تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خوشا به سعادت كسیكه عمل، علم، دوستى، دشمنى، گرفتن، رها كردن، سخن،سكوت ،كردار و گفتارش ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804778135




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

- پیشگیری از مهاجرت نخبگان با تجاری سازی علم


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: پیشگیری از مهاجرت نخبگان با تجاری سازی علم تهران- ایرنا- روزنامه «اطلاعات» در بخش نخست گزارشی با عنوان «پیشگیری از مهاجرت نخبگان با تجاری سازی علم» نوشته است: کشورهای غربی از دیرباز به نیکی دریافته اند که از والاترین نیازهای آن ها برای میدان داری در کارزار ترقی در قلمروهای اندیشه و فناوری و آفرینندگی، بهره گیری از نیروهای انسانی درون کشوری و نیز برون مرزی است؛ از این رو همواره در اندیشه سرمایه گذاری برای حفظ سرمایه های اندیشگی خود و جذب نخبگان دیگر کشورها هستند؛ یک نمونه اش حضور دانشمندان و مدیران و متخصصان ایرانی در آمریکا، اروپا و استرالیا؛ و نمونه دوم، سخنان بریتا بارون- معاون دانشگاه آلبرتو/کانادا در این مورد که دانشجویان ایرانی، بیشترین دانشجویان پذیرفته شده از خارج در دانشگاه آنان هستند! این گزارش در پی پاسخ این پرسش است: اگر چشم به راه بمانیم، فرزندانمان به میهن بر می گردند؟


* نخبه یعنی پژوهشگر و اندیشمند ‏
محمدصادق افراسیابی، در مورد نخبگان، نخست به بیان خاطره ای از دهه 80 می پردازد: برای آزمون سراسری دانشگاه ها آماده می شدم، اما احساس می کردم کلاس‎های درس، وقتم را تلف می کند و آن چه که به دنبالش هستم، به دست نخواهم آورد. پس به مدرسه شبانه رفتم تا به تنهایی و بدون کمک دبیران، درس ها را بخوانم و بتوانم از وقتم بیشتر برای مطالعه دیگر کتاب ها استفاده کنم. با همه سختی هایی که این شیوه داشت و باعث قطع همیاری معلمان قبلی شد و کسانی حتی کوشیدند روحیه ام را ضعیف کنند، به لطف خدا توانستم رتبه نخست دانشگاه آزاد در گروه علوم اجتماعی و رتبه 47 دانشگاه سراسری را در سال 1381 کسب کنم. ‏
مدرس دانشگاه علمی کاربردی با بیان این که در آن دوران دریافتم که سیستم و نظام آموزشی ما در کشور نه تنها بر پایه کشف و پرورش استعدادها نیست، بلکه نگاه مسئولین آموزشی این است که همه، یک مسیر واحد را بپیمایند، می افزاید: در حالی که باید شیوه تعامل آموزشی با نخبگان، متفاوت باشد. ‏
تعریف مدرس دانشکده خبر از نخبه چنین است: «نخبه علمی کسی است که می خواهد بیش از دیگران مطالعه و پژوهش کند و به آن چه آموخته است، بیندیشد.» وقتی ما با همه افراد، برخوردی یکسان داریم و همه را با سطح متفاوتی از استعدادها در یک کلاس درس قرار می دهیم، به سرکوب استعدادهای نوجوانان و جوانان نخبه می انجامد. واقعیت این است که استعدادهای نخبگان در کشور ما علیرغم تمامی تلاش ها و دلسوزی های مسئولین، ناخواسته سرکوب می شود! ‏
و افراسیابی راهکار نشان می دهد: شیوه تعامل با نخبگان باید متفاوت با رفتاری باشد که اینک شاهد آن هستیم. برای پرورش نخبگان لازم است این فرصت را در اختیار آنان قرار دهیم که خودشان انتخاب کنند که چه را بخوانند و چگونه مطالعه کنند که بهتر به نتیجه برسند.‏
‏ یکی از بزرگترین ظلم ها در حق نخبه علمی، این است که گاه او را مجبور به حضور در کلاس های عمومی با سطحی متفاوت از استعدادها و با اساتید تازه کار می کنیم و نمی گذاریم آن طور که علاقه دارد، علم بیاموزد و تولید علم کند. البته این سطح از آزادی تنها در شرایطی منجر به پرورش استعدادهای نخبگان می شود که در کنارش، استاد راهنما حضور داشته باشد و با مشاوره های خود بتواند نخبه را راهنمایی کند. ‏
مورد دوم در خصوص نخبگان و فرار مغزها این است که حتی اگر جوانان و نوجوانان نخبه از این مسیر جان سالم به در برند و دارای هوش اجتماعی بالایی باشند که بتوانند روحیه خود را علیرغم تمامی ناملایمات علمی و اجتماعی حفظ کنند، پس از پایان تحصیل بار دیگر با چالش جدیدی مواجه هستند؛ آنان هرجا مشغول کار شوند به ویژه در یک محیط اجرایی ـ مدیران آنان معمولاً اجازه تفکر و کارهای علمی را از آنان می گیرند و انتظارشان از نخبه، یک کارمند معمولی است که فقط باید مجری سیاست های دیکته شده از بالا به پایین باشد. ‏
محمدصادق افراسیابی، با این بیان این که«نمی گویم مدیران باید کارمندان نخبگان باشند و اتفاقا بر عکس به تجارب مدیریتی مدیران میانی و عالی در سازمان ها اعتقاد دارم»، در ادامه گفت وشنود با روزنامه اطلاعات می افزاید: اما راه استفاده از نخبگان در سازمان های اداری، این است که هدف را برای او تبیین کنند و از او راهکار بخواهند و اجازه دهند تصمیم سازی کنند. قطعاً زمانی که امکان تصمیم سازی برای نخبگان فراهم شود، اختیارات تصمیم گیری مدیران بالادستی کاهش نمی یابد و حتی بر عکس، گزینه های روی میز مدیران تصمیم گیرنده زیاد می شود و آنان می توانند بهترین تصمیمات را بگیرند.‏

* غیرت ملی نخبگان‏
افراسیابی باور دارد که در این شرایط به طور ناخواسته، استعدادهای نخبگان در 3 عرصه علم آموزی، تولید علم و مدیریت اجرایی سرکوب می شود، اینک شاهد هستیم که بیگانگان و کشورهای غربی و شرقی، به دعوت از نخبگان کشور ما می پردازند و بهترین حقوق ها، مزایا و اختیارات را برای آنان فراهم می کنند. در چنین شرایطی، جوان یا نوجوان نخبه باید دارای غیرت ملی ویژه ای باشد که میهن اش را ترک نکند و البته کم نیستند نخبگانی که غیرت ایرانی خود را حفظ کرده اند و در کشور خود مانده اند؛ اما سوال جدی تر این است که ما چه برنامه ریزی هایی برای استفاده از این نخبگان غیرتمند داریم؟‏
افراسیابی، ادبیات دیگری برای تبیین پدیده مهاجرت سرمایه های انسانی دارد: این که چرا دانشگاه های غربی حاضرند هر هزینه ای برای متخصصان ایرانی بپردازند و نظام آموزش ایران هم حاضر است به راحتی متخصصان و دانشجویان ایرانی را تقدیم کشورهای غربی کند، علتش این است که مسئولین اجرایی کشور به درستی با مفهوم سرمایه های فکری آشنا نشده اند. سرمایه های فکری، کل دارایی های ناملموس جمعی مبتنی بر دانش است که یک سازمان را برای عمل، توانا می سازد‎.‎‏ یا به تعریف دیگر، سرمایه های فکری دانشی است که می تواند به ارزش تبدیل شود. نظریه پردازان برای توضیح سرمایه های فکری، از استعاره درخت که زندگی اش وابسته به ریشه است، و آن نیز در زیر خاک پنهان است، استفاده می کنند و می گویند که موفقیت هر کشور به سرمایه های فکری اش وابسته است که آن نیز یک منبع پنهان است و بخش عمده ای از آن را نیروهای انسانی نخبه تشکیل می دهند.‏
به گفته مدرس دانشگاه، اگر به این استعاره دقت کنیم، باید از خود بپرسیم مگر امکان دارد ریشه درخت را به راحتی و با قیمت کم به دیگران بفروشیم؟ آن چه که قابل خرید و فروش است، میوه درخت است و نه ریشه آن! بنابراین، مسئولین خوب است تمامی تلاش های خود را انجام دهند و نخبگان را به عنوان سرمایه های فکری کشور حفظ کنند و اجازه ندهند ریشه های علم و فناوری کشور به این راحتی از آنِ دیگر کشورهای جهان شود. همان گونه که درخت بدون ریشه، فایدهِ چندانی ندارد، کشور هم با از دست دادن سرمایه های فکری و نخبگان خود، عملا نمی تواند کار چندانی پیش برد.‏

* چه کسی بماند؟
‏«در سال 1385 یک گروه مطالعاتی از میان دانشجویان و اساتید رشته های ارتباطات، فناوری اطلاعات و رسانه های گروهی در خصوص تلویزیون تعاملی تشکیل شد و در این میان از پروفسور سپیده چکاوه، عضو انجمن توسعه و سرمایه گذاری آلمان برای مشارکت در بحث های این گروه دعوت شد.»
سخنان بالا از آنِ محمدصادق افراسیابی است، او می افزاید: زمانی که پروفسور چکاوه وارد این پروژه مطالعاتی شد، ضمن طرح مباحث علمی خود، رفته رفته با اعضای گروه آشنا شد و پس از آن که از رتبه من در دانشگاه و کسب عنوان پژوهشگر برتر در سال های قبل تر آگاه شد، با انجمن یاد شده گفتگویی ترتیب داد تا بتوانم با حمایت مالی این انجمن در یکی از مراکز تحقیقات آلمان، تحصیلات خود را ادامه دهم و کمک هزینه ای را هم دریافت کنم. این پیشنهاد در آن زمان بسیار وسوسه انگیز بود، اما تنها چیزی که باعث شد در ایران بمانم، تعصب و غیرت اسلامی ایرانی بود که احساس می کردم باید در کشور خودم منشأ اثر باشم.‏
این مدرس دانشگاه باور دارد: درست است که مشکلات زیادی در ارتباط با نخبگان داریم و باید از مسئولین بخواهیم نسبت به حل مشکلات اقدام کنند، اما از سوی دیگر باید با نخبگان هم وارد گفتگو شویم و توضیح دهیم که کشور ما یک تمدن نوظهور در ارتباط با فرهنگ اسلامی ایرانی است و اگر آنان با دیدن شرایط سخت، کشور را رها کنند، پس چه کسی باید تمدن اسلامی/ایرانی را زنده و سرپا نگه دارد؟ این وظیفه تک تک ما است که در کشورمان بمانیم و علیرغم همه سختی ها و نگاه های سیاسی و جناحی به نخبگان، تمامی تلاش خود را برای حل مشکلات جامعه به کار بریم. طبیعتا مقاومت، هزینه هایی هم دارد و انسان بدون سختی کشیدن نمی تواند پیشرفت های مادی و معنوی کند. البته صحبت هایم نفی کننده مسئولیت های مدیران اجرایی و افراد دارای منصب و مقام در دولت نیست؛ مسئولین اجرایی هم باید بدانند افراد نخبه، بسیار باهوش هستند و متوجه عملکرد آنان می شوند. ‏

* بهره گیری، نه شعارزدگی ‏
به باور دکتر افراسیابی، برخورد سیاسی و استفاده های شعاری از نخبگان، سرکوب ایده های نو، انتقاد ناپذیری برخی مسئولان، نبود گفت‎وگو با نخبگان، پذیرش نخبگان در شعار و کنارگذاشتن آنان در عمل، فراهم نکردن تسهیلات مربوط به پرورش استعدادهای نخبگان، بی توجهی به جایگاه نخبگان و گاه کوچک شمردن آنان به بهانه نداشتن تجربه های اجرایی و هزاران مورد دیگر، مسایلی است که موجب خسارت های بی شماری از جمله از دست دادن سرمایه های فکری جامعه می شود. این چالش ها تنها با یک عزم ملی و مدیریت جهادی قابل حل است. ‏
و سخن پایانی او در این مورد: «اگر رهنمودهای مقام معظم رهبری و توصیه های ایشان به مسئولین اجرایی در خصوص نخبگان جدی گرفته شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.» ‏

* بزرگ نمایی آمارها
دکتر عیسی کشاورز ـ مدیر گروه فرهنگ و هنر دانشگاه جامع علمی کاربردی و مدرس دانشکده خبر، درباره پدیده مهاجرت نخبگان معتقد است: آمار مهاجرت نخبگان و نرخ مهاجرت ها جدی است و گفته می شود در مهاجرت نخبگان در جهان اول هستیم؛ بنابراین مهاجرت نخبگان را نمی توان رد کرد. اما آمارها در این باره به 4 شکل آمارهای کشورهای مهاجرپذیر، آمار رسمی دولت ایران،آمارهای سازمان های جهانی و آمارهای شفاهی و غیررسمی وجود دارد که با هم تناقض جدی دارند و باید دلایلش ریشه یابی شود. ‏
به گفته این مدرس دانشگاه، گاهی این آمارها مغایر با منافع ملی ایران و از سوی دسته های اول و چهارم تولید می شود، تا کشورهای غربی را بر حق جلوه دهند و وضع ایران و دیگر کشورهای دوست را نامناسب بنمایانند؛ و با این کار، دیگران را تشویق به مهاجرت و کشورهای غربی را به استفاده از سرمایه های فکری کشورهای در حال توسعه، تشویق کنند، و در نهایت مهاجرت نخبگان را در نزد افکار عمومی توجیه سازند؛ تا این افراد فضا و فرصت های مناسب را برای ماندن در کشور خودشان نداشته اند.‏
به باور عیسی کشاورز، روشن است که کشورهای غربی فقط به بهره بردن از منافع معدنی و نفتی توجه ندارند، بلکه برای اقتصاد دانش بنیان، باید سرمایه‎های فکری را شکار کنند. پس پرداختن به این آمار تا حد زیادی مخصوص این کشورها است تا سرمایه های فکری کشورهایی مانند ایران را به چنگ آورند و این ربودن سرمایه های فکری ایران را خیرخواهانه و از روی ترحم جلوه دهند. ‏
او با بیان این که بنابراین برخی آمارهای مهاجرت مغزها ساختگی و در راستای جنگ نرم است، می افزاید: آنچه مسلم است، آمار این 4 مرجع، اختلاف زیادی را نشان می دهد. مهاجرت نخبگان را رد نمی کنم، اما بیان «فرار مغزها» خودش ادبیات جنگ روانی است که ما نباید به این دام بیفتیم. شاید پدیده «مهاجرت نخبگان» بهتر ایفای نقش کند.‏

* سنت ایرانی
دکتر عیسی کشاورز سپس از راهکارهایش می گوید: راهکارها باید با علل و انگیزه مهاجرت تطابق داشته باشد. به طور کلی چند راهکار به ذهن می رسد؛ برنامه های علمی و پژوهشی شامل بازنگری کل فرایندهای حمایتی، سیاست گذاری و نظارتی، بهبود اقتصادی، معیشتی و ایجاد فضای کسب و کار و بهره وری، برنامه های فرهنگی اجتماعی و محیطی و استفاده از نخبگان در چرخه های مدیریتی.
به گفته کشاورز، مهاجرت و جهانگردی و کسب علم، همیشه در تربیت و فرهنگ تاریخی ایرانیان جای داشته است و برخی از مهاجرت ها الزاما به دلیل ناراحتی ایرانیان از شرایط فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی کشور نیست و از این ‏‎رو اگر «مهاجرت نخبگان» جایگزین «فرار مغزها» شود، بهتر است.‏

* سبب سازهای مهاجرت‏
رضا نامی ـ عضو گروه مشاوران ماهنامه مدیریت ارتباطات، در مورد سبب های مهاجرت نخبگان می گوید: با بررسی رتبه بندی جهانی محیط کسب وکار و جایگاه ایران، از زاویه دیگری نیز می توان به این موضوع پرداخت که چه عواملی در ترغیب جوانان و نخبگان به مهاجرت موثر بوده است؟ ‏
او با بیان این که رتبه بندی مهاجرت ایرانیان به این صورت است که جوانان و نوجوانان ایرانی در ابتدا به آمریکا مهاجرت کرده اند، می افزاید: پس از آن کانادا رتبه دوم و در نهایت استرالیا رتبه سوم را دارد. البته بسیاری از جوانان غیور ما پس از مهاجرت های علمی، به کشور باز می گردند، تا از علم خود به نفع جامعه استفاده کنند؛ و این که بیشترین مهاجرت به آمریکا بوده است، به این معنی نیست که ایرانیان تمایل خاصی به آمریکا دارند، بلکه پیشرفت های علمی آمریکا از یک سو و برنامه ریزی های این کشور برای جذب نخبگان ایرانی از دیگرسو، باعث شده است تا جوانان و نوجوانان نخبه ما به این کشور مهاجرت کنند. ‏

* رهیافت تجاری سازی علم
علی اصغر نوروز زاده ـ کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی، به تجاری سازی علم، به عنوان یک راهکار نام می‏‎برد: تجاری سازی علم، راهکاری برای بازگشت علم به کشور و پیشگیری از مهاجرت نخبگان است. واقعیت این است که بودجه وزارت علوم در تمامی سال های گذشته هیچگاه بیشتر نشده است و مسئولین فقط در ظاهر از دانشجویان نخبه حمایت کرده اند. ما با اکتفا به این بودجه، توان حفظ نخبگان را نخواهیم داشت، بنابراین یکی از راهکارهایی که می شود از مهاجرت نخبگان به خارج و وابستگی آنان به دانشگاه های بین المللی پیشگیری کرد، قیمت گذاری و فروش علم است.‏
منبع: اطلاعات/ ع.درویشی
اول**1368**



29/11/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن