محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842662036
برای پرواز ورزش در ایران باید زنجیر مداخله دولت را باز کرد صالحی امیری: نگاه دولت به حوزه ورزش، فراتر از چند مدال در عرصه داخلی و خارجی است
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: برای پرواز ورزش در ایران باید زنجیر مداخله دولت را باز کرد
صالحی امیری: نگاه دولت به حوزه ورزش، فراتر از چند مدال در عرصه داخلی و خارجی است
سرپرست سابق وزارت ورزش و جوانان گفت: رویکرد دولت روحانی به ورزش رویکرد جامع نگر و بلند نگر است و نگاه دولت به حوزه ورزش، فراتر از چند مدال در عرصه داخلی و خارجی است
به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از روابط عمومی کمیته ملی المپیک، حاضر به صحبت نیست تا زمانیکه مطمئن می شود قرار نیست درباره حال و روز این روزهای ورزش صحبتی به میان بیاید. معتقد است فراتر از تمام دغدغه های امروز و مقطعی، یک موضوع اساسی وجود دارد که به آن توجه لازم نشده است و اگر هم حرکتی صورت گرفته، در حد و اندازه های پاسخگویی به نهاد بالاتر و بیشتر مواقع هم در حد شعار بوده است. در روزهایی که به ورزش آمد هم بارها و بارها روی این موضوع تاکید کرد که ورزش گمشده ای دارد به نام فرهنگ. وقتی بعد از یک سال و اندی رفتن از ورزش دوباره با صالحی امیری می نشینیم و درباره ورزش حرف می زنیم، به این نتیجه می رسیم که وقتی از فرهنگ و ضرورت توجه به این اصل، می گوید، چیزی فراتر از حرف هایی است که تا به امروز شنیده ایم. حرف هایی که امروز از زبان رییس کتابخانه ملی شنیده می شود، شبیه همان هایی است که روزی در وزارت ورزش از زبانش شنیده شد اما فرصت اجرایشان به او داده نشد؛ حرف هایی که برگرفته از یک باور است. فرصت گفت و گوی روابط عمومی کمیته با صالحی امیری کوتاه است و در این فرصت کوتاه، جز یکی – دو مورد، همه بحث ها به فرهنگ ورزش ختم می شود... بیش از یک سال از زمانیکه شما فضای ورزش را ترک کردید، گذشته است. وضعیت فعلی ورزش را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من سه اتفاق مهم افتاده که قابل توجه است. اول تغییر رویکرد نسبت به ورزش است. مفهوم این حرف این است که ورزش به عنوان پازلی از حوزه اجتماعی در کارنامه موفقیت دولت سهیم بوده است و رویکرد دولت هم در تغییر ساختار و نگاه مردم به ورزش موثر بوده است. نکته دوم در عرصه بین المللی است. با تغییر رویکرد و ادبیات دولت در عرصه بین الملل، نوع رفتار دنیا با جامعه ورزشی ما نیز تغییر کرده است. امروز ورزشکاران ما نگاه عزتمندانه را حس میکنند و در اصل شرایط به گونهای است که امروز ورزشکاران ما در عرصه بین الملل دچار یک نوع تحقیر شدگی و احساس کاهش منزلت نیستند. اتفاق سوم هم این است که با مجموعه تلاشهایی که در حوزه ورزش انجام شد، منجر شده به پیروزیهایی که در این یک سال و اندی به دست آمده است. نمیخواهم این را بگویم که الزاما همه موفقیتها محصول عملکرد این دولت است. به طور طبیعی در ورزش قهرمانی، یک زمینه و بستر اجتماعی باید فراهم شود تا اتفاقی بیفتد. ولی در حقیقت، مجموعه قهرمانیها و موفقیتهایی که داشتیم، در سطح جامعه یک غرور ملی ایجاد کرد. این سه نکته، در رویکرد داخلی، بین المللی و رویکرد ذهنی جامعه موثر بوده است. شما در برنامههایتان در مجلس، یک بحثی را مطرح کردید با عنوان انسجام اجتماعی و یکسری مولفههایی را نام بردید. این موضوع و رویه شما در مدتی که در ورزش بودید، نشان میدهد که روی سرمایههای اجتماعی تاکید زیادی دارید، آیا در این مدت اتفاق ویژه ای را در این حوزه شاهد بوده اید؟
اجازه بدهید به این شکل پاسخ شما را بدهم. من در کتابی به نام تنوع فرهنگی و انسجام ملی، مباحث تخصصی را بیان کردم. الان نمی خواهم برای خوانندگان شما این را تکرار کنم. انسجام، اصلی ترین عنصر برای بقای جامعه، یک سیستم و یک فرهنگ است.انسجام اشکال مختلف دارد. یک برش آن انسجام داخلی است. انسجام در سیاست ها، قوانین، اهداف، برنامه ها، عملکردها و نظارتها. ورزش در حوزه انسجام، دو کارکرد بزرگ دارد. کارکرد ملی ورزش اینست که مجموعه ای از انسان هایی با فرهنگ های متنوع در زیر چتری به نام ورزش جمع می شوند و با انجام همکاری و همگرایی و کار سیستمی نوعی انسجام اجتماعی را در حوزه ورزش شکل میدهند. یعنی کرد، آذری، عرب، لر، بلوچ و ... همگی، منهای رنگ و پوست و نژاد و قوم و مذهب، زیر سقفی به نام ورزش دور هم جمع میشوند. این خودش یک شکل از انسجام است. بنابراین مردم آذربایجان نسبت به تیم تراکتورسازی افتخار میکنند. این زیباست. کرمانشاه ما به کشتی میبالد. خوزستان ما به فوتبال احساس غرور میکند که همه اینها زیباست. برآیند اینها هم ظرف انسجامی ایجاد می کند که کارکرد بسیار مهمی دارد. بقای جامعه بدون داشتن انسجام ناممکن است. نقطه مقابل انسجام، انشقاق و تجزیه است. سطح دوم انسجام، بین المللی است. یکی از کارکردهای ورزش، کاهش عصبیت ها، منازعات و مناقشات بین ملت هاست. به همین خاطر ما بحث جدیدی را مطرح می کنیم یکی از کارکردهای اصلی حوزه ورزش، دیپلماسی فرهنگی است. دیپلماسی فرهنگی، مکمل دیپلماسی سیاسی است. شما در روابط چین و آمریکا خیلی خوب این موضوع را می بینید. عنصر کاهنده اصطکاک بین این دو کشور، ورزش است که مشهور است. ما با دنیا در حوزه سیاسی مناقشات زیادی داریم اما وقتی در حوزه ورزش وارد می شویم، همه آنهایی که به نوعی با فرهنگ ایرانی میانه خوبی دارند، در صحنه های بین المللی، از فرهنگ ایرانی در چارچوب ورزش حمایت می کنند. خیلی از ایرانی های خارج از کشور، ممکن است انگیزه های دفاع سیاسی از ایران نداشته باشند اما چون ورزش عرصه غرور ملی است، همه می آیند و دفاع می کنند. این وضعیت انسجامبخش است. ورزش باعث نزدیکی فرهنگ های متنوع نسبت به هم می شود که نتیجه این قرابت فرهنگی، انسجام فرهنگی است که بین ملت ها ایجاد می شود. می دانیم دیپلماسی فرهنگی ناظر بر روابط ملت هاست در مقابل، دیپلماسی سیاسی ناظر بر روابط دولت هاست. دیپلماسی سیاسی ناظر بر قدرت، منافع و رقابت است اما دیپلماسی فرهنگی ناظر بر اقناع است. دیپلماسی سیاسی، یک نوع زیست در کنار هم، مبتنی بر اجبار یا ضرورت و منافع است اما دیپلماسی فرهنگی، هم زیستی مسالمت آمیز در کنار هم میباشد. بنابراین یکی از کانون های اصلی دیپلماسی فرهنگی ما، ورزش است. اگر با این نگاه بخواهیم اهدافی را برای ورزش ترسیم کنیم، به چه اهدافی می رسیم؟ مثلا ورزش کشور در آستانه یک رویداد بین المللی است؛ مثل بازی های آسیایی، جام ملت های آسیا یا جام جهانی. آیا قرار است پیش از حضور در این رویدادها، صرفا به فراهم کردن شرایط برای کسب نتایج بهتر، اهتمام بورزیم، یا اینکه می توان با استناد به تعریف شما، از حضور در یک رویداد بین المللی دنبال اهداف بلند مدت تری هم باشیم؟
ما چهار نوع سرمایه داریم. سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی. در ورزش هر چهار نوع سرمایه، تولید و بازتولید می شود. و این مسئله از امتیازات و فرصتهای بزرگ ورزش است. یکی از کانون های اصلی اقتصاد در دنیا، اقتصاد ورزش است. در فوتبال و بقیه حوزه ها، رقم های سنگینی در حال جابجا شدن است. سرمایه اجتماعی، آن وجوهی است که اجزای جامعه را با هم ارتباط می دهد و چسبندگی اعضای ملت را با همدیگر بیشتر می کند. ورزش غرور ملی ایجاد می کند و وفاق به وجود می آورد. پس سرمایه اجتماعی را در خود دارد. یکی از تولیدات اصلی ورزش، سرمایه فرهنگی است؛ چرا؟ چون بن مایه فضیلت، فرهنگ است. یک ورزشکار دو تصویر دارد. یکی تصویرش، مدالش است اما تصویر بسیار قابل توجه یعنی آن چیزی که به ورزشکار هویت می دهد، فضیلتهایش است. خیلیها در کشتی آمدند و رفتند اما ما از تختی نام میبریم. پس مدال ملاک ماندگاری نیست. نتیجه حرف من اینست که ورزش یکی از کانون های تولید و باز تولید سرمایه فرهنگی است. کارکرد چهارم هم در حوزه سرمایه انسانی دیده می شود. ورزشکارها، سرمایه هایی هستند که مانایی و ماندگاری شان بیشتر است؛ هم به لحاظ جسمی، هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ نوع تربیت در محیط ورزشی. کسی که قهرمان می شود، تلاش می کند و سختکوشی، عاملی است برای انسان سازی. بنابراین ورزش، همزمان، سرمایه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و انسانی را در خود دارد. کمتر حوزه ای در کشور داریم که این حجم عظیم از ظرفیت را همزمان در خود داشته باشد.
با این رویکرد چه باید کنیم که سرمایه اجتماعی ما فراموش نشود؟ شما به تختی اشاره کردید اما به نظر می رسد طوری عمل شده که تختی جزو معدود فضیلتهای بازمانده های ورزش است.
من اینطور به این موضوع نگاه نمیکنم. ورزش ما در کشور، طی سالیان اخیر (چهار دهه اخیر) با رویکردهای دنیای مدرن، تبدیل به ورزش قهرمانی شد. من همیشه عرض کردهام که ورزش قهرمانی، یکی از پایه های ورزش کشور است، ولی همه اش نیست. ما در کنار ورزش قهرمانی، ورزش همگانی هم داریم اما چون جذابیت ورزش قهرمانی بالاست، بیشتر توجه ها به سمت ورزش قهرمانی است. نکته دومی که به اعتقاد من خیلی مهم است و کمتر به آن توجه شده، وجوه ورزش است. ما داریم تلاش می کنیم، زاویه ورزش را ببریم به سمت رقابت با سایر کشورها. عمدتا هم رقابت را مدال تعریف کردهایم. در آستانه رقابت های مهم، تمام بحث ها در بخش های تخصصی و غیر تخصصی، عموما حول محور مدال است. مثلا وقتی ما به اینچئون میرویم، باید این سوال را از خود بپرسیم، که این رقابت ها چه تاثیری در ارتقای سطح انسجام، تعامل، همگرایی و ارتقای سطح فضیلت ورزشکاران ما دارد؟ چه اتفاقی غیر از مدال می افتد که بتوانیم بگوییم، ورزشکار غیر از مدال، چیز دیگری را همراه خود اورده است. فکر میکنم مهمترین نیاز امروز جامعه ما فضیلت است. فضیلت یکی از میوههای درخت فرهنگ است. ورزش دو چهره دارد؛ یکی فرهنگی و یکی قهرمانی؛ یعنی که همزمان با قهرمانی، باید تحول فرهنگی داشته باشیم و باید زیست قهرمان، در کنار حوزه قهرمانی، زیست فرهنگی نیز باشد. اساسا سوال ساده اینست که فرض را بر این بگذاریم که در یک رویدادی مثل بازی های آسیایی، با تلاش وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک، تعداد مدال های بیشتری نسبت به دوره قبل به دست بیاید. آیا این همه دستاورد ما از یک رویداد می تواند باشد؟ باید بپرسیم که این میزان مدال ها، چه تاثیری بر فرایند توسعه و تحول جامعه دارد؟ اگر بپذیریم که یکی از پایه های اصلی توسعه همه جانبه، توسعه فرهنگی است. ما فرض را بر این بگذاریم که بیش از همه رقبایمان مدال بیاوریم؛ در مرحله بعد به کجا باید برسیم؟ ما باید به این برسیم که بگوییم همراه با توسعه در عرصه قهرمانی، توسعه فرهنگی هم داشتیم. اگر این اتفاق شکل نگیرد، نتیجه اش مجموعه آسیب هایی است که جامعه ورزش امروز از آن رنج می برد. قهرمانان، گروه مرجع هستند، یعنی دیگران تلاش می کنند شبیه آنها شوند. اگر قهرمانی از فضیلت اخلاقی برخوردار نباشد، نیروهای جوانی که می خواهند شبیه او باشند، دچار انحراف می شوند. بخش زیادی از مشکلات فرهنگی ما ریشه در این مبحث دارد که تعدادی از مدعیان، متولیان و نامآوران، خودشان حامل ارزش های فرهنگی نیستند. البته معتقدم بخش زیادی از قهرمانان ما انسان های ارزش مدار، با فرهنگ و با فضیلت هستند، در آسیب شناسی که انجام می دهیم، می گوییم در جامعه ورزش، یک نفر هم که فضیلت فرهنگی نداشته باشد، خسارتهای زیادی تحمیل میکند. مثل جامعه فوتبال که جامعه میلیونی و سلامت است، اما وقتی یک عنصر یا یک تیم ، با اتفاق ناخوشایندی مواجه می شود، اینطور برداشت می شود که جامعه فوتبال ناسالم است. این موضوع مثل یک زلزله است. هر قدر هم ریشتر این زلزله کم باشد، اما تاثیرش را میگذارد و همه نسبت به آن احساس وحشت دارند. فساد در ورزش، مثل زلزله در یک شهر است. چه اتفاقی افتاده که به زعم خیلی از افراد درگیر با ورزش، امروز در جایگاهی قرار گرفتهایم که میگوییم فرهنگ در ورزش کمرنگ شده است. آیا استراتژی نداشتیم؟ اساسا میتوان برای این مقوله استراتژی تعریف کرد؟
ابتدا این را بگویم که هیچ کسی مقصر نیست. یعنی دنبال کسی نگردیم که تقصیرها را به گردنش بیاندازیم. مسئله اساسی اینست که رویکرد فرهنگی در ورزش تا به امروز تبدیل به یک برنامه استراتژیک نشده است. برای تحول در ورزش، باید در دو عرصه همزمان و موازی حرکت کرد. یکی تحول در نظام قهرمانی و همگانی و تحول در نظام فرهنگی و اخلاق. عموم مدیران ما در سه دهه گذشته، انگیزه شان برای کار در حوزه اول، یعنی نظام قهرمانی و همگانی، بسیار بالا بوده اما در حوزه دوم رویکرد بسیار ضعیفی داشتهاند. من معتقدم باید یک رویکرد جدید، سازمان یافته، سیستماتیک و دارای یک برنامه استراتژیک، با یک رویکرد حداقل 20 ساله طراحی کنیم و بگوییم بنای ما اینست که هر کسی که در جامعه ورزش به سمت ورزش قهرمانی می رود، همزمان می خواهیم که فضیلتهای اخلاقی را هم همراه خود داشته باشد. با این شرایط، مدال تبدیل به دو مدال می شود؛ مدالی که در حوزه قهرمانی و روی سکو بر گردن ورزشکار انداخته میشود، و مدالی که جامعه به فرد میدهد به عنوان اسوه اخلاقی.
می توانیم بگوییم مدیران ما چون به واسطه همان تعریف اولیه از مدال یعنی در حوزه قهرمانی، سنجیده شده اند، به سمت نگاه دوم، یعنی کار فرهنگی نرفتهاند؟
عرض کردم که این رویکرد وارد سیستم نشده است. یک زمانی در کشور مشکل جدی تیروئید وجود داشت. برای درمان باید افراد ید مصرف کنند. چون مصرف مستقیم میسر نیست. افراد نمک ید دار استفاده کنند. لذا مشکل تیرویید از این طریق تا حدودی رفع شد. من گفتم که سلامت ورزش در جامعه ایران، نیازمند ورود حوزه فرهنگ، اخلاق و فضیلت است. این رویکرد باید توسط نظام فرهنگی در داخل ورزش ظهور پیدا کند و مدیریت ورزش باید آن را تبدیل به یک برنامه استراتژیک کند؛ نه در قالب ویترین و شعار. بلکه به صورت نهادینه شده. من فکر میکنم عمده کاری که در این حوزه انجام شده، قبل تقدیر است ولی بیشتر برای ادای تکلیف بوده است و نه اثر بخشی. وقتی من از فضیلت صحبت میکنم، یک امر درونی است، منطبق با ارزشهای نظام اجتماعی، فرهنگی و دینی است. وقتی از اخلاق حرف میزنیم، یعنی به یک نیاز عاجل در جامعه ورزش اشاره داریم، نه یک شعار زیبا و فریبنده. در حوزههای مختلف، به واسطه توجهی که در سطح کلان نظام، به بحث فرهنگی وجود دارد، تمام ارگانها ملزم به انجام امورری در حوزه فرهنگ هستند که حتی اگر همین ها هم اجرا شود، ما شاهد این خواهیم بود که اتفاق های مثبتی در بخش فرهنگ می افتد. اما آنقدر تضادها زیاد است، که از همین ظرفیت های موجود هم استفاده نمی شود.
ما دو سطح تحلیل داریم؛ یکی بایدها، یکی باورها. وقتی ما از فرهنگ، فضیلت و اخلاق صحبت میکنیم، یعنی قدم در راه باورها گذاشته ایم. اینکه میگویم که نیاز استراتژیک و حیاتی جامعه، ورود مفهومی به نام فرهنگ و اخلاق است، از منظر باورها به موضوع نگاه کردهام. یعنی اعضای جامعه ورزش ما از مدیر گرفته تا ورزشکار به عنوان الگوی جامعه، باور قلبی داشته باشند که راه توسعه و تکامل در این جامعه، داشتن اخلاق و فضیلت و فرهنگ است. یک زمانی بحث باید هاست که آن به مجموعه بخشنامهها و دستورالعملها خلاصه می شود. این باید ها ما را به هدف نمیرساند. نکته دوم که در حوزه فرهنگ مهم و بسیار کلیدی است، این نکته است که فرهنگ عامل اصلی تضمین سلامت جامعه ورزش است. اکسیر حیات بخش و تداوم دهنده هویت قهرمانی در ایران، اخلاق است. در غیر اینصورت یقین داشته باشید که با گذشت چند سال، جامعه قهرمانان خود را فراموش می کنند و چون هیچ اثر ماندگاری از خود بجا نگذاشته اند. فضیلت یک امر ماندگار است اما ماندگاری مدال مقطعی است. آن وقتی والیبال ما می تواند در دنیای امروز ماندگار شود که جوانی را تربیت کرده باشیم که همراه موفقیت های ورزشی، فضیلت هم داشته باشد. یک نکته کلیدی وجود دارد که من بارها روی آن تاکید کردم، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اینکه فرهنگ جوهر حرکت نظام اجتماعی، سیاسی، اجتماعی است. یعنی باید چتر فرهنگ در همه حوزه های ورزش دیده شود. مثل اکسیژنی که دارید تنفس می کنید. با این تعبیر، فرهنگ، جوهر حرکت ورزش است و قهرمانی، جسمش است. مثل انسان که جسم دارد و روح. هر دو مهم هستند اما برای توسعه انسانی و روحانی باید به روح توجه بیشتری داشت. آن چیزی که من تاکید دارم و فکر می کنم اراده دولت هم در آن وجود دارد، اینست که روح فضیلت و اخلاق را در ورزش احیا کنیم اما این یک کار بلند مدت است که اگر خوب حرکت کنیم، نتیجه اش را ده سال دیگر خواهید دید.
برای دمیده شدن این روح در ورزش چه باید کرد؟ می خواهم کمی مصداقی تر حرف بزنیم. بر فرض مثال اگر آن اتفاق ها در ورزش نمی افتاد و شما مسوولیت ورزش را بر عهده می گرفتید، چه راهکارهایی به کار میبردید تا این نگاه فرهنگی حاکم شود؟ همه سالهاست از کار فرهنگی در ورزش حرف می زنند، اما عملا اتفاقی نیفتاده است.
باید سه کار انجام شود. گام نخست، ساختاری است. به لحاظ ساختاری، باید فرهنگ در همه اجزای دیده شود. منظور از ساختار چیست؟ یعنی ظرف مناسب برای تحقق ماموریت. مرحله دوم به منابع انسانی که دانش فرهنگی باشند نیاز داریم. ما فقط انسان خوب نیستیم بلکه به دانش فرهنگی نیاز داریم. سوم آموزش و استمرار آن است. یک مدیر چه کاری برای ورزش قهرمانی انجام می دهد؟ یعنی از ابتدا تا انتها برای تربیت یک ورزشکار چه کاری انجام می شود؟ مسیر مشخص است. باید همزمان با این اقدامات، برای یک ورزشکار، به لحاظ ساختاری، مالی و آموزشی، کار فرهنگی انجام شود. وقتی یک بچه ای به مدرسه می رود، خواندن و نوشتن را نمی داند و راه برقراری ارتباط با دیگران را نمی داند. اما بعد از 12 سال، اینها را یاد گرفته است. کار فرهنگی یعنی همین. یک قهرمان مگر از روز اول قهرمان بوده؟ در اثر آموزش و تکرار، مهارت هایی را آموخته است. مسائل فرهنگی را هم به همین شیوه میتوان آموزش داد. فقط حوزه قهرمانی با حوزه فرهنگی یک تفاوت دارد. عمر یک ورزشکار در بخش قهرمانی، کوتاه است اما در حوزه فرهنگی، یک ورزشکار، حتی بعد از مرگ هم میماند. امروز من و شما وقتی از قهرمانان بزرگ یاد میکنیم، از مدالهایشان یاد میکنیم یا از فضیلت هایشان؟ بارها وقتی بحث ناهنجاریها در ورزش مطرح شد، اینطور تعبیر شد که ورزش جزیی از جامعه است. مثلا در دولت قبل، وقتی بین مدیران رده بالای دولت، ادبیات نامناسبی رایج بود، خب طبیعی بود که این ادبیات به ورزشگاههای ما هم کشیده شود. حالا با تعاریفی که شما در این حوزه داریم، می توانیم از جز به کل نگاه کنیم و بگوییم در صورت پیاده سازی این برنامهها در ورزش، اتفاقهای خوبش به بقیه بخشهای جامعه هم خواهد رسید؟ مسئله ای که من همیشه به آن انتقاد داشتم، این بود که ما ورزش را یک حوزه انتزاعی و تخصصی محض ببینیم. امروز عرصه ورزش کاملا متفاوت با این نگاه است. ورزش همه حوزههای زندگی بشر را تحت تاثیر خود قرار داده است. اقتصادی، سیاسی، اجتماعی؛ دولت اگر میخواهد افزایش سطح سلامت داشته باشد، باید در ورزش سرمایه گذاری کند. پس ورزش یک حوزه بسیار گسترده است که همه حوزه های دیگر را تحت تاثیر خود قرار داده است. آینده جامعه ایران تحت تاثیر فرایندهای ورزش قرار می گیرد. بنابراین ورزش از کارکرد تفریحی و اوقات فراغت خارج شده است. هر کسی که امروز بخواهد ورزش را مدیریت کند، الزاما باید رویکرد جامع نگر، آینده نگر، بلند نگر و همه جانبه نگر داشته باشد. معتقدم رویکرد دولت آقای دکتر روحانی، به ورزش رویکرد جامع نگر و بلند نگر است و نگاه دولت به حوزه ورزش، فراتر از چند مدال در عرصه داخلی و خارجی است. بلکه من معتقدم این دولت با آشنایی به زوایای اثر بخش ورزش، نگاه بلندی به این حوزه دارد. یک موضوع دیگری که این روزها در ورزش وجود دارد، موضوع رهاسازی ورزش است. با اینکه حتی شخص اول دولت هم در دیداری که با جامعه ورزش داشتند، روی این موضوع تاکید کردند چه موانع و مشکلاتی وجود در این زمینه وجود دارد.
برای پرواز ورزش در ایران باید زنجیر مداخله دولت را از پای ورزش باز کرد. پویایی، تحول، تحرک و انقلاب در ورزش، کاهش تصدی گری و افزایش سطح نظارت است. من در کل حوزه فرهنگی سه سطح برای دولت قائلم. سیاستگذاری، حمایت و بستر سازی و نظارت. سیاست ها باید توسط نظام تعریف شود. دولت باید از جامعه ورزشی حمایت کند و بسترهای لازم برای توسعه ورزش را ایجاد کند. در مرحله سوم، هم دولت باید بر حسن اجرای سیاست ها نظارت دقیق داشته باشد. در این میانه، جامعه بزرگی داریم که ورزش حرفه ای می کنند که این گروه باید توسط نهاد عمومی، مدنی و خصوصی اداره شوند. حالا می پرسید نهاد عمومی یعنی چی؟ یعنی کمیته ملی المپیک. نهاد خصوصی مثل باشگاه ها و نهاد مدنی، مثل شهرداری ها. این بخش ها باید این جامعه بزرگ چند میلیونی را مدیریت کنند و دولت باید در همان سه سطحی که گفتم، ورود کند. در غیر اینصورت این ورزش با وضعیت فعلی، به مقصد و مقصود نخواهد رسید. این جمله کلیدی است. و بدون عمل به این سیاست یعنی «تولیگری دولت و واسپاری تصدیگری در ورزش» هیچگاه به هدف نخواهیم رسید. به گزارش فارس، صالحی امیری یکی از گزینه های روحانی برای وزارت ورزش بود که نتوانست از مجلس رای اعتماد بگیرد. انتهای پیام/م
93/11/18 - 10:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]
-
ورزش
پربازدیدترینها