واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: سفر هاشمي و مسئله تعامل با عربستان
كاهش قيمت نفت و نقش عربستان در بازگرداندن ثبات به بازار بود كه نگاهها را متوجه هاشمي كرد اما بايد توجه داشت كه اگر اين مسئله هم نبود باز موضوع تعامل با عربستان قابل طرح بود.
سید حمید لاری: از اول روي كار آمدن دولت روحاني مسئله سفر هاشمي رفسنجاني به عربستان بر سر زبانها بود كه هر از چند گاه به صدر رسانهها ميآمد، تحليل و تفسير ميشد و دوباره به حاشيه ميرفت تا اين كه يك بار ديگر و با بهانهاي تازه دوباره به صدر بياييد. حالا كه قصه تازه نفت پيش آمده و قيمت آن در طول چند ماه به زير نصف رفته، اين مسئله هم بازخواني شده به اين اميد كه هاشمي با سفر به عربستان گرهگشاي مشكل بشود. زمزمهزمهها بود تا آن كه برادر و رييس دفتر هاشمي به همراه قدرتالله عاليخاني، مشاور پارلماني هاشمي، در مجمع تشخيص مصلحت حاضر شدند تا با پاسخ به خبرنگاران جواب اين زمزمهها را داده باشند. جواب اين دو واضح و روشن بود؛ هاشمي هنوز تصميمي براي رفتن به عربستان نگرفته و برنامهاي هم ندارد. اين جواب شايد بتواند در مقطع فعلي اصل موضوع را به حاشيه براند اما همچنان كه در اين مدت ديده شده، به حاشيه رفتن آن موقتي است و امكان طرح دوباره آن در رسانهها هست. همين چرخش از طرح مسئله و به حاشيه رفتن آن در اين يك سال و نيم اخير چند جنبه را نشان ميدهد. اولين جنبه در شخصيت هاشمي رفسنجاني است چون موضوع سفر به عربستان فقط محدود به او نبود و پادشاهي عربستان غير از هاشمي، دعوتنامههايي براي حسن روحاني و وزير امور خارجه فرستاده تا به آن كشور بروند اما اين دعوتنامهها به اندازه دعوت از هاشمي مورد توجه قرار نگرفته است. دليل در خود شخصيت هاشمي و نگاه طرف عربستاني به او است. لازم به ذكر است كه هاشمي در دوره رياست جمهوري مبناي همكاري با عربستان را گذاشت و ميتوان گفت آن 8 سال دوره طلايي روابط ايران و عربستان بود كه حتي 8 سال خاتمي هم تحت سايه آن قرار گرفت و البته در 8 سال احمدينژاد به محاق رفت. از اين جهت، پادشاهي عربستان تصور محوري از هاشمي دارد و به طور سنتي اعتماد بيشتري به اين تصور خود از شخصيتهاي سياسي دارد. پادشاهي عربستان با دولت روحاني انتظار تجديد آن دوره را داشت و به همين جهت هم بود كه به مناسبتهاي مختلف از هاشمي تقاضاي سفر به كشورش را داشت. در مقابل، هاشمي موقعيت خود را مثل آن دوره رياست جمهوري نديده تا بتواند به اين تقاضا پاسخ مثبت بدهد. او يك بار گفت: «بروم كه چه بگویم. من مسئولیتی ندارم كه بگویم با این كار موافق یا با آن كار مخالف هستیم. این كار در درجه اول از اختیارات رهبری و سیاستهای كلی نظام و بعد دولت است. باید اول طرحی مثل همین مذاكرات، تهیه و خطوط قرمز مشخص شود تا كسانی كه برای مذاكره میروند؛ بدانند چه بگویند». به نظر ميرسد كه هاشمي هنوز اين تلقي را دارد و به همين دليل هم نميتواند تصميمش را براي سفر عربستان قطعي كند. در اين بين، بايد به شرايط فعلي عربستان هم توجه كرد كه به نظر ميرسد وضعيت فعلي عربستان چندان مناسب سفر هاشمي براي يك تصميم سياسي مهم نباشد. مدتي است ملك عبدالله به بيمارستان رفته و گفته ميشود وضعيت مزاجي او اين بار آن قدر وخيم است كه احتمال كنارگيري و تغيير در راس پادشاهي داده ميشود. شايد سعود الفيصل، وزير خارجه عربستان، مثل ملك عبدالله تلقي مثبت به هاشمي را داشته باشد اما او هم در اين شرايط نميتواند تلقي مثبت خود را در كل مجموعه حاكم كند تا نتيجه مثبتي از سفر هاشمي به دست بيايد. اين شرايط در عربستان باعث شده تا هاشمي جداي آن حرف، فايدهاي در سفر خود به عربستان نبيند و برادر و مشاور پارلماني خود را به جمع خبرنگاران بفرستد تا برنامه سفر بسته شود. حالا اين برنامه بسته شده تا كي دوباره مطرح شود اما اصل موضوع در نوع تعامل با عربستان بر سر جاي خود باقي است. كاهش قيمت نفت و نقش عربستان در بازگرداندن ثبات به بازار بود كه نگاهها را متوجه هاشمي كرد اما بايد توجه داشت كه اگر اين مسئله هم نبود باز موضوع تعامل با عربستان قابل طرح بود. هاشمي به درستي توجه به موقعيت منطقهاي و فرامنطقهاي عربستان دارد و به اين دليل همكاري را بر رقابت با آن ترجيح ميدهد. دوره احمدينژاد به رقابت با اين كشور گذشت كه نتيجه آن جز زيان به كشورهاي منطقه از جمله هر دو كشور ايران و عربستان چيز ديگري نبوده و اين غرب و حتي اسرائيل بوده كه از اين رقابت سود برده است. اگر آن مبناي همكاري دوره هاشمي ادامه مييافت شايد وضعيت كشورهايي مثل بحرين، عراق، سوريه و يمن به اين صورت نبود و شرايط اين كشورها به صورت بهتري تغيير ميكرد. اين وضعيت عمومي تا اندازهاي در چرخش از همكاري به رقابت بود و نميتوان تاثير آن را در تغيير سياست عربستان كتمان كرد كه اين كشور را به توسعه و تجهيز گروههاي افراطي تكفيري كشاند تا تمام امكانات خود را در خدمت اين گروهها بگذارد. حالا نتيجه اين امر چيزي جز به آتش كشيدن منطقه و رسيدن آن به مرزهاي كشور نبوده تا آنجا كه ارتش خط قرمز خود در برابر داعش را ترسيم كرده است. البته اين حرف به معناي انكار آموزه وهابي-تكفيري در پادشاهي عربستان نيست كه وجه معنوي آن را تشكيل ميدهد و عامل اصلي اين وضعيت بوده اما در برابر، اين را هم بايد گفت كه يكي از نتايج همكاري در كمتاثير كردن قابل توجه اين آموزه در آن دوران طلايي از روابط بود. آموزه وهابي درست چند سال قبل از آن دوره طلايي فاجعه خونين كشتار حجاج را به راه انداخت و اين آموزه در دروان رياست جمهوري هاشمي هم اصل وجه معنوي عربستان بود اما او با باز كردن باب همكاري تاثير آن را به حداقل ممكن رساند. عربستان نه تنها آن فاجعه را تكرار نكرد بلكه حاضر شد تعداد بيشتري از حجاج ايراني را قبول كند و نسبت به برخي سختگيريهاي قبل هم تجديد نظر كرد. حالا دو دوره با دو تجربه در پيش رو است و با توجه به منافع ملي بايد از اين دو تجربه درس گرفت. روشن است كه تجربه همكاري منافع ملي را تامين كرد و تجربه رقابت نشان داد كه بر خلاف منافع ملي بوده است. بنابر اين، بازآفريني مبناي همكاري در تعامل با عربستان هم بنابر اين دو تجربه و هم بر مبناي مصالح فعلي يك كار لازم و ضروري است چه هاشمي به عربستان سفر كند يا نكند و از اين بيشتر، چه با محوريت او اين همكاري اتفاق بيافتد و چه بدون محوريت او.
۲۱ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]