واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش خبرنگار ايرنا، پس از دريافت نسخه، براي گرفتن داروها ابتدا به طرف پاركينگ شهرداري همان تجمعگاه پزشكان شهر رفتم، باورم نشد وقتي آن همه آدم بيمار و مريض و يا همراهان بيمار را در يك وجب جا ديدم. ازدحام مراجعين به مطبها و داروخانه ها به حدي بود كه جداي از اينكه تا پاسي از شب بايد در نوبت گرفتن داروهاي پسرم منتظر مي ماندم، بلكه جايي براي پارك خودرو هم وجود نداشت. به همين دليل نااميدانه راهم را به سوي مركزي ترين ميدان شهر كه همان آزادي يا گاراج است، كج كردم تا از داروخانه شبانه روزي اين ميدان بتوانم داروها را بگيرم. هرچند اين داروخانه هم بشدت شلوغ بود اما مانند شلوغي پاركينگ مرا به فكر بيماران پرشمار و بازار گرم پزشكان و داروخانه چي ها نينداخت، اينجا صحنه هايي وجود داشت كه هر بيننده اي را متاثر و ميخكوب مي كرد! حدود نيم ساعت در نوبت دريافت دارو بودم و در همين اثنا به چشمان خود ديدم كه افرادي با تيپهاي نا متعارف و شلوارهاي چندين جيب و كاپشن هايي كه رويه بيروني شان سبز و درونشان قرمز رنگ بود، چه بيا و برويي راه انداخته بودند. وانت باري از دور آمد و سرنشين سمت شاگرد با اشاره دست كه گويي يك ليوان آب طلب مي كند، به فروشندگان اشاره داد، بلافاصله چند نفر به سمت آنها دويدند و بعد از كلي كلنجار رفتن بر سر قيمت، بالاخره يكي را فرستاندند تا جنس را بياورد. بعد از چند دقيقه ديدم طرف به سمت وانت بار رفت و در چشم به هم زدني از زيركاپشن خود شيشه اي كه شبيه شيشه دلستر بود را در آورد و به طرف داد و در چشم به هم زدني جنس را داد و پول را گرفت! اصلا ضلع غربي ميدان آزادي (منتهي به پله برقي) در تصرف و تسخير آنها بود يكي مي دويد، يكي با مشتري چانه مي زد.. در موردي حتي يقه گيري هم پيش آمد. خلاصه فارغ از هر مزاحمتي، بساط فروش مواد مخدر، ترامادول، مشروبات و هزار كوفت و زهرمار ديگر به راه بود و در همين گير و دار چنان نگاهم به حركات آنها خيره مانده بود كه چندبار متصدي داروخانه نام مرا صدا زد تا بالاخره به خود آمدم و داروهايم را گرفتم. آري! شش جيبها (عنوان فروشندگان به خاطر شلوارهاي شش جيب و متمايزي كه مي پوشند) وقتي تاريكي شب از راه مي رسد، گويي تازه آغاز كار آنهاست و در اين ساعات نان خود را به قيمت جان جوانان ما و از هم پاشاندن بسياري از خانواده ها در مي آورند. براي آنها فقط اسكناس مهم است و لاغير، براي همين با صداي بلند در ساعات ميانه شب اقلام مرگبارشان را جار مي زنند، ترامادول، سي دي، فيلم، آبكي، پنير و..!!! آنها از اينكه راه را بر يك شهروند با شخصيت و يا يك مادر كرمانشاهي سد كنند، ابايي ندارند فقط مهم فروش زهر در جامعه است، شخصيت و جامعه كيلو چنده!! يكي ديگر از مشتريان داروخانه گفت: چون ميدان آزادي اصلي ترين ميدان شهر است، بيشتر مسافرين كه از شهرهاي ديگر آمده اند براي اقامت در مهمانسرا ها و مسافرخانه ها به اينجا مي آيند و در مواردي براي خريد داروهاي خود هم به اين داروخانه مي آيند، واقعا شرم آور است كه در شهرمان به جاي مناظر جذاب و ديدني، چنين دافعه هائي در معرض ديد مهمانان ديگر استانها قرار مي گيرد، بعدا راجع به كرمانشاه و مردمش چه فكر مي كنند؟ مردم شهر اغلب نگاهي غضب آلود به شش جيبها دارند برخي خواهان اشد برخورد با اين افراد هستند و عده اي هم با احتياط موضوع بيكاري بالا در استان را چاشني اظهار نظرهاي خود مي كنند و موضعي ميانه روانه نسبت به آنها دارند. فرشيد تبار كه از افراد با رويكرد فكري نوع دوم بر اين باور است صرف برخورد قهري با فروشندگان آلات ابتذال و مخدرات كافي نيست بلكه بايد در پي ريشه هاي اين معلول رفت. وي كه شغلش را معلم جغرافيا عنوان كرد، ادامه داد: همه اين مشكلات ريشه در بيكاري و فقر دارد و من مطمئن هستم چنانچه براي اين افراد ظرفيتهاي شغلي و ارتزاق آبرومندانه در استان ايجاد شود، به جاي اينكه در شب سرد زمستان اينگونه خود را انگشت نما كنند، اوقات خود را در ميان خانواده هايشان سپري مي كنند. اما بر خلاف نظر وي، خانم شهبازي كه هنوز از اعتياد پسرش دل خوني دارد، بر اين عقيده است كه آب رفته به جوي باز نمي گردد و بايد با اين افراد به طور قاطع برخورد كرد زيرا اينها در طول شبانه روز بسياري از جوانان همچون پسر من را به اعتياد و بدبختي دچار مي كنند. واقعيت آن است كه هيچكدام از اين دو نظر را نمي توان رد و انكار كرد از سوئي بيكاري در استان همچنان در صدر مشكلات اجتماعي مردم است و از سوي ديگر خلاهائي كه در قانون براي برخورد با اين افراد داريم كه بايد در اين خصوص قانونگذاران كشور، چاره انديشي كنند. سخن آخر اينكه؛ با وجود تلاشهاي پليس و مراجع انتظامي با اين افراد و برخوردهايي كه با آنان مي شود اما به نظر مي رسد آن علت العلل اصلي كه بيكاري و كم درآمدي مردم كرمانشاه است را بايد هدف گرفت زيرا شش جيبها، مواد فروشها و بسياري از بزهكاران شهر كرمانشاه برخاسته از فضاي بيكاري استان هستند. بنابراين لازم است مسوولين استان و كشور از استاني كه داراي بيشترين پتاسيلهاي مرزي - بازرگاني، كشاورزي، صنعتي و.. است فضايي مطلوب در زمينه اشتغال جوانان اين ديار ايجاد كنند تا شهروندان در نيمه هاي شب از تردد در شهرشان لذت ببرند و با ديدن صحنه هاي رد و بدل شدن مخدرات و ... خاطرشان آزرده و مكدر نشود و دلهره فرداي فرزندان خود را نداشته باشند. 571/567 / 1645
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 640]