واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تحلیل غیب خواص در عاشورا
در نهضت عاشورا و تابلوی سترگی که امام حسین (ع) در روز دهم محرم 61، بر بوم سرزمین کربلا نقش زد، عده ای از خواص غائبند، چهره های سرشناسی چون امسلمه، همسر پیامبر(ص)، عبداللّه بن جعفر(پسرعم امام)، محمدبن حنفیه(فرزند امام علی(ع))، عبداللّه بن عباس(پسر عم امام) که به رغم خویشی و قرابتی که با امام داشتند از همراهی با حضرتش سرتافتند.از این میان، عملکرد محمد بن حنفیه به دلیل نفوذ، سابقه، شجاعت و به طور کلی موقعیت ویژه ای که در میان مردم داشت، بسیار قابل تامل است.مورخان و تحلیل گران واقعه عاشورا، در توجیه عدم همراهی وی دلایلی آورده اند که در جستار حاضر به تحلیل میزان توجیه پذیری دلایل یاد شده می پردازیم.اگر چه شخصی چون عبدالله بن جعفر به سبب کهولت سن (قریب به هفتاد سال) توان جنگیدن در خود نمی دید اما اینقدر همت و بصیرت داشت که فرزندانش را به یاری امام فرا خواند و دو پسرش محمد و عون در کربلا به درجه ی رفیع شهادت نایل آمدند اما عذر محمد بن حنفیه به هیچ روی توجیه پذیر نیست، چه آنکه او به فرض بیماری، لااقل می توانست فرزندان خویش را به همراهی با حضرت تهییج کند حال اینکه طبق روایت تاریخ(ابن سعد، ص61)، محمد فرزندانش را نیز از حضور در این بزم عاشقانه باز داشت. محمد بن حنفیه که بود؟محمّد بن حنفیه برادر ناتنی امام حسین (ع)، مكنّى بابى القاسم و مادر او خولهى حنفیّه دختر جعفر بن قیس است و در بعضى روایات است كه رسول خدا (ص) امیرالمؤمنین (ع) را به میلاد محمد بشارت داد و نام و كنیت خود را عطاى او گذاشت. محمّد در زمان حكومت عمربن الخطّاب متولّد شد و در ایّام عبدالملك بن مروان نیز وفات كرد. سن او را شصت و پنج گفتهاند و در موضع وفات او اختلاف است به قولى در ایله و به قولى در طائف و به قول دیگر در مدینه وفات كرد و او را در بقیع بخاك سپردند. جماعت كیسانیّه او را امام مىدانستند و او را مهدى آخر زمان مىخواندند و به اعتقاد ایشان، محمّد در جبال رضوى كه كوهستان یمن است اقامت کرده است و زنده است تا گاهى كه خروج كند و خوشبختانه امروز، این مذهب پیروانی ندارد. محمد، مردى عالم و شجاع و نیرومند و قوى بود. نقل است كه یک روز زرهى چند به خدمت امیرالمؤمنین (ع) آوردند یكى از آن درعها از اندازهى قامت بلندتر بود حضرت فرمود تا مقدارى از دامان آن زره را قطع كنند. محمّد دامان زره را جمع كرد و از آنجا كه امیرالمؤمنین (ع) علامت نهاده بود به یك قبضه بگرفت و مثل آنكه بافتهى حریر را قطع كند دامنهاى درع آهنین را از هم درید. و حكایت او و قیس بن عباده با آن دو مرد رُومى كه از جانب سلطان روم فرستاده شده بود معروف است و كثرت شجاعت و دلیرى او از ملاحظهى جنگ جمل و صفیّن معلوم شود. 1 دلایل عدم حضور محمد بن حنفیه در کربلابنا به نقل ابوحنیفه دینوری،2 هنگامی که امام(ع) عزم خویش را جزم کرد تا در برابر حکومت فاسد یزید بایستد، تمامی اهل بیت امام حسین(ع) همراه وی از مدینه خارج شدند و تنها کسی که بر جای ماند، محمد بن حنفیه بود. و نیز طبق برخی نقل ها چون امام حسین (ع) در محمد بن حنفیه تمایلی به همراهی وی ندید از او خواست تا بماند و اخبار مدینه را به او برساند. 3
بنا به نقل علامه ی حلّی، جناب محمد حنفیه به سختی مریض و معلول بود.از معاصرین هم بعضی مدعی بیماری محمد بن حنفیه در موقع حرکت امام حسین (ع) به طرف کوفه هستند. به عنوان مثال نویسنده ی نهج الدموع بدون بیان منابع و مآخذ می نویسد:محمد بن حنفیه در اثر این که زرهی را زیادی با دست پاره کرده و به دور افکنده بود، شخصی او را چشم زد و فورا به درد دست مبتلا گردید و تا آخر عمر مبتلا بود. 4برخی نیز چنین اعتذار آورده اند که از یک سو وجود این دو نفر چندان لازم نمی نمود؛ زیرا به حدّ کافی از جوانان هاشمی و طالبی شرکت داشتند و آنان چون قوم و قبیله ای جز بنی هاشم که همراه امام بودند، در اختیار نداشتند، نقش نظامی چندانی نمی توانستند ایفا کنند؛ از سویی دیگر، ماندن آنها در حجاز لازم بود؛ چنان که امام حسین(ع) در مدینه به برادرش محمد حنفیه وصیت کرد که در مدینه بماند و رفت و آمد امویان را زیر نظر بگیرد و به او گزارش دهد. 5و از سوی دیگر طبق برآوردها و محاسبات عادی، روشن بود که نهضت امام حسین(ع) به نتیجه نمی رسد؛ چنان که این بزرگواران حضرت را از رفتن به سوی عراق برحذر می داشتند و به مصلحت نبود که همه ی خاندان علوی به شهادت برسند؛ زیرا این خاندان تنها مدافعان و مبلّغان اسلام راستین بودند و محل رجوع مردم به شمار می آمدند و اگر همه ی مردان خاندان هاشمی به شهادت می رسیدند، نسل بنی هاشم قطع می شد و بعد از واقعه ی کربلا، اهل بیت ملجأ و پناه گاهی نداشتند. با توجه به این مصالح بود که از سوی امام حسین(ع) هیچ اصرار، بلکه هیچ تقاضایی مبنی بر شرکت آنان در نهضت نمی بینیم.عجیب تر توجیه عده ای دیگر است که گفته اند نام محمد بن حنفیه در میان شهدای کربلا در لوح محفوظ ضبط نشده بود و لذا او از رفتن سر برتافت! آیا این عذرها کافی است؟نکته ی شایان توجه این است که بیماری محمد بن حنفیه را اکثر منابع متاخر شیعی بیان کرده اند؛ اما در هیچ کدام از این کتب به منابع متقدم ارجاع نداده اند . از منابع اولیه به دست نمی آید که محمد در موقع حرکت امام (ع) بیمار بوده باشد . اگر او بیمار بود این منابع به این مسئله اشاره می کردند، حال آن که در هیچ یک از روایات مربوط به گفت و گوی محمد بن حنفیه و امام حسین (ع) اشاره ای به بیماری وی نشده است. در روایتی هم که امام (ع) او را به ماندن در مدینه مختار می کند، اشاره ای به بیماری او نمی کند; در حالی که به نظر می رسد که اگر محمد بن حنفیه بیمار بود، امام (ع) حتما اشاره ای به بیماری او می کرد .بعضی از منابع از رفتن محمد بن حنفیه به شام در زمان یزید بن معاویه سخن گفته اند;6 ولی اشاره ای به بیماری وی نکرده اند. اگر او بیمار بود، چگونه می توانست این مسیر طولانی را بپیماید؟بعضی از منابع، زمان بیماری او را موقع ورود بازماندگان اهل بیت (ع) به مدینه بیان کرده اند .مامقانی ضمن نقل بیماری محمد بن حنفیه متذکر می شود که وی در زمان حرکت امام حسین (ع) بیمار نبوده و اگر هم بیماری ای وجود داشته، مربوط به بعد از شهادت امام (ع) و بازگشت اهل بیت (ع) به مدینه است . او مدعی است این مطلب از تاریخ روشن است. 7اما مساله عدم ضبط نام او در میان کشتگان عاشورا در لوح محفوظ هم توجیه عقلی ندارد چرا که به تعبیر حکما و فلاسفه، علم خداوند به شیء (معلومات و جزییات) به تنهایی تعلق نمی گیرد بلکه شیء(معلوم) به همراه شرایط و اسباب آن، متعلَّق علم خدا قرار می گیرد بدین معنا که خدا می دانست که محمد حنفیه با اختیار خود به کربلا نخواهد رفت و این علم پیشین خداوند به هیچ روی جبرآور نیست.اگر چه شخصی چون عبدالله بن جعفر به سبب کهولت سن (قریب به هفتاد سال) توان جنگیدن در خود نمی دید اما اینقدر همت و بصیرت داشت که فرزندانش را به یاری امام فرا خواند و دو پسرش محمد و عون در کربلا به درجه ی رفیع شهادت نایل آمدند اما عذر محمد بن حنفیه به هیچ روی توجیه پذیر نیست، چه آنکه او به فرض، بیماری، لااقل می توانست فرزندان خویش را به همراهی با حضرت تهییج کند حال اینکه طبق روایت تاریخ(ابن سعد، ص61)، محمد فرزندانش را نیز از حضور در این قیام حسینی باز داشت.اما این عذر و بهانه که وی از طرف امام مأموریت داشته تا در مدینه بماند و اوضاع و احوال مدینه را به استحضار حضرت برساند با پاره ای از سخنان امام حسین (ع) چندان سازگار نمی افتد.
در کتاب گرانسنگ "کامل الزیارات" تالیف شیخ جلیل القدر ابن قولویه قمی، که یکی از منابع دسته اول و فاخر عاشورا پژوهی است، آمده است:حضرت حسین بن على سلام الله علیهما نامه اى از مكه به محمد بن على علیه السلام به این شرح مرقوم فرمودند:بسم الله الرحمن الرحیماز طرف حسین بن على علیه السلام به محمد بن على علیه السلام (یعنى محمد بن حنفیه ) و بنى هاشمى كه او را قبول داشته و با وى مى باشند:اما بعد: هر كس با من همراه شود شهید خواهد شد و آنانكه همراهى نكرده و با من نباشند فتح و گشایش به خود نخواهند دید والسلام .8این سخن صریح و راهگشای امام (ع) تکلیف همگان را روشن نموده و راه را بر هرگونه توجیهی می بندد.اما مساله عدم ضبط نام او در میان کشتگان عاشورا در لوح محفوظ هم توجیه عقلی ندارد چرا که به تعبیر حکما و فلاسفه، علم خداوند به شیء (معلومات و جزییات) به تنهایی تعلق نمی گیرد بلکه شیء(معلوم) به همراه شرایط و اسباب آن، متعلَّق علم خدا قرار می گیرد بدین معنا که خدا می دانست که محمد حنفیه با اختیار خود(سبب اخیر علت تامّه در مسبَّبات) به کربلا نخواهد رفت و این علم پیشین خداوند به هیچ روی جبرآور نیست. به هر روی باید پذیرفت که این بزرگان به رغم وجاهت و جایگاه والایی که در میان مردمان و اهل بیت(ع)داشته اند، متاسفانه در همراهی با حسین(ع) قصور داشته اند، و به هر دلیلی از فیض عظمای شهادت بازمانده اند.به نظر می رسد عنصر بصیرت و عدم تحلیل دقیق اوضاع زمانه، در وجود این خواص چندان قوی نبوده است که از قافله عشق جا نمانند.شاهد این سخن اینکه، به روایت تاریخ، محمد بن حنفیه در مساله امامت با امام سجاد (ع) اختلاف داشت تا آنجا که امام مجبور شد در جوار خانه خدا، بواسطه حجر الاسود کرامتی از خود نشان دهد تا وی از مخالفتش دست بردارد. (هر چند در اینجا نیز عده ای تاویلاتی مطرح کرده اند که چندان کمکی به اصل ماجرا نمی کند.) نوشتهی شکوری_کارشناس گروه دین و اندیشه تبیانپینوشتها:1. فرزندان و همسران حضرت علی (ع)، شیخ عباس قمی، با اندکی تصرف2.الدینوری، ص 2033. ابن اعثم، ص 234. قرنی گلپایگانی، ص 2595. سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، ص 25.6. البلاذری، ج 3، ص 276 و بحارالانوار، ج 45، ص 3257. مجله فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 33 ، محمدعلی چلونگر8. ترجمه كامل الزیارات، ابن قولویه، جعفر بن محمد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]