محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844840948
ویشکا آسایش: عاشق رضا شدم..+ تصاویری از همسر و پسرش
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ویشکا آسایش: عاشق رضا شدم..+ تصاویری از همسر و پسرش
وقتی با «ویشکا آسایش» حرف می زنی، دلت نمی خواهد، باسوال های پی در پی، مسیر مصاحبه را عوض کنی... انگار همان کددادن اولیه، مبنی بر این که، دوران بچگی ات هم مثل الان پرشروشور بودی یا رابطه ات با پسرت چطور است کافیست.
وقتی با «ویشکا آسایش» حرف می زنی، دلت نمی خواهد، باسوال های پی در پی، مسیر مصاحبه را عوض کنی... انگار همان کددادن اولیه، مبنی بر این که، دوران بچگی ات هم مثل الان پرشروشور بودی یا رابطه ات با پسرت چطور است کافیست. چرا که «ویشکا آسایش» با هیجان همه اتفاقات را برایت از ابتدا تا انتها تعریف می کند. اهل خودسانسوری و پنهان کردن خودش، پشت نقاب یک چهره مطرح نیست. هیجاناتش را خیلی راحت بروز می دهد و از حس های تلخ و شیرینی که در زندگی اش تجربه کرده برایت حرف می زند. از این که چطور پایش به عرصه بازیگری باز شد و ناگهان در اوج «شهرت» قید بازیگری را برای مدتی زد و به خارج از کشور رفت و این که انگیزه او برای بازگشت مجدد چه بود؟ و چطور با همسرش آشنا شد و تصمیم به مادرشدن گرفت. این مصاحبه را بخوانید چون بی شک مانند من دریچه ای رو به روی تان باز می شود.- دایی ام شماره ای گرفت و گفت بیا صحبت کن... پشت خط «محمدرضا شریفی نیا» بود، او به من گفت دوشنبه بیا برای تست گریم و من هم به همراه مادرم به تست گریم رفتیم، سه چهار نفری هم بودند، اما سه روز بعد به من گفتند: شما برای نقش قطام انتخاب شدی.وقتی ویشکا کوچک بودفکر کردن به دوران کودکی ام همیشه برای من جذاب است و حس خوشایندی را به دنبال دارد، راستش را بخواهید در دوران کودکی، حسابی فضول و کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه چیز سر در آورم. پدرم فنی کار بود و همه چیز را خودش تعمیر می کرد؛ ماشین، لوازم برقی و... من هم سعی می کردم ادای او را درآورم و مثلا ناگهان دل و روده رادیو را می ریختم بیرون، با این خیال که دارم درستش می کنم فکر می کنم این موضوع به این خاطر بود که میل به تجربه گرایی زیادی در من وجود داشت. شاید به همین خاطر بود که پس از بازی در نقش «قطام» در سریال «امام علی» و دیده شدن، قید زندگی در ایران را زدم و برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور شدم، چون می خواستم چیزهای جدیدتری را کشف کنم و حاضر به سکون نبودم.فکر می کردم دستم انداختندمرحوم دایی ام «مازیار پرتو» از چهره های مطرح در عرصه فیلمسازی بودند. با این که رابطه بسیار زندیکی با ایشان داشتم، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال «امام علی» هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم یکی می آید به من می گوید: خانم ما شما را دست انداختیم، اما در کمال تعجب، هیچ کسی این حرف را به من نزد و من یکی از مهم ترین نقش هایم را در آن کار بازی کردم.خداحافظی موقت از بازیگریهمانطور که در ابتدای صحبت هایم به این موضوع اشاره کردم، بعد از این که در این نقش بازی کردم، طبق برنامه ای که از قبل داشتم، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. سفر به خارج از کشور، برای من تجربه متفاوتی بود، چرا که باعث شد یاد بگیرم که در کنار درس خواندن چطور روی پای خودم بایستم و با فرهنگ کشور های دیگر آشنا شوم.عاشق رضا شدمدر طی دورانی که به ایران رفت و آمد داشتم، رضا قبادی همسرم را دیدم. از همان لحظه اولی که چشمم به او افتاد، فهمیدم او مرد رویاهایم است و همان ویژگی هایی را دارد که من همیشه مدنظرم بود، یک مرد قدبلند، جدی و جنتلمن.
«ویشکا آسایش» و همسرشوقت زیادی را صرف شناخت او از راه دور کردم و هر لحظه که او را می شناختم به او بیشتر علاقه مند می شدم، اما یک روز به خودم آمدم و دیدم من دارم همین طور وقتم را هدر می دهم بدون این که حس واقعی ام را به رضا بگویم به همین خاطر، بی خیال قضاوت ها شدم و با او در مورد حس واقعی ام، حرف زدم و به او گفتم که دوست دارم با او آشنا شوم و ازدواج کنم. خوشبختانه این پیشنهاد من با استقبال مواجه شد و من و رضا با یکدیگر ازدواج کردیم و بعد من قید زندگی در خارج از کشور را زدم و به ایران آمدم تا در کنار همسرم یک زندگی خوب و خوش را تجربه کنم و حالا هم از این تصمیم خیلی خوشحال هستم، که رضا همسرم است.روزی که مادر شدممادرشدن برای من یک تجربه کم نظیر است. از آن حس هایی که هر لحظه از فکر کردنش غرق شادی می شوم. پس از گذشت مدتی از زندگی مشترک من و همسرم هر دو به این فکر افتادیم که بچه دار شویم. من هم سعی کردم از لحظه لحظه حس مادرشدنم لذت ببرم.به من می گویند شبیه مامان ها نیستی؟راستش را بخواهید، رابطه من چندان شبیه رابطه یک مادر با بچه اش نیست. من و پسرم درست عین دو تا دوست هستیم و مدام سر به سر هم می گذاریم واز حسی که بین ما وجود دارد غرق شادی می شویم. حضور او به زندگی ما یک حس کم نظیر داده و باعث شده لذت مضاعفی از زندگی ببریم. بعضی ها به من می گویند تو آنقدر با پسرت «گیو» صمیمی هستی، که اصلا شبیه مادرهای دیگر نیستی... راستش را بخواهید، این موضوع برای من، چندان اهمیتی ندارد، من بیشتر دوست دارم از رابطه ای که بین ما وجود دارد، لذت ببریم.
«ویشکا آسایش» و پسرشنمی گذارم وقت «گیو» پای تبلت و تلویزیون تلف شودهرچند مخالفتی با کارکردن «گیو» با تبلت و کامپیوتر ندارم. اما دلم نمی خواهد، همه وقت او پای این چیزها هدر شود، به همین خاطر برای تماشای تلویزیون و کار کردنش با کامپیوتر و تبلبت برنامه ریزی کردم، انصافا او هم بچه حرف گوش کنی است و حد و مرزش را بخوبی می داند و خیلی وقت ها هم که وقتش را با تکنولوژی می گذارند، مسائل علمی را دنبال می کند. «گیو» در مدرسه آلمانی ها درس می خواند و خوشبختانه علاوه بر فارسی با زبان آلمانی و انگلیسی هم آشناست.ارثی که از مادرم بردممادرم یک زن بی نظیر است، او سرشار از انرژی مثبت است و دنیا از دریچه نگاه او برای من همیشه حس وصف ناپذیری داشته است. او سال ها مربی مهدکودک بوده و به خاطر همنشینی با بچه ها، همواره با انرژی مثبت برخورد می کرد. به همین خاطر، سعی کردم در زندگی ام این انرژی مثبت او را همواره با خودم همراه کنم.عشق به ورزشمن در خانواده ای بزرگ شدم که در کنار هنر، ورزش حرف اول را می زد و مادرم تمام تلاشش را به کار می بست تا ما را با ورزش آشنا کند. انصافا هم از دوران کودکی به ورزش علاقه داشتم! به واسطه بازی در نقش های مختلف تاریخی هم به اسب سواری و شمشیرزنی تا حدی مسلط شدم. اما در کنار همه این ها، من شیفته کوهنوردی هستم... وقتی پی به این علاقه ام بردم سعی کردم با جدیت آن را دنبال کنم و این موضوع در نهایت باعث شد، «قله دماوند» را فتح کنم کهاین تجربه واقعا برایم کم نظیر بود.مجسمه سازی آرامم می کندویشکا خانم که مجسمه ساز حرفهای است می گوید: این حرفه را خیلی دوست دارم، از آنجایی که آدم شلوغ و پرانرژی هستم، مجسمه سازی تنها چیزی هست که منو آرام می کنه، زمانی که می شینم پای مجسمه، گذر زمان را فراموش می کنم، ساعت ها می گذرد، انرژی خود را در ساختن مجسمه تخلیه می کنم... برعکس خیلی ها که با نوشتن آرام می شوند، من از کودکی با نوشتن مشکل و یک وحشت عجیب و غریبی داشتم، اما چیزی که درونم هست را نمی توانم با نوشتن بیان کنم، ولی در مجسمه سازی می توانم احساساتم را بیان کنم...فتح قله دماوند، ترس، لرز و هیجان!!ویشکا آسایش به همکار ما سیما جفاکش در مورد این که چطوری قله دماوند را فتح کرده، می گوید: یکی، دو سالی بود که به این فکر می کردم و هربار که حرفش می شد می گفتم که خیلی دلم می خواهد به قله دماوند بروم، تقریبا برای همه این طور تداعی شده بود که من فقط دارم حرفش را می زنم و هیچ کس منو جدی نمی گرفت، تا این که متوجه شدم، یکی از دوستانم رفته قله دماوند، تلفن کردم و ازش پرسیدم که چه جوری رفته قله دماوند؟ گفت: با تمرین کردن موفق شده و مرا به یکی از دوستانش ارتباط داد که به من گفتند تمرین ها را انجام بده، وقتی که به کوه دماوند رفتم ترس و لرز و شور و هیجان زیادی داشتم و موقعی که به قله رسیدیم، من که تا به آن لحظه چنین تجربه ای نداشتم، به خاطر این هیجانی که داشتم همین طور گریه می کردم، فکر می کردم که نمی رسم، چون سرهای ما به دلیل شیب خیلی زیادی که در کوه وجود داشت پایین بود و بعد راهنمایی که با ما همراه بود به ما گفت که بچه ها سرها بالا... به قله کوه رسیدیم!
احساس خیلی زیبایی بود برای من وقتی که از کوه پایین می آمدم، احساس کردم حالا که قله دماوند را فتح کردم اتفاق های خیلی خوبی برایم می افتد و خدا را شکر، کوه انرژی خیلی خوب و بی نظیری به من داد و بعد از این اتفاق، یک تئاتر خوب و یک سریال خیلی خوب و یک فیلم سینمایی خیلی خوبی بازی کردم و... پیشنهاد می کنم که همه به کوه بروند.از ویشکا آسایش بیشتر بدانیداو خواهرزاده مرحوم مازیار پرتو می باشد که یکی از فیلمسازان برجسته ایران است.
رشته تحصیلی اش طراحی صحنه و لباس است و از یکی از دانشگاه های انگلستان فارغ التحصیل شده.متاهل و یک پسر دارد.او در یکی از گفتگوهای خود در چند سال پیش گفته بود... «پدربزرگ من نویسنده بودند. دکترای ادبیات فارسی داشتند و بسیار هم اهل کتاب و شعر. دکتر علی شین پرتو. رسم بود فامیل برای انتخاب اسم فرزندان شان سراغ ایشان می آمدند و ایشان هم اسم انتخاب می کردند.»او در مورد نامش ویشکا می گوید: یعنی «نعمت الهی...»«از همان خردسالی معنی اسمم را می دانستم چون همه می گفتند چقدر اسمت قشنگه. ویشکا یعنی چی؟ بعد رفتم سراغ پدربزرگم و از او پرسیدم ویشکا به چه معناست؟ او هم گفت: «نعمت الهی» که از طرف خداوند به سوی بندگانش سرازیر است. بعد من هم نشستم و یک صفحه تمام معنی اسمم را نوشتم تا آن را حفظ شوم. حالا دیگر هرکس می پرسید معنی اسمت چه می شود؟ به سرعت می گفتم نعمت الهی که از طرف خداوند به سوی بندگانش سرازیر است.
من همیشه اعتقاد دارم انتخاب اسم خیلی مهم است و روی زندگی تاثیر می گذارد و به همین دلیل در انتخاب اسم پسرم خیلی جستجو کردیم تا معنای خوبی داشته باشد و در نهایت «گیو» را انتخاب کردیم که به معنای «قهرمان» است. ویشکا هم با این فکر که معنای خوبی دارد همیشه انرژی و احساس خوبی به من داده است.او در جایی گفته بود من برخلاف خواهرم که یک سال از من بزرگ تر است و بسیار بسیار آرام و ساکت و خجالتی، شیطون و نقطه مقابل او بودم. مادرم تعریف می کند وقتی کوچک بودم، من را داخل این پارک های بچه که شبیه یک سبد خیلی بزرگ بود می گذاشتند و من سعی می کردم از آن بیرون بیایم و بیفتم بیرون. آن دوران، پنج، شش دختر هم سن و سال بودیم که البته کوچک ترین و شیطان ترین شان من بودم. ناگفته نماند که همه برنامه ها را با خواهم انجام می دادم و همه چیز هم سر من خراب می شد. البته طبیعی بود، همه می دانستند کار من است، چون خیلی کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه چیز سر در بیاورم.»ویشکا خانم همچنین از خاطره ای دیگر هم گفت: «سوم راهنمایی که تمام شد من و خواهرم رفتیم آلمان پیش عمویم تا از آنجا ویزای لندن بگیریم برویم پیش خاله ام. گرفتن ویزا یک سال طول می کشید و مجبور بودیم بمانیم اما چون عمو، زن آلمانی داشت آنها ما را گذاشتند پانسیون. پدر و مادر برگشتند ایران و ما ماندیم آلمان و فقط آخر هفته ها عمو را می دیدیم. شرایط سختی بود، فکر می کردیم می رویم لندن و کنار خاله خیلی خوش می گذرد. نبودن کنار پدر و مادر واقعا سخت بود.- زندگی در آلمان باعث شد خیلی محکم شوم. مجبور بودم همه کارهایم را خودم بکنم. مثلا با دوچرخه می رفتم مدرسه و اگر لاستیک دوچرخه خراب می شد، باید خودم پنچری آن را می گرفتم.»مجله خانواده سبز
سه شنبه 5 اسفند 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]
صفحات پیشنهادی
ویشکا آسایش: عاشق رضا شدم...
ویشکا آسایش عاشق رضا شدم وقتی با ویشکا آسایش حرف می زنی دلت نمی خواهد باسوال های پی در پی مسیر مصاحبه را عوض کنی انگار همان کددادن اولیه مبنی بر این که دوران بچگی ات هم مثل الان پرشروشور بودی یا رابطه ات با پسرت چطور است کافیست چرا که او با هیجان همه اتفاقات را براتصاویری از محمدرضا گلزار در جشنواره برلین
تصاویری از محمدرضا گلزار در جشنواره برلین ما در قلب اتمی در حالی به برلین رفت که موفق به حضور در جشنواره فجر نشد این فیلم ساخته علی احمدزاده به تهیه کنندگی امیر سید زاده است محمدرضا گلزار پس از مدتها دوری از سینما بازی بسیار متفاوتی را در این فیلم ارائه کرده است آلبومی از تصگردش سه نفری رضا صادقی و همسر و دخترش در ولنجک +عکس
گردش سه نفری رضا صادقی و همسر و دخترش در ولنجک عکس رضا صادقی با اشتراگ گذاری این عکس از گردش سه نفره اش با همسر و دخترش تیارا در صفحه شخصی اش نوشت رحمت خدا كه ميباره بايد شكر گزار بود ممنون از خداى عزيز كه دريغ نكرد از اسمون قلبمون رحمت لبخندش رو دعا ميكنم بحق لبخندجسد همسرم را به جنگلهای شمال بردم چون عاشقش بود
بدبینی مرد دردسر ساز شد جسد همسرم را به جنگلهای شمال بردم چون عاشقش بود صدای نالههای مادر در گوشش میپیچد به خدا اشتباه میکنی من کاری نکردهام بچههایم را دوست دارم تو را زندگیام را دوست دارم نمیتواند التماسهای مادر را فراموش کند شاید مادر حق داشت که از شکنجهگاه پدرسالگرد ازدواج یا تولد همسرتان را عاشقانه کنید
سالگرد ازدواج یا تولد همسرتان را عاشقانه کنید روز نو اگر به هر دلیل و مناسبتی مثلا سالگرد ازدواج و تولد همسرتان دنبال ایدههایی ناب برای یک جشن به یاد ماندنی هستید شاید دانستن چند نکته برای عاشقانهتر کردن این روز برایتان مفید باشد جشن گرفتن در ذهن اکثریت ما به معنی خرج کردن پو- احساس رضایت زنان از زندگی مشترک، کلید شادی همسران است
یافته های جدید روانشناختی احساس رضایت زنان از زندگی مشترک کلید شادی همسران است تهران-ایرنا- یک مطالعه که به تازگی در آمریکا انجام شده است نشان می دهد که شادی مردها رابطه مستقیمی با شادی همسران آنها به ویژه احساس رضایت زنان دارد به گزارش ابرنا از هلث محققان روانشناس دانشگاه میعباس غزالی: عاشق سعید اسحاقی شدم!
عباس غزالی عاشق سعید اسحاقی شدم عباس غزالی - بازیگر سریال در حال پخش حانیه - از حضورش در این مجموعه اظهار رضایت کرد و گفت نقشی که در حانیه داشتم یکی از متفاوتترین نقشهایم در عرصهی بازیگری بود و همیشه دوست داشتم این جنس نقش را هم در خودم بسنجم خبرگزاری ایسنا بازیگر نقعابدزاده و همسرش در کنسرت رضا صادقی/ عکس
عابدزاده و همسرش در کنسرت رضا صادقی عکس روز نو تاریخ انتشار ۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۰ ۰۷با نارضایتی جنسی همسرم چه کنم؟
با نارضایتی جنسی همسرم چه کنم من و همسرم حدود 15 سال است با هم زندگی میکنیم مشکل خاصی با هم نداشتیم و زندگیمان خوب بود اما از چند سال قبل بر سر موضوعات زناشویی دچار مشکل شدیم ایشان توقع داشتند رابطه ما مانند روزهای اول باشد اما من که درگیر کارهای خانه و مشکلات بچهها هساجمالی/امام جمعه موقت تهران رضاخان یزید و پسرش معاویه بود
اجمالی امام جمعه موقت تهرانرضاخان یزید و پسرش معاویه بودامام جمعه موقت تهران گفت رضا شاه پهلوی مانند یزید هیچ چیز را قبول نداشت ولی پسرش به لحاظ شخصیتی شبیه معاویه بود به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد آیتالله سیداحمد خاتمی در مراسم گرامیداشت یومالله دهه فجر که در روآغاز زندگی مشترک «عباس غرالی» و همسرش از حرم امام رضا(ع)
امسال برایم سال درخشانی بود آغاز زندگی مشترک عباس غرالی و همسرش از حرم امام رضا ع تاریخ انتشار جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 21 49 | شماره خبر 1840474449998176814 تعداد بازدید 11 پ پ عباس غزالی گفت در مقطع زمانی انقلاب اصلا به دنیا نیامده بودم و با آن فضا آشنایی چندانی نداشتمعاشقانه های احسان کرمی برای تولد همسرش + عکس
عاشقانه های احسان کرمی برای تولد همسرش عکس احسان کرمی با انتشار عکس زیر نوشت به بهانه زادروز همسرم بايد يه چيزايي بگم كنار اومدن با شغل من و نبودنها و سفرها و تمرينها و اجراها كار سختيه اون هم وقتي يه پسر چهار ماهه داريم حتي نميتونيم برنامه ريزي براي سفر يا مهموني ساده خانوادعباس غزالی و همسر جدیدش در حرم امام رضا!
عباس غزالی و همسر جدیدش در حرم امام رضا غزالی در انتخاب نقشهایم با پرستویی مشورت میکنم عباس غزالی بازیگر سریال حانیه گفت در این سالها پیشنهاد حضور در سریالهای مناسبتی بسیاری داشتم اما با احترامی که برای تمامی سازندگان این دست آثار قائلم حضور در آنها را نپذیرفتم آنهم بهعاشق شدم
جام جم نوا گفتگو عاشق شدم عاشق شدم دوشنبه 27 بهمن 1393 23 34 | کد خبر 1835643214648426630 | بازدید 8 عاشق شدماز رسم و رسومات خانواده همسرم خسته شدم؛ طلاق می خواهم!
از رسم و رسومات خانواده همسرم خسته شدم طلاق می خواهم وقتي ميخواهيم تعطيلات به مسافرت برويم ميگويند رسم دارند كه اولين مسافرت زن و شوهر بايد با خانواده عروس باشد احساس ميكنم آنها دارند از من سوء استفاده ميكنند و به بهانه رسم و رسوم هرچه ميخواهند انجام ميدهند براي همين ميدلنوشته علیرضا دبیر درباره نقاشی پسرش! +عکس
بزرگترین مأموریت دبیر دلنوشته علیرضا دبیر درباره نقاشی پسرش عکس به گزارش سرویس کشکول جام نیوز علیرضا دبیر قهرمان سابق کشتی جهان و عضو شورای شهر تهران با انتشار نقاشی از پسرش نوشت نوشتن عسل با الف و صبحانه با سين يه دليل ساده داره اميرحسين هنوز به درس عينرضائيان: کاش زودتر ميدانستم و جدا ميشدم
رضائیان کاش زودتر میدانستم و جدا میشدم مدافع مليپوش راهآهن از اعتصاب بازيکنان اين تيم پس از شکست مقابل ملوان خبر داد به گزارش "ورزش سه" رامین رضائیان که در بازی امروز یکی از معدود خطرات راهآهنی ها مقابل ملوان را ایجاد کرد درباره باخت سنگین تیمش میگ-
سرگرمی
پربازدیدترینها