تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867948751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چگونه به کودکم بگویم سرطان گرفته ام؟


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
چگونه به کودکم بگویم سرطان گرفته ام؟




به دلیل شیوع انواع سرطان در میان ایرانیان، خانواده های زیادی هستند که با این مشکل و مدیریت روابط خانوادگی و رسیدگی به بچه ها، به طوری که کمترین آسیب را ببینند، مواجه اند.











هفته نامه سلامت - الهه رضائیان: شاید بخاطر تلخی و سنگینی نهفته در این سوژه حس میکردم پرداختن به آن چندان مناسب نیست اما با کمی جستجو متوجه شدم به دلیل شیوع انواع سرطان در میان ایرانیان، خانواده های زیادی هستند که با این مشکل و مدیریت روابط خانوادگی و رسیدگی به بچه ها، به طوری که کمترین آسیب را ببینند، مواجه اند. با افرادی صحبت کردم که نه تنها همسر خود را به خاطر این بیماری از دست داده بودند که از روابط والد- فرزندی شان هم چیزی جز یک نام به جای نمانده بود.

اکثر خانواده ها می گفتند به بچه ها نگفتیم پدر یا مادرشان درگیر یک بیماری جدی است اما وقتی با بچه ها حرف می زدیم، در کمال تعجب می دیدیم آنها از همه ماجرا خبر دارند و لحظه لحظه این دقایق نفسگیر جراحی، شیمی درمانی و... را به تنهایی و بدون حمایت رنج کشیدند و آسیب دیدند. همه این ماجراها باعث شد «فرزندپروری» این هفته از فاز انکار خارج شود و باور کند که وظیفه دارد به این والدین و بچه ها یاری برساند. با ما همراه باشید تا توصیه های کارشناسان «سلامت» را در این زمینه بخوانید.

زندگی ام بدون من

درام رمانتیک «زندگی ام بدون من» محصول سال 2004 اسپانیا و کانداست. این فیلم را ایزابل کویست فیلمساز زن اسپانیایی کارگردانی کرده و در آن سارا پولی نقش «آن» را بازی می کند؛ زنی 23 ساله که دو دختر 3 و 5 ساله دارد و البته شوهری بیکار، او نظافتچی شیفت شب دانشگاه است و به جز دو دخترش انگیزه دیگری در زندگی ندارد.


چگونه به کودکم بگویم سرطان گرفته ام؟



در مقطعی از زندگی، ضعف و بیحالی باعث می شود تا او مورد بررسی های پزشکی قرار گیرد و پس از آن مشخص می شود که دچار سرطان است. پزشک به او می گوید که تنها دو ماه زنده می ماند و «آن» با پنهان کردن بیماری به دیگران می گوید که فقط کم خونی دارد. او مشغول ضبط کردن صدا برای دخترها، مادر، همسر و دوستش می شود و سعی می کند اوضاع را برای پس از مرگ خود آماده کند. او حتی برای تولد 18 سالگی دخترش هم پیام تبریک ضبط می کند و همه را تشویق می کند تا از زندگی با تمام وجود لذت ببرند...

برخلاف همیشه این بار از سوژه گفت و گویمان برای صفحه «فرزندپروری» استقبال نکردید و حتی فرصتی خواستید تا در موردش فکر کنید. می توانم علت را بدانم؟

- راستش را بخواهید با اینکه من یک روان پزشکم و موارد زیادی را برای مشاوره می بینم اما پرداختن به این مساله و گفتن اینکه والدین یک کودک بیماری صعب العلاجی دارند و معلوم نیست چه شرایطی برایشان پیش بیاید، سخت است. نمی خواستم توصیه هایم غیرکاربردی باشد. من هم یک مادرم و می دانم وظیفه مهم ما ایجاد حس امنیت و شادی در بچه هاست ولی باز هم می دانم مخفی کردن این واقعیت صدمه جدی به بچه ها می زند پس تصمیم گرفتم درباره این موضوع بیشتر بدانم و جدیدترین اطلاعات انجمن سرطان آمریکا را مطالعه کردم. بعد از آن واقعا متقاعد و حتی مصر شدم در این باره به والدین ایرانی اطلاعات بدهم چون چگونه گفتن این موضوع و ظرافت های برخورد با بچه ها پیچیده ترین قسمت کار است.

با والدین زیادی صحبت کردم، که در پاسخ من برای علت این مخفی کاری گفتند هضم این مشکل برای خودمان هم سخت بود. چطور می توانستیم دستی دستی شادی و دنیای کودکانه فرزندمان را خراب کنیم.

- خیلی جالب است چون در تحقیقات و مطالعات انجام شده هم اولین واکنش بسیاری از والدین آمریکایی و اروپایی به پزشکی که از آنها می خواست موضوع را به بچه هایشان بگویند، همین بود. خیلی ها فکر می کنند آینده بچه خراب می شود و توانایی لذت بردن از زندگی در کودکشان بعد از دانستن این موضوع از بین خواهدرفت.

یعنی شما غیر از این فکر می کنید؟

- بله، اگر شما بچه ها و توانایی هایشان را بشناسید، با من هم عقیده می شوید که در صورت اطلاع رسانی اصولی، کاملا درک می کنند چه شده و یاد می گیرند چطور با مشکل موجود کنار بیایند. آنها باید بدانند که بیماری چگونه روی مادر و پدرشان اثر می گذارد و در روزها و ماه های آینده قرار است چه اتفاقاتی بیفتد. این تجربه به همان اندازه که برای شما سخت است، بخشی از زندگی کودک است و حق ندارید او را نادیده بگیرید، حتی اگر فرزند شما زیر 3 سال باشد. بچه ها می فهمند اوضاع غیرعادی شده و احساس ناامنی را از نگاه شما، از آنچه پشت تلفن به دیگران می گویید به خوبی درک می کنند پس نباید بی خیال آنها شوید و رهایشان کنید تا آسیب ببینند.

اما چطور می توان واقعیت را به یک بچه کوچک گفت که مثلا بیماری سختی در بدن مادر یا پدرت هست که امکان دارد تا چند ماه آینده او را از پای درآورد؟

- براساس سن بچه، اطلاعاتی که به او می دهیم متفاوت است. به محض باخبر شدن از این بیماری قطعا آرامش همیشگی موجود بر هم می ریزد. خوب است همین جا بی آنکه نامی از تشخیص نهایی بیماری ببریم، کافی است به بچه بگوییم: «اون حالت های مامان یا بابا (اشاره به دردها یا هر علامتی که داشته) خیلی اذیتش می کند و ما مجبوریم مرتب بریم دکتر ببینیم چی شده. داریم تلاش می کنیم بفهمیم و زود خوبش کنیم.» در مرحله بعد با شروع شیمی درمانی بازهم قطعا علامت های ناخوشایند جسمی رخ می دهد.

در این حالت هر دو والد، والد بیمار و همسرش، باید رفتارهای کاملا سنجیده ای داشته باشند و احساسات خود را موقع صحبت با بچه مدیریت کنند. اگر برای والد بیمار سخت است که هیجانات منفی خود را کنترف کند، والد دیگر در حضور او و فردی که قرار است تا مشخص شدن شرایط مادر یا پدر جایگزین و حامی خانواده به ویژه بچه باشد، با کودک صحبت کنند مثلا بگویند: «عزیزم! بیماری مامان یا بابا جدی است. این بیماری معلوم نیست چرا به وجود آمده و دکتر می گه این بیماری تقصیر هیچ کس نیست اما برای نابودی آن مجبوریم آمپول ها و قرص هایی استفاده کنیم که حال مامان یا بابا رو بد می دکنه.

البته دکتر می گه داروها تمام شوند حالش بهتر می شه ولی به خاطر خستگی و ضعفی که دارد نمی تواند با تو به کلاس بیاید یا تو را از مدرسه یا مهدکودک برگرداند. پس مادربزرگ (در خانواده های ایرانی اغلب مادربزرگ، خاله، عمه، دایی یا فردی از خانواده عهده دار این امر می شوند) یا خودم (والد غیربیمار) هستیم تا همه چیز مثل سابق باشد و به مامان یا بابا کمک می کنیم تا با این بیماری بجنگد و شکستش بدهد.»

نیازی نیست از بی نتیجه بودن درمان یا حتی مهلت هایی که پزشکان تعیین می کنند، به بچه ها بگوییم؟

- اصلا. برای بچه های زیر 3 سال و حتی 5 سال که هنوز درک زمانی خوبی ندارند، اصلا نباید از زمان حرف بزنیم چرا که گیج و دچار اضطراب می شوند. معمولا در مراحل سختی که بیماری به قسمت های حیاتی بدن دست اندازی کرده، کنترل هیجانات خیلی سخت است و حتی به بچه های بزرگ تر هم نمی شود به راحتی گفت مادر یا پدرت 2 ماه بیشتر زنده نیست، اما برای این شرایط هم توصیه های علمی و کاربردی خوبی ارائه شده.

قبل از توصیه ها خوب است به پرسش مهم والدین در این موارد جواب دهید که اصلا چرا باید به بچه ام بگویم حالم آنقدر بد است که دارم می میرم؟

- واضح است چون وقتی بچه آماده نباشد، خیلی آسیب می بیند. این پرسش را کسانی مطرح می کنند که فکر می کنند بچه ها چیزی نمی فهمند در حالی که آنها هم درست مثل والدی که همسرش سرطان دارد، مادر یا خواهری که می بیند عزیزش سرطان دارد و از همان موقع کم کم با این واقعیت مواجه می شود و در نهایت کنار می آید؛ باید فرصت داشته باشد خودش را پیدا کند. او قطعا عصبانی می شود و خشم او از والد سالم و خانواده برایش آسیب زاست. ما حاضریم امروز که پدر یا مادرش در مرحله آخر قرار دارد از ترس اطلاعاتی که ناراحت کننده است، او را در گمراهی قرار دهیم اما فردا که در این گود حادثه افتاد چه؟

کودک هم حق دارد مراحل سوگ را طی کند؛ بیماری را انکار کند و بارها از شما بپرسد به امید اینکه شاید این دفعه جوابتان با دفعه قبل متفاوت شود. او حق دارد از شما که مریض شده اید و از والد دیگرش و از همه عالم و آدم خشمگین شود اما حالا که کنار او هستید، می توانید کمک و حمایتش کنید تا مثل باقی افراد خانواده بفهمد زندگی ادامه دارد و باید واقعیت ها را پذیرفت.

شاید مثال خوبی نباشد اما این اتفاق شبیه روز اول مدرسه است. مادری که هیچ اطلاعات به کودکش نمی دهد تا مبادا هراسان شود، می بیند انطباق کودک و پذیرش او کمتر است و دادن آن اطلاعات ترسناک از دید بچه (کنارت نمی مانم. بچه های بزرگ تر هم هستند، خودت باید مواظب وسایلت باشی و...) در نهایت به سود او تمام می شود.

و اما رسیدیم به توصیه شما برای اینکه چگونه باید گفت؟

- بهتر است حتما هر دو والد حضور داشته باشند تا در محیطی آرام و در حضور بزرگسال دیگری که کودک به او اعتماد دارد با بچه صحبت کنیم: «حتما خودت متوجه شدی که این روزها مامان یا بابا دائم خسته و مریض است. زیادتر از قبل در بیمارستان بستری می شه و اینها نشان می دهد اوضاع خوب نیست. باید درمان های جدید شروع کنیم که ممکن است آنها هم خیلی موثر نباشد ولی همیشه باید ادامه داد و امیدوار بود.» اجازه بدهید بچه سوال کند و با پاسخ های کوتاه و ساده اطلاعات بدهید.

برای بچه های زیر 3 سال، به خصوص اگر جایگزین مناسبی برای رسیدگی به نیازهایشان داشته باشند، با کمترین آسیب این مساله پایان می یابد اما در مورد بزرگ ترها باید صادقانه جواب داد. باید از لغت واضح مرگ استفاده کرد، نه اینکه بگویید من به یک خانه دیگر می روم، در آسمان ها هستم و... اینکه به فرزندتان بگویید دوستش دارید و از حالا می خواهید او در جریان شرایط باشد و مشکلات احتمالی اش را شناسایی و رفع کنید.

خیلی از نظر روانی برایش خوب است. هرچند واکنش ها فرق دارد بچه ای ممکن است خشمگین شود و یکی راحت بپذیرد اما لازم است حتما در مورد او با مشاور حرف بزنید. پزشک می تواند داروهای ضداضطراب و افسردگی برایتان تجویز کند که بهتر بتوانید به ایجاد رابطه با بچه ها بپردازید و به تاب آوری کودک کمک کند. با توجه به شخصیت کودک، اینکه در چه مرحله رشدی است، رابطه اش با والد سالم چگونه است و قرار است چه کسی جایگزین والد بیمار باشد میزان آسیب مشخص می شود.








تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن