تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820754179




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسى ساختار توزیع قدرت در خانواده از منظر متون اسلامى در مقایسه با نظریه‏‌هاى روان‏‌شناسى و جامعه‏‌شناسى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسى ساختار توزیع قدرت در خانواده از منظر متون اسلامى در مقایسه با نظریه‏‌هاى روان‏‌شناسى و جامعه‏‌شناسى
اعمال مدیریت در خانواده از سوى پدر بر پایه اصول معاشرت معروف، عدالت و مشورت است. بنابراین، با نظریات پدرسالار شناخته شده که اعمال قدرت بدون اصول مذکور صورت مى گیرد، تفاوت دارد.

خبرگزاری فارس: بررسى ساختار توزیع قدرت در خانواده از منظر متون اسلامى در مقایسه با نظریه‏‌هاى روان‏‌شناسى و جامعه‏‌شناسى



بخش دوم و پایانی اسلام و توزیع ساختار قدرت اندیشمندان اسلامى از دیرباز، به اقتضاى آیات و روایات متعددى، بحث ساختار قدرت در خانواده را مطرح نموده اند. آیه 34 سوره «نساء»، مهم ترین آموزه دینى است که ساختار قدرت در خانواده پیرامون آن طرح شده است. ازاین رو، ابتدا به بررسى دلالت آیه مذکور مى پردازیم. قرآن کریم مى فرماید: «مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است به واسطه آن برترى که خدا براى بعضى بر بعضى مقرّر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند.» راغب اصفهانى در المفردات مى نویسد: «قوام اسم است براى آنچه که سبب ثبات چیزى مى شود؛ مانند عماد و سناد که نام وسیله پایدارى و استحکام است» (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 690). علّامه طباطبائى مى فرماید: «کلمه "قیم" به معناى آن کسى است که مسئول قیام به امر شخصى دیگر است، و کلمه "قوام" و نیز "قیام" مبالغه در همین قیام است» (طباطبائى،  1417ق، ج 4، ص 343). مفسران قرآن کریم از صدر اسلام تا زمان حاضر، به اقتضاى وجود آیه 34 سوره «نساء»، بدون در نظر گرفتن جایگاه سایر اعضاى خانواده، سرپرستى خانواده را از آنِ مرد دانسته اند، اگرچه در معناى سرپرستى (حکومت، ولایت، سرپرستى، نگاهبانى و...) و محدوده آن با یکدیگر اختلاف دارند (همان؛ مکارم شیرازى و دیگران، 1374، ج 3، ص 370؛ عاملى، 1413ق، ج 1، ص 312؛ ابن کثیر دمشقى، 1419ق، ج 2، ص 256؛ آلوسى، 1415ق، ج 3، ص 24؛ ثعالبى، 1418ق، ج 2، ص 229). برخى از مفسران مثل علّامه طباطبائى، این قیومیت را به بیرون از خانواده هم تعمیم مى دهند و معتقدند: قیم بودن مردان بر زنان عمومیت دارد، و منحصر به شوهر نسبت به همسر نیست و براى نوع مردان و زنان است، البته در جهات عمومى که ارتباط با زندگى هر دو طایفه دارد (طباطبائى، 1417ق، ج 4، ص 343).  در متون روایى هم احادیث فراوانى در این زمینه وارد شده است. از این احادیث در مجموع مى توان چنین استنباط نمود که سلسله مراتب قدرت در خانواده به ترتیب پدر، مادر و بعد فرزندان مى باشد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «مرد ریاست خانه را بر عهده دارد» (زغلول، 1410ق، ج 5، ص 160). نیز در جاى دیگرى مى فرماید: «هریک از شما که [به گونه اى] سرپرست است، درباره زیردستش بازخواست مى شود. مرد، سرپرستِ خانواده خویش است و درباره آنها از او بازخواست مى شود. زن نیز سرپرست خانه شوهر خود و فرزندان اوست و درباره آنها از او سؤال خواهد شد» (محمدى رى شهرى، 1387، ص 264). امام صادق علیه السلاممى فرماید: «از خوش بختى مرد آن است که سرپرست خانواده اش باشد» (کلینى، 1365، ج 4، ص 13). آن حضرت در جاى دیگرى مى فرماید: «خداوند بیامرزد مردى را که رابطه اش با همسرش نیکو باشد؛ چراکه خدا زن را به دست مرد سپرده و او را قیم زن قرار داده است» (صدوق، 1413ق، ج 3، ص 44). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهدر جواب سؤال زنى که از حقوق مرد بر زن پرسید، چنین فرمود: «حقوق شوهر بر عهده زن آن است که اطاعتش کند، در مقابلش نافرمانى ننماید، صدقه اى از اموال شوهر بدون اذن او ندهد، روزه مستحبى فقط با اجازه او بگیرد و از عرضه خود ممانعت نورزد و از منزل بدون اجازه شوهر خارج نشود»، زن گفت: یا رسول اللّه، چه کسى بزرگ ترین حق را بر عهده زن دارد؟ فرمود: «همسرش» (کلینى، 1365، ج 20، ص 158). استاد مطهرى ضمن پذیرش مدیریت مرد در خانه، مى گوید: «اسلام به مرد حق حاکمیت داده است نه حق تحکم. میان حکومت و تحکم نباید اشتباه کرد؛ حکومت یعنى به عدالت رفتار کردن، تحکم یعنى: زورگویى. اسلام به مرد حق زورگویى نداده، بلکه حق حکومت و ریاست عادلانه داده است» (علائى رحمانى، 1383). پژوهشگران اسلامى هم با بررسى آیات و روایات مربوطه به نتایج مشابهى دست پیدا کرده اند. کریم پور قراملکى (1379) بعد از بررسى تفاسیر مختلف درباره آیه قوامیت، به این نتیجه رسیده است که هر جا خانواده نیاز به اداره داشته باشد، مرد حق مدیریت دارد. مروى (1386) هم با بررسى تفاسیر مختلف درباره آیه مذکور، اظهار داشته است که مراد از قوام بودن مردان براى زنان، مسئول بودن و سرپرستى ایشان نسبت به زنان در چارچوب مسائل خانواده است. ایازى و ناصحى (1389) هم با بررسى برخى از آیات و روایات، بخصوص آیه مذکور، به این نتیجه رسیده اند که ساختار قدرت در ارتباط زن ـ شوهر، نظام «شوهرمحور» با گرایش «دوسویه» است. علائى (1383) هم با بررسى تحلیلى آیه مذکور به این نتیجه رسیده است که مراد از قوامیت مذکور، قوامیت مرد بر زن  در خانواده و به اعتبار رابطه زوجیت است. سالارى فر (1389، ص 95) مى گوید: «در مجموع، با در نظر گرفتن شرایط زنان و مردان مى توان نتیجه گرفت که مردها در صورت برخوردارى از تدبیر، هوشمندى و درک کافى و توان روانى و اقتصادى مناسب، در پذیرش سرپرستى خانواده آمادگى بیشترى دارند.» بستان و همکاران (1388، ص 162) هم معتقدند: اسلام اقتدار بیشتر مرد را در خانواده پذیرفته است. البته بخش هاى عمده اى از این اقتدار، توافقى و فقط بخش هاى کوچکى الزامى است. بر اساس آیه قرآن و سخنان معصومان علیهم السلام، فقه اسلامى و قانون مدنى ایران (ماده 1105)، در روابط زوجین، ریاست خانواده از خصایص شوهر است و منظور از «ریاست»، تصمیم گیرى در امور خانواده بر اساس مراعات مصالح آنان مى باشد (سالارى فر، 1387، ص 93).  اسلام و تفاوت هاى جنسیتى با تأمّل در مفاد احکام و توصیه هاى دینى مربوط به خانواده، مى توان تبیین چند علتى براى توزیع قدرت از دیدگاه اسلام و مدیریت مرد در خانواده استنباط کرد که عوامل زیستى، روان شناختى و اقتصادى و فرهنگى در آن مؤثرند (بستان و همکارن، 1388، ص 159). در ذیل، به بررسى این تفاوت ها مى پردازیم: الف) تفاوت هاى زیستى، روان شناختى: در بیان علت قوامیت مردان براى زنان، قرآن کریم به آیه «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»(نساء: 34) استدلال نموده است. در اینکه مراد از این فضل و برترى چیست، مفسّران تبیین هاى مختلفى را ذکر نموده اند. طبرسى مى گوید: زیادتى فضل از قبیل دانش، عقل، عزم و رأى نیکو مراد است (طبرسى، 1372، ج 3، ص 69). علّامه طباطبائى معتقد است: این زیادت، به حسب طاقتى است که بر اعمال دشوار دارند؛ چون زندگى زنان یک زندگى احساسى و عاطفى است، که اساس و سرمایه اش رقّت و لطافت است و مرد از دو ابزار نیروى تعقل و نیروى بدنى بیشترى برخوردار است. با وجود این، ایشان تأکید مى نماید که فضیلت مطرح شده مربوط به زندگى روزمره و مصلحت اجتماعى است و هرگز به معناى برترى واقعى و تقرب به خدا نیست (طباطبائى، 1417ق، ج 4، ص 343). به عبارتى، غلبه تعقل در مردان به منظور مدیریت خانواده، موجب فضل و برترى مى شود، وگرنه غلبه عواطف در زنان براى سیراب کردن نیازهاى عاطفى افراد خانواده ضرورى است و موجب سلوک معنوى و عرفانى مى شود که زنان به لحاظ بهره مندى از احساسات بیشتر پیشتازند. پژوهش هاى به عمل آمده نشان مى دهد: مغز مردان سازمان یافته تر از مغز زنان است و در حساب و فیزیک و مهندسى، مردان غلبه و تفوق بیشترى دارند و در پرسش نامه بهره سازمان یافتگى، مردان نسبت به زنان نمره بالاترى را گرفتند (حقگو، 1390، ص 82ـ86)، درحالى که در پرسش نامه هاى سنجش همدردى، نمره همدردى زنان بیشتر از مردان است و زنان هم احساسى بیشترى دارند (همان، ص 80).  از برخى روایات به دست مى آید که اقتدار در مردان و پذیرش در زنان، ریشه در تفاوت هاى زیستى و روان شناختى دارد. حضرت على علیه السلام مى فرماید: «اگر زن، تو را صاحب اقتدار ببیند بهتر است از آنکه تو را به حال شکستگى و ضعف بنگرد» (کلینى، 1365، ج 5، ص 51). بستان (1388، ص 159) نیز تصریح مى کند: از برخى روایات به دست مى آید که ضعف در پذیرندگى در زنان، منشأ طبیعى و ذاتى دارد (حرّعاملى، 1409ق، ج 21، ص 367). برخى پژوهش ها نشان مى دهد که مردان در تثبیت غلبه در سلسله مراتب اجتماعى سریع تر از زنان هستند.  این مسئله تقریبا منعکس کننده مهارت هاى پایین هم احساسى در آنهاست؛ چون براى رئیس شدن باید به دیگران فشار آورد که زیردست قرار گیرند (حقگو، 1390، ص 81). پونزتى (2003) مى گوید: «تحقیقات مؤسسه گالوپ نیز در 22 کشور جهان در سال 1996 نشان مى دهد: درحالى که مردان پرخاشگرتر و جاه طلب تر و شجاع تر از زنان هستند، زنان تقریبا در همه جاى دنیا پرحوصله تر و عاطفى تر و پرحرف تر از مردانند» (باقرى، 1388). جان گرى مى گوید: وقتى مرد سرشت مراقبت، ادراک و احترام خود را پرورش مى دهد، خودبه خود نیازهاى عاطفى اصلى زن خویش را تأمین مى کند و وقتى زن سرشت طبیعى خود (پذیرش، قدردانى و اعتماد) را پرورش مى دهد، به صورت ناخودآگاه نیازهاى عاطفى اصلى مرد برآورده مى شود (معین الاسلام، 1380، ص 186). برخى پژوهش ها نشان مى دهد: زنان به اصولى همچون نظافت، ادب و وقار، جدیت و اطاعت پایبند هستند؛ و در اوصافى مانند ابراز محبت و همدردى، مشارکت اجتماعى، دگرخواهى، نجابت و صمیمیت، بر مردان برترى دارند؛ اما مردها بیشتر استقلال طلب، سلطه جو و پرخاشگرند و رقابت، مقاومت و سرکشى فزون ترى دارند» (برگ، 1372، ص 314ـ318). ب. عامل اقتصادى: قرآن کریم علت دیگر قوامیت مرد را تعهدات مالى وى نسبت به همسرش مى داند:«وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»(نساء: 34)؛ به خاطر اینکه مردان از مال خود نفقه زنان و مهریه آنان را مى دهند. علّامه طباطبائى مى گوید: معناى قیمومیت مرد این است که مرد به خاطر اینکه هزینه زندگى زن را از مال خودش مى پردازد، پس بر او نیز لازم است در تمامى آنچه در مورد حقوق همسر در رابطه زوجین هست، از وى تبعیت کند (طباطبائى، 1417ق، ج 4، ص 343ـ344). شهید مطهرى مى گوید: «اگر ازدواج را به عنوان یک شرکت سهامى در نظر بگیریم، مى بینیم که مرد سهام بیشترى در اینجا سرمایه گذارى کرده است. مرد حداقل 51 درصد سهم دارد. درست است که زن و مرد هر دو، در سرمایه گذارى جسمى و روحى به طور مساوى سهیم هستند، ولى مرد از نظر مالى هم سرمایه گذارى کرده است. پس حالا که مرد از نظر سرمایه گذارى، داراى سهام بیشترى است، پس حق اداره این خانواده با مرد است» (علائى رحمانى، 1383). ازاین رو، خالق حکیم تقسیم وظایف و مسئولیت ها را بر اساس استعدادها و توانمندى هاى طبیعى هر کدام قرار داده است. ازاین رو، مادر که رسالت حمل و وضع و تربیت فرزندان را به عهده دارد، از پذیرش مسئولیت اجرایى معاف است؛ زیرا لازمه انجام صحیح وظایف، آسودگى خیال نسبت به تدارک امور مالى است، و پدر که توانمندى بیشترى دارد، وظیفه تأمین نفقه را بر دوش مى کشد و مسئولیت خانه را بر عهده مى گیرد. از سویى، از نگاه دین باوران، هرگونه برترى ظاهرى مرد با پاداش معنوى براى زن جبران مى شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهمى فرماید: «خوب شوهردارى کردن زن و تلاش او براى کسب خشنودى شوهر و سازگارى با وى از حیث پاداش الهى با تمامى فضایلى که در اسلام براى مرد مقرّر گردیده، برابرى مى کند» (سیوطى، 1404ق، ج 2، ص 153).  اسلام و ساختار پدر مرکزى دموکراتیک براساس آیات قرآن کریم، اصل قرآنى و قانون ثابت «معروف» در روابط اعضاى خانواده حاکم است: «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»(نساء: 19)؛ با زنان به طور شایسته معاشرت کنید. بر این اساس، همه روابط بین زوجین باید بر اساس رعایت اصل مذکور باشد. علّامه طباطبائى «معروف» را چنین تفسیر مى کند: «کلمه "معروف" به معناى  هر امرى است که مردم در اجتماع خود آن را بشناسند و آن را انکار نکنند. معناى امر به معاشرت با زنان، معاشرتى است که در بین مسلمانان معروف باشد» (طباطبائى، 1417ق، ج 4، ص 255). طبرسى در مجمع البیان مى گوید: «عاشروهن بالمعروف یعنى اینکه به نیکى با آنان زندگى کنید. حقوق ایشان را ادا کنید؛ اعم از انصاف در قسمت، نفقه و نیکویى در سخن و رفتار» (طبرسى، 1372، ج 3، ص 41).  «اصل عدالت» از اصول اساسى اسلام است که باید در همه امور سرلوحه قرار گیرد. قرآن کریم، ما را به رعایت عدالت در کارها امر نموده است: «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» (مائده: 8)؛ به عدالت رفتار کنید که آن به تقوا نزدیک تر است. از اساسى ترین جایگاه هاى رعایت عدالت، محیط خانواده است. قرآن کریم مردان را به رعایت عدالت میان همسران ملزم کرده است (نساء: 3). همچنین از مردان مى خواهد در صورت ناتوانى از رعایت عدالت و مساوات قلبى و عاطفى میان همسران، از معطوف کردن همه عواطف به یک همسر بپرهیزند و دیگران را سرگردان و بلاتکلیف نسازند (نساء: 129).  از سویى، گفت وگو و مشورت درباره مسائل درون خانواده، مورد تأکید آموزه هاى دینى است. علاوه بر دو آیه «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ» و «وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ»، که به طور عام، امر به مشورت نموده است؛ برخى آیات قرآن، مردان و زنان را به مشورت در امورى مثل فرزندپرورى توصیه نموده است. «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَیْنَکُم بِمَعْرُوفٍ» (طلاق: 6)؛ اگر به فرزند شیر مى دهند، مزد آنان را نیز بپردازید و با یکدیگر به شایستگى مشورت کنید. در آیه دیگرى مى فرماید: «فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا» (بقره: 233)؛ اگر پدر و مادر به رضایت و مشورت هم خواستند طفل را از شیر بگیرند گناهى بر آنان نیست. این دو آیه، مشورت مردان با زنان را در امور خانوادگى کارى پسندیده دانسته است تا مشکلات پیش آمده را با گفت وگو حل نمایند.  در مجموع، الگوى ساختار قدرت در خانواده از منظر متون اسلامى چنین استنباط مى گردد: از سویى، بر اساس اصول معاشرت معروف، عدالت و مشورت در خانواده، ساختار قدرت در خانواده ساختارى دموکراتیک است؛ یعنى همسران در مسائل درون خانواده با گفت وگو و مشورت با هم تصمیمات لازم را اتخاذ مى نمایند. از سویى دیگر، براساس تفاوت هاى زیستى، روانى و جنبه هاى اقتصادى بین زن و مرد، نقش هاى جنسیتى مورد توجه است. بر این اساس، اقتدار و مرکزیت پدر در خانواده، بر پایه اصول مذکور استنباط مى گردد و مادر «منبع عاطفى» و مدیر داخلى خانواده معرفى مى شود؛ بدین معنا که بعد از گفت وگو و مشورت هاى لازم، تصمیم گیرى نهایى بر عهده مرد گذارده شده است. بنابراین، مى توان الگوى ساختار قدرت در خانواده از دیدگاه آموزه هاى اسلامى را الگوى پدر مرکزى دموکراتیک توصیف کرد. این یافته با کلام علّامه جعفرى همسویى دارد که معتقد است: اداره خانواده، نظام شورایى با سرپرستى و مأموریت اجرایى مرد است که بر اساس اعتدال پیش مى رود و معناى قوام از آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء»نیز همین است (جعفرى، 1360، ج 11، ص 267). همچنین با نظر آیت اللّه مصباح هم جهت است: «در زندگى خانوادگى، گاهى مشکلات و اختلاف نظرهایى پیش مى آید که از طریق مشورت و اظهار عواطف حل نمى شود و اگر اختلاف ادامه یابد، آرامش خانواده و پایه هاى زندگى را متزلزل مى کند. ازاین رو، این مسئولیت (سرپرستى خانواده) به مرد واگذار  شده است تا استحکام خانواده حفظ گردد» (مصباح، 1386، ج 3، ص 80). یافته هاى ایازى و ناصحى (1389) هم نشان مى دهد که ساختار قدرت در ارتباط زن ـ شوهر، نظام «شوهرمحور» با گرایش «دوسویه» است. لازم به ذکر است همان گونه که مینوچین (1974، ص 90) مطرح مى کند، سلسله مراتب قدرت در خانواده منافاتى با دموکراتیک بودن خانواده ندارد و این فرض غلطى است که یک جامعه دموکراتیک فاقد رهبر است و یا تصور شود که خانواده، جامعه همسالان و همگنان است. بر این اساس، جان بزرگى و نورى (1389، ص 30ـ31) معتقدند: «پدر در زندگى مظهر اقتدار و توقع، و مادر مظهر مهر و پاسخ دهى نسبت به نیازهاى عاطفى است. مادرى که سعى دارد وظایف پدر را جبران کند، گاهى نه پدر است و نه مادر و برعکس، اگر پدرى نقش یک مادر مهربان را به خود بگیرد، هم نقش مادرى را تضعیف مى کند و هم جایگاه پدرى را در نظام روان شناختى فرزند متزلزل مى سازد. بنابراین، چنین کودکانى، چه دختر و چه پسر، در نقش جنسى خود ضعیف عمل مى کنند.»  نظریه ساختار قدرت خانواده در اسلام در مقایسه با نظریه جامعه شناختى کارکردى مانند پارسونز، همخوانى دارد؛ هرچند از نظر ارزش هایى که مفروض مى گیرند متفاوت است (بستان و همکاران، 1388، ص 174). نیز با نظریه سیستمى روان شناسى در خانواده همسویى دارد که بر لزوم سلسله مراتب در خانواده تأکید دارد (سالارى فر، 1387، ص 91). شهید مطهرى با نگرشى سیستمى به خانواده از دیدگاه اسلام مى گوید: باید روابط اجزا به گونه اى باشد که کل خانواده به عنوان یک واحد به اهداف خود برسد (ظهیرى، 1389). از طرفى، دیدگاه اسلام با دیدگاه فمینیسم که درصدد نفى نقش هاى جنسیتى است، مغایرت دارد. نتایج برخى پژوهش هاى تجربى نشان مى دهد که مرکزیت پدر در خانواده با رویکردى دموکراتیک، کارآمدى خانواده را ارتقا مى بخشد. خالدى(1390) با انجام پژوهشى بر روى خانواده هاى داراى عوامل خطر با بیشترین رضامندى، نشان داد: یکى از عوامل مهم محافظت کننده، رعایت سلسله مراتب قدرت است؛ به این صورت که پدر و مادر نسبت به فرزندان جایگاه بالاترى دارند و در این بین، پدر نقش رهبرى را ایفا مى نماید. ذوالفقارپور (1383) نشان داد: هرچه قدرت زن در برابر قدرت مرد در خانواده افزایش یابد، میزان رضامندى زناشویى کاهش مى یابد. بهرامى احسان (1388) در پژوهشى در باب فرزندپرورى، که یکى از ابعاد ساختار قدرت است، نشان داد: «تکالیف فرزندپرورى، عقاید، و ارزش هاى پدر نسبت به سبک فرزندپرورى مادران نقش بیشترى در سلامت روان فرزندان دارد. بنابراین، نقش پدر در انتخاب سبک هاى تربیتى و حتى ایفاى نقش محورى در مناسبات بین مادر و فرزندان بسیار بااهمیت است.» در همین زمینه، تحقیق طولى 25 ساله  در ایالات متحده نشان مى دهد: هر اندازه نقش تربیتى و نظارتى پدر تقویت شود، آمار طلاق و اختلافات زناشویى چنین فرزندانى در آینده کمتر خواهد بود (یونسى، 1388، ص 15). نتیجه گیرى از مجموع مباحث مطرح شده، چنین به دست مى آید که براساس متون اسلامى:  1. زن و مرد داراى سرشت و حقیقت واحدى هستند و در استعداد و توانایى و ابزارهاى رسیدن به کمال و قرب الهى، اشتراک دارند.  2. یکى از مهم ترین کارکردهاى تشکیل خانواده آرامش و ثبات و انسجام آن است که ساختار توزیع  قدرت در خانواده، بدین منظور ضرورت مى یابد.  3. از قوامیت در آیه 34 سوره «نساء» و روایات مربوطه و نظریات متخصصان اسلامى به دست مى آید که مدیر در خانواده، مرد است و زن، مدیر داخلى خانواده است. پدر منبع اقتدار و مادر منبع مهر و عاطفه در خانواده است؛ با توجه به این مطلب که برترى ظاهرى براى حفظ انسجام خانواده است و فضیلت واقعى را براى مرد به بار نمى آورد.  4. براساس متون اسلامى، تنوع توزیع ساختار قدرت و نقش هاى جنسیتى در خانواده، تبیینى چند علتى دارد که عمدتا تفاوت هاى زیستى، روان شناختى واقتصادى در این امر دخیل است.  5. اعمال مدیریت در خانواده از سوى پدر بر پایه اصول معاشرت معروف، عدالت و مشورت است. بنابراین، با نظریات پدرسالار شناخته شده که اعمال قدرت بدون اصول مذکور صورت مى گیرد، تفاوت دارد.  6. با توجه به اصول معاشرت معروف، عدالت، و مشورت و با توجه به مرکزیت پدر در خانواده، الگوى ساختار قدرت در خانواده از دیدگاه متون اسلامى، الگوى پدر مرکزى دموکراتیک نام مى گیرد.  7. این یافته با دیدگاه متخصصان اسلامى و پژوهش هاى محققان اسلامى همسویى دارد و برخى پژوهش هاى تجربى هم آن را تأیید مى نماید. از سویى، با نظریه جامعه شناسان کارکردگرا و روان شناسان سیستمى همخوانى دارد.  با عنایت به یافته هاى فوق، توصیه مى شود متولیان امور خانواده، برنامه ریزان و رسانه هاى جمعى اهتمام بیشترى به آموزش ساختار توزیع قدرت در خانواده بر اساس الگوى اسلامى داشته باشند تا این الگو در خانواده ها نهادینه گردد و زمینه رشد و ارتقاى سلامت و کارآمدى خانواده را فراهم آورد. در این بین، پژوهشگران مى توانند با آزمون تجربى این الگو، زمینه پربارى واستحکام روزافزون آن رافراهم آورند. منابع آلوسى، سیدمحمود (1415ق)، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه. ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة. باقرى، شهلا، «مدیریت خانواده؛ الگوها و مقتضیات» (1388)، بانوان شیعه، سال ششم، ش 20، ص 7ـ31. برگ، اتوکلاین (1372)، روان شناسى اجتماعى، ترجمه على محمد کاردان، چ دوازدهم، تهران، اندیشه. بستان، حسین، «کارکردهاى خانواده از منظر اسلام و فمینیسم» (1389)، حوزه و دانشگاه، ش 35، ص 4ـ34. بستان، حسین و همکاران (1388)، اسلام و جامعه شناسى خانواده، چ دوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. بهرامى احسان، هادى و الهه اسلمى، «رابطه سازگارى زناشویى و سبک هاى فرزندپرورى والدین با سلامت جسمى و روانى فرزندان» (1388)، روان شناسى و علوم تربیتى، سال سى و نهم، ش 1، ص 63ـ81. ثعالبى، عبدالرحمن بن محمد، (1418ق)، جواهرالحسان فى تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربى. جعفرى، محمدتقى (1360)، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى. حرعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت. حقگو، حجت اللّه (1390)، تفاوت هاى ساختارى مغزى زن و مرد و تأثیرهاى شناختى آنها، در: مجموعه مقالات جنسیت از منظر دین و روان شناسى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره. خالدى، شیدا (1390)، عوامل نگه دارنده ازدواج در افراد متأهل داراى عوامل خطر، پایان نامه کارشناسى ارشد، روان شناسى، تهران، دانشگاه شهید بهشتى. ذوالفقارپور، محبوبه و همکاران، «بررسى رابطه میان ساختار قدرت در خانواده با رضامندى زناشویى زنان کارمند و خانه دار شهر تهران» (1383)، تازه ها و پژوهش هاى مشاوره، ش 11، ص 31ـ46. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، (1412ق)، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه. زغلول، محمد (1410ق)، موسوعة اطراف الحدیث النبوى،  بیروت، عالم التراث. زیمون، ف.ج (1379)، مفاهیم و تئورى هاى کلیدى در خانواده، ترجمه سعید پیرمرادى، تهران، همام. ساروخانى، باقر، «زن، قدرت و خانواده: پژوهشى در جایگاه زن در هرم قدرت در خانواده» (تابستان 1384)، پژوهش زنان، ش 12، ص 29ـ50. سالارى فر، محمدرضا (1387)، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسى، چ چهارم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. سعیدیان، فاطمه (1382)، بررسى رابطه بین ساختار قدرت در خانواده با تعارضات زناشویى، پایان نامه کارشناسى ارشد، روان شناسى، تهران، دانشگاه تربیت معلم. سیوطى، جلال الدین (1404ق)، الدّر المنثور، قم، منشورات مکتبة آیه اللّه العظمى المرعشى النجفى. شفیعى سروستانى، ابراهیم (1379)، جریان شناسى دفاع از حقوق زنان، قم، طه. صدوق، محمدبن على (1413ق)، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین. طباطبایى، سیدمحمدحسین (1417ق)، المیزان فى تفسیرالقرآن، چ پنجم، قم، جامعه مدرسین. طبرسى، فضل بن حسن (1372)، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، چ سوم، تهران، ناصر خسرو. ظهیرى، هوشنگ و سروش فتحى، «مدیریت خانواده در نظریه هاى جامعه شناسى در مقایسه با نظریه علّامه طباطبائى» (1389)، پژوهش نامه قرآن و حدیث، ش 8، ص 99ـ120. عاملى، على بن حسین (1413ق)، الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز، قم، دارالقرآن الکریم. علائى رحمانى، فاطمه، «بررسى تحلیلى قوامیت در آیه الرجال قوامون على النساء» (1383)، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال اول، ش 1، ص 24ـ51. کریم پور قراملکى، على، «نگاهى به قیومیت مردان در تفاسیر قرآن» (1379)، بینات، سال هفتم، ش 26، ص 23ـ33. کلینى، محمدبن یعقوب (1365)، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه. محمدى رى شهرى، محمد (1387)، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، قم، مشعر. مروى، محمدعلى، «سرپرستى خانواده با نگاه به آیه 34 سوره نساء» (1386)، معرفت، ش 122، ص 99ـ112. مصباح، محمدتقى (1386)، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى قدس سره. معین الاسلام، مریم (1380)، روان شناسى زن در نهج البلاغه، قم، عطر سعادت. مکارم شیرازى، ناصر و همکاران (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة. مهدوى، محمدصادق و حبیب صبورى خسروشاهى، «بررسى ساختار توزیع قدرت در خانواده»، مطالعات زنان (1382)، ش 23، ص 27ـ67. میرخانى، عزت السادات، «ریاست، تمکین، تسخیرى متقابل در خانواده» (1378)، کتاب زن، ش 5، ص 16ـ31. مینوچین، سالوادور (1380)، خانواده و خانواده درمانى، ترجمه باقر ثنائى، چ سوم، تهران، امیرکبیر. هى لى، جى (1375)، روان درمانى خانواده، ترجمه باقر ثنائى، چ چهارم، تهران، امیرکبیر. یزدى، سیدمنور و فاطمه حسینى حسین آبادى، «رابطه ساختار قدرت در خانواده با هوش هیجانى زنان» (بهار 1387)، مطالعات جوانان، ش 12، ص 157ـ170. یونسى، سیدجلال (1388)، مدیریت روابط زناشویى، تهران، قطره. Bates, A .K., Bader. C. D., menken. C. F. (2003), "Family Structure, Power Control Theory and Deviance",Western Criminiology Review, 4, 3, p. 170-190. Chodorow, N. (1997), "The Pschodynamics of the Family", in Linda Nicholson, The Second Wave, NewYork and London, Routledge. Parsons, T. (1995), Family Socialization and Interaction Process, NewYork, The free Press. Taylor, S. E., Peplau, L. A., Sears, D.O. (2000), Social Psychology, New Jersey, Prentice Hall Inc. Tong, R. (1997), Feminist Thought, London, Routledge. Wallace, R. A., Wolf, A. (1986), Contemporary Sociology Theory, NewYork, Prentice-Hall. منبع: فصلنامه معرفت – شماره 186 انتهای متن/

93/12/16 - 05:41





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن