واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
کنایه سنگین مهدویکیا به علی دایی
نشستن پای صحبتهای مهدی مهدویکیا بهانه نمیخواهد. او با آن کارنامه پربارش آنقدر حرف دارد که حتی اگر ناگفتههایش را فاکتور بگیریم، باز حرفهای تازهای هست برای شنیدن. حرفهایی از این دست: در ایران امکانات زیادی به ورزشهای غیر از فوتبال داده نمیشود. من خودم اگر زیرساختی فراهم بود یا امکانات داشتم، شاید هرگز فوتبالیست نمیشدم و الان هندبالیست بودم. من 4 سال هندبال بازی کردم و قرار بود حتی در تیمملی نوجوانان کاپیتان باشم. در یک تورنمنت دانشآموزی 63 تا گل زدم. واقعا اگر بستر فراهم بود من فوتبالیست نمیشدم.
روز نو : نشستن پای صحبتهای مهدی مهدویکیا بهانه نمیخواهد. او با آن کارنامه پربارش آنقدر حرف دارد که حتی اگر ناگفتههایش را فاکتور بگیریم، باز حرفهای تازهای هست برای شنیدن. حرفهایی از این دست:
در ایران امکانات زیادی به ورزشهای غیر از فوتبال داده نمیشود. من خودم اگر زیرساختی فراهم بود یا امکانات داشتم، شاید هرگز فوتبالیست نمیشدم و الان هندبالیست بودم. من 4 سال هندبال بازی کردم و قرار بود حتی در تیمملی نوجوانان کاپیتان باشم. در یک تورنمنت دانشآموزی 63 تا گل زدم. واقعا اگر بستر فراهم بود من فوتبالیست نمیشدم.
من 11 سال در آلمان بازی کردم و 8 سال عضو هامبورگ بودم. همیشه سعی میکردم بهترین بازیهایم را برای این تیم انجام بدهم. بین من و هواداران همیشه یک احترام متقابل بود. بعضی موقعها ما دو جلسه تمرین داشتیم و بازیکنان خسته میشدند. این تمرینات گاهی اوقات همزمان میشد با تعطیلات و تقریبا 2 هزار نفر بچه مدرسهای میآمدند سر تمرین. آنها دوست داشتند با بازیکنان عکس بگیرند. من میایستادم و زمان میگذاشتم. گاهی دو ساعت صبر میکردم. هامبورگ مدتها بود که بازیکن سرعتی نداشت. وقتی من حرکت میکردم هوادارانش دست میزدند و تشویقم میکردند.
خانواده من پرسپولیسی بودند و با برادرانم به ورزشگاه آزادی میرفتیم. من دیدم بازیکنانی را که سابقه زیادی هم داشتند اما در ورزشگاه هو شدند. زمانی هم که بازی میکردم این اتفاق برای خیلیها افتاد. من همیشه خودم را برای این اتفاق آماده میکردم و برای همین در 32 سالگی از فوتبال رفتم. دوست نداشتم جریانی اتفاق بیفتد که مثل خیلیها هو شوم.
به کروش و بازیکنان تبریک میگویم چون تیم ما منظم بازی میکند. البته خیلیها دوست دارند تیمملی فقط حمله کند اما ما داریم حساب شده بازی میکنیم. هدفمان این است که اول گل نخوریم و بعد گل بزنیم. این تاکتیکی است که در جام جهانی هم به کار میبردیم.
بازی با امارات خیلی مهم است. مردم دوست دارند ایران راهی فینال شود اما ما باید برای صدرنشینی با امارات بجنگیم تا به ژاپن نخوریم. از استرالیا هم نباید غافل شد. آنها بهعنوان میزبان، تورنمنت را خوب شروع کردهاند. از طرفی کرهجنوبی همیشه از تیمهای خوب آسیا بوده و عربستان هم بعد از باخت در بازی اول خودش را پیدا کرده. ما هم در آسیا همیشه از تیمهای پرقدرت بودهایم. در هر تورنمنتی که وارد شدهایم، همه از نام ما هراس داشتهاند. الان هم تیم ما تلفیقی از بازیکنان جوان و باتجربه است. مشکل همیشگی ما مقابل تیمهای عربی و ضد فوتبال بازی کردن آنها بود که دیگر این مشکل را نداریم چون داریم حساب شده بازی میکنیم و خیلی باحوصله پیش میرویم. ما نظم تیمیمان را حفظ میکنیم و بابرنامه هستیم.
من 4 دوره در جام ملتها حضور داشتم. خوب یادم هست که فوتبال ایران داشت به رده تیمهای درجه دو و سه آسیا میرسید اما یکدفعه نسلی روی کار آمد که اجازه این کار را نداد. در اولین جام ملتهایی که من بازی کردم دایی بهترین گلزن شد و خداداد هم بهترین بازیکن. حق ما در آن مسابقات قهرمانی بود. البته در سالهای 2004 و 2007 از جام ملتها حذف شدیم که بدترین دوران من بود.
یک بازی با کره داشتیم که آنها را 4 - 3 شکست دادیم. یک گل ما میزدیم و یک گل آنها. من همیشه از آن بازی بهعنوان یک بازی خوب یاد کردهام. یک بازی هم با چین داشتیم که داور لبنانی لطف کرد و ستار زارع را اخراج کرد. ما 120 دقیقه 10 نفره بازی کرده بودیم که بازی به پنالتی کشیده شد. دایی ایستاده بود، من، نکونام، مبعلی و یحیی. من و یحیی هم اتاق بودیم. خوب یادم هست در اتاق با یحیی که حرف میزدم به او گفتم اگر پنالتی شود چه کار میکنی که گفت یک ایده دارم. هر چه پرسیدم، درباره ایدهاش چیزی نگفت. من به او گفتم پنالتی آخر هست و از این حرفها. خلاصه به پنالتی آخر رسید و یحیی ضربه را چیپ زد. چیپ را معمولا وسط میزنند اما یحیی زد کنار. اصلا باورم نمیشد. فشار زیادی روی بازیکنان ما بود. بعد از بازی برگشتم به اتاق و دیدم یحیی دراز کشیده. ساعت 2 بود. به او گفتم این بود ایدهات؟ این چه ایدهای بود؟
من از فوتبال جدا نشدهام و در کنار تیمهای ملی نوجوانان و جوانان بودهام. دوست دارم در کلاسهای مربیگری که شرکت میکنم یک کار اصولی انجام بدهم. من بعد از خداحافظی از فوتبال پیشنهادهایی از تیمهای لیگ برتری داشتم اما قبول نکردم چون اعتقاد دارم مربی هم مثل یک فوتبالیست باید از پایه شروع کند. من دوست دارم مربیگری را از باشگاهی شروع کنم که بیشتر عمر فوتبالیام را آنجا بودهام. با مسوولان هامبورگ هم صحبت کردهام. سرمربیگری پرسپولیس و تیم ملی کشورم از آرزوهای بزرگ من در شغل مربیگری است اما قبل از آن دوست دارم تجربهام آنقدر زیاد شود تا بتوانم این تجربه را در اختیار پرسپولیس و تیمملی قرار بدهم.
فعلا دارم یک تیم از بچههای زیر 11 سال تشکیل میدهم و میخواهم آنها را به تورنمنت اروپایی ببرم. سه هفته پیش چند تا استعداد را کشف کردم و امیدوارم مسوولان کمک کنند تا این استعدادها پیشرفت کنند.
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]