تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:   
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867258366




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روحانی شهید مهدی تقی زاده


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روحانی مهدي تقي‌زاده
شهید مهدی تقی زاده
 آن روزها كوچه‌ها بوي شقايق مي‌داد. وقتي در انتهاي خيابان‌هاي شهر مكعب‌هاي چوبي، به رنگ عشق را بر موج دست‌ها مي‌بردند، در خاطرة مهدي نقشي از عشق به يادگار ماند.سبوي دلدادگي، حديث عاشقي است كه در جان شقايق‌ها ريختند. وقتي نسيم «قالوا بلي» در شريان جان آدمي نشست، عشق آغاز ماجرايي بس دراز براي هابيليان بود و كينه و نفرت ميراث قابيل صفتان. زمين مي‌چرخيد، روزها از پس هم مي‌آمدند، هزاران سال گذشت تا در روزي به سپيدي مهر، كودكي در شهر اميركلا به دنيا آمد كه هاله‌اي از نور ايمان بر چهره داشت. ثمرة رنج دستان پينه بستة‌ پدر، قوت حلالي بود كه به خانه مي‌آورد و مادري از تبار باران كه دامن دامن مهر به پاي فرزندش مي‌ريخت. نسيم پاييز سرد و بي‌روح بر قامت درختان مي‌پيچيد و ارمغانش مرگي زرد براي برگ هاي سبز بود، اما در آن خزان برگ‌ريزان پسري چون باد همراه با كودكان هلهله مي‌كرد و راه مدرسه را مي پيمود. خاطرات دبستان بياد ماندني‌ترين خاطرات بود و او توانست با موفقيت دوران دبستان را سپري كند و راهي مدرسة راهنمايي شود. آن روزها كوچه‌ها بوي شقايق مي‌داد. وقتي در انتهاي خيابان‌هاي شهر مكعب‌هاي چوبي، به رنگ عشق را بر موج دست‌ها مي‌بردند، در خاطرة مهدي نقشي از عشق به يادگار ماند. در آن شب زمزمة ملائك به گوش مي‌رسيد و جان در يك قدمي لقاء‌ بود. وقتي صداي آن گلولة آتش آمد، بر مرگ بوسه زد و لبانش آيه‌هاي عشق را زمزمه مي‌كرد. در برگ ديگر از حماسة تاريخ نوشته شد: مردي همتاي عشق بر آسمان پر كشيد.  سال دوم راهنمايي سالي بود كه تقدير را به زيباترين شكل برايش نگاشتند. نسيمي از آن سوي ناسوت بر رواق جانش وزيد و خنكاي ملكوت جانش را صفا داد. قاصدكي از ديار ملكوت در گوشش زمزمه كرد كه هان! برخيز كه فصل عاشقي است. او در بهار نوجواني راهي حوزة علمية «صدر» بابل شد. شبانگاهان نالة شبگيرش به سحر آبرو مي‌بخشيد و او را تا انتهاي آسمان پرواز مي‌داد. مهدي طلبه‌اي بود كه علم را با عمل همراه كرد، جان را به زيور تقوا آراست و رنج عبادت را به لذت وصف‌ناپذير آراست و پرنده تر از مرغان آسمان، جان را به علم هميشگي‌اش در عالم لاهوت مي‌رساند. مدتي پس از تحصيل در حوزه بود كه جنگ شروع شد و طاعون پليد كينه و انديشة‌ تاريك خفاش صفتي از ديار ظلمت به كشور آلاله‌ها حمله كرد و لشكر يزيدي‌اش را به خاك با شرف ايران فرستاد و در مقابل آنها، مرداني از جنس مقاومت، چون شير غرنده بر آنان تاختند و طومار نيرنگشان را از هم دريدند. مهدي كه 15 سال بيشتر نداشت همراه با كاروان عشاق راهي جبهه شد و 16 ماه در جبهه بود. در آن شب زمزمة ملائك به گوش مي‌رسيد و جان در يك قدمي لقاء‌ بود. وقتي صداي آن گلولة آتش آمد، بر مرگ بوسه زد و لبانش آيه‌هاي عشق را زمزمه مي‌كرد. در برگ ديگر از حماسة والفجر هشت  نوشته شد: مردي همتاي عشق در 22/11/64 بر آسمان پر كشيد. پيكر پاكش را در ميان تهليل و تكبير ملائك در گلزار شهداي اميركلا به خاك سپردند. «ستاره نام و يادش بر تارك سرزمين مازندران درخشنده بادنوشته حسن رضایی گروه حوزه علمیهبرگرفته از پروند شهید در ستاد کنگره شهدای روحانی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 482]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن