تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):بنده به ايمان ناب نرسد، مگر آن كه شوخى و دروغ را ترك گويد و مجادله (بگومگو) را رها كن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837122612




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انقلاب متعالي (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
انقلاب متعالي (1)
انقلاب متعالي (1) نويسنده: رضا لك زايي انقلاب اسلامي و جهت گيري فلسفي آن در چارچوب حكمت متعاليه مقدمه حضرت امام خمینی(ره) به عنوان يكي از اساتيد معروف و بزرگ حوزه هاي علمي، ساليان متمادي به تدريس حكمت متعاليه اشتغال داشت، اما به راستي در نظر گاه و انديشه ايشان حكمت متعاليه از چه جايگاهي برخوردار است؟ آيا تاثير فلسفه در انديشه امام، منحصر در دوران جواني و به قبل از تدريس فقه و اصول وي محدود نشده است؟ آيا امام نوشته اي فلسفي دارد كه به ما امكان يافتن ديدگاه ايشان، راجع به حكمت متعاليه را به دست دهد يا خير؟ حكمت متعاليه ظرفيت هاي فراواني دارد، كه با وجود اين حكمت ديناميك و پويا نمي توان از زوال انديشه سياسي در ايران سخن گفت. پيروزي انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن ماه 1357 نشانگر گوشه اي از ظرفيت هاي اين حكمت توانمند است، كه حضرت امام توانست با تكيه بر آموزه هاي ديني و مباني حكمت متعاليه برخواسته از معارف وحياني و مصداق بارز فلسفه اسلامي و بدون گرايش به فلسفه هاي غرب و شرق و نظريات سكولاريستي، ليبراليستي و ماركسيستي، انقلاب را با ياري خدا، به سرانجام برساند. نوشته حاضر جهت گيري تفكر فلسفي حضرت امام در چهارچوب حكمت متعاليه است ، كه سعي دارد سخنان حضرت امام را با اين نگاه بكاود. امام خميني و تدريس حكمت متعاليه حضرت امام ساليان متمادي ، در فضايي به تدريس فلسفه اشتغال داشتند، كه به گفته خود ايشان، فلسفه، گناه و شرك شمرده مي شد؛(1) و وقتي در مدرسه فيضيه فرزند خردسالشان، مرحوم حاج آقا مصطفي از كوزه اي آب نوشيد، كوزه را شستند، چرا كه پدرش، كه آن زمان به حاج آقا روح الله مشهور بود، فلسفه مي گفت.( 2) اين كه حضرت امام تدريس فلسفه و عرفان را به طور رسمي از چه زماني شروع كرده اند، مبهم است.( 3) اما آنچه مي دانيم اين است كه ايشان «مدتها قبل از سال 1308 شمسي» به تدريس فلسفه اشتغال داشته اند. حضرت امام خود مي فرمايد: «وقتي ساكن مدرسه دارالشفاي قم بودم، مدتها فلسفه تدريس مي كردم و در سال 1348 قمري (1308 شمسي) به خاطر تاهل از مدرسه خارج شدم».(4) اين گفته، تصريح دارد كه ايشان قبل از سال 1308 مدتها به تدريس فلسفه اشتغال داشته، اما زمان آن، تاكنون بر ما روشن نيست. حضرت امام خميني يك دوره «اسفار» به غير از مباحث جواهر و اعراض و بخش هايي از آن را به صورت مكرر و بيش از سه دوره «شرح منظومه» حاج ملاهادي سبزواري(1212ه .ق-1289ه .ق) تدريس نموده اند.( 5) البته امام هر كسي را به شاگردي نمي پذيرفته و لذا از ايشان نقل شده كه: از شاگردان درس فلسفه مي خواستم كه درس را بنويسند و بياورند، اگر مي ديدم نمي فهمند، اجازه ورود به درس را نمي دادم.( 6) ايشان به شاگردانشان توصيه مي كردند كه فلسفه را از اهلش فرا بگيرند، چرا كه براي هر علمي استاد خاص آن علم وجود دارد.( 7) سيد عزالدين زنجاني مي گويد: پس از آمدن علامه سيد محمد حسين طباطبايي به قم و رواج نسبي فلسفه، حضرت امام درس فلسفه و معقول را تعطيل و درس فقه و اصول را شروع كردند.( 8) البته خود حضرت امام مي فرمايد: بنا به درخواست برخي از شاگردانشان، چون شهيد مطهري به تدريس فقه مشغول مي شوند و از تدريس علوم عقلي باز مي مانند.( 9) به هر حال ايشان از حدود سال 1328 شمسي به بعد، آنچنان از تدريس فلسفه فاصله گرفتند و به صورت يك فقيه و اصولي و سپس به عنوان بنيانگذار و رهبر جمهوري اسلامي ايران وارد صحنه شدند، كه ديگر سابقه بيست و چند ساله تدريس حكمت متعاليه و عرفان ايشان از خاطره ها زدوده شده است، به طوري كه بسياري از شاگردان حضرت امام كه از دهه سي به بعد، در شمار شاگردان ايشان درآمده اند، به خاطر ندارند كه وي تدريس فلسفه كند.( 10) آثار فلسفي امام خميني به تعبير مقام معظم رهبري، آيت الله خامنه اي: «حضرت امام - رضوان اللَه تعالي عليه - چكيده و زبده مكتب ملاصدراست»()11، اما با اين حال وي كتاب يا رساله اي كه به فلسفه اختصاص داشته باشد تدوين ننموده و فقط يك تعليقه از ايشان بر مبحث اراده اسفار نقل شده است. حاشيه اي هم كه حضرت امام بر اسفار نوشته، مفقود شده است.( 12) يكي از شاگردان حضرت امام، مرحوم سيد عبدالغني اردبيلي (1299هـ.ش-1369هـ.ش) است، كه درس فلسفه امام را به دقت تقرير و تحرير نموده است. اين تقريرات مربوط به سالهاي 1323- 1328 شمسي است و خوشبختانه چاپ شده است. جلد اول و دوم اين كتاب، يك دوره شرح منظومه است، البته ظاهراً امام قسمت منطق اين كتاب را تدريس نكرده اند و تنها از ابتداي فلسفه، يعني از امور عامه شروع و تا انتهاي طبيعيات تدريس فرموده و در هيچ جاي اين كتاب به قسمت منطق آن اشاره اي ندارد. حال اين سخن مطرح است، كه كتاب تقريرات فلسفه امام خميني، چنان كه از عنوانش هم پيداست، نوشته هاي درس ايشان است و بنابراين نمي تواند منبع دست اولي در ارائه و بازتاب انديشه فلسفي وي تلقي شود. اين نظر گرچه در بادي امر درست به نظر مي رسد، اما نگارنده بر اين باور است كه اين تقريرات مهر تاييد حضرت امام را بر پيشاني دارد، چرا كه حضرت امام نوشته هاي تقرير شده را ملاحظه كرده و قبل از سال 1332 خطاب به آيت الله سيدعبدالغني اردبيلي چنين فرموده: «بسيار خوب و جامع الاطراف است، لكن مراعات عبارات قدري نشده است؛ مثلاً «وحدت و كثرت» به جاي «وحده و كثره» نوشته شده است و اين در عبارات عربي صحيح نيست».(13)اين متن بسيار كوتاه، ضمن تاييد مطالب كتاب با دو عبارت «بسيار خوب» و «جامع الاطراف» به وضوح، عنايت ايشان به تقريرات را مي رساند و روشن مي كند كه امام به صورت خيلي دقيق اين تقريرات را مطالعه كرده است. دستگاه فلسفي امام خميني سوال مهم و قابل تاملي كه در حوزه تفكرات فلسفي حضرت امام مطرح است، اين است كه آيا ايشان دستگاهي فلسفي در چارچوب حكمت متعاليه دارد يا خير؟ مهمتر از اين سوال، پاسخي است كه به آن داده مي شود، آن پاسخ هم يا مثبت است و يا منفي. از جمله كساني كه به اين سوال مهم پاسخ مثبت داده حجت الاسلام و المسلمين دكتر عابدي است؛ ايشان در كتاب «دفتر عقل و قلب»، چنين مي نويسد: «اين كتاب - تقريرات فلسفي امام خميني - به شرح و توضيح عبارت هاي مرحوم حاجي نپرداخته به طوري كه غرق در عبارت شده و اصل بحث فلسفي فراموش گردد. امام خميني در اين كتاب به بحث فلسفي روي آورده و دقت در عبارت، او را در هدف اصلي كه ارائه يك نظام و دستگاه فلسفي است، غافل ننموده است».(14) ايشان در ادامه بر اين باور است كه با حذف حرفهاي حاج ملاهادي سبزواري و حواشي كتاب ميتوان دستگاه و مكتب فلسفي را نماياند. با تامل در تقريرات فلسفي حضرت امام و همچنين آثار ديگرشان، مي توان به درستي اين سخن صحه نهاد و گفت كه مي توان انسان شناسي را هم به عنوان مباني مكتب و دستگاه فلسفي ايشان مطرح نمود. انسان شناسي و يا به تعبير فلسفي، معرفت نفس، از مباحثي است كه اگر چه در «بدايه الحكمه و نهايه الحكمه» طرح نشده، اما حضرت امام در جلد سوم تقريرات به طور مفصل و مبسوط - در بيش از 600 صفحه - و در شرح حديث جنود عقل و جهل، شرح چهل حديث و نيز در سخنراني هايشان به آن توجه نشان داده اند. حال ببينيم تعريف ايشان از فلسفه چيست. تعريف امام خميني از فلسفه در تعريف فلسفه از ديدگاه امام خميني، سه ديدگاه قابل طرح است. ديدگاه اول مربوط به دكتر عابدي است. وي فلسفه را از منظر امام چنين تعريف مي كند: «حكمت؛ يعني معرفت و مشاهده حضوري خدا و شئون ذاتي و تجليات اسماء و افعال او در حضرت علميه و عينيه و نيز علم حضوري به كيفيت نكاح حضرات اسمائي».(15) ايشان در تعريف عرفان از منظر امام خميني بر اين باور است، كه «عرفان عبارت است از معرفت خدا و شئون ذاتي و تجليات اسمائي و افعالي او در حضرت علميه و عينيه به مشاهده حضوري، و نيز علم حضوري داشتن به كيفيت مناكحات و مراودات و نتايج الهي در حضرات اسمائي و اعياني».(16) به نظر مي رسد كه يك تعريف و از يك منبع، با اندكي تلخيص و تغيير براي فلسفه و عرفان ذكر شده، و طبق اين برداشت ظاهراً مرز دقيق فلسفه و عرفان به وضوح ترسيم نمي شود. ديدگاه دوم بر اين باور است كه حضرت امام اگر چه مباحث فلسفي دارند، اما در آثارشان تعريفي از فلسفه ارائه نداده اند.( 17) ديدگاه سوم معتقد است كه با توجه به اينكه امام نوشته اند: «... چنانچه در تعريف فلسفه، اعاظم ارباب صناعت فرمودند: هي صيروره الانسان عالماً عقليا مضاهياً للعالم العيني في صورته و كماله. و اين اشاره است به...»( 18) و آن را بدون هيچ گونه نقد و ردي و با تعبير اعاظم ارباب صناعت ذكر كرده اند، به نظر مي رسد وي در تعريف فلسفه، با همين تعريف موافق باشند و ما بتوانيم از منظر ايشان با همين عبارات، فلسفه را تعريف كنيم. اين تعريف كاملاً مبتني بر حكمت متعاليه است و مشابه اين تعبير را ملاصدرا هم به كار برده است.( 19) حكمت متعاليه، مصداق بارز فلسفه اسلامي حضرت امام، نه تنها معتقدند كه فلسفه اسلامي وجود دارد، بلكه فلسفه اسلامي را برتر و والاتر از همه فلسفه ها مي دانند و معتقدند: فاصله اي از زمين تا آسمان بين فلسفه يوناني و فلسفه بعد از اسلام كه وي از آن به عنوان فلسفه اسلامي ياد مي كند، وجود دارد. عبارت وي چنين است: «وقتي شما فلسفه ارسطو را كه شايد بهترين فلسفه ها قبل از اسلام باشد ملاحظه كنيد، مي بينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفه اي كه بعد از اسلام پيدا شده است، فاصله اش زمين تا آسمان است، در عين حالي كه بسيار ارزشمند است، در عين حالي كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مي گويد كه تاكنون كسي نتوانسته در او خدشه اي بكند يا اضافه اي بكند، در عين حال وقتي كه فلسفه را ملاحظه مي كنيم ، فلسفه اسلامي با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد».(20) امام در جايي ديگر ضمن رد سخن عده اي كه مي گويند فلسفه اسلامي، فلسفه اي يوناني است، فلسفه مشاء را هم رديف فلسفه يوناني مطرح كرده و مي گويد: «سخني كه زبان زد بعضي است كه اين فلسفه از يونان اخذ شده، غلط است، كي فلاسفه يونان از اين حرفها سر در آورده و چه كسي سراغي از اين حرفها در كتب آنها دارد؟ اين حرفها در كتب آنها نبوده و نخواهد بود. بهترين كتاب فلسفي آنها اثولوجيا است كه داراي مختصري از معارف بوده و بقيه اش از طبيعيات است، بلي شفاي شيخ، فلسفه يونان است و در آن هم از اين حرفها نيست».(21)به نظر مي رسد وي بعد از آنكه فلسفه اسلامي را از فلسفه يوناني تفكيك مي كند، فلسفه مشاء را هم به دليل يوناني بودن آن مفتخر به عنوان فلسفه اسلامي نمي كند. ايشان در ادامه جمله بالا كه آن را در درس شرح منظومه شارح به نام حكمت متعاليه حاج ملاهادي سبزواري عنوان كرده، چنين مي گويد: «باز گمان نشود كه حاجي و يا حكماي اسلامي اين حرفها را از خود در آورده باشند، بلكه اين حرفها در ادعيه بيشتر از منظومه است و صحيفه سجاديه و نهج البلاغه و قرآن، منبع و سرچشمه و مادر اين حرفهاست».(22) از اين صحبت امام چنين به ذهن مي رسد كه وي فلسفه اي را اسلامي مي داند كه از قرآن و سنت نشات گرفته باشد و روشن است كه مصداق بارز چنين فلسفه اي حكمت متعاليه مي باشد. پي نوشت : 1. امام خميني، صحيفه امام، پيشين، ج21، ص.279 2. همان. 3. عبدالغني اردبيلي، تقريرات فلسفه امام خميني، ج1، پيشين، ص.12 4. صحيفه امام، ج3، پيشين، ص.183 5. عبدالغني اردبيلي، تقريرات فلسفه امام خميني، ج1، پيشين، ص.12 6. علي اكبر ضيائي، نهضت فلسفي امام خميني، پيشين، ص.13 7. امام خميني، مصباح الهدايه، مطلع هفتم از مصباح دوم، با مقدمه سيد جلال الدين آشتياني، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1376، ص68. 8. زنجاني، سيد عزالدين، «مصاحبه»، مجله حوزه، ش، ،1366 ص38-37. 9. صحيفه امام، ج19، ص .427 10. ر.ك: عبدالغني اردبيلي، تقريرات فلسفه امام خميني، ج،1 پيشين، ص 12 و .13 11.از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعي از اساتيد و پژوهشگران حوزه هاي علميه سراسر كشور در تاريخ 86/9/.8 12. عبدالغني اردبيلي، تقريرات فلسفه امام خميني، ج1، پيشين، 1381، ص.17 13. صحيفه امام، ج1، پيشين، ص .33 14. دفتر عقل و قلب؛ پرتوي از انديشه هاي عرفاني و فلسفي امام خميني، احمد عابدي، قم: زائر، 1384، ص 219-218. 15. تعليقات علي شرح فصوص الحكم ص55 16. همان . 17. نهضت فلسفي امام خميني، علي اكبر ضيائي، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1381، ص.5 18. امام خميني، ترجمه سر الصلاه، ص .20 19. الحكمه المتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه، ج5، قم: طليعه النور، 1425، ص .48 20. امام خميني، صحيفه امام، ج18، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ص.263 21. عبدالغني اردبيلي، تقريرات فلسفه امام خميني، ج1، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ص .88 22. عبدالغني اردبيلي، تقريرات فلسفه امام خميني، ج1، پيشين، ص.88 منبع:http://www.pegahhowzeh.com /س





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن