تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بعد از من با خوارج نجنگيد (آنان را نكشيد)؛ زيرا كسى كه طالب حق باشد و به آن نرسد، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867948960




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مارال و مونا فرجاد؛ خواهران رفیق!+عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مارال و مونا فرجاد؛ خواهران رفیق!+عکس
این دو خواهر شبیه دوقلوها هستند و حتی زمانی كه یكی از آنها دست دیگری را شكست، باز هم رابطه‌شان شكراب نشد. این خواهران بازیگر می‌گویند در كار و زندگی همواره در كنار هم هستند و حتی پیش می‌آید كه به جای هم سر صحنه بروند.

مارال و مونا فرجاد؛ خواهران رفیق!+عکس
خواهرها همیشه با هم دوست صمیمی نیستند، گاهی به هم حسادت می‌كنند، از تبعیض‌های خانوادگی می‌رنجند و دل‌شان می‌خواهد در جلب‌توجه از هم سبقت بگیرند اما در مورد خواهران فرجاد جریان این‌طور نیست. این دو خواهر شبیه دوقلوها هستند و حتی زمانی كه یكی از آنها دست دیگری را شكست، باز هم رابطه‌شان شكراب نشد. این خواهران بازیگر می‌گویند در كار و زندگی همواره در كنار هم هستند و حتی پیش می‌آید كه به جای هم سر صحنه بروند. درباره جزئیات رابطه‌شان بیشتر بدانید و از اسرار موفقیت‌شان باخبر شوید. نه حس رقابت داریم و نه حسادتمونافرجاد: در هر شغلی رقابت وجود دارد و این موضوع كتمان‌ناپذیر است. اصلا اگر رقابت وجود نداشته باشد پیشرفتی هم حاصل نمی‌شود اما همواره سعی‌مان بر این بوده که رابطه خواهری‌مان بر همه چیز از جمله همكار بودن و هم شغل بودن‌مان مقدم باشد. بابا همیشه به ما می‌گفت «اگر قرار باشد نقشی را مونا بازی نكند پس چه بهتر كه مارال بازی كند، چون اگر هم مارال بازی نكند، شخص دیگری آن نقش را بازی خواهد كرد.» 
مارال و مونا فرجاد؛ خواهران رفیق!+عکس
در بازیگری مواقعی پیش می‌آید كه بازیگر دوره‌های بیكاری دارد و این برای من هم پیش آمده اما همان زمان اگر بدانم مارال سر یك كار خوب است حال من هم خوب می‌شود. وقتی كاری موفق از مارال اكران یا پخش می‌شود و بازتاب نقش‌هایش را در جامعه یا بین همكاران می‌بینم بسیار خوشحال می‌شوم و به او افتخار می‌كنم. گاهی مارال در نقش‌هایی بازی كرده كه من خیلی آنها را دوست داشته‌ام اما هرگز نشده با خود بگویم «كاش من آن نقش را بازی می‌كردم» و می‌دانم این حس مشترك است و مارال نیز نسبت به من دقیقا همین حس را دارد. مارال زودتر از من بازیگر شدمونافرجاد: هر دو از كودكی بازیگری را شروع كردیم اما مارال زودتر از من بازیگری را شروع كرد. من سه ساله بودم كه در برنامه‌ای به نام «بهاران» به كارگردانی پدرم بازی كردم. در آن برنامه كه كاری پلاتویی بود خانم مرجانه گلچین نقش مادر مرا داشتند سپس در شش سالگی در مجموعه‌ای به نام «حكایتی و حكمتی» به كارگردانی آقای یاسینی بازی كردم. مارال فرجاد: من هم از همان كودكی با پدرم مرتب سر فیلمبرداری كارهای مختلفی كه ایشان حضور داشتند، می‌رفتم. اولین كاری كه در آن حضور داشتم برنامه «اخلاق در خانواده» بود و پس از آن در برنامه‌ای به نام «چشم چشم دو ابرو» كار آقای اسماعیل شنگله بازی كردم. بعد از آن تا هشت سالگی دیگر بازی نداشتم تا اینكه در تئاتر «آن شب كه تورو زندانی بود» به كارگردانی آقای مجید جعفری همراه مونا بازی كردیم. این نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه می‌رفت و در آن پدرم، خانم فریماه فرجامی و آقای ابوالفضل پورعرب بازی داشتند و من نقش دختر آقای پورعرب را داشتم. بعد از اینكه بازیگری برایم جدی شد در نوجوانی به كلاس‌های آقای سمندریان رفتم و بازیگری به شكل حرفه‌ای را با بازی در تئاتر آغاز كردم.  پشتیبان یكدیگر هستیممارال فرجاد: یك‌بار برای یك كار تئاتر قرارداد بسته بودم ولی این كار همزمان شد با یك سریال كه خیلی دوست داشتم حتما در آن بازی داشته باشم. كار تئاتر برای جشنواره دفاع مقدس آماده می‌شد و مرحله تمرین و حتی بازبینی را پشت سر گذاشته بودم و نمی‌توانستم گروه را تنها دو هفته مانده به اجرا ترك كنم و از طرفی برای بازی در آن سریال باید به شهرستان می‌رفتم. خلاصه كلی به مونا اصرار و التماس كردم كه جای من در تئاتر بازی كند (می‌خندد).مونافرجاد: وقتی مارال از من خواست جایش در آن تئاتر بازی كنم من مشغول بازی در فیلمی در شمال كشور بودم و آنفلوآنزای شدیدی داشتم و به‌شدت منتظر بازگشت به تهران بودم چراكه به استراحت نیاز داشتم و این میان هم مارل مدام زنگ می‌زد كه «مونا اگر نری سر این كار من بدبخت می‌شم» (می‌خندد) من درست سه روز مانده به اجرا به گروه آن نمایش ملحق شدم و پارتنر من سر كار دیگری بود و من مجبور بودم با خودم تمرین كنم به شكلی كه ما تا اجرای اول روبه‌روی هم بازی نكرده بودیم. سئانس اول اجرا، كمی كار را به سختی و همراه با چند اشتباه بازی كردیم اما از سئانس‌های بعد ایراد‌ها را رفع كردیم و همه چیز به خیر گذشت. با پدر و مادرمان دوست هستیممارال فرجاد: رابطه بسیار خوبی با پدر و مادرمان داریم و با آنها دوست هستیم. وقتی كم‌سن و سال بودیم پدرم همیشه به ما می‌گفت «حتی اگر بدترین كار دنیا را هم كردید از ما پنهان نكنید و بدانید حتی اگر دعوای‌تان كنیم در نهایت شما را حمایت خواهیم كرد.» همیشه با آنها راحت بودیم و هرگز اجازه ندادند ترسی وارد قلب و ذهن ما شود. دوران دانش‌آموزی پرخاطره‌ای داشتیم مارال فرجاد: مونا با اینكه از من دو سال كوچك‌تر بود اما همیشه در مدرسه از من دفاع می‌كرد؛ مثلا اگر دانش‌آموزان انتظامات مدرسه مرا به‌خاطر دیر رفتن سر كلاس یا ماندن در راهرو توبیخ می‌كردند مونا برای‌شان شاخ و شونه می‌كشید (می‌خندد).مونافرجاد: ماموران انتظامات مدرسه حتی از مارال هم بزرگ‌تر بودند و من با اینكه فقط هفت سال داشتم دستم را به كمرم می‌زدم و با قیافه حق به جانب به آنها می‌گفتم «خواهرم می‌خواهد برود از كیفش چیزی بردارد، شما چه كار دارید؟» و تا وقتی مارال با خیال راحت به كارش نمی‌رسید من دست از سر انتظامات برنمی‌داشتم (می‌خندد).
مارال و مونا فرجاد؛ خواهران رفیق!+عکس
حرف‌های‌مان برای هم تمامی نداردمونافرجاد: زمانی كه با هم سپری می‌كنیم بسیار زیاد است؛ از كودكی هم همین‌طور بود. خوب به یاد دارم در كودكی مارال به من می‌گفت «بیا تخت‌های‌مان را در یك اتاق بگذاریم و وسایل‌مان را در اتاق دیگر و هر كدام در یك اتاق جدا نباشیم» ولی من قبول نكردم چون می‌دانستم در آن صورت مارال آنقدر حرف می‌زند كه تا صبح نمی‌خوابیم (می‌خندد).مارال فرجاد: تازه با این وجود كه مرتب در كنار یكدیگر هستیم من خیلی وقت‌ها به مونا اعتراض می‌كنم كه زمان با هم بودن‌مان كم است (می‌خندد).
 
دوستان‌مان هم مشترك هستندمارال: مونا اهل رفیق‌بازی نیست و دوستان زیادی ندارد ولی من دوستان زیادی دارم و تمام دوستان من دوستان مونا هم هستند یعنی ابتدا دوستان من بوده‌اند و سپس با مونا هم صمیمی شده‌اند. مونافرجاد: تمام دوستان مارال دوستان صمیمی من هستند و ارتباط اولیه‌شان با مارال بوده اما الان گاهی من خبر بیشتری از برخی از آنها دارم و ارتباط‌مان هم بیشتر از ارتباط آنها با مارال است. روزی كه مارال مچ دست مونا را شكستمونافرجاد: زمان بازی در سریال «خاتون» كه نقش خواهران دوقلو را داشتیم در یكی از سكانس‌ها قرار بود در یك خانه را باز كنیم و مچ همسران‌مان را بگیریم. قبلا پلانی از داخل خانه گرفته شده بود و گروه تصمیم گرفتند یك پلان هم از راهرو بگیرند. در ِ خانه‌ای كه لوكیشن فیلمبرداری در آن قرار داشت به‌شدت سفت بود و به‌راحتی باز نمی‌شد و ماجرا هم به این شكل بود كه ابتدا من باید در را با عصبانیت باز می‌كردم و بعد مارال پشت سر من می‌آمد و به من می‌خورد. من دستم به كلید در بود و سعی می‌كردم در را باز كنم كه یكدفعه مارال با سرعت 200 كیلومتر از پشت به من خورد و من فقط گفتم «آخ» (می‌خندد).مارال فرجاد: من ابتدا متوجه نشدم دست مونا شكسته و فكر كردم فقط یك ضرب‌دیدگی ساده است و فورا گفتم «چیزی نیست، زود خوب می‌شی» (می‌خندد).مونافرجاد: از صبح آن روز كه دستم شكست تا 11شب كه به دكتر مراجعه كنم از درد دستم به خودم می‌پیچیدم و هر بار از درد دستم شكایت می‌كردم مارال می‌گفت «خودت را لوس نكن بابا چیزی نشده» (می‌خندد).مونا و علاقه به نویسندگی و كارگردانیمونافرجاد: پدرم همیشه ما را به كتابخوانی تشویق می‌كرد و عادت به كتابخوانی باعث شده بود انشاهای خوبی بنویسم و همیشه در سطح منطقه هم موفق به كسب جایزه می‌شدم. در بزرگسالی هم مرتب از طرف بابا و مارال تشویق می‌شدم كه كار نوشتن را ادامه دهم. بابا و مارال علاقه به كارگردانی را در من می‌دیدند و معتقد بودند باید ابتدا از نوشتن شروع كنم اما با اینكه كلاس‌های آقای اصغر فرهادی و سروش صحت را گذرانده بودم، به شكل جدی سمت نوشتن نمی‌رفتم تا اینكه زمان فیلمبرداری سریال «خاتون» در اصفهان موضوع نوشتن فیلمنامه به شكل جدی از طرف یكی از عوامل فیلم مطرح شد و ما شروع به نوشتن فیلمنامه كردیم. البته آن فیلمنامه بنا به دلایلی به نتیجه نرسید ولی نقطه شروعی شد برای نوشتن و پس از آن، فیلمنامه فیلم سینمایی با اسم موقت «پاییز» را نوشتم كه تصویب هم شده و در حال حاضر هم مشغول نوشتن فیلمنامه یك مینی سریال هستم.زندگی ایده آل

جمعه 24 بهمن 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن