تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805047134




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جام جم ایام - نظر آیت الله مهدوی کنی درباره دولت موقت


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود به ارزیابی خود از دولت موقت و اختلاف نظرهای خود با اعضای نهضت آزادی و مهندس مهدی بازرگان پرداخت.

وی در این باره می گوید: من عقاید آقایان نهضت آزادی را به لیبرالیسم تعبیر نمی‌کنم، چون لیبرال مفهوم خاصی دارد که اصلاً با مسلمانی نمی‌خواند و شکی نیست که نهضتی‌ها مسلمان بودند، ولی روحیات و خلقیات و افکار و عقایدی مخصوص به خود داشتند. از باب مقدمه تا آنجا که من به یاد دارم شورای انقلاب حدود سه ماه قبل از 22 بهمن 1357 به دستور حضرت امام تشکیل شد. در این شورا تعدادی از گروه نهضت آزادی نیز حضور داشتند. اینها با پیشنهاد و تأیید دوستانی مثل آقای مطهری و دکتر بهشتی و شاید بعضی از دوستان دیگر و با اجازه و دستور حضرت امام وارد شورا شدند. در هر حال این دو نفر (مرحوم شهید مطهری و شهید بهشتی) در انتخاب این افراد مؤثر بودند و امام افرادی را که می‌پسندیدند امضا می‌فرمودند. از جمله‌ی آنها آقای مهندس بازرگان و آقای دکتر سحابی و مرحوم آیت‌الله طالقانی از نهضت آزادی بودند که به شورای انقلاب ملحق شدند. در مورد تشکیل دولت موقت: چند روز پیش از پیروزی انقلاب؛ امام دستور تشکیل دولت موقت را صادر کردند. امام به محض ورود به تهران به بهشت زهرا تشریف آوردند و فرمودند من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می‌کنم و من توی دهن این دولت می‌زنم و همان‌جا با توجه به پشتیبانی مردم و پذیرش عمومی، زمینه را برای تشکیل دولت آماده کردند ظاهراً ایشان دو سه روز بعد از تشریف‌فرمایی، مجلسی تشکیل دادند و طی حکمی آقای مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت و نخست‌وزیر انتخاب کردند. البته آقای مهندس بازرگان اول متمایل نبود. من عقاید آقایان نهضت آزادی را به لیبرالیسم تعبیر نمی‌کنم، چون لیبرال مفهوم خاصی دارد که اصلاً با مسلمانی نمی‌خواند و شکی نیست که نهضتی‌ها مسلمان بودند، ولی روحیات و خلقیات و افکار و عقایدی مخصوص به خود داشتند. برای مثال نهضتی‌ها در ابتدا اساساً اعتقاد نداشتند که ما حکومت سلطنتی را از بین ببریم، اینها با آن رژیم مخالف بودند، منتها می‌گفتند ما با استبداد رژیم مخالفیم نه با ساختار و شکل نظام. به نظر آنان ساختار نظام، به نظر آنان همان ساختار مشروطه‌ی سلطنتی بود و آن را می‌پذیرفتند و در تمام مبارزات‌شان هم به این نکته، تکیه می‌کردند که ما طرفدار مشروطه‌ی سلطنتی هستیم و قانون اساسی مشروطه را قبول داریم. به همین جهت هرگاه برای فعالیت سیاسی، زمینه پیدا می‌کردند به همین شعارها اکتفا می‌کردند. وقتی شعارهای امام علیه شاه شروع شد، نهضتی‌ها خوشحال نبودند، نه اینکه شاه را دوست داشتند، من نمی‌توانم چنین نسبتی به آنها بدهم، بلکه می‌گفتند مصلحت کشور در این است که سلطنت باقی بماند، منتها مشروطه باشد و به قول معروف «شاه سلطنت کند نه حکومت». با توجه به این ایده بود که اینها در ابتدای امر احساس کردند که نمی‌توانند با امام کار کنند، چون می‌دیدند که امام ضد سلطنت است و قاطع در برابر تمامیت رژیم سلطنتی ایستاده است. نهضتی‌ها این‌گونه فکر نمی‌کردند و در مقام براندازی رژیم نبودند. هنگامی که مهندس بازرگان به حکومت انتخاب شدند، بنا شد که در دانشگاه تهران برای مردم سخنرانی کنند. من حضور داشتم و دانشگاه پر از جمعیت بود، آقای مطهری و حجت‌الاسلام باهنر هم بودند. آقای مهندس بازرگان پشت میکروفون قرار گرفتند و سخنرانی کردند و ضمناً به این نکته اشاره کردند که انقلابیون، دولتی انقلابی و بولدوزروار می‌خواهند. امام بولدوزر می‌خواهد، ولی من پیکان هستم. من حرکت می‌کنم؛ اما پیکان‌وار حرکت می‌کنم. یعنی از همان‌جا خواستند که به مردم و به امام بگویند که من یک چنین دولتی هستم، دولت انقلابی که به آن معنا مثل بولدوزر بزنم و خراب کنم و به پیش بروم، نیستم. بعد هم به بختیار خطاب کردند که ای بختیار لر، بیا بشو مانند حرّ و دولت را رها کن. آقای بازرگان با یک چنین روحیه‌ای آمدند و از اول نمی‌خواستند بپذیرند، برای اینکه احساس می‌کردند نمی‌توانند با امام و روحیه‌ی امام که انقلابی و قاطع و با صلابت بود ]کنار بیایند[ که آخرش هم همین طور شد. به این جهت نگرانی داشتند، نه اینکه نمی‌خواستند در دولت باشند. چه خودشان و چه دوستان‌شان مایل بودند که حتی دولت را خودشان اداره کنند و حتی هنگام استعفا هم ناراحت بودند و با حالت قهر رفتند. البته من نمی‌توانم به مهندس بازرگان این نسبت را بدهم که دنبال ریاست بود، نه نمی‌خواهم اینها را بگویم. می‌خواهم بگویم او فکر می‌کرد دولت را آن‌طور که می‌پسندد می‌تواند اداره کند. از این رو در آغاز، پذیرش آنها با نگرانی بود، ولی بعد که دوستان، به خصوص آقای مطهری و آیت‌الله بهشتی به آنها اصرار و استدلال کردند، پذیرفتند، ولی از همان اول می‌گفت من با آرامش پیش می‌روم و این تعبیر را همیشه داشتند که من با تندی‌ها مخالفم و لذا بسیاری از بگیر و ببندها را قبول نداشتند. با بسیاری از اعدام‌ها و کارهایی که در اول انقلاب واقع شد مخالف بودند و کلاً تندی‌ها را نمی‌پسندیدند و قهر انقلابی را نمی‌پذیرفتند. ایشان فکر می‌کردند که با حکومت مشروطه‌ سلطنتی می‌شود مملکت را اداره کرد و از سوی دیگر در سیاست خارجی به تنش‌زدایی و سیاست موازنه‌ی منفی اعتقاد داشتند آنها معتقد بودند که بایستی ما همان سیاستی را که دکتر مصدق انتخاب کرده بود ادامه بدهیم و سیاست تنش‌زدایی و نزدیکی به غرب را می‌پسندیدند. مهندس بازرگان با روس‌ها خیلی مخالف بودند؛ یعنی با کمونیزم روس، شدیداً مخالف بودند و با حکومت شرقی‌ها و تسلط آنها و ارتباط با شرقی‌ها و نفوذ آنها در ایران ـ چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ـ سخت مخالف بودند. مبارزات قبل از انقلاب‌شان هم در کتاب‌ها و نوشته‌های‌شان پیداست که ایشان جهت‌گیری‌هایی علیه کمونیزم داشتند؛ هم به عنوان الحاد عقیدتی و هم به عنوان مکتب اقتصادی آن. برداشت من این است که شاه هم این آقایان را می‌پسندید، به اعتبار اینکه اینها با کمونیزم مخالف بودند و شاه و آمریکایی‌ها هم شدیداً با شوروی مخالف بودند و به این جهت آمریکایی‌ها، این دولت را با بافت و روحیه‌ای که داشت پسندیده بودند و همچنین به جهت سیاست تنش‌زدایی دولت موقت آمریکایی‌ها؛ با سیاست خارجی آنها موافق بودند. در جریانات قبل از انقلاب مسائلی هست؛ برای مثال ارتباطاتی که گاهی از سفارت آمریکا با آقایان بود، به نظر من به معنای خیانت و جاسوسی نبود، بلکه به این دلیل بوده که آمریکایی‌ها فکر می‌کردند بهتر است با ارتباط برقرار کردن با نیروهای میانه‌رو، زیان ناشی از رفتن شاه را جبران نمایند. بنابراین بهترین جای‌گزین را در وجود این آقایان می‌دیدند. البته افراد دیگری مانند ملی‌گراهای افراطی هم احتمالاً گزینه‌ی آمریکائی‌ها بودند، ولی بعد از اینکه انقلاب شد بهترین نیروهایی که توانستند در انقلاب باشند و با آمریکایی‌ها کنار بیایند و سیاست‌شان را ادامه دهند اینها بودند؛ چون هم مسلمان بودند و می‌توانستند در حکومت اسلامی کار کنند، علاوه بر این نزد مسلمان‌ها و علما شناخته شده بودند و امام هم آنها را به عنوان مسلمان قبول داشت. من بعد از انقلاب یادم است که امام درباره‌ی مرحوم مهندس بازرگان می‌فرمودند: «مهندس بازرگان آدم خوبی است، ولی کج سلیقه است.» تعبیر امام درباره‌ی ایشان این بود. امام او را به مسلمانی و خوبی قبول داشت، ولی روش و سلیقه‌اش را نمی‌پسندید. در هر حال بازرگان در ابتدا دولت را با توجه به این دو خصیصه پذیرفتند؛ یکی آنکه معنای ضد سلطنت از آن مستفاد نمی‌شد و قهراً این خصلت در برخوردهای حکومتی و اداری مملکت مؤثر بود و مسئله‌ی بعدی هم، مسئله‌ی سیاست خارجی بود که یک سیاست ضد شرق و متمایل به غرب بود. اینها را من می‌توانم شهادت بدهم و به همین جهت حوادثی که پس از انقلاب رخ داد به یک معنا مطابق میل آقای مهندس بازرگان و دولت ایشان نبود. از جمله‌ی آنها تشکیل کمیته‌های انقلاب بود که درباره‌ی آن صحبت خواهم کرد. البته کمیته‌ها به طور خودجوش تشکیل شد، ولی آنها ادامه‌اش را دوست نداشتند. دولت موقت سپاه را به عنوان یک نیروی نظامی برای دولت انقلاب پذیرفتند، اما نه به شکلی که حالت انقلابی داشته باشد و در کارها دخالت کند؛ یعنی آنها فکر نمی‌کردند سپاه که تشکیل شد زیر فرماندهی امام قرار بگیرد. آنها می‌گفتند بالاخره ما در انقلاب یک نیروی انقلابی می‌خواهیم، ولی نیروی انقلابی که تحت نظر دولت باشد. بالاخره قوه‌ی مجریه به میدان می‌آید و وزیر دفاع و فرماندهی داریم و باید از این مجرا اعمال قدرت بشود. و از این رو که سپاه زیر نظر امام قرار گرفت و فرماندهی کل قوا و به طور کلی ولایت فقیه بر آن تسلط یافت، این دیگر برای آنها قابل تحمل نبود که بعد به آن اشاره می‌کنم.آنها با کمیته از اصل مخالف بودند، لذا خیلی از اوقات که من در کمیته بودم، آقای مهندس بازرگان یا دوستان ایشان و وزرای دیگر تلفن می‌زدند و اعتراض می‌کردند که آقا! چرا کمیته اینجا رفته و آن کار را کرده؟ گر چه من نمی‌خواهم کارهای کمیته را صددرصد تأیید کنم، اما وجود این نهاد کاملاً در آن موقع لازم بود، ولی آنها با این مجموعه، برخورد خوبی نداشتند؛ از این رو گاهی در سخنرانی‌های‌شان صریحاً از کمیته‌ها انتقاد می‌کردند. بچه‌های کمیته نیز احساس می‌کردند که این دولت با این نیروها موافق نیست و حضور این نیروها را مزاحم خود می‌بیند.
منبع: کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

1694



پنج شنبه 16 بهمن 1393 ساعت 17:06





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن