازي به سرعت و سادگي منتقل ميشود؛... اين همان اپيدمي ويرانگري است كه از هر دري وارد ميشود! 5) فرايندي كه ترسيم شد، قصه و داستان نيست؛ واقعيت تلخ جاري در جامعه ماست. عصرانه «وايفايپارتي» كه تصاويري از آن روايت شد، بيشك سفرهاي براي هزاران كودك و نوجوان معصوم پهن كرده است. در اين ميان پدران و مادران بسياري هستند كه بيخبر از تبعات و خطرات چنين محافل به ظاهر بيضرر و كودكانهاي، نهتنها چشم نظارت و كنترل خود را بر حقيقت ميبندند، بلكه حتي شايد با حمايتهاي غلط و سادهانگارانه خود به آسيبهاي موضوع دامن ميزنند و اينجاست كه بيماري فراگير شكل ميگيرد و... پيشگيري و درمان بسيار دشوار ميشود! 6)«سواد رسانهاي»؛ اين تركيب دو كلمهاي آخرين و تازهترين نسخهاي است كه اين روزها از سوي بسياري از كارشناسان حوزه ارتباطات براي مقابله با آسيبهاي روزافزون فضاي مجازي، به ويژه عرصههاي كنترل نشده شبكههاي موبايلي ارائه ميشود. در واقع به اين دليل كه حذف مسئله امكانپذير نيست و حتي شيوههاي محدودكننده نيز فقط تا حدودي جواب ميدهد، چارهاي جز مسلح كردن مخاطب در برابر هجوم پيام نيست. بسياري از كارشناسان حوزه ارتباطات سواد رسانهاي را توانايي تجزيه و تحليل، نقد و ارزيابي پيامهاي رسانهاي تعريف كردهاند. فردي كه مسلح به سواد رسانهاي است پيامهاي انبوه را به خوبي دروازهباني ميكند و به راحتي گل (و به تعبير بهتر گول) نميخورد. فردي كه سواد رسانهاي دارد ميتواند به گونهاي منتقدانه و نه منفعلانه در برابر محتواي رسانهها برخورد كند. او قادر است به شكلي نقادانه در باره آنچه رسانهها اعم از مكتوب و مجازي، ديداري و شنيداري به او ارائه ميدهند فكركند و محتواي پيام را بپذيرد يا نپذيرد يا دست به گزينش پيامها بزند. بدون شك سواد رسانهاي سطوح و لايههايي دارد كه ضرورت شناخت آنها، متناسب با شرايط مخاطب و ميزان استفادهاي كه از ابزارهاي رسانهاي دارد، شكل ميگيرد. به عنوان مثال براي مخاطب كودك شايد درك و هضم اين نكته كه شناخت توليدكننده و ارائهكننده پيام نقشي تعيينكننده در پذيرش آن از سوي مخاطب دارد، بسيار دشوار باشد. به عبارتي نميتوانيم به كودك بگوييم اين انيميشن را تشكيلاتي صهيونيستي توليد كرده و انتظار داشته باشيم با همين استدلال، او قيد ديدن انيميشن را بزند يا نقادانه به تماشاي آن بنشيند اما ميتوانيم براي پدر و مادرها كارگاههايي آموزشي بگذاريم و مهارتهاي كسب سواد رسانهاي را به آنها ارائه دهيم. آنان نيز در جايگاه نقش واسط ميتوانند به راحتي نوع و ميزان دسترسي فرزندان كودك و نوجوان خود به ابزارها و پيامهاي رسانهاي را مديريت كنند. مراكز فرهنگي- هنري همچون خانه فرهنگها، سراهاي محله و فرهنگسراها، مراكز آموزشي و تربيتي همچون مدارس، مهدها و پيش دبستانيها، اماكن پرمخاطب همچون مساجد و پايگاههاي بسيج، رسانههاي پرمخاطب همچون صدا و سيما، روزنامهها، خبرگزاريها و... همه و همه ظرفيتهاي خوبي هستند كه ميتوانند با شيوههاي مناسب و جذاب نهضت سوادآموزي رسانهاي را به راه بيندازند و... و اينجاست كه وظيفه و رسالت بيچون و چراي مسئولان فرهنگي كشور آغاز ميشود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]