واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کربلا چطور پیش آمد؟ عوامل پیدایش حادثه ی کربلا
اوضاع سیاسی حکومت بنی امیه می خواست در رأس باشد . امام حسین هم فرمود: اگر قرار باشد كه رهبر مردم یزید باشد ، باید با اسلام خداحافظی كرد . « وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ » 1 با این اسلامی که رهبرش یزید است ، باید خداحافظی کرد . در زیارت عاشورا نیز داریم: « وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَةً » « قاطبة » منظور همهی آنها از اول تا آخر است .2در هیچ کجای قرآن از احدی از بنی امیّه ستایش نشده است . عامل اجتماعی حضرت زینب كبری در خطبهی شام فرمود : « أحَسَدْتُمُونَا » شما به ما حسد بردید .3 به عبارتی زینب (س) یکی از عوامل مهم حادثه ی کربلا را حسد می داند . حسد چیست؟ حسد کاری میکند که آدم به پیغمبر میگوید: تو دیوانه هستی . پسران یعقوب به یعقوب گفتند: ای پدر تو همان انحراف قدیمی خود را داری . حسادت به یوسف کاری کرد که به پیغمبر می گفتند: تو منحرف هستی . حسادت کاری میکند که برادر برادر را میکشد . خط کش حسادتحسادت خط کش دارد . با این خط کش آدم می تواند بفهمد كه حسود هست یا نیست . آدم حسود دو نشانه دارد : 1- تا یك کمالی شنید ، یك نیش می زند و کمال را خراب میکند . میگویند: طرف خیلی خوب رانندگی میكند . میگوید: اتفاقاً خیلی بی کله رانندگی میكند. 2- علامت دوم حسد این است که وقتی از كمال بشنود ، نیش نمیزند. کمال او را خراب میکند و یك كمال برای خودش میگوید تا کمال او پاک شود . یعنی نوار روی نوار ضبط میکند . زمانی که در جبهه ترکش بخورد ، فوری میگوید: كه تركش خورده است . زمانی که بفهمد كسی به كربلا رفته است ، میگوید: من دومین سفرم بعد از مكه، كربلا بود. آدم حسود كسی است که یك کمال از خودش میگوید تا کمال اولی پاک شود. کینه و حسادت از عوامل اصلی در پیدایش فاجعه ی کربلا بود. 3- هواپرستی و دنیا خواهیهواپرستی و دنیا خواهی آن جماعت خدا را از یادشان برده بود . لذا میبینیم امام صادق(ع) در زیارت اربعین جدش سیدالشهدا(ع) ، مانعان پیشرفت حرکت آن حضرت را همین افراد معرفی نمود : « قد تزاور علیه من غرّته الدّنیا »4 و قرآن کریم نیز به این حقیقت چنین اشاره کرد: « فَلْیُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآخِرَةِ »5 استفاده ابزارى از دین کسانى که براى دست یافتن به مقاصد و منافع خویش به دین پناه مى برند و آن را ابزارى جهت نیل به مقصود قرار مى دهند و اعمال درست و نادرست خود را با رنگ و آب به دین نسبت مى دهند ، بستر دین را دچار آسیب و آفت مى کنند. سخن فرزدق (شاعر) به سالار شهیدان این حقیقت را تأیید مى کند . وى مى گوید: از کوفه بازگشتم که امام حسین(ع) مرا دید . پرسید : اى ابا فراس از مردم کوفه چه خبر ؟ گفتم: « قلوبهم معک و سیوفهم مع بنى امیّة ؛دل هاى مردم با توست ، امّا شمشیرهایشان با بنى امیّه و علیه توست .»6امام حسین(ع) در جواب من فرمود : « آرى! این سخن حقى است که تو از روى صداقت و راستى مى گویى ، زیرا مردم بردگان دنیا هستند و دین لقلقه زبان آن هاست! حمایت آنان از دین تا آن جاست که زندگى ایشان همراه با رفاه و آسایش باشد و آن گاه که در بوته امتحان قرار گیرند ، دین داران کم هستند .»7حکومت بنی امیه می خواست در رأس باشد . امام حسین هم فرمود: اگر قرار باشد كه رهبر مردم یزید باشد ، باید با اسلام خداحافظی كرد . « وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ » با این اسلامی که رهبرش یزید است، باید خداحافظی کرد تهى شدن جامعه از معنویت این حادثه باورنکردنى ، همین حادثه عجیب و حیرت انگیز کربلااتفاق افتاد .چه کسانى کردند؟ همان هایى که به خدمت حضرت مى آمدند و سلام و عرض اخلاص مى کردند.این یعنى چه؟معنایش این است که جامعه اسلامى درطول این پنجاه سال بعد از رحلت رسول اکرم (ص) ، از معنویت وحقیقت اسلام تهى شده است ؛ظاهرش اسلامى است؛ اما باطنش پوک شده است. خطر این جاست. نمازهابرقرار است، نماز جماعت برقراراست، مردم هم اسمشان مسلمان است و عده اى هم طرفدار اهل بیت اند!»8 جداشدن از سرچشمه زلال امامت
رهبر فرزانه انقلاب، این عاشورا رایک نزاع شخصى و قبیلگى نمى داند؛بلکه آن را یک جریانى انحرافی مى داند که بعد از رحلت رسول شروع شد و در روز عاشورا به منصه ظهور نشست.انحراف مسیر رهبرى پس ازرسول اللّه صلى الله علیه و آله و جدایى مسیر خلافت از سرچشمه زلال امامت، امت وجامعه اسلامى را به آفت هایى دچار کرد .در نتیجه کم کم جامعه اسلامى از مسیرترسیم شده رسول اکرم صلى الله علیه و آله دور شد وفاصله ها میان آن مدینه فاضله ـ که خاتم انبیا صلى الله علیه و آله تأسیس کرده بود ـ باجامعه آن روز پدید آمد . کسانى به قدرت رسیدند که خلافت اسلامى رابه پادشاهى و سلطنت تبدیل کرده واجتماع مسلمانان را از ارزشها دور وتهى کردند . آنان، خطوط اصلى ومعیارهاى اصیل این دین مبین راتضعیف و ارزشهاى جاهلى را که پیامبر صلى الله علیه و آله کنار زده بود، دوباره جایگزین کردند. گمراهى و انحرافِ عمومى « فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌأَضَاعُوا الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَ تِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا ؛ پس از آنان ، فرزندان ناشایسته اى روى کار آمدند که نماز راتباه کردند و از شهوات پیروى نمودندو بزودى [مجازات] گمراهى خود راخواهند دید .»9با توجه به این آیه ،دو عامل از عوامل اصلى این گمراهى و انحرافِ عمومى می باشد و آن عبارت است از : آندو را چنین بیان مى کند:یکى دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است؛ یعنى فراموش کردن خدا و معنویت و جدا کردن حساب معنویت از زندگى وفراموش کردن توجه و ذکر و دعا وتوسل و توفیق از خداى متعال و توکل بر خدا و کنار گذاشتن محاسبات خدایى از زندگى. عامل دوم « اتَّبَعُواالشَّهَوات » است ؛ یعنى دنبال شهوترانیهاو هوسها و در یک جمله « دنیاطلبى »رفتن به فکر جمع آورى ثروت و مال بودن و التذاذ و به دام شهوات دنیاافتادن و اصل دانستن اینها وفراموش کردن آرمانها . امام حسین علیه السلام می فرمایند: شما بادیدن عهد الهى که شکسته مى شودفریاد برنمى آورید و با ستمگران با مداهنه و سازشکارى رفتار مى کنید... شما ستمکاران را بر خود چیره ساختید و کارها را به دست آنان سپردید... فرار شما از مرگ به سبب دل بستن به این زندگى ناپایدار بود . درنتیجه، مستضعفان را به دست ستمگران سپردید کوتاهى خواص از انجام رسالت خویش از مهم ترین زمینه سازهاى قیام امام حسین علیه السلام کوتاهى خواص از انجام رسالتشان بود؛ همچنان که سالار شهیدان درباره کوتاهیها و سستیها و سهل انگاریهاى عالمانِ دربارى و خواصى که سکوت را اختیار کرده بودند ، بیانى توبیخ آمیزو تلخ دارد و به آنان مى فرماید: « شما بادیدن عهد الهى که شکسته مى شودفریاد برنمى آورید و با ستمگران با مداهنه و سازشکارى رفتار مى کنید...شما ستمکاران را بر خود چیره ساختید و کارها را به دست آنان سپردید... فرار شما از مرگ به سبب دل بستن به این زندگى ناپایدار بود . درنتیجه، مستضعفان را به دست ستمگران سپردید .»10اگر کسانى که براى جانشان راه خدا را ترک مى کنند ،آنجا که باید حق بگویند نمى گویند ،چون جانشان به خطر مى افتد از ترس جان و از ترس از دست دادن مال و ازترس دادن مقام و پست از ترس منفورشدن، و تنها ماندن، حاضرمى شوند حاکمیت باطل را قبول کنند ودر مقابل باطل نمى ایستند و از حق طرفدارى نمى کنند، وقتى که این طورشد، آن وقت، دیگر «حسین بن على»ها به مسلخ کربلا خواهند رفت ،به قتلگاه کشیده خواهند شد ، یزیدهابر سر کار مى آیند ، امامت به سلطنت تبدیل مى شود و... وقتى امام حسین علیه السلام قیام کرد ؛ خیلى از همین خواص ، پیش امام حسین علیه السلام نیامدند تابه او کمک کنند.تصمیم گیرى خواص در وقت لازم ، تشخیص خواص در وقت لازم ،گذشت خواص از دنیا در لحظه لازم ،انحراف مسیر رهبرى پس از رسول اللّه صلى الله علیه و آله وجدایى مسیر خلافت ازسرچشمه زلال امامت ،امت و جامعه اسلامى را به آفتهایى دچار کرد .اینهاست که تاریخ را نجات مى دهد ،ارزشها را حفظ مى کند .»بزرگان هر جامعه اى باید حق وباطل را بشناسند و جانانه از حق دفاع کنند . عوام هر جامعه اى نیز دنباله روخواص اند و راه آنها را ادامه مى دهند ؛از این روست که اگر خواص ساکت نشستند و کم کارى کردند ، گناهشان بس بزرگ خواهد بود . فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیانپی نوشت ها :1- لهوف / ص 242- مصباح المتهجد / ص 7743- لهوف / ص 1534- چهل حدیث حسینی / ص 174 – 1755- نساء / 746- الکامل فی التاریخ / ابن اثیر / ج 2 / ص 5477- سخنان حسین ابن علی از مکه تا کربلا / ص 1808- سخنان مقام معظم رهبری9- مریم / 5910- سخنان مقام معظم رهبری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]