تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود، درحالی که میا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820888629




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کتک زدن زن جوان در وسط خيابان


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: کتک زدن زن جوان در وسط خيابان
خريد مبل براي زن و شوهر جوان دردسر ساز شد و آنها را راهي دادگاه خانواده كرد.
آفتاب: به گزارش ابتکار، چندي پيش زن جوان به همراه شوهرش با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد. او در خصوص علت آن به قاضي گفت: آقاي قاضي 5 سال است كه با شوهرم ازدواج كرده ام. ما هردو از صبح تا شب با هم كار كرديم، مشكلات مالي زيادي داشت،گاهي هم اختلافات خانوادگي اما همه اين موانع را پشت سر گذاشتيم تا اينكه توانستيم با كمك خانواده اش يك خانه خوب بخريم.

وي ادامه داد: من پيشنهاد دادم وسايل خانه مان كه خيلي قديمي شده اند را تعويض كنم و لوازم نو بخريم. از روزي كه تصميم به نو كردن وسايل خانه گرفتيم مرتب با هم درگيري داريم چون اصلا سليقه هايمان شبيه به هم نيست. تا اينكه چند وقت به بازار مبل رفته بوديم بازهم بر سر انتخاب مبلمان درگير شديم او ميخواست مبل ارزان قيمت بخرد اما من مخالف بودم تا اينكه يك دفعه در مغازه مقابل فروشنده داد و فرياد راه انداخت.

 زن جوان بيان داشت: چشمانش را بسته بود و با صداي بلند ناسزا مي‌گفت، هرچه سعي كردم او را آرام كنم، فايده‌اي نداشت از مغازه بيرون آمدم او هم دنبالم آمد فرياد زد كه صبر كنم اما من اهميتي به حرفش ندادم يك دفعه ديوانه وار به سمتم حمله ور شد و در مقابل مردم شروع كرد به كتك زدن من. براي همين ديگر از او متنفرم و نمي‌خواهم دركنارش زندگي كنم، براي همين تصميم به جدايي دارم و اصلا حاضر نيستم تصميمم را تغيير دهم. در ادامه جلسه مرد جوان به قاضي گفت: باور كنيد پشيمانم. در آن زمان خيلي فكرم درگير بود. بر سر خريد خانه به چندين نفر بدهكار بودم. از سوي ديگر همسرم هم دست مي‌گذاشت روي وسايل گرانقيمت. خيلي عصبي بودم يك دفعه از كوره در رفتم اصلا نفهميدم چه شد كه اين اتفاق افتاد. حالا از آن روز تا به حال خودم بارها به اشتباهم اعتراف كردم اما همسرم قبول نمي‌كند. بعد از حرف هاي اين مرد قاضي سعي مي كرد تا زن را از طلاق منصرف كند و در نهايت اين زوج با هم آشتي كردند.




تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن