محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842958596
زیر پوست یک توقیف هشت روزه
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۰
از توضیحات مالک پارکینگ متحیر بود. بعد از بازبینی فیلم دوربین، گفته بودند: «یکی از آینه‌های موتورسیکلتت قبل از تحویل به پارکینگ و آینه دیگه هم در داخل پارکینگ به سرقت رفته و سارق داخل پارکینگ هم همون فردیه که آینه اول رو بلند کرده.» آینه موتورسیکلت 11 میلیون تومانی‌اش - که به دلیل تحریم‌ها نه یافت می‌شود و نه در بازار قیمت دارد - به فاصله چند ساعت از توقیف موتور، به سرقت رفت. درگیری لفظی راننده «کفی» حامل موتورسیکلت‌های توقیفی و مالک پارکینگ که آشنای یکدیگر هم بودند، دردی از او دوا نکرد. * * * اولین روزهای سال تحصیلی جدید بود که با موتورسیکلت عازم محل کارش بود. برای زودتر رسیدن، تصمیم گرفت بخشی از خیابان فلسطین را یک طرفه طی کند. چند متری از خیابان را طی نکرده بود که متوجه خودروی نوار آبی پلیس راهنمایی و رانندگی شد، استرس گرفت و نگران شد، اما به تصور اینکه مأموران کاری به کارش ندارند، به مسیرش ادامه داد اما تصورش نادرست از آب درآمد. ماشین پلیس پیچید جلوی موتورسیکلت. راکب به فکرش رسید که با یک واکنش سریع مسیرش را تغییر دهد، اما به تصور اینکه شاید خطایش نادیده گرفته شود از این کار منصرف شد. ستوان وظیفه از ماشین پیاده شد و کنار موتورسیکلت او ایستاد و گواهینامه و کارت موتور را طلب کرد و سپس سرش را داخل اتاق ماشین کرد و با سرهنگ صحبت کوتاهی کرد و بعد پشت زین موتورسیکلت نشست و وی را به محل جمع‌آوری موتورسیکلت‌های توقیف شده هدایت کرد. فرمانده چهارراه جمهوری، آن روز سروان حدوداً 45 ساله‌ای بود با ابروهای پرپشت و در هم تنیده با ته‌ریش. ستوان وظیفه با اشاره سرهنگ حاضر در ماشین مدارک راکب و موتورسیکلت را به فرمانده چهار راه سپرد و ماشین گشت بار دیگر در خیابان‌های اطراف شروع کرد به گشت زدن. تعدادی سرباز وظیفه در اطراف سروان، مشغول گرفتن موتورسوارانی بودند که در خط ویژه خیابان ولی‌عصر رفت و آمد می‌کردند یا کلاه ایمنی به سر نداشتند و خود سروان، گواهینامه و کارت موتور موتورسواران را زیر مدارک توقیفی‌های قبلی می‌گذاشت و به کارش ادامه می‌داد. همه‌روزه بار ترافیکی خیابان ولی‌عصر از مسیر جنوب به شمال بویژه در تقاطع خیابان‌های جمهوری و انقلاب در ساعات اولیه روز بسیار سنگین است اما آن روز بار ترافیکی خیابان‌های ولی‌عصر و جمهوری سنگین‌تر از هر روز بود. انبوه مسافران و رهگذران از لابلای ماشین‌ها و مأموران نیروی انتظامی و موتورهای توقیف شده برای سوار شدن به تاکسی و اتوبوس، وضعیت بی‌نظم و شلوغی را در چهارراه جمهوری بوجود آورده بود. براساس اعلام رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، روزانه بیش از 200 دستگاه موتورسیکلت در مناطق مختلف تهران توقیف می‌شود. معاون عملیاتی و ترافیکی پلیس راهور تهران نیز از توقیف روزانه حدود 500 دستگاه موتورسیکلت خبر داده است. بر اساس اعلام سایر مسئولان پلیس راهنمایی و رانندگی، با به اجرا درآمدن طرح‌های ضربتی ناجا در برخی فصول یا مناسبت‌های خاص، این تعداد به بیش از 700 دستگاه در روز نیز افزایش می‌یابد. اگر میانگین 450 دستگاه موتورسیکلت توقیف شده در روز ملاک قرار گیرد، ماهانه بیش از 13 هزار دستگاه موتورسیکلت فقط در تهران بزرگ توقیف می‌شود که جمع این تعداد در سال عددی بیش از 160 هزار دستگاه می‌شود. راننده «کفی» که حالا همه اطلاعات موتورسیکلت را روی فرم توقیف تیک زده بود، مهر شرکت مجری جمع‌آوری و انتقال موتورسیکلت‌ها به پارکینگ طرف قرارداد با ناجا را بر روی فرم سه‌برگی زد و فرم زرد رنگی را تحویل مالک موتورسیکلت داد. پشت فرم با خط درشت نوشته بود «عبور از پیاده‌رو، حرکت خلاف جهت مسیر، حرکت نمایشی، مارپیچ و عبور از خط ویژه علاوه بر جزای نقدی و نمره منفی موجب توقیف یک هفته‌ای وسیله نقلیه می‌شود.» مالک موتورسیکلت که هنوز اندک امیدی به گذشت سروان داشت، باز سراغ او رفت ولی انگار فرمانده چهارراه، روز شلوغ و پر توقیفی را پیش‌رو داشت. * * * 8 روزی است که مالک موتورسیکلت با نگرانی ناشی از احتمال به سرقت رفتن یا خسارت دیدن موتورسیکلت گران‌قیمتش خو کرده است اما بالاخره روز موعود فرا می‌رسد؛ روزی که او بتواند وسیله نقلیه‌اش را تحویل بگیرد. در ستاد ترخیص، انبوه افراد پیر و جوان، پدرها، مادرها و فرزندانی را می‌بیند که همگی یک هدف مشترک دارند: «ترخیص موتورسیکلت». آنها باید از همه مدارک موتورسیکلت توقیفی، مدارک شخصی راکب و فرم زرد رنگ کپی می‌گرفتند و اگر مبلغ جریمه را پرداخت کرده بودند، یک کپی هم از برگه جریمه تسویه‌حساب شده تهیه و به سایر کپی‌ها پیوست می‌کردند و در یکی از صف‌های طولانی تأیید مدارک، فرم ترخیص دریافت می‌کردند. مالک موتورسیکلت از جلوی ستاد ترخیص منطقه تاکسی دربست می‌گیرد و آدرس جاده فداییان اسلام قبل از اتوبان آزادگان را به راننده تاکسی می‌دهد. با این تصور که پارکینگ محل نگهداری موتورسیکلتش مسقف و دارای امکانات مناسب است، جلوی در آهنی بزرگ و نیمه‌بازی پیاده می‌شود و وارد محوطه خاکی می‌شود که پر از موتورسیکلت است. در این محوطه تا چشم کار می‌کند، موتور پارک شده است؛ از موتورهای گازی و رکس تا موتورهای سنگین و گران‌قیمت. موتورهایی که به علت قرار گرفتن در محیط باز، زیر اولین باران پاییزی گل‌آلود و کثیف بر روی یکدیگر کج شده بودند، آن هم در محوطه‌ای که با چیده شدن چند ردیف آجر به ارتفاع دو متر تبدیل به پارکینگ شده است. مالک موتورسیکلت پس از سلام و علیک با کارگر پارکینگ، برگه ترخیص را به همراه فرم زرد رنگ تحویل وی می‌دهد و کارگر نیز که گوش به فرمان مرد میانسالی سیگار به دست و با دندان‌های زرد بود، حواسش را جمع می‌کند تا بتواند اشاره مرد میانسال را خوب بفهمد تا سراغ محل پارک موتورسیکلت توقیف شده برود. کارگر نحیف برگه به دست در دریای موتورسیکلت‌ها روان می‌شود و پس از یک ربع گشت و گذار و ناکامی از یافتن، این بار محوطه دیگری را البته با همراهی مالک موتورسیکلت، جستجو می‌کند. مالک موتور که حالا کفش‌ها و پاچه شلوارش آغشته به گل و لای محوطه پارکینگ شده بود بالاخره موتورسیکلت آلبالویی رنگش را می‌بیند؛ هرچند که حالا تشخیص رنگ و روی آن برایش سخت شده بود. کارگر دستمال آغشته به روغن را از جلوی باک یکی از موتورسیکلت‌ها برمی‌دارد و تلاش می‌کند آلودگی‌ها را از روی بدنه، باک و کنسول موتورسیکلت پاک کند. دستمال کثیف هرچه بیشتر روی بدنه موتور کشیده می‌شود، رنگ پریدگی، تورفتگی و خسارات وارده شده به موتورسیکلت نمایان‌تر می‌شود. مالک موتور، ناراحت از مشاهده این صحنه، به ذهنش خطور می‌کند که چطور به صاحب پارکینگ اثبات کند هیچ‌یک از آسیب‌دیدگی‌ها و لطمه‌های وارده تا قبل از توقیف بر روی موتورش وجود نداشته است که ناگهان متوجه فقدان آینه‌های موتورش می‌شود. آسیب‌دیدگی‌ها و مفقود شدن آینه‌های موتور، وی را متوجه مسئول پارکینگ می‌کند. با پرس‌وجو از کارگر و مرد میانسال، به سرعت خود را به مسئول پارکینگ می‌رساند که در محوطه دیگری در یک کانکس مجهز پشت میز نشسته و از روی گوشی موبایل برای دوستانش لطیفه می‌خواند و می‌خندند. مالک پارکینگ که شلوار جین و تی‌شرت مشکی رنگ به تن دارد، عینک دودی‌اش را روی صورتش جابه‌جا می‌کند و از جایش بلند می‌شود. وقتی متوجه اتفاق می‌شود، سعی می‌کند مالک موتورسیکلت را آرام کند و خود با خونسردی تمام رسیدگی به موضوع را موکول به بررسی فیلم دوربین نصب شده در بالای در ورودی پارکینگ می‌کند. مالک موتورسیکلت در اوج ناراحتی از اتفاق پیش‌آمده، یاد اظهارات سرپرست ستاد ترخیص خودرو می‌افتد که چند ماه قبل گفته‌بود «به علت نارضایتی شهروندان از پارکینگ‌های نگهداری خودروهای توقیفی، طرح ساماندهی پارکینگ‌ها را به اجرا گذاشتیم.» سرهنگ نادر خوش‌نظر در آن مصاحبه متذکر شده بود «پیش از آغاز طرح ساماندهی حدود 80 پارکینگ در سطح شهر تهران برای نگهداری خودروهای توقیف شده با ناجا طرف قرارداد بودند که با شروع طرح با تعدادی از آنها به علت تخلفات و نارضایتی مردم، قطع همکاری شد». موتورهای رها در محوطه بزرگ (بخوانید پارکینگ!) و قهقهه دوستان مالک پارکینگ را می‌گذارد و می‌رود. * * * مالک موتورسیکلت برای اطلاع از نتیجه بازبینی فیلم، پنج روز بعد مراجعه می‌کند و در آخر با این پاسخ پارکینگ‌دار روبرو می‌شود که «یکی از آینه‌های موتورسیکلتت قبل از تحویل به پارکینگ و آینه دیگه هم در پارکینگ به سرقت رفته. سارق داخل پارکینگ هم همون فردیه که آینه اولو بلند کرده». این توضیحات، او را متحیر و عصبانی می‌کند. «یعنی اشاره پارکینگ‌دار، به راننده کفی است؟ چطور می‌شود مال ضایع شده‌ام را زنده کنم؟» اینها سوالات بی‌پاسخی است که از ذهن مالک موتورسیکلت می‌گذرد. سردار اسماعیل احمدی‌مقدم فرمانده نیروی انتظامی، چند ماه قبل در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های پرتیراژ کشور گفته بود «خسارت خودروهای منتقل شده به پارکینگ پرداخت می‌شود». او در آن مصاحبه به مجریان انتقال‌دهنده وسایل نقلیه تاکید کرده بود «نحوه حمل خودروها به پارکینگ‌ها نباید موجب خسارت به آنها شود». فرمانده نیروی انتظامی در آن زمان به مالباختگان نیز توصیه کرده بود که «اگر خودروی فرد یا افرادی در این ارتباط خسارت دیده است به پلیس راهور مراجعه کرده یا با 197 تماس بگیرند». تصمیم می‌گیرد ماجرا را پیگیری کند. * * * پیگیری‌ها در هفته سوم پس از توقیف موتورسیکلت، روزنه‌ای را به سوی یکی از مدیران شرکت مجری انتقال‌دهنده موتورسیکلت‌های توقیف شده باز کرد؛ همان شرکتی که مسئول راننده کفی‌ها و طرف قرارداد با پارکینگ‌هاست. مدیر این شرکت برای حل مشکل، میزبان مالک موتورسیکلت و راننده کفی شد. او که در جریان بازبینی فیلم پارکینگ بود، از راننده کفی خواست تا حقیقت را بیان کند اما راننده کفی به هیچ‌وجه زیر بار نرفت و سرقت را متوجه افراد داخل پارکینگ دانست. آقای مدیر، از مالک موتورسیکلت خواست تا «در صورت امکان، از این ماجرا بگذرد» اما او چنین تصمیمی نداشت. اختلاف نظر راننده کفی و مالک پارکینگ تا هفته چهارم توقیف و ترخیص موتورسیکلت تا جایی ادامه داشت که مالک پارکینگ در تماس با مالباخته از اشتباهش برای همکاری با شرکت مذکور و قطع این همکاری سخن گفت. پارکینگ‌دار برای ختم غائله، مبلغ ناچیزی به مالک موتورسیکلت پرداخت کرد؛ مبلغی که تا جبران خسارت وارده فاصله زیادی داشت. مالک موتور که قبل از تحویل فرم توقیف زرد رنگ از آن کپی گرفته بود، حالا به جز همان کپی، سند محکمه‌پسند دیگری برای تماس با 197 نداشت. او، کارمند بود و نمی‌توانست هر روز به بهانه‌های مختلف از محل کارش خارج شود و در مثلث سرگردان کننده راننده کفی و مالک پارکینگ و مدیر شرکت تاب بخورد. از تداوم سرگردانی‌ها و سرقت آین‌های موتورسیکلتش متأسف و ناخرسند بود. برای خرید آینه، به بازار لوازم یدکی رفت. به خیابان‌های اطراف میدان گمرک، به فروشندگان خیابان ری و به مغازه‌ها و بازار غیررسمی خیابان هلال احمر مراجعه کرد و حتی به بازار غیررسمی لوازم یدکی کمیاب سر زد تا در نهایت یکی از فروشندگان آب پاکی را روی دستش ریخت: «آقا کشور تحریمه و لوازم یدکی این موتور هم کلاً نایابه.» ایسنا - هادی فرهنگ‌زاد انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]
-
گوناگون
پربازدیدترینها