واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت محمد حسن دانایی به مناسبت سالگرد افتتاح مدرسة دارالفنون
امیرکبیر و دارالفنون از نگاه آل احمد
چون جریان نوگرایی و منورالفکری، شعبه ای از روابط تمدنی غرب با شرق بشمار می رفت و روابط مزبور هم مبتنی بر مناسبات استعماری بود، لذا نتوانست اعتماد نهادهای سنتی همچون روحانیت را جلب کند.
به گزارش خبرگزاری فارس،زنده یاد جلال آل احمد، یکی از محصلین و فارغ التحصیلان مدرسة دارالفنون بود. این مدرسه که از جمله ابتکارات میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر بشمار میرود، حدود صد و شصت سال پیش، یعنی در دی ماه 1230شمسی (برابر با ربیعالاول ۱۲۶۸ قمری) و تنها سیزده روز پیش از قتل رقت انگیز امیرکبیر افتتاح شد تا دروازهای باشد برای ورود علوم و فنون و اندیشههای جدید به ایران و مرکزی برای پرورش نسل تازة روشنفکری کشور. به همین علت، آل احمد در کتاب تحقیقی خود راجع به مسایل روشنفکری که تحت عنوان "در خدمت و خیانت روشنفکران" چاپ شده، این مدرسه را به عنوان یکی از خاستگاههای روشنفکری کشور معرفی کرده و مبتکر و مؤسس آن را هم جزو دستة سوم روشنفکران ایرانی قرار داده است، یعنی دسته ای که بزرگمهر حکیم در دورة قبل از اسلام صدرنشین آن است و در دورة اسلامی هم خاندان برمکی و سپس حسنک وزیر و سایر وزرای اهل خراسان، یعنی کسانی همچون خواجه نظام الملک و خواجه نصیرالدین طوسی به آن اضافه میشوند. نفر آخر این دسته از لحاظ ترتیب تاریخی هم دکتر محمد مصدق است.بر اساس تحلیل ها و تعابیر خاص زنده یاد آل احمد که مشروحش را باید در کتاب خودش خواند، این دسته از روشنفکران «برِ دست قدرت نشینندگانند، یعنی آنها که نه در کلام خود آن قدرت را و نه در اندیشة خود آن جذبه را داشته اند که حمل بار امانت را به تنهایی کفایت کند و نیز نه آن منزه طلبی صِرف را داشته اند که تحمل بار زندقه و ارتداد را بیاورد تا از این راه عاقبت کارشان به شهادت بکشد، و ناچار مستعانی می خواسته اند برای اثرکردن، و یاوری برای حمل بار امانت...»[1] جلال آل احمد در بحث راجع به علل و عوامل جدایی حوزههای علمیة قدیم و مدارس جدید و تقابل آنها با یکدیگر، به پدیدة دارالفنون و کارکردهای بعدی آن پرداخته است. وی برای بیان نظریات خود در این زمینه ابتدا وضعیت نظام آموزشی سنتی ایران، شامل نظامیه های بغداد و نیشابور و ربع رشیدی و تأسیسات علمی و مذهبی جندی شاپور را شرح داده و بر ارتباط نزدیک و وثیق این مؤسسات با نهادها و لایه های مختلف اجتماعی و همچنین "ارتباط روحی و معنوی" متفکران و هنرمندان تربیت شده در این مؤسسات با کاتبان وحی و مدرسان مکتبی و فقها انگشت تأکید گذاشته و بعد می پرسد: «اگر روشنفکری با علوم جدید رابطة جدی دارد، یعنی روشنفکری وقتی در یک اجتماع مطرح می شود که علوم جدید در آن اجتماع پایگاه های مستقر یافته باشد، یعنی مدارس و آزمایشگاه های جدید به صورت عضوهای زنده در تن آن اجتماع حیات فعال داشته باشد، پس چرا ما آمدیم و از روز اول در اوان دورة قاجار به جای اینکه علوم جدید را وارد مدرسه های قدیم کنیم، مدرسه های تازه ای سوای آنها برای علوم جدید ساختیم؟ و به این طریق، خط بطلان کشیدیم بر تمام مؤسسات فرهنگی سنتی؟»[2] آل احمد پس از خرده گیری بر سیاست های حاکم بر جریان تأسیس مؤسسات آموزشی جدید در ایران، بلافاصله به سویة دیگر این تقابل، یعنی به جانب روحانیت نیز توجه می کند و یادآور می شود که "موضع گرفتن های تعصب آمیز روحانیت" در دورة قاجار نیز در بروز این وضعیت جدید موثر بوده است. آنگاه به عنوان نمونة این نوع برخوردها به ذکر ماجرای جالبی می پردازد به نقل از راهنمای دانشکدة حقوق، سال 7-1346، چاپ کیهان، صفحة 21 بدین شرح: «مشیر الملک برای اینکه محصلین این مدرسه(دارالفنون) بکلی از حقوق اسلامی عاری نباشند، درس فقه را هم یکی از مواد تحصیلی قرار داد، اما علمای وقت که ... فراگرفتن فقه را در حدود و صلاحیت طلاب علوم دینی می دانستند، هیچکدام تدریس فقه را در آن مدرسه قبول نکردند...» شاهد دیگری که در همین زمینه ارایه می شود، نقل قولی است از فریدون آدمیت که «میرزا حسین خان سپهسالار به کفارة ساختن دارالفنون، مسجد سپهسالار را ساخت.»[3] جلال آل احمد در پایان این بحث نتیجه می گیرد که چون جریان نوگرایی و منورالفکری، شعبه ای از روابط تمدنی غرب با شرق بشمار می رفت و روابط مزبور هم مبتنی بر مناسبات استعماری بود، لذا نتوانست اعتماد نهادهای سنتی همچون روحانیت را جلب کند و با لایه های زیرین جامعه ارتباطی صحیح و پایدار داشته باشد. نماد عینی این عدم اعتماد و همکاری نیز صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی یکی از مهمترین مراجع دینی است، فتوایی برای ممنوعیت مصرف کالایی که واسطه یا دلال اصلی اش کسی نبود جز میرزا ملکم خان، پرچمدار جریان روشنفکری جدید. انتهای پیام/ [1] جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، چاپ سوم، انتشارات رواق، ص 194 [2] همان، ص 45 [3] همان، ص46
93/10/17 - 13:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]